فصل نهم: تهويه معدن
الف) الزامات عمومي
ماده354: تمام قسمتهاي دروني معدن، غير از قسمتهايي كه مسدود گرديده، بايد به وسيله گردش منظم هواي سالم تهويه شود، به طوري كه جريان هوا محسوس باشد. هواي معدن بايد از نظر گرما و رطوبت قابل تحمل بوده و همواره مقدار گرد و غبار و گازهاي مضر آن كمتر يا برابر حد مجاز باشد.
ماده355: كار كردن در محلهايي كه هواي آن كمتر از 19% اكسيژن داشته و يا تشعشع مواد راديواكتيو آن از 300 ميكروكوري در ليتر تجاوز نمايد و يا ميزان گازهاي مضر بيش از حد مجاز باشد، ممنوع است.
ماده356: ميزان گازهاي مضر در هواي معدن نبايد از مقادير حدود تماس شغلي عوامل بيماري¬زا تجاوز كند.
ماده357: سرپرست معدن يا مسئول ايمني بايد مسئولين اندازهگيري، فواصل زماني اندازهگيري و دستگاههاي مناسب براي اندازهگيري مشخصات هواي معدن را تعيين نموده و ترتيبي اتخاذ نمايد تا مشخصات هواي معدن با درج تاريخ و ساعت در دفتر مخصوص تهويه ثبت شود. اين دفتر تا شش ماه پس از پر شدن نيز بايد نگهداري شود. مشخصات هواي معدن، علاوه بر ثبت در دفتر مخصوص تهويه بايد روي تابلوهايي كه به اين منظور اختصاص داده شده و در محل ورودي معدن و پذيرگاههاي طبقات و يا محلهاي اندازهگيري نصب ميگردد، ثبت شود.
ماده358: دستگاههاي گازسنج و اندازهگيري مشخصات هوا بايد به طور متناوب طبق دستورالعمل كارخانه سازنده يا دستورالعملي كه به تأييد مسئول ايمني يا مسئول فني معدن رسيده است توسط افراد آموزش ديده مورد بازديد و كنترل قرار گيرد.
ب) عمليات تهويه
ماده359: مشخصات هوا در هر معدن زيرزميني بايد با برقراري جريان تهويه مناسب در قسمتهاي مختلف در شرايط مجاز نگهداري شود.
ماده360: معادن زيرزميني بايد داراي نقشه¬هاي تهويه (که به تأييد مسئول فني و مسئول ايمني معدن رسيده است) باشند. محاسبات و نقشه¬هاي تهويه بايد حداقل هر شش ماه يك بار و همچنين هنگام تغيير در شبكه حفاريهاي معدن تجديد شوند. در نقشه¬هاي تهويه لازم است شبكه تهويه معدن، مشخصات مسيرهاي تهويه، مشخصات بادبزنهاي اصلي و فرعي، جهتهاي جريان هوا، مقدار هوا، مقاومت و افت فشار هر شاخه و کل معدن، محلهاي درهاي تهويه و ساير خصوصيات تهويه نشان داده شود. نسخههايي از نقشة تهويه و همچنين نقشة رفع سوانح بايد نزد سرپرست معدن، مسئول فني، مسئول ايمني، مسئول نجات، مسئول تهويه و ساير مسئولين مربوطه موجود بوده و بعلاوه در دفتر معدن نيز نصب شده باشد.
ماده361: راهروهاي مخصوص گردش هوا بايد مرتباً بازديد شده و هميشه تميز و بدون مانع بوده و در صورت ريزش فوراً تعمير شود.
ماده362: در مواقعي كه تهويه معدن زيرزميني به روش طبيعي انجام ميشود بايد ترتيبي اتخاذ شود تا در تمامي فصول، از اخلال در تهويه مؤثر معدن جلوگيري شود.
ماده363: در مواردي كه تهويه طبيعي كافي نباشد بايد از وسايل تهويه مصنوعي استفاده شود. گردش هوايي كه توسط اين وسايل ايجاد ميشود تا آنجا كه ممكن است بايد با گردش طبيعي هوا مطابقت داشته باشد.
ماده364: بادبزنهاي اصلي تهويه بايد در محفظة غيرقابل اشتعال نصب و با راهرو مخصوص غيرقابل اشتعال به بادبزن به چاه يا تونل اصلي تهويه متصل شوند. دهانه چاه يا تونل اصلي بايد با هوابندهاي مؤثر مسدود شده و در مواقع لزوم تعويض جهت جريان هوا امكانپذير باشد.
ماده365: بادبزن¬هاي اصلي تهويه معدن بايد داراي امکانات ذيل باشد:
الف) بادبزن يدکي براي پشتيباني مواقعي که بادبزن اصلي از کار مي¬افتد.
ب) منبع جايگزين براي تأمين نيروي مورد نياز بادبزن.
ج) نشانگر خودکار فشار تهويه.
د) مجهز به وسيلهاي باشد كه توقف بادبزن را اعلام نمايد.
ماده366: ديواري كه براي نصب در تهويه ساخته ميشود بايد از اطراف در داخل سنگهاي تونل فرو رفته و كاملاً محكم و نفوذناپذير باشد. محل عبور افراد بايد از محل عبور وسايل نقليه مجزا گردد. بلندترين نقطه وسيله نقليه تا بالاي چارچوب در بايد حداقل 50 سانتيمتر و از پهلوها حداقل 25 سانتيمتر فاصله داشته باشد.
ماده367: استفاده از پرده تهويه به جاي در تهويه ممنوع است.
ماده368: حداقل 2 در براي راهروهايي كه به نصب در تهويه نياز دارند و 2 يا 3 در براي راهروهاي پر عبور و مرور بايد نصب شود. فاصله نصب درهاي متوالي از يكديگر در راهروهاي باربري بايد از طول يك قطار بزرگتر و در ساير راهروها حداقل 5 متر باشد. به هنگام عبور و مرور همواره بايد حداقل يكي از درهاي متوالي بسته باشند.
ماده369: چنانچه راهروهاي ورودي و خروجي اصلي تهويه نزديك به هم باشند ديوارها و درهاي بين آن دو بايد طوري ساخته شوند كه در مواقع انفجار يا آتشسوزي به آساني خراب نشوند.
ماده370: درزگيري و کيپکردن در محل تقاطع راههوايي اصلي و راه هوايي خروجي هوا بايد به شکلي صورت پذيرد که به آساني حتي در مواقعي نظير انفجار و آتشسوزي خراب نشود.
ماده371: راههاي متروكه بايد به ترتيبي مسدود شوند كه كارگران نتوانند از آنها عبور نمايند و در عين حال خللي در تهويه بوجود نياورند.
ماده372: هنگامي كه در جريان تهويه عادي قسمتي از معدن، خللي حاصل شود كار در آن قسمـت بايد تا برقراري مجدد تهويه تعطيل گردد. شروع مجدد کار مشروط به اجازه سرپرست معدن است.
ماده373: هرگونه تغيير درسيستم تهويه معدن فقط با دستور سرپرست معدن مجاز است.
ماده374: تعميرات و تغيير كلي در تهويه اصلي معدن بايد هنگامي صورت گيرد كه كليه كاركنان معدن به استثناي افرادي كه انجام تعميرات به عهده آنها است از درون معدن خارج شده باشند.
ماده375: رساندن جريان هواي تازه به جبهه كارها از مسيري كه در آن ريزش يا تخريب اتفاق افتاده ممنوع است.
ماده376: حداقل سرعت مجاز هوا 25/0 متر بر ثانيه است و حداكثر سرعت مجاز در قسمتهاي مختلف معدن به شرح زير ميباشد:
1
|
چاه
تهويه (بدون تجهيزات)
|
سرعت دلخواه
|
2
|
كانال
تهويه و چاه تهويه بزرگ (با تجهيزات)
|
15 متر بر ثانيه
|
3
|
چاه
باربري
|
10 متر بر ثانيه
|
4
|
حفاريهاي
اصلي، چاه نفر رو و تونل ميان بر و چاه مورب
|
8 متر بر ثانيه
|
5
|
براي حفاريهاي
معدني در امتداد لايه زغال سنگ و يا سنگ
|
6 متر بر ثانيه
|
6
|
كارگاه
استخراج
|
4 متربر ثانيه
|
ماده377: حداكثر هواي مورد نياز براي هر جبهه كار و براي كل معدن در محاسبات تهويه همواره بر اساس نوبتكاري كه حداكثر تعداد كارگران در آن مشغول به كار هستند بايد محاسبه شود. ميزان هواي مورد نياز براي هر فرد در محاسبات حداقل بايد 6 مترمكعب در دقيقه فرض شود.
ماده378: نصب تور سيمي در مقابل پروانه بادبزن الزامي است و بكار انداختن بادبزن بدون حفاظ ممنوع است.
ماده379: بادبزنهاي موضعي بايد به طريقي نصب شوند كه هواي تازه را به جبهه كار برسانند. ظرفيت هوادهي بادبزن محلي نبايد از 70 درصد هوايي كه از طريق تهويه عمومي معدن به محل نصب آن ميرسد، بيشتر باشد. هرگاه چند بادبزن محلي به صورت موازي در يك محل نصب شده باشند، جمع هوادهي مجموع بادبزنها بايد حداكثر 70 درصد مقدار هوايي باشد كه از طريق تهويه عمومي به محل نصب بادبزنها ميرسد.
ماده380: حداكثر فاصله دهانه لوله تهويه تا جبهه كار بايد در معادن فاقد گاز 12 متر و در معادن گازدار 8 متر باشد.
ماده381: ايستگاههاي اندازهگيري مقدار هوا بايد در مناطق اصلي ورودي و خروجي هوا و در قسمتهايي كه مسير آن مستقيم و كيفيت نگهداري آن مناسب است ايجاد شود. همچنين بايد تابلوهايي شامل اطلاعات: (تاريخ و ساعت اندازه¬گيري، سطح مقطع عرضي گذر هوا، مقدار واقعي و محاسبهاي هوا و سرعت جريان هوا) در آن مناطق نصب شود.
ج) مقررات ويژه تهويه معادن زغال سنگ (معادن گازدار و گرد زغالدار)
ماده382: در تمامي معادن زغال سنگ علاوه بر لازمالاجرابودن کليه مقررات تهويه؛ اجراي مقررات ويژه تهويه معادن زغال سنگ ضروري است.
ماده383: حد مجاز گاز زغال در قسمتهاي مختلف معدن بايد به شرح ذيل باشد:
الف) در مسير هواي برگشتي از هر جبهه كار كمتر از 1 درصد.
ب) در مسير هواي خروجي از شبكه معدن كمتر از 75/0 درصد.
ج) در مسير هواي تازه براي تهويه هر جبهه كار كمتر از 5/0 درصد.
د) در محلهاي تعميراتي، متروكه و ريزشي و در مدت كوتاه كمتر از 2 درصد.
ه) ميزان گاز زغال در هيچ زمان و هيچ قسمتي از معدن نبايد بيش از 5/2 درصد باشد.
ماده384: نصب سيستم مانيتورينگ هواي معدن و سنجش خودکار گاز زغال در لايه¬هاي زغال سنگ طبقه سه و چهار الزامي است.
ماده385: حسگرهاي تشخيص گاز زغال بايد در نزديكي سينه كارها و در تاج تونل¬ها و هر چه نزديكتر به سقف نصب شوند.
ماده386: مسئولين پيشروي و استخراج در همه معادن زغال سنگ بايد مجهز به دستگاه گازسنج باشند و ميزان گاز زغال را در شروع و پايان نوبت کاري اندازه¬گيري نموده و به سرپرست معدن گزارش نمايند.
ماده387: دستگاه¬هاي استخراج مكانيزه زغال سنگ بايد مجهز به حسگرهاي تشخيص گاز زغال بطور پيوسته باشند و در صورت افزايش گاز زغال، بيش از 25/1 درصد آن را به طور خودکار خاموش كنند.
ماده388: استفاده از هواي فشرده به منظور تهويه در مناطقي كه گاز زغال با غلظت بالاي ۲ درصد وجود دارد ممنوع است.
ماده389: بادبزن¬هاي تهويه به هيچ عنوان در فاصلة بين نوبت¬هاي کاري يا زمان تعطيلات نبايد خاموش شوند و تنها در زمان تعميرات، تعويض و يا وصل قطعات كانال تهويه و با دستور كتبي مسئول فني معدن و با پيش¬بيني تمهيدات ديگري براي تهويه، مي¬توانند خاموش شوند.
ماده390: كانالهاي تهويه بايد از استحكام كافي براي جلوگيري از تاخوردگي و خم شدن بيش از حد برخوردار باشند و با بستهاي مناسب به سقف نصب شوند.
ماده391: تهويه به روش طبيعي در معادن زغال سنگ، معادن گازدار و معادن گرد زغال¬دار ممنوع است.
ماده392: مسئولان اندازهگيري گاز موظف هستند قبل از شروع هر نوبت كاري در محل كار حاضر شده و كارگاهها و محلهاي مشكوك را بازديد نموده و درصد گاز زغال را به وسيله دستگاه گازسنج اندازهگيري نمايند.
ماده393: محلها و فواصل زماني اندازهگيري توسط سرپرست معدن تعيين ميشود. در هر حال حداقل تعداد دفعات اندازهگيري گاز در محلهاي فاقد گازسنج خودکار ثابت بايد به قرار ذيل باشد:
الف) هواي برگشتي از هر جبهه كار فعال، در معادن طبقه 1 و 2 دوبار در هر نوبت كاري و در معادن طبقه 3 و 4 و معادن خطرناك از نظر پرتاب ناگهاني، سه بار در هر نوبت كاري.
ب) هواي برگشتي از هر جبهه كار غيرفعال، جايگاه ماشينآلات (مثل وينچ و غيره) و هواي خروجي معدن يك بار در روز.
ماده394: علاوه بر اندازهگيريهاي منظم جاري، تمام كاركنان نظارت فني (مسئولين ايمني، مهندسين و تكنسينها) بايد ضمن تجهيز به وسايل گازسنجي و گذراندن دوره آموزشي مربوطه، موظف هستند تا هنگام بازديد از جبهه كارها، درصد گاز را اندازهگيري نمايند.
ماده395: درصد گاز تا فاصله حداقل 20 متري دستگاههاي الكتريكي بايد بعد از هر توقف بادبزن و پس از رفع اشكال در امر تهويه و عادي شدن آن اندازهگيري شود و در صورت مجاز بودن مجدداً راهاندازي شوند.
ماده396: اگر درصد گاز در محلي بيش از حد مجاز باشد بايد بلافاصله جريان برق قطع، كار تعطيل و كارگران را از محل خارج كرد. شروع مجدد كار پس از انجام تهويه كافي و رسيدن درصد گاز به حد مجاز امكان¬پذير است.
ماده397: انجام هر نوع عملي كه ايجاد جرقه يا شعله نمايد در معادن داراي گاز زغال يا گرد زغال ممنوع است و كليه تجهيزات و دستگاهها بايد ضد جرقه باشند.
ماده398: قسمتهايي كه بهرهبرداري آنها به پايان رسيده يا موقتاً تعطيل شده و يا مورد استفاده قرار نميگيرند بايد مانند ساير قسمتها به خوبي تهويه شوند و يا به وسيله مصالح مناسب به طور نفوذ ناپذير كاملاً مسدود گردند.
ماده399: در معادن گازدار چنانچه رساندن درصد گاز به حد مجاز با دستگاههاي تهويه دشوار باشد بايد قبل از استخراج، عمل گاززدايي (دگازاژ) از لايه مورد نظر و لايههاي مجاور بعمل آيد.
ماده400: در مناطقي كه خطر مواجه با حفره¬هاي گاز يا انفجار سنگ وجود دارد بايد با حفر چال¬هاي بلند در جهت پيشروي از وجود حفره¬هاي احتمالي آگاه شد و اقدامات ايمني براي بر طرف كردن خطر تصاعد آني و انفجار سنگ انجام گيرد.
ماده401: در معادني كه احتمال خودسوزي دارند بايد حداقل يك بار در هر نوبت كاري درصد دي اكسيد كربن در جبهه كارها اندازهگيري شوند.
ماده402: زغال سنگهايي كه هنگام استخراج گرد توليد مينمايند، بايد به اندازه كافي با آب مرطوب شوند و هنگام استخراج و در محلهاي بارگيري به واگن نيز بايد به آنها آب پاشيده شود.
ماده403: در جبهه كارها و مناطقي كه در آنها خطر انفجار گرد زغال وجود دارد بايد به طور مرتب گرد زغال موجود روي سقف و زمين و ديوارها و وسايل نگهداري را جمعآوري و خارج نمود و به منظور پيشگيري از بروز انفجار بايد همواره مقدار مواد سوختني در گرد و خاك انباشته را با پاشيدن آهك يا خاك نرم و پودر سنگ يا مواد ديگر در حد كمتر از 30 درصد حجمي نگه داشت.
ماده404: در معادني كه در آنها خاك ¬پاشي براي خنثي¬سازي گرد زغال معمول است بايد نام محل و تاريخ خاك پاشي و نمونهبرداري از مخلوط خاك و گرد زغال موجود در محل و همچنين نتايج آزمايشهاي مربوط به قابليت اشتعال نمونه گرفته شده، در دفتر مخصوصي ثبت شود.
ماده405: چنانچه ميزان مواد سوختي در نمونه گرفته شده از 30 درصد حجمي تجاوز نمايد بايد بلافاصله با خاك ¬پاشي مجدد درصد آن پايين آورده شود