سنـد ملي توسعه سيستان و بلوچستان استان
الف ـ اصليترين قابليتهاي توسعه
1ـ موقعيت جغرافيايي ويژه و مناسب استان به جهت استقرار در كنار آبهاي آزاد بينالمللي خارج از تنگه هرمز، برخورداري از 1100كيلومتر مرز خاكي با كشورهاي پاكستان و افغانستان و 300 كيلومتر مرز ساحلي در كنار درياي عمان، نزديكي مناطق ساحلي استان با كشورهاي حوزه خليج فارس و درياي عمان، شبه قاره هند و كشورهاي آفريقايي.
2ـ شرايط ممتاز استان براي تصدي نقش در بازرگاني ملي و ترانزيت خارجي ميان اروپا و آسياي مركزي با آسياي شرقي و جنوبي و شاخ آفريقا و امكان ايجاد و توسعه تبادلات قانوني در زمينه انرژي برق.
3ـ اقليم مناسب كشت محصولات سودآور صادراتي (خرما، مركبات، موز، انبه)، دشتهاي هموار و اراضي مستعد در شمال و جنوب استان و بهرهمندي از نژادهاي دام بومي و امكانات ايجاد صنايع وابسته به محصولات گرمسيري.
4ـ اراضي و اقليم مناسب در سواحل جنوبي براي توسعه فعاليتهاي شيلاتي و صيادي، پرورش ميگو و توسعه صنايع وابسته.
5 ـ وجود معادن نسبتاً غني گشوده و ناگشوده فلزي و غيرفلزي و سهم بالاي استان در برخورداري از اين معادن و امكان توسعه فعاليتهاي معدني.
6 ـ اقليم مناسب براي توسعه فعاليتهاي گردشگري در سواحل درياي عمان و دامنههاي تفتان.
7ـ وجود نهادهاي مهم اقتصادي و توسعهاي در سطح استان بويژه منطقه آزاد چابهار، بازارچههاي مرزي.
8 ـ برخورداري از حدود 15 مركز آموزش عالي با بيش از 30 هزار نفر دانشجو.
9ـ وجود پيشينه تاريخي و فرهنگي غني و پذيرش عمومي و توسعهخواهي مردم، رواج فرهنگ تجـارت و مبـادله، قنـاعت، سختكوشي، سازمانپذيري و مشـاركتجويي به عنوان بستر مهم اقدامات و سياستهاي توسعه منطقهاي.
10ـ تأسيسات زيربنايي مهم از جمله جادهها و فرودگاهها، سدپيشين.
11ـ قابليتها و ظرفيتهاي جديد از جمله نيروي كار تحصيلكرده و مطالعات موجود منطقهاي.
12ـ طرح توسعه محور شرق به عنوان ابزار مهم اعمال سياستهاي توسعه منطقهاي.
13ـ امكان بهرهگيري از انرژيهاي تجديد شونده باد، زيست توده و خورشيد.
14ـ وجود زمينههاي قانوني براي توسعه ورزش، نگرش مثبت جامعه بهفعاليتهاي ورزشي،گرايش بخش خصوصي و تشكلهاي داوطلب غيردولتي (NGO) بهسرمايهگذاري و خدماترساني در توسعه ورزش.
ب ـ عمده ترين تنگناها و محدوديتهاي توسعه
1ـ شرايط طبيعي و اقليمي دشوار، كمبود منابع آب، محدوديت امكانات توليد، آب و هواي گرم و وزش دائمي باد و حركت شنهاي روان به ويژه در شمال استان.
2ـ كمبود شديد آب براي مصارف توليدي و شرب و بهداشتي در بيشتر نقاط شهري و روستايي استان.
3ـ حاشيهاي بودن و دورافتادگي استان از مراكز و محورهاي توسعه كشور، پراكندگي نقاط زيست، فقر منابع طبيعي يا كمبود شديد آنها.
4ـ تناوب دورههاي خشكسالي و پيامدهاي زيانبار زيست محيطي و آثار مخرب آن بر ساختارتوليدي استان.
5 ـ وابستگي شديد منابع مالي بخش ورزش به درآمدهاي عمومي.
6 ـ دور افتادگي استان از شبكههاي انتقال انرژي مانند شبكه سراسري برق و گاز.
ج ـ مسائل اساسي استان
1ـ موقعيت استان به عنوان گذرگاه بينالمللي مواد مخدر و همسايگي با دو كشور پاكستان و افغانستان به عنوان زمينهساز ناامني و ترددهاي غيرمجاز از مرزهاي استان و مانع برقراري امنيت و انباشت سرمايه و گسترش فعاليتهاي رسمي اقتصادي.
2ـ رواج فرهنگ عشيرهاي و طايفهاي و برخي باورها و نگرشهاي سنتي و ضد توسعه به عنوان عامل بازدارنده نهادهاي نوين اقتصادي و اجتماعي و ناكار آمدي آنها.
3ـ محروميت استان در زمينه زيربناها و شكاف گسترده در مقايسه با سطح ملي عليرغم سرمايهگذاريهاي زياد براي توسعه آنها.
4ـ سطح پايين پوشش آموزشهاي عمومي و ترويجي و محروميت گسترده بسياري از زنان و مردان بويـژه در مناطـق روستايي و فقـدان اثر بخشي بسـياري از سياستها و اقدامات توسعهاي در عرصههاي اقتصادي و اجتماعي.
5 ـ فقدان مشاركت مؤثر مردم در فعاليتهاي اقتصادي و اجتماعي و ضعف جدي در برخورداري از نهادهاي كارفرمايي، سرمايهگذاري، پيمانكاري و مشاوره بخش خصوصي استان.
6 ـ فاصله شاخصهاي توسعه انساني با سطح ملي.
7ـ شكاف بين وضع موجود و مطلوب زيربناها بويژه در زمينههاي تأمين آب، راه، سوخت و انرژي از يكسو و شكاف بين شاخصهاي زيربنايي و توسعه اجتماعي و فرهنگي از سوي ديگر.
8 ـ نرخ بيكاري بسيار بالا در مقايسه با سطح كشور و رشد سريع و ضريب جواني بالاي جمعيت استان.
9ـ عدم رشد بخش رسمي اقتصاد در استان، گسترش تجارت زيرزميني و واردات قاچاق از كشورهاي همجوار، انتقال غير قانوني بسيار از كالاهاي يارانهاي بويژه سوخت و آرد به كشورهاي همسايه و تهديد بخشهاي توليد داخلي.
10ـ درآمدسرانهپايين،گستره و عمق فقر در شديدترين شكل آن در استان، وجود تعداد بسيار زياد خانـوادههاي بيسـرپرست و بدسرپرست، وجود شمار بسيار زيادي از جمعيت تحتپوشش نهادهايحمايتي.
11ـ فقدان نظام شناسايي استعدادهاي ورزشي.
د ـ هدفهاي بلندمدت توسعه
با توجه به قابليتها و تنگناهاي موجود، فعاليتهاي محوري و اولويتدار توسعه اسـتان، بـرمبناي بخـشهاي بازرگـاني با تأكيـد بر بازرگاني خارجـي، كشاورزي، صنعت (به ويژه صنايع فرآوري معدني و تبديلي كشاورزي)، معدن و استفاده از قابليتهاي شيلاتي استوار خواهد بود. بدين ترتيب اهداف بلندمدت توسعه استان عبارتند از:
1ـ تقويت مناسبات اقتصادي فراملي با بهرهگيري از موقعيت جغرافيايي، سياسي، اقتصادي استان با تأكيد بر منطقه آزاد چابهار و منطقه ويژه زابل.
2ـ تقويت پيوند و تعامل ساختارهاي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي استان با سطح ملي.
3ـ اصلاح ساختارها و تقويت بخش رسمي اقتصاد استان.
4ـ بكارگيري قابليتها و استعدادهاي موجود و ايجاد مزيتهاي جديد در سطح استان به منظور ارتقاي نقش و سهم استان در اقتصاد ملي.
5 ـ توسعه بخش كشاورزي با تأكيد بر زير بخشهاي باغباني، صيد و آبزي پروري وكشتهاي متراكم و گلخانهاي.
6 ـ كاهش شكاف بين ميزان شاخصهاي توسعه انساني با سطح ملي.
7ـ اعتلاء معرفت ديني و ارزشهاي فرهنگي و ويژگيهاي هويتي استان و تقويت همگرايي قومي و تبادل فرهنگي مردم استان در سطح ملي و محلي.
8 ـ ارتقاي شاخصهاي توسعه انساني در جامعه زنان سيستان و بلوچستان.
9ـ نهادينهسازي بهرهوري و افزايش آن در بخشهاي اقتصادي و عوامل توليد.
10ـ ارتقاء نقش ورزش در تأمين سلامت جسمي و روحي و تقويت توانمنديهاي افراد و گروههاي اجتماعي.
11ـ دستيابي به هدفهاي توسعه هزاره (M.D.G) در استان.
12ـ توانمندسازي بخش تعاوني براي ايفاي فعاليتهاي گسترده و اداره بنگاههاي اقتصادي بزرگ.
13ـ توسعه نقش و جايگاه زنان در سطوح تصميمسازي و تصميمگيري زنان.
14ـ توسعه ظرفيتهاي صنعت گردشگري و بهرهبرداري از جاذبههاي تاريخي استان.
هـ ـ راهبردهاي بلندمدت:
1ـ برقراري امنيت لازم در ابعاد مختلف (فيزيكي، اقتصادي و اجتماعي) به منظور تسهيل فرايند توسعه استان.
2ـ تقويت و گسترش مناسبات فرهنگي، اقتصادي استان با سطح ملي.
3ـ تداوم سرمايهگذاريهاي دولت در امر تقويت و توسعه زيربناهاي استان به ويژه انرژي و مخابرات در راستاي توازن منطقهاي و ايجاد زيرساختهاي لازم براي تبادلات انرژي با كشورهاي همجوار.
4ـ ساماندهي مبادلات برونمرزي كالا و تبديل شيوههاي غيرقانوني به مبادلات رسمي.
5 ـ ايجاد تسهيلات و مشوقهاي لازم براي جذب و تجهيز سرمايههاي داخلي، خارجي و بومي به ويژه در زمينه توسعه فعاليتهاي كشاورزي و صنعتي.
6 ـ ايجاد ظرفيتهاي زيربنايي (از جمله توسعه قرنطينهها)، نهادي و سازماني براي استفاده حداكثر از قابليتهاي ترانزيتي استان با توجه به منطقه آزاد تجاري چابهار.
7ـ مديريت بهينه محيط زيست، حفظ، احياء و اصلاح منابع پايه و طبيعي.
8 ـ سرمايهگذاريهاي لازم به منظور تأمين و مهار آب و ارتقاء راندمان آبياري با اولويت آب مورد نياز براي شرب، محيط زيست، صنعت و كشاورزي.
9ـ توسعه منابع انساني استان و ارتقاي سطح سواد و فرهنگ عموم از طريق گسترش آموزشهاي عمومي، حرفهاي و تخصصي.
10ـ تمركززدايي در نحوه مديريت توسعه استان با حمايت مؤثر از تأسيس نهادهاي مدني و صنفي غيردولتي و ارتقاء اختيارات تصميمگيري و توانمندسازي مديريت محلي.
11ـ توجه به ارزشها، گرايشها و نهادهاي قومي ـ محلي در سياستگذاريهاي فرهنگي و اجتماعي.
12ـ ارتقاي سطح آموزش و آگاهيهاي اجتماعي زنان و ساماندهي مشاركت آنان در فرآيند توسعه.
13ـ بهرهگيري از انرژيهاي تجديد شونده باد، زيست توده و خورشيد.
14ـ ايجاد سازوكارهاي لازم و حمايت از افزايش بهرهوري در بخشهاي اقتصادي و عوامل توليد.
15ـ گسترش ورزشهاي پرورشي، همگاني، تفريحي، قهرماني و حرفهاي در استان.
16ـ ريشهكني فقر شديد و گرسنگي و بهرهمندي همگاني از مواهب توسعه اقتصادي و اجتماعي.
17ـ دستيابي همگاني به آموزش ابتدايي و ترويج و بهبود برابري جنسيتي و توانمندسازي زنان.
18ـ كاهش مرگ و مير مادران و كودكان.
19ـ مبارزه با بيماريهاي عمده (ايدز / H.I.V، سل، مالاريا و ...).
20ـ اصلاح و توسعه باغات و افزايش عملكرد در فعاليتهاي باغباني، صيد و آبزيپروري و دامپروري.
21ـ حمايت مؤثر از تشكيل و توسعه تعاونيها و ايجاد و گسترش شهركها و مجتمعهاي تعاوني.
22ـ بسترسازي براي افزايش مشاركت اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و سياسي زنان در روند توسعه استان.
23ـ ايجاد زيرساختهاي مناسب صنعت گردشگري و حفظ و احياء آثار فرهنگي و تاريخي منطقه و حفظ سنت نمونه و منحصر به فرد سفالسازي كلپورگان.
24ـ نهادينهكردن رويكرد مديريت عرضه و تقاضا و افزايش سطح آگاهي عمومي درمديريت بهينه مصرف آب.
25ـ ايجاد زمينههاي لازم براي جلب مشاركت مردمي و بخش خصوصي در بهرهبرداري و مديريت آب.
26ـ گسترش پوشش بيمههاي اجتماعي و كاهش تلفات انساني در اثر حوادث.
شاخصهاي هدف كمّي در برنامه چهارم