ـ نظريه 3920/7 ـ 1389/6/31 اداره كل حقوقي قوّهقضائيه:
طبق ماده واحده قانون پيوند اعضاي بيماران فوت شده يا بيماراني كه مرگ مغزي آنان مسلم است (مصوب 1379) و آييننامه اجرائي اين قانون مرگ مغزي، موت محسوب ميشود. لذا چنانچه مرگ مغزي بيمار با توجه به مقررات آييننامه قانون مذكور به ويژه مقررات ماده 1و2 آييننامه توسط پزشكان متخصص احراز و اعلام شود بيمار، ميت تلقي ميشود و آثار و احكام حقوقي و قانوني مرگ بر او مترتب است. بنابراين موضوع تعيين امين يا قيم منتفي است. اما چنانچه هنوز مرگ مغزي بيمار توسط پزشكان متخصص احراز نشده، اما شخص در حالت بيهوشي و كما به سر ميبرد در حالي كه فعاليتهاي ساقه مغزي كه طبق ماده 1 آييننامه اجرائي قانون مذكور بايد به طور غير قابل برگشت قطع شود در فرض سؤال قطع نشده است و با توجه به اينكه هدف مقنن از وضع مقررا ت ماده 104 ق.ا.ح.1319 حمايت از افراد ناتوان و بيمار است كه در صورت مريضي و ناتواني وقفه اي در اداره امور آنان ايجاد نشود و چون فردي كه در حالت كما و بيهوشي به سر ميبرد شخصاً نميتواند از دادگاه تقاضاي امين کند، يعني امكان طرح چنين در خواستي وجود ندارد، نتيجتاً تعيين امين توسط دادگاه با در خواست بستگان وي از جمله همسر يا اولاد بيمار با توجه به ملاك ماده 104 ق.ا.ح.1319 فاقد اشكال است و مورد از موراد تعيين قيم نيست وظايف و اختيارات امين همان است كه در قانون موارد حسبي و ق.م. آمده است.