-
شماره انتشار در روزنامه رسمی :19366
-
تاریخ انتشار در روزنامه رسمی :1390/6/6
راي هيأت عمومي ديوان عدالت اداري شماره هـ/88/563 ،مورخ 1390/5/29
تاريخ دادنامه: 1390/5/10 شماره دادنامه: 200 کلاسه پرونده: 88/563
مرجع رسيدگي: هيأت عمومي ديوان عدالت اداري
شاكي: خانم طاهره ضميري با وكالت آقاي مرتضي صلحي
موضوع شکايت و خواسته: ابطال بخشنامه شماره 1/20 مستمريهاي سازمان تامين اجتماعي
گردش کار: وكيل شاكي به شرح دادخواست تقديمي، ابطال بخشنامه شماره 1/20 مستمريهاي سازمان تامين اجتماعي را خواستار شده و در توضيح و تبيين خواسته خويش اعلام داشته است كه:
« 1ـ آقاي عبدالحسين اجتهادي كارگر شركت نفت در سال 1340 فوت كرده است كه حينالفوت داراي فرزندي به نام محمود اجتهادي و همسري به نام خانم طاهره ضميري بوده است كه از تاريخ فوت وي فرزندش تا سن قانوني عوايد قانوني خود را دريافت ميكرده است و همسر مرحوم اجتهادي به مدت 8 سال يعني تا سال 1348 مستمري خود را دريافت ميكرده كه به دليل ازدواج مجدد ايشان در سال 1348، قانوناً مستمري وي قطع ميشود تا اين كه همسر دوم او كه كشاورز بوده است در تاريخ 1376/5/19 فوت ميكند و ايشان عملاً از تاريخ مذكور بدون هيچ پشتوانه مادي روزگار ميگذراند.
2ـ با توجه به وكالتي كه از خانم ضميري جهت پيگيري برقراري مستمري وي داشتم به اداره كل تامين اجتماعي قم مراجعه كردم و شرح حال فوق را ذكر و تقاضاي برقراري مستمري او و پرداخت مستمريهاي معوقهاش را نمودم كه اين اداره با ارسال پاسخ درخواست اين جانب، مستنداً به بخشنامه شماره 1/20 مستمريها موكل اين جانب را مستحق دريافت مستمري (معوقه و آينده) به دليل ازدواج مشاراليها قبل از اجراي قانون تامين اجتماعي (1354/5/10) نميداند.
3ـ حال با توجه به مراتب فوق و با توجه به بندهاي 2 و 16 اصل دوم قانون اساسي و به لحاظ مغايرت بخشنامه مذكور با اصول 20 و 29 قانون اساسي و همچنين مغايرت با بخشنامه شماره 20 مستمريها و ماده 80 قانون تامين اجتماعي و روح حاكم بر قانون مذكور و با عنايت به اين كه صدور بخشنامه مذكور خارج از حدود اختيارات صادركننده آن است صدور حكم بر ابطال آن را خواستار است.»
در پاسخ به شكايت شاكي، سرپرست دفتر امور حقوقي و دعاوي سازمان تامين اجتماعي طي لايحه دفاعيه شماره 2374/7100 مورخ 1389/7/26 توضيح داده است كه:
«1ـ وكيل شاكي دليل قانوني مبني بر برقراري مستمري موكل خود را ارائه ننموده و تنها به عنوان نمودن اصول كلي از قانون اساسي از جمله اصول 20 و 29 بسنده نموده است. لازم به ذكر است كه همسر شاكي مشمول قانون بيمههاي اجتماعي مصوب 1339 بوده كه در سال 1340 فوت نموده و به استناد ماده 68 قانون بيمههاي اجتماعي، وي از مستمري بازماندگان بهرهمند گرديده، ليكن در سال 1348 به دليل ازدواج مجدد، وي از عداد مستمريبگيران خارج شده است. بنابراين با توجه به اين كه وقوع فوت همسر و ازدواج مجدد وي قبل از تصويب قانون تامين اجتماعي (مصوب 1354/5/10) صورت گرفته و از رديف مستمريبگيران خارج شده است و هرگز تحت پوشش مقررات تامين اجتماعي قرار نگرفته، نميتواند حتي به دليل قوانين اخيرالتصويب كه بر اساس قانون تامين اجتماعي تدوين گرديده از مزاياي قانون مذكور بهرهمند شود، زيرا قانون حاكم در زمان وقوع فوت همسر و ازدواج مجدد وي قانون بيمههاي اجتماعي مصوب1339 بوده كه در زمان قانون مزبور تصريحي براي بهرهمندي اين قبيل افراد از استفاده مجدد مستمري پيشبيني نشده است.
2ـ شاكي مدعي است كه بخشنامه معترضعنه مغاير ماده 80 قانون تامين اجتماعي تنظيم گرديده، در حالي كه ماده مذكور حالات مختلف بيمه شده متوفي را بيان داشته، كه در صورت انطباق وضعيت بيمه شده متوفي با موارد مذكور، بازماندگان وي حسب مورد ميتوانند از مزاياي مقرر قانوني استفاده نمايند. لذا در صورتي كه بازماندگان بيمه شده متوفي واجد شرايط مقرر در ماده 81 قانون تامين اجتماعي باشند ميتوانند از مستمري بازنشستگي به نسبت سهام مقرر در ماده 83 قانون تامين اجتماعي بهرهمند گردند.
3ـ مستند صدور بخشنامه معترضعنه، تبصره ماده يك آييننامه اجرايي قانون الحاق يك تبصره به بند يك ماده 81 قانون تامين اجتماعي (مصوب 1375/4/6) ميباشد. قانونگذار در مفاد تبصره ياد شده به طور كلي اعلام نموده كه همسران بيمه شده متوفي كه شوهر اختيار نمودهاند (عقد دائم) از تاريخ تصويب قانون (1374/6/21) به بعد چنانچه همسر دوم آنها فوت شده باشد امكان برقراري مجدد از ناحيه همسر اول ايجاد شده است كه در اين راستا وفق ماده 4 قانون مدني اثر قانون نسبت به آينده است و عطف به ماسبق نميگردد مگر اينكه در خود قانون در اين خصوص مقررات خاصي اتخاذ شده باشد.
لازم به ذكر است در مواقعي كه مقررات تامين اجتماعي دچار تغييراتي ميگردد كه ناظر به گروه خاصي است و اجراي آن تعهدات مالي سنگين به سازمان تحميل مينمايد قانونگذار محل تامين منابع مالي آن را تعيين مينمايد كه در اين خصوص بار مالي ناشي از اجراي اين تبصره از محل 3% كمك دولت به بيمهشدگان تعيين گرديده است. با عنايت به مراتب فوق و اينكه مشمولين قانون مزبور به طور خاص همسران بيمه شده متوفي كه همانا مشمولين قانون تامين اجتماعي بوده و مشمولين قانون تامين اجتماعي افرادي هستند كه از ابتداي سال 1354بيمه شده محسوب ميشوند. در اين راستا با عنايت به اينكه قانون مزبور ناظر به آينده بوده، بنابراين نميتوان آن را به قبل از سال 1354 تعميم داد زيرا قانون به طور مطلق اثر آن را نسبت به آينده دانسته و موضوع تبصره ماده يك آييننامه اجرايي قانون موصوف نيز يك امر ارفاقي نسبت به قبل قانون تا زمان اجراي قانون تامين اجتماعي مصوب 1354ميباشد. لذا قانون مزبور قابل تسري و تعميم به زمان اجراي قانون بيمههاي اجتماعي مصوب 1339 نبوده و بخشنامه معترضعنه منطبق با قانون و مقررات مربوطه تنظيم گرديده است.
4ـ تبصره الحاقي به بند يك ماده 81 قانون تامين اجتماعي فرضي را پيشبيني نموده كه همسران بيمه شدهاي كه ازدواج مجدد نموده و شوهر دوم آنها فوت مينمايد امكان برقراري مجدد مستمري بازماندگان شوهر اول آنان فراهم گردد. با توجه به ماده 4 قانون مدني كه اثر قانون را ناظر به آينده ميداند و با توجه به اين كه در متن قانون مذكور از عبارت « فوت مينمايند» استفاده نموده كه ناظر به فوت شوهر دوم از تاريخ تصويب تبصره مذكور (سال 1374) است در نتيجه امكان تسري حكم مزبور به همسران بيمه شدهاي كه شوهر دوم آنها قبل از سال 1374 فوت نمودهاند وجود ندارد هر چند هيأت وزيران از اين امر فراتر رفته و اثر قانون را با به كار بردن عبارت « همسران بيمهشدگان متوفي كه مشمول قانون تامين اجتماعي» در آييننامه اجرايي قانون الحاق يك تبصره به بند يك ماده 81 قانون تامين اجتماعي به گذشته يعني از سال 1354 (زمان تصويب قانون تامين اجتماعي) تسري داده كه همين حكم نيز موضوع بخشنامه معترضعنه نيز قرار گرفته است. لذا تسري حكم قانون امتيازي اضافه به حكم مقرر در تبصره بند يك ماده 81 قانون مذكور بوده و به هيچ عنوان حق قانوني بيمهشدگان نميباشد تا آنها مدعي اجراي آن از زمان قانون بيمههاي اجتماعي كارگران باشند.
با عنايت به مراتب فوق و اينكه بخشنامه معترضعنه منطبق با قانون بوده و هيچ گونه مغايرت با موازين قانوني ديگر ندارد، رد شكايت مطروحه مورد استدعاست.»
هيأت عمومي ديوان عدالت اداري در تاريخ يادشده با حضور رؤسا، مستشاران و دادرسان عليالبدل شعب ديوان تشکيل شد و پس از بحث و بررسي و مشاوره با اکثريت آراء به شرح آينده به صدور رأي مبادرت ميکند.