ج: نظريه دادستان كل كشور
با احترام، به عنوان نماينده دادستان محترم كل كشور نظر خود را اعلام مينمايم:
الف ـ در ماده 16 قانون تشكيل دادگاههاي عمومي و انقلاب آمده است ترتيب رسيدگي در دادگاهها طبق مقررات مزبور در آيين دادرسي مربوطه خواهدبود و طبق ماده 233 قانون آيين دادرسي دادگاههاي عمومي و انقلاب مرجع تجديدنظر دادگاههاي عمومي و انقلاب هر حوزه قضايي دادگاه تجديدنظر همان استان است مگر مجازاتهاي موضوع بند الف و ب و ج ذيل همين ماده قانوني در قانون اصلاح قانون تشكيل دادگاههاي عمومي و انقلاب در سال 1381 قانونگذار قصد تسهيل امر رسيدگي در خصوص جرايم با مجازات اعدام و قصاص را نداشته، بلكه هدف تعدد قاضي و دقت بيشتر براي استحكام آراء و جلوگيري از اشتباه بوده است، لذا به همين جهت دادسراها را احياء و دادگاههاي كيفري استان را با حضور پنج نفر قاضي براي رسيدگي به جرايم مزبور تشكيل داده است. بدين ترتيب از فلسفه و هدف اصلاح قانون تشكيل دادگاههاي عمومي و انقلاب استنباط ميشود كه قانونگذار نميخواهد رأي دادگاه با مجازات اعدام در غير ديوانعاليكشور قطعي شود و قانونگذار نميخواهد برخلاف هدف خود قانون وضع نمايد.
ب ـ آراء دادگاههاي كيفري استان كه با پنج نفر قاضي تشكيل ميشود و در مورد جرايم موضوع تبصره ماده4 قانون تشكيل دادگاههاي عمومي و انقلاب رسيدگي ميكند ابتدايي است و مرجع تجديدنظر آن ديوان عالي كشور است. تعيين دو مرجع تجديدنظر براي يك نوع مجازات خلاف هدف قانونگذار است. از مفاد تبصره ماده4 كه در تبصره يك ماده 20 نيز تكرارشده به ويژه قسمت ذيل تبصره يك ماده 20 استفاده ميشود كه قانونگذار بـراي جرايم با مجازات اعدام و قصاص و صلب توجه خاص دارد و تصريح كرده كه دادگاه كيفري استان براي رسيدگي به آن با هشت يا پنج نفر قاضي تشكيل شود.
ج ـ قانونگذار ابتدا در تبصره يك ماده 20 قانون اصلاح قانون تشكيل دادگاههاي عمومي و انقلاب مرجع ابتدايي رسيدگي به جرايم با مجازات اعدام و صلب و قصاص را تعيين و سپس در ماده 21 مرجع تجديدنظر آراء دادگاههاي عمومي و انقلاب را دادگاه تجديدنظر قرار داده است و اگر صلاحيت رسيدگي به جرم خاصي مصلحتاً به دادگاه انقلاب داده شده اين امر صلاحيت مرجع تجديدنظر را تخصيص نميزند. مفاد ماده 20 آييننامه قانون تشكيل دادگاههاي عمومي و انقلاب مؤيد همين نظر است و ديوان عالي كشور مطابق اصل 161 قانون اساسي نظارت عاليه بر آراء محاكم دارد و مرجع تجديدنظر احكام با مجازات اعدام و صلب و قصاص است؛ لذا به دورماندن اين گونه مجازاتها از نظر اين مرجع خلاف منظور و هدف قانونگذار است و خلاف احتياط در دماء است؛ عليهذا ماده233 قانون آييندادرسي دادگاههاي عمومي و انقلاب در امور كيفري را منسوخ نميدانم، زيرا قانونگذار در مقام تحديد صلاحيت دادگاههاي عمومي است نه توسعه آن، در نتيجه رأي شعبه محترم سي و يكم ديوان عالي كشور را صائب ميدانم.
د: رأي وحدت رويه شماره715ـ1389/1/24 هيأت عمومي ديوان عالي كشور
بنا به حكم مقرر در ماده 16 قانون تشكيل دادگاههاي عمومي و انقلاب رسيدگي اين دادگاهها بايد طبق مقررات قانون آيين دادرسي انجام شود، همچنين به صراحت ماده 22 اصلاحي قانون يادشده رسيدگي دادگاه تجديدنظر به درخواست تجديدنظر از احكام قابل تجديدنظر دادگاههاي عمومي جزايي و انقلاب بايد وفق مقررات قانون آيين دادرسي دادگاههاي عمومي و انقلاب در امور كيفري مصوّب 1378/6/28 به عمل آيد و ماده 18 اصلاحي قانون تشكيل دادگاههاي عمومي و انقلاب نيز كه در تاريخ 1385/10/24 و مؤخر بر ماده 21 قانون يادشده تصويب گرديده تصريح و تأكيد كرده است كه تجديدنظر و فرجامخواهي از آراء قابل تجديدنظر يا فرجام دادگاههاي عمومي و انقلاب طبق مقررات قانون آيين دادرسي انجام ميشود، بنابراين مستفاد از مواد مذكور اين است كه آراء دادگاههاي عمومي جزايي و انقلاب در مواردي كه مجازات قانوني جرم اعدام باشد قابل تجديدنظر در ديوان عالي كشور است و به نظر اكثريت اعضاء هيأت عمومي ديوان عالي كشور رأي شعبه سي و يكم ديوان عالي كشور كه نتيجتاً با اين نظر مطابقت دارد صحيح و منطبق با مـوازين قانوني است. اين رأي طبق ماده 270 قانون آيين دادرسي دادگاههاي عمومي و انقلاب در امور كيفري در موارد مشابه براي شعب ديوان عالي كشور و كليه دادگاهها لازمالاتباع است.
صفحه 10 روزنامه رسمي 1389/1/11 شماره 18954