-
شماره انتشار در روزنامه رسمی :18728
-
تاریخ انتشار در روزنامه رسمی :1388/3/31
دادنامه
شماره 235
هيئت عمومي ديوان عدالت اداري
مورخ 1388/3/17
رأي شماره235 هيأت عمومي ديوان عدالت اداري درخصوص ابطال ماده 18 اصلاحي آييننامه اجرايي قانون مبارزه با مواد مخدر و تبصرههاي يک، 3، 6 و 7 آن شماره هـ/87/301
تاريخ: 1388/3/17 شماره دادنامه: 235 كلاسه پرونده: 87/301
مرجع رسيدگي: هيأت عمومي ديوان عدالت اداري.
شاكي: آقاي حسين عظيمي و غيره.
موضوع شکايت و خواسته: ابطال ماده 18 اصلاحي آييننامه اجرايي قانون مبارزه با مواد مخدر و تبصرههاي يک، 3، 6 و 7 آن، مصوب جلسه 118 مورخ 1384/10/19 ستاد مبارزه با مواد مخدر.
گردشکار: وکيل شاکي به شرح دادخواست تقديمي اعلام داشته است، 1ـ فردي بهاتهام خريد و فروش مواد مخدر به اعدام و مصادره اموال محکوم که رأي در قسمت اعدام نسبت به نامبرده به مرحله اجرا درآمده لکن در مورد مصادره اموال علاوه بر اموال متعلق به معدوم اموال متعلق به موکل به حکم دادگاه انقلاب مصادره ميشود که نسبت به اين رأي موکل به عنوان شخص ثالث اعتراض ميکند و متعاقب آن رأي مذکور در دادستاني کل کشور نقض و پرونده جهت رسيدگي مجدد به شعبه دوم دادگاه انقلاب مشهد ارجاع ميگردد و شعبه دوم دادگاه انقلاب مشهد نيز با توجه به مدارک ارائه شده اعتراض را وارد تشخيص و به علت مالک شناختن موکل حکم به استرداد اموال مصادره شده به وي صادر مينمايد. پيرو اين حکم داديار اجراي احکام دادگاه انقلاب مشهد مرقومهاي به دبير شوراي هماهنگي مبارزه با مواد مخدر مشهد ارسال و طي آن درخواست استرداد اموال مصادره شده به موکل را مينمايد. مع الاسف اموال مذکور هيچ کدام توسط شوراي موصوف عليرغم رأي قطعي دادگاه به موکل مسترد نميشود. چرا که شوراي هماهنگي اموال موکل را به فروش رسانده بوده است و اعلام ميشود شورا فقط ميتواند وجه حاصل از فروش آنها را در چند سال قبل به موکل مسترد دارد و مستند اين اقدام خود را ماده 18 اصلاحي آييننامه اجرايي قانون مبارزه با مواد مخدر و تبصرههاي آن اعلام مينمايد. 2ـ مالکيت موکل به موجب اسناد ارائهشده و حسب رأي قطعي صادره از شعبه دوم دادگاه انقلاب مشهد محرز و مسـجل گرديده و بر هميـن اساس رأي به استـرداد اموال مـوکل صادر شده است. مالکيت يک رابطه عيني بين شخص و مال است که براي مالک حق انحاء تصرفات در آن را به وجود ميآورد چرا که مالکيت يک رابطه عيني بين شخص و مال است که براي مالک حق انحاء تصرفات در آن را به وجود ميآورد و مالک در برابر همگان ميتواند به اين رابطه استناد کند اين امراز جمله قواعد آمره درقوانين فعلي ما است. فلذا چون مالکيت موکل بر اموالش به موجب قوانين و براساس رأي دادگاه ثابت شده است تا زماني که توسط مراجع بالاتر اين رأي نقض نشود، مالکيت موکل غير قابل خدشه و انکار است. 3ـ وفق اصل سلسله مراتب قواعد حقوقي، قواعد مادون مثل آييننامه اجرائي نميتواند قواعد مافوق خود را مثل قانون عادي و اساسي از جهت حوزه و حيطه شمول محدود و يا آنها را نقض کند. بنابراين آييننامه اجرائي اولاً، نبايد مغاير با قانون اساسي و عادي باشد. ثانياً، نبايد تکاليف جديدي علاوه بر تکاليف مندرج در قانون براي مردم ايجاد کند. فلذا وضع مقررات دولتي در جهت تحديد و تضييع قلمرو صلاحيت و اختيارات قوانين اساسي و عادي مغاير با اصول مسلم و بنيادين حقوقي است. در حالي که در مانحن فيه مالکيت مشروع موکل طبق رأي قطعي دادگاه مسلم و محرز شده و طبق اصل 47 قانون اساسي چنين مالکيتي محترم شمرده شده لکن با وضع ماده 18 اصلاحي آييننامه اجرايي قانون اصلاح مبارزه با مواد مخدر، مالکيت موکل نقض و عملاً از او بدون هيچ گونه دليل شرعي و قانوني سلب مالکيت گرديده و آييننامه مذکور موکل را بر خلاف موازين قانوني و شرعي اجبار ميکند که بابت اموال خود به دريافت مبلغي در حدود سي ميليون تومان، آنهم نه فوراً بلکه در سالهاي آينده با پيشبيني اين رقم در بودجه سالهاي آتي ستاد رضايت دهد که اين امر ظلم و اجحاف عظيمي در حق موکل سبب شده است. 4ـ قانونگذار به منظور اجرايي نمودن قانون مبارزه با مواد مخدر و با هدف تمرکز کليه عمليات اجرايي و قضايي در ستاد مبارزه با مواد مخدر، اختيار وضع مقررات از جمله آييننامه اجرايي قانون مبارزه با مواد مخدر را به آن ستاد واگذار و آن ستاد هم بر اين مبنا اقدام به وضع آييننامه نموده اما اين امور موجب نميشود که ستاد در زمان وضع آييننامه بدون توجه به قوانين عادي و اساسي که در آنها براي مالکيت افراد حرمت قائل شده، به گونهاي اقدام نمايد که عملاً از افراد بدون دليل موجه قانوني سلب مالکيت شود و يا مالکين بر خلاف ميل و اراده خود مجبور و ملزم به پذيرش مبلغ اندکي به عنوان مبلغ حاصل از فروش اموالشان باشند. معالاسف اين امور تماماً در ماده 18 اصلاحي آييننامه اجرايي قانون مبارزه با مواد مخدر اتفاق افتاده است. 5 ـ فلسفه قانونگذار در وضع کيفر مصادره اموال سلب توان مالي از بزهکاران مواد مخدر و سلب انگيزه مادي از مجرمان مواد مخدر است. اگر موکل از جمله تبهکاران و مجرمان مواد مخدر بود هيچ فردي از مصادره و ضبط اموال چنين اشخاصي که به صورت نامشروع اقدام به تکاثر ثروت کردهاند، ناراحت ونگران نميگرديد، لکن در مانحن فيه بحث بر سر اين است که اموال فرد بي گناهي به اشتباه مصادره شده و بعداً به حکم دادگاه حقانيت و مالکيت او به اثبات رسيده است. 6 ـ ادعاي اين موضوع از سوي ستاد مبارزه با مواد مخدر که عقد بيع اموال مصادرهاي هنگام انعقاد منطبق بر ضوابط بوده ادعايي موجه نيست چه در موارد مختلف شاهديم که معاملهاي واقع و عليالظاهر در هنگام انعقاد قرارداد منطبق بر ضوابط است، لکن پس از مدتي مشخص ميشود آن ظاهر محمول بر صحت نبوده و معامله به دلائل گوناگوني قابل فسخ و بطلان ميباشد، اگر استدلال ستاد مبارزه با مواد مخدر را که چون عقد بيع اموال مصادرهاي هنگام انعقاد منطبق بر ضوابط بوده فلذا اشکالي بر آن بار نيست را بپذيريم ديگر هيچ معاملهاي قابل نسخ و يا بطلان نخواهد بود. 7ـ تمسک به اينکه ستاد مبارزه با مواد مخدر در اعمال حاکميت به نمايندگي از دولت براي تامين منافع عمومي و استقرار نظم راهکار ديگري ندارد نيز قابل پذيرش نيست چراکه تمامي شهروندان به تناسب و تساوي عهدهدار هزينههايي هستند که دولت به منظور تامين منافع عمومي و ايجاد نظم صرف ميکند بر اين پايه اگر در اثر عملکرد سازمان دولتي زياني به شخص يا اشخاص معيني وارد آيد اين برابري و تناسب خدشهدار ميشود چرا که در اين حالت بهره خدمت عمومي نصيب همگان ميشود، در حالي که زيان آن را عدهاي خاص تحمل کردهاند به اين جهت بايد تمهيداتي را براي جبران خسارت زيان ديدگان تاحدي که تساوي و تناسب مجدداً ميان شهروندان برقرار شود، انديشيد تا بدينسان از استفاده بدون سبب دولت به ضرر زيانديدگان جلوگيري بعمل آيد. از جمله ماده يک لايحه قانوني نحوه خريد و تملک اراضي و املاک براي اجراي برنامههاي عمومي، عمراني و نظامي دولت مصوب 1358 که مقرر ميدارد، «هرگاه براي اجراي برنامههاي عمومي، عمراني و نظامي وزارتخانهها يا موسسات و شرکتهاي دولتي.... به اراضي، ابنيه، مستحدثات و تاسيسات... متعلق به اشخاص حقيقي يا حقوقي نياز داشته باشد... دستگاه اجرايي ميتواند مورد نياز را.... بر طبق مقررات مندرج در اين قانون خريداري و تملک نمايد.» و ماده 5 قانون مذکور اعلام ميدارد، « ملاک تعيين قيمت عبارت است از بهاي عادله روز تقويم اراضي و ابنيه و تاسيسات...» همچنين ماده واحده قانون نحوه تقويم ابنيه، املاک و اراضي مورد نياز شهرداريها قيمت پرداختي به افراد را قيمت روز اعلام کرده است. عليهذا با عنايت به اينکه مالکيت موکل حسب رأي قطعي دادگاه شرعاً و قانوناً محرز شده فلذا فروش اموال موکل بدون اذن و رضايت وي خلاف شرع و قانون ميباشد که ماده 18 اصلاحي آييننامه اجرايي قانون مبارزه بـا مواد مخدر و تبصرههاي آن مالکيت شرعي و قانوني موکل را ناديده گرفته و حقوق مسلم وي را تضييع نموده است. فلذا در اجراي اصل 170 قانون اساسي و ماده 41 قانون ديوان عدالت اداري بلحاظ مغاير بيّن آييننامه مذکور با موازين شرع مقدس از جمله روايت نبوي « الناس مسلطون علي اموالهم» و قاعده لاضرر، متقاضي ابطال ماده 18 اصلاحي آييننامه اجرايي قانون مبارزه با مواد مخدر و تبصرههاي يک، 3، 6 و 7 آن مورد استدعا است. مديرکل حقوقي امور قوانين و مجلس ستاد مبارزه با مواد مخدر در پاسخ به شکايت مذکور طي نامه شماره 13563/250 مورخ 1387/6/30 مبادرت به ارسال تصوير نامه شماره 4682/43/250 مورخ 1386/2/11 در ارتباط با پرونده کلاسه 85/934 مورخ 1386/1/7 هيأت عمومي نموده است، در نامه اخيرالذکر آمده است، 1ـ قانون مبارزه با مواد مخدر از جمله ماده 33 و 34 آن از تصويب مجمع تشخيص مصلحت نظام گذشته است. حسب نظريه تفسيري شوراي نگهبان ضوابطي که به تصويب آن مرجع رسيده در سلسله مراتب قوانين نسبت به مصوبات مجلس شوراي اسلامي از اولويت برخوردار است. 2ـ مجمع تشخيص مصلحت نظام در ماده 33 قانون مبارزه با مواد مخدر کليه عمليات اجرايي و قضائي و برنامههاي پيشگيري و آموزش عمومي و تبليغ عليه مواد مخدر را در ستادي تحت عنوان ستاد مبارزه با مواد مخدر متمرکز نموده است. 3ـ قانونگذار در وضع کيفر مصادره اموال در قانون مبارزه با مواد مخدر از فلسفه و حکمت ويژهاي تبعيت نموده است، سلب توان مالي از تبهکاران مواد مخدر و سلب انگيزه مادي در ارتکاب اين جرايم دو محور عمده حکمت تقييني مزبور بوده است. عنايت ميفرمايند سلب مالکيت به کيفيت مزبور با رعايت اصل 22 قانون اساسي از شئون قضايي محسوب و در ماده 33 صدرالذکر از اين نگاه نيز عمليات قضايي در ستاد متمرکز گرديده است. 4ـ با عنايت به مراتب قانونگذار به منظور اجرايي نمودن قانون مبارزه با مواد مخدر و تمرکز کليه عمليات اجرايي و قضايي در ستاد مبارزه با مواد مخدر بر اساس ماده 34 قانون مبارزه با مواد مخدر اختيار وضع مقررات و لوازم عرفي از جمله آييننامههاي اجراي قانون مبارزه با مواد مخدر و ساير تصميمات را بر عهده ستاد مبارزه با مواد مخدر نهاده است. 5 ـ ستاد مبارزه بـا مواد مخدر در خصوص کيفيت نگهداري و يا فروش اموال اقدام به وضع آييننامه اجرايي مورد نياز نموده که قبلاً هيأت عمومي ديوان عدالت اداري در اين خصوص نظريه خود را به موجب دادنامه شماره 464 مورخ 1384/9/13 اعلام و صلاحيت ستاد مبارزه بـا مواد مخدر را مـورد تاييد قرار داده است. 6 ـ مالکي که مدعي مالکيت و تصرف در اموال است به محض مواجهه با تضييع حقوق قانوني خود با رعايت موازين قانوني ماده 32 قانون مبارزه با مواد مخدر و ماده 26 آييننامه اجرايي قانون مبارزه با مواد مخدر و مواد 146 و 147 قانون اجراي احکام مدني مصوب 1356/8/1 ميتواند نسبت به احکام مراجع قضايي اعتراض نمايد و محکمه نيز چنانچه اعتراض را وارد تشخيص دهد تا پايان مرحله رسيدگي توقف عمليات اجرايي را به مامورين اجرا ابلاغ نمايد. ضمن آنکه اصولاً شخص ثالث ميتواند خواستار توقف عملياتاجرايي به منظور جلوگيري از تضييع حق شود که در خصوص موضوع هيچ گونه ابلاغي که دلالت بر توقف عمليات اجرا نمايد به ستاد مبارزه با مواد مخدر اعلام نشده است. 7ـ قضات استحضار دارند که مامورين اجرا در مقام اجراي احکام قانون مبارزه با مواد مخدر که از مصاديق مسلم اعمال حاکميت است، مکلف هستند به منظور تامين منافع اجتماعي و حُسن اجراي قوانين منطبق با تعليمات مقامات قضايي اقدام نمايند و در اين خصوص چنانچه موجب ضرر ديگري شوند، دولت اصولاً مجبور به پرداخت خسارت نميباشد. 8 ـ ستاد مبارزه با مواد مخدر قانوناً در خصوص اموال مصادرهاي چنانچه مورد استفاده در امر مبارزه با مواد مخدر نباشد، مکلف به فروش اموال و واريز وجوه حاصل در اجراي ماده 29 قانون مبارزه با مواد مخدر به حساب درآمد عمومي کشور است. قضات ديوان عدالت اداري استحضار دارند عقد بيع اموال مصادرهاي هنگام انعقاد و اجراء عيناً منطبق بر ضوابط است چه ستاد مالک بلامنازع و مالک بدوي ديگر مالک محسوب نيست. 9ـ ماده 18 آييننامه اجرايي قانون مبارزه با مواد مخدر مصوب جلسه 118 ستاد به تاريخ 1384/10/19 ناظر برکيفيت اجرايي استرداد اموال ناشي از اجراي احکام استرداد اموال براساس تصميم مراجع قضايي ميباشد و قائل به نکات ذيل است، 1ـ 9ـ چنانچه عين مال موجود و در تصرف ستاد باشد، عيناً مال به ذينفع مسترد ميشود. 2ـ 9ـ چنانچه مال به فروش رفته باشد، وجه حاصل از فروش به ذينفع تاديه ميگردد. 3ـ 9ـ در صورتي که مال در امر مبارزه با مواد مخدر از بين رفته باشد، قيمت کارشناسي زمان از بين رفتن مال به ذينفع تاديه ميگردد. 4ـ 9ـ چنانچه مالي براساس تصميمات ستاد بـه دست اندرکاران مبارزه بـا مواد مخدر با اعمال تخفيف واگذار شده باشد، قيمت کارشناسي زمان فروش به ذينفع تاديه ميشود. 5 ـ 9ـ چنانچه مال براساس تصميمات ستاد و يا دستورات مقامات ذيصلاح قانوني بطور هبه يا کمک بلاعوض و يا تخفيف واگذار گرديدهباشد، قيمت کارشناسي زمان واگذاري به ذينفع پرداخت ميشود. با عنايت به مراتب مبرهن است که موارد مذکور بر خلاف ادعاي شاکي هيچ گونه دلالتي بر سلب مالکيت ندارد و صرفاً ناظر بر کيفيت اجراي احکام استرداد اموال است که براساس مواد 33 و 34 قانون مبارزه با مواد مخدر به تصويب ستاد مبارزه با مواد مخدر رسيده است. 10ـ استرداد مال در فرض فروش عقلاً واجد لوازم منطقي خاص خود است. به نظر ميرسد مبناي قانوني و شرعي خاصي به منظور استرداد مال از خريدار اموال مصادرهاي که بيع در زمان انعقاد آن کاملاً صحيح و فاقد عيوب شکلي يا ماهوي بوده است، وجود ندارد مگر اينکه بر خلاف قانون اعتقاد به عدم سلب مالکيت از مالک بدوي حسب حکم مصادرهاي داشته باشيم که در اينصورت مسئله مستند به اجتهاد در مقابل نص است. لذا مالکيت شخص ثالث هنگام ايجاد عقد صحيح ميباشد، ابطال و استرداد با موازين ناهماهنگ است. قابل ذکر است با وحدت ملاک از ماده 39 قانون سازمان اموال تمليکي استرداد وجه حاصل از فروش با ضوابط هماهنگ است. 11ـ براساس ماده 29 قانون مبارزه با مواد مخدر براساس اصل 53 قانون اساسي همه پرداختها در حدود اعتبارات مصوب به موجب قانون انجام ميگيرد و طبق ماده 49 قانون محاسبات عمومي کل کشور ميتوان صرفاً وجوهي که بدون مجوز اخذ شده و يا زائد بر ميزان مقرر وصول شود را به ذينفع از محل درآمد عمومي پرداخت نمود. با اين توضيح که شاکي در دادخواست تقديمي مدعي پرداخت وجههاي حاصل از فروش در سنوات آتي در سالهاي آينده وفق تبصرههاي يک و 3 و 6 آييننامه اجرايي قانون مبارزه با مواد مخدر ماده 18 شدهاند که بر خلاف رويه عملي و قانوني ستاد است چراکه با وصفي که گذشت اصل وجه حاصل از فروش پس از طي مراحل اداري سريعاً از محل درآمد عمومي کشور به ذينفع مسترد ميشود. تبصره يک ناظر بر برخي موارد است که اموال با اعمال تخفيف به دست اندرکاران مبارزه واگذار شده باشد که مابهالتفاوت قيمت در بودجه سالانه ستاد پيشبيني و تاديه ميشود و تبصره 3 نيز ناظر بر مواردي است که وسايل نقليه حامل مواد مخدر در اجراي ماده 30 قانون مبارزه با مواد مخدر مورد استفاده و يا به فروش رسيده و وجه آن در نهايت در امر مبارزه بـا مواد مخدر هزينه شده باشد و تبصره 6 نيز مربوط بـه مواردي است که اموال بـر اساس تصميمات مقامات ذيصلاح قانوني حسب مورد هبه يا بلاعوض و يا با تخفيف واگذار شده باشد. اعتبارات اينگونه موارد نيز بدون فوت وقت از محل اعتبارات تـامين و پرداخت ميشود، ادعـاي مطروحه بر خلاف رويه و اقدامات قانوني ستاد است. با عنايت به مراتب بر خلاف ادعاي شاکي ماده 18 آييننامه اجرايي قانون مبارزه با مواد مخدر منطبق بر موازين خاص در حوزه مواد مخدر است و ذينفع حکم استرداد قانوناً مستحق دريافت قيمت فروش ميباشد. چه حسب ضوابط جاري کليه اموال از طريق مزايده به فروش ميرسد، به عبارت ديگر وجه حاصل از فروش همان قيمت سوقيه است و اختلاف ذينفع در خصوص زيادتي ارش مال از قيمت فروش فيالواقع از اموري است که حل و فصل آن نيازمند بررسي موضوع توسط مراجع ذيصلاح قانوني ميباشد. چنانچه ذينفع عليرغم اطلاع و علم از عمليات مصادره و با وجود موازين مسلم قانوني براي جلوگيري از اجراي حکم اقدامي براي عدم تضييع حق ننموده باشند، در واقع از حق مسلم قانوني اعراض و اقدام نموده است. گرچه ماده 18 آييننامه اجرايي قانون مبارزه با مواد مخدر با رعايت موازين قانوني به تصويب ستاد مبارزه با مواد مخدر رسيده است. رويه قانونگذار ماده 39 قانون سازمان اموال تمليکي نيز مويد عدم امکان کيفيت اجرايي ديگري به دليل موارد مشابه در اعمال حاکميت دولت براي منافع اجتماعي و با عنايت به اصل 53 قانون اساسي و ماده 49 قانون محاسبات عمومي کل کشور مصوب 1366 با اصلاحيههاي بعدي ميباشد. اصل 171 قانون اساسي و ماده 58 مجازات اسلامي چگونگي جبران خسارت مادي يا معنوي ناشي از احکام قضايي را پيشبيني و ستاد مبارزه با مواد مخدر نيز در تبصره 5 ماده 18 مورد را مورد عنايت قرار داده است، در پايان استدعا دارد دعوي مشاراليه مردود اعلام گردد. دبير شوراي نگهبان درخصوص ادعاي خلاف شرع بودن ماده 18 اصلاحي آييننامه مورد شکايت و تبصرههاي يک، 3، 6 و 7 آن به شرح نامه شماره 24125/30/86 مورخ 1386/9/15 اعلام داشتهاند، 1ـ در اصل ماده 18 اصلاحي در صورت فروش مال ضبط يا مصادره شدهاي که مرجع ذيصلاح قضايي حکم به استرداد آن مال نموده است، اين ماده حکم به تسليم وجه حاصل از فروش به مالک اصلي کرده است. اولاً، اطلاق آن شامل صورتي که عين مال هنوز موجود و باقي است، ميشود خلاف موازين شرع است، زيرا چون فروش آن باطل بوده است، ميبايست عين مال به مالکش برگردد. ثانياً، درفرض از بين رفتن مال فروخته شده درصورتي که مال مثلي باشدپرداخت قيمت آن خلاف موازين شرع است، بلکه بايد مثل آن به مالک پرداخت شود. ثالثاً، در همين فرض در صورتي که مال از بين رفته، قيمي باشد، ميبايست قيمت واقعي آن به مالک پرداخت شود و پرداخت وجه حاصل از فروش به وي صحيح نيست، مگر اينکه وجـه مساوي قيمت واقعي باشد. 2ـ و نيز در اصل ماده که در صورت از بين رفتن مال در امر مبارزه بـا مواد مخدر حکم به پرداخت قيمت کارشناسي زمان از بين رفتن آن به ذينفع کرده است، اين حکم خلاف موازين شرع است، زيرا اگر اين مال از بين رفته، مثلي باشد، ميبايست مثل آن به مالک داده شود و پرداخت قيمت خلاف موازين شرع است و اگر قيمي باشد بايد قيمت واقعي آن پرداخت شود نه قيمت کارشناسي مگر اينکه قيمت کارشناس مطابق قيمت واقعي باشد. 3ـ اموالي که در تبصره يک اين ماده ذکر شده است اگر از قبيل اموال مذکور در اصل ماده 18 باشد، بالتبع همان ايرادات سه گانه خلاف موازين شرع بودن را که در بند يک ذکر شد، دارد. 4ـ ظاهراً مراد قانونگذار در تبصره 2 اين است که دو صورت عدم استفاده و عدم امکان انتفاع از عين اموال حکم تلف شدن آنها را دارد و قهراً حکم اين ماده در آن جاري است با اين استظهار همان دو ايراد خلاف موازين شرع بودن مذکور در بند 2 در اين تبصره نيز جاري است. 5 ـ در مورد تبصره 3 حکم به پرداخت قيمت فروش به مالک خلاف موازين شرع است، زيرا با توجه به حکم مرجع ذيصلاح قضايي به استرداد اموال، فروش اين اموال خلاف موازين شرع بوده است و ميبايست به شرحي که در بند يک ذکر کرديم، اينجا نيز عمل شود. 6 ـ در موارد مذکور در تبصره 6 که حکم به پرداخت قيمت کارشناسي زمان واگذاري به مالـک نموده است، چون اين واگذاريـها شرعاً باطل بوده است، بـنابراين، الف ـ در صورتي که عين مال هنوز باقي باشد، بايد عين مال گرفته شده و به مالک آن تسليم گردد. ب ـ و اگر از بين رفته باشد، اگر مال مثلي باشد، بايد مثل آن را به مالک تسليم کرد و اگر قيمي باشد، بايد قيمت واقعي آن را به مالک پرداخت و قيمت کارشناسي زمان واگذاري ارزشي ندارد. 7ـ تبصره 4، 5 و 7 مصوبه مزبور خلاف موازين شرع شناخته نشد. هيأت عمومي ديوان عدالت اداري در تاريخ فوق با حضور رؤسا و مستشاران و دادرسان عليالبدل شعب ديوان تشكيل و پس از بحث و بررسي و انجام مشاوره با اکثريت آراء بـه شرح آتي مبادرت بـه صدور رأي مينمايد.