بخشنامه به همه دوائر و دادگاههاي مركز و شهرستانها
در فرهنگستان براي پنجاه ويك واژه هواشناسي به شرح زير برابرهاي فارسي برگزيده شده و مورد تصويب واقع گرديده است:
1ـ هواشناسي |
معرفةالهوا |
2 ـ فشارنگار |
ميزان الضغطه براي تعيين فشار |
3 ـ فرازياب |
ميزانالارتفاع |
4 ـ گردباد |
بادشديدي كه به دور خود ميچرخد |
5 ـ آشوبي |
انقلابي درباد |
6 ـ آشفته |
منقلب در باد |
7ـ آشفتگي |
انقلاب در باد |
8 ـ نم |
رطوبت |
9 ـ نمناك |
مرطوب |
10 ـ كمانه |
مسمار (آلتي كه با آن گودي چاه را تعيين ميكنند) |
11 ـ كمانش |
سبر (عمل تعيين عمق) |
12 ـ كمانه زدن |
تعيين كردن عمق |
13 ـ موشك |
فوز (كلمه فرانسه) |
14ـ تابش |
تشعشع (در گرما) |
15ـ تابشي |
تشعشعي |
16 ـ پديداري |
قابليت رؤيت |
17 ـ مه |
بخار آب پراكنده در هواي نزديك زمين |
18 ـ نزم |
ابرخفيف |
19 ـ رگبار |
باران شديد با دانههاي درشت |
20 ـ ريزبار |
باران شديد با دانههاي ريز |
21 ـ بسنگك |
برفهائي كه مانند دانههاي ريزه تگرك است |
22 ـ شبنم |
نمي كه هنگام شب بر روي گياهان و اشياء ديگر پيدا ميشود |
23 ـ بژ |
شبنمي كه يخ بسته باشد |
24 ـ هسر |
يخي لغزان كه در سرماي سخت بر روي زمين بندد |
25 ـ آب وهوا |
وضع اقليمي خشكيها و درياها |
26 ـ چرخ باد |
بادهاي بسيار شديد |
|
|
|
|
|
|
27ـ ابر آلودگي |
مقدار ابر موجود در هواي محل |
28 ـ آسمانه |
ارتفاع معيني كه براي ابر يا بخار آب تعيين ميشود |
29 ـ نيزك |
شهاب ساقطه |
30 ـ آذرخش |
صاعقه |
31 ـ درخش |
برق آسماني |
32 ـ ديوباد |
بادهائي كه مانند تنوره به آسمان بلند ميشود |
33 ـ تندر |
رعد |
34 ـ توفبار |
باران و باد شديد |
35 ـ توفان |
باران و باد و رعد وبرق شديد |
36 ـ تندباد |
باد و رعد و برق شديد |
37 ـ هنگامه |
حادثه شديد آسماني |
38 ـ هاله |
دائره بخار و ابري كه به دور ماه يا آفتاب ديده ميشود |
39 ـ ديهيم |
حلقههائي از بخار كه به دور ماه يا آفتاب ديده ميشود |
40 ـ پگاه |
شفق |
41 ـ سفيده دم |
سفيده صبح ـ فلق |
42 ـ پيشاني |
جبهه |
43 ـ پسرو |
قهقرائي |
44 ـ پيشاني نما |
شبه جبهه |
45 ـ بادسنج |
ميزانالرياح (براي اندازهگيري شدت باد) |
46 ـ بادنما |
آلتي كه با آن جهت وزش باد را معين ميكند |
47ـ همنگار |
فهرستها با جدولهائي كه دو قسمت آن پهلوي يكديگر و با هم نگاهشته ميشود و ميتوان يك مرتبه ديد |
48ـ تاخت |
هجوم |
49 ـ باد تيغهوار |
|
50 ـ باد آشوبناك |
|
51 ـ رگباد |
|
|
|
|
|
|
|
و لزوماً ابلاغ ميشود بعد از اين واژههاي نو را بكار ببريد.