-
شماره انتشار در روزنامه رسمی :15406
-
تاریخ انتشار در روزنامه رسمی :1376/10/22
-
یادداشت: پرونده وحدت رويه رديف: 76/11هيأت عمومي
دادنامه
شماره 620
هيئت عمومي ديوان عالي كشور
مورخ 1376/8/20
رأي وحدت رويه 620 ـ 1376/8/20 هيأت عمومي ديوان عالي كشور
رياست محترم ديوان عالي كشور
احتراماً در مورد حدود اختيارات راهن و نحوه استفاده از منافع عين مرهونه كه پس از تنظيم قرارداد امانتاً بتصرف او داده شده آراء متفاوتي از شعب21 و 14 ديوان عالي كشور صادر گرديده است كه به منظور اتخاذ رويه واحد قضايي تقاضاي طرح موضوع را در هيأت عمومي ديوان عالي كشور دارد.جريان پروندهها را به شرح زير به استحضار ميرساند:
1 ـ در تاريخ 1372/3/2 بانك صادرات مازندران دادخواستي به طرفيت آقايان جمشيد مظهري ملكشاه و محمد علي فتحي به خواسته ابطال فروش نامهمورخه 1369/8/7 و خلع يد خواندگان مقوم به دو ميليون و يكصد و ده هزار ريال به دادگاه حقوقي يك قائم شهر تقديم داشته بدين توضيح كه آقاي جعفركريم زاده ميداني از تسهيلات بانك استفاده كرده و ششدانگ پلاك شماره 4412 فرعي از 2740 الي 2743 فرعي از 119 اصلي بخش 16 ملك آقايمحمد علي فتحي را به موجب سند 210315 ـ 66.6.21 در رهن بانك قرار داده است و در زمان اعطاي تسهيلات مغازههاي مورد بحث در اختيارراهن بوده و بدون اخذ مجوز از بانك طبق سند عادي 1369/8/7 كه تاريخ تنظيم آن مؤخر بر تاريخ تنظيم سند رهني است اقدام به واگذاري سرقفلي يكباب مغازه به آقاي جمشيد مظهري كرده كه منافي حق مرتهن است درخواست ابطال فروش يا سند عادي مذكور را دارد، دادگاه ياد شده پس از رسيدگيحكم بر ابطال قرار داد و خلع يد خوانده را صادر نموده است پس از درخواست تجديد نظر از حكم صادره شعبه 21 ديوان عالي كشور در مقام تجديدنظر چنين رأي داده است:
مستفاد از ماده 7 قرارداد به اين عبارت... اموال و اسناد مشروحه ذيل را در رهن بانك گذارد و بانك قبض رهن به عمل آورد و سپس مورد رهن رامجدداً به عنوان امانت به تصرف خريدار قرار داد تا از منافع آن استفاده نمايد... اين است كه موضوع رهن صرفاً عرصه و اعياني پلاك 4413 فرعيملك آقاي محمد علي فتحي بوده نه منافع آن زيرا صريحاً پس از انعكاس قبض عين مرهونه توسط مرتهن در سند مجدداً ملك مذكور جهت استفادهاز منافع آن به تصرف طرف قرار داد، داده شده و آنچه نهايتاً به خوانده رديف يك آقاي جمشيد مظهري ملكشاه واگذار شده با توجه به قرار داد عاديمورخه 1369/8/7 و با توجه به تعيين مال الاجاره و عنوان مستأجر منافع ملك بوده كه مالك حق استفاده آنرا داشته است بنابر اين تصرف مالك در اينحد و واگذاري منافع عين مستأجره منافي حق مرتهن با مقررات ماده 793 قانون مدني نبوده است و ايراد و اعتراض تجديد نظر خواه تا اين حد وارد ودادنامه تجديد نظر خواسته واجد ايراد قضايي است.
2 ـ به حكايت پرونده كلاسه 8045.17.14 در تاريخ 11372/3/2 بانك صادرات استان مازندران دادخواستي به خواسته ابطال فروش نامه عادي مورخه1366/7/11 تنظيمي فيمابين خواندگان به طرفيت آقايان قربان مليحي كوچكسرائي و محمد علي فتحي كوچكسرائي به دادگاه حقوقي يك قائمشهرتقديم داشته است و توضيح داده حسب قرارداد رهن به شماره 210315 ـ 66.6.21 پلاك 4413 فرعي مجزا شده از پلاك 2740 الي 2743 فرعي از19 اصلي بخش 16 قائمشهر به عنوان وثيقه نزد بانك رهن بوده و در زمان اعطاي وام سرقفلي آن به كسي واگذار نشده بود لكن راهن بدون توجه بهمفاد سند رهن يكباب از مغازههاي مربوطه را به خوانده رديف اول واگذار كرده و اقدام او مغاير مفاد سند ميباشد تقاضاي ابطال قرارداد و خلع يد ازمغازه را دارد دادگاه به اين استدلال كه واگذاري سرقفلي مغازه بدون اذن مرتهن و جاهت نداشته با استناد ماده 793 قانون مدني حكم بر ابطال فروشنامه عادي مورخه 1366/7/11 تنظيمي فيمابين خواندگان و خلع يد از مغازه با مشخصات مضبوط در آن صادر نموده است محكوم عليه از حكم دادگاهتقاضاي تجديد نظر نموده كه شعبه 14 ديوان عالي كشور پس از رسيدگي به مورد چنين رأي داده است:
«باتوجه به مندرجات پرونده اعتراض مؤثري به عمل نيامده و چون رأي تجديد نظر خواسته فاقد اشكال قانوني است تأييد ميشود.»
بنابه مراتب فوق همانطور كه ملاحظه ميفرمائيد در نحوه استفاده از منافع مال مرهونهاي كه متعلق به راهن باشد از شعبه چهاردهم و شعبه بيست ويكم ديوان عالي كشور نظرات متفاوتي ابراز گرديده است شعبه 21 تنظيم قرارداد اجاره و واگذاري سرقفلي را از طرف راهن به مستأجر خالي از اشكالدانسته در صورتي كه شعبه چهاردهم آنرا مغاير با ماده 793 قانون مدني تشخيص و نتيجه اقدام انجام شده را باطل ميداند عليهذا به استناد ماده واحدهقانون مربوط به وحدت رويه قضايي مصوب تير ماه 1328 به منظور اتخاذ رويه واحد قضايي تقاضاي طرح موضوع را در هيأت عمومي ديوان عاليكشور داد.
معاون اول قضايي ديوان عالي كشور ـ حسينعلي نيري
جلسه وحدت رويه
به تاريخ روز سه شنبه 1376/8/20 جلسه وحدت رويه قضايي هيأت عمومي ديوان عالي كشور به رياست حضرت آيت الله محمد محمدي گيلانيرييس ديوان عالي كشور و با حضور جناب آقاي مهدي اديب رضوي نماينده دادستان محترم كل كشور و جنابان آقايان رؤسا و مستشاران شعب حقوقيو كيفري ديوان عالي كشور تشكيل گرديد:
پس از طرح موضوع و قرائت گزارش و بررسي اوراق پرونده و استماع عقيده جناب آقاي مهدي اديب رضوي نماينده دادستان محترم كل كشور مبني بر: «نظر به اينكه از مسئله 19 كتاب رهن تحريرالوسيله حضرت امام خميني رضوان الله تعالي عليه و ماده 793 قانون مدني استفاده ميشود كه راهن حقندارد تصرف منافي با حق مرتهن در عين مرهونه بنمايد مگر با اذن مرتهن و در صورتيكه مرتهن اذن بدهد راهن تنها در محدوده اذن مجاز به تصرفاست. مثلاً اگر مرتهن اجازه انتفاع داد، راهن نميتواند مورد رهن را اجاره بدهد يا اگر اجازه اجاره داد نميتواند آن را بفروشد و اگر اجاره داد يا فروختفضولي و متوقف بر اجازه مرتهن است، در پرونده اول مرتهن با امانت گذاشتن عين مال نزد راهن، تنها اذن انتافع به او داده است و راهن مجاز بودهشخصاً از منافع مال مورد رهن استفاده نمايد و حق واگذار نمودن سرقفلي را نداشته و با اعتراض و شكايت مرتهن انتقال مردود و باطل است و درپرونده دوم گرچه اين تفاوت را با پرونده اول دارد كه چنين اجازهاي را مرتهن نداده و راهن حق انتفاع هم نداشته، لكن در اين جهت كه راهن مجاز بهواگذاري سرقفلي نبوده مشترك هستند با اعتراض مرتهن واگذاري مردود و باطل گرديده است، بنابر اين رأي شعبه 14 ديوان عالي كشور كه بر ايناساس صادر گرديده موجه بوده، معتقد به تأييد آن ميباشم.» مشاوره نموده و اكثريت بدين شرح رأي دادهاند: