عنـوان قانون شامل: باشد. و عنوان یا متن قانون شامل: باشد. و موضوعات آن شامل: باشد. بازه زمانی تصویب از تاریـخ: تا تاریـخ: تنظیم گردد.

ب) تعريف سياست بازآفريني شهري

سياست بازآفريني شهري دربرگيرنده نگرش و اقداماتي جامع و يکپارچه براي هدايت روند رشد و توسعه شهري پايدار به منظور احياي هويت شهرها و محله‌ها، ارتقاي کيفيت زندگي شهري و قابليت زيست‌پذيري شهرها است. بر اساس سند ملي راهبردي احياء، بهسازي و نوسازي و توانمندسازي بافت‌هاي فرسوده و ناكارآمد شهري(1393)، اهداف کلان و اصول هادي براي تحقق سياست بازآفريني در دو حوزه پيشگيري و درمان به شرح زير تعريف مي‌شوند.
در حوزه پيشگيري، انتظار مي‌رود که برنامه‌ها و اقدامات لازم براي جلوگيري از گسترش و بازتوليد محدوده‌هاي ناکارآمد (مطابق راهبرد «يک» سندملي) در مقياس طرح‌هاي جامع با اتخاذ رويکرد نوين تدوين و به اجرا رسند. در اين مقياس برتوزيع متوازن جمعيت و فعاليت بارويکرد آمايشي وتوسعه سرزمين باتوجه به ظرفيت‌هاي توسعه پايدار درونشهرها وپرهيز از گسترش بي‌رويه شهرها كه موجب تخريب منابع طبيعي و آثار ناگوار زيست‌ محيطي مي‌شود تاکيد مي‌شود. اين طرح‌ها بهره‌گيري از اراضي ناكارآمد، ناهمگون و متخلخل واقع در محدوده شهرها را به مثابه اراضي ذخيره برنامه‌هاي احياء، بهسازي و نوسازي شهري در چارچوب طرح‌هاي توسعه شهري مورد توجه قرار مي‌دهند. برنامه‌هاي فقرزدائي، ايجاد پيوند بين توسعه كالبدي و اقتصادي ـ اجتماعي شهرها، و تأمين فضاي زندگي دراستطاعت مالي خانوارهاي كم درآمد درچارچوب طرح‌هاي جامع با رويکرد نوين از ديگر ارکان مهم در پيش‌نگري و پيش‌گيري از گسترش محدوده‌هاي ناکارآمد شهرها است.
در حوزه درمان، سياست اجرايي بازآفريني ناظر بر تدوين برنامه‌ها و اقدامات درماني در مقياس بافت‌هاي هدف و در چارچوب نظام هماهنگ در سياست‌گذاري توسعه شهرها است که در قالب تدوين برنامه بازآفريني در مقياس محله‌ اجرا مي‌شوند. سياست‌هاي اجرايي بازآفريني در محدوده‌ها و محله‌هاي هدف که مبتني بر معاصرسازي سازمان فضايي ـ کالبدي، اجتماعي ـ فرهنگي، و اقتصادي است، دو اصل را مدنظر قرار مي‌دهد: 1) محله محوري؛ بدين معنا که نوسازي کالبدي به تنهايي وافي به مقصود نيست و بايد احياي سازمان اجتماعي و اقتصادي محله متکي برهويت فرهنگي محله در ايران نيز مدنظر قرار گيرد. 2) مشارکت محوري؛ به معني بازنگري نظام مديريت محله‌اي (شوراهاي محله، خانه محله، دفاتر نوسازي و تسهيلگري، و...) در فرايندي دوسويه بين مديريت محلي و شهروندان است، که امکان مشارکت همه کنشگران با هر سطح توانايي مالي، فرهنگي و معيشتي را سبب شود. بنابراين، موضوع بنيادين، توان افزايي اين سازمان اجتماعي در شکل جمعي و انفرادي آن است.