-
شماره انتشار در روزنامه رسمی :19254
-
تاریخ انتشار در روزنامه رسمی :1390/1/22
راي هيأت عمومي ديوان عدالت اداري شماره هـ/82/211 ،مورخ 1390/1/15
تاريخ: 1389/12/23 شماره دادنامه: 616 کلاسه پرونده: 89/211
مرجع رسيدگي: هيأت عمومي ديوان عدالت اداري.
شاكي: آقاي اسدا... محمودي.
موضوع شكايت و خواسته: ابطال نامه شماره 146828 مورخ 1386/12/12 مديرکل تنظيم و نظارت بر روابط کار.
گردشکار: شاکي به موجب دادخواست تقديمي ابطال نامه شماره 146828 مورخ 1386/12/12 مديرکل تنظيم و نظارت بر روابط کار را خواستار گرديده و در تبيين خواسته اشعار داشته:
1ـ اينجانب از کارگران سازمان بهزيستي تابع قانون کار استان کهکيلويه و بويراحمد قريب بيست سال است که حقوق و مزايا و عيدي را وفق قانون کار از سازمان مذکور دريافت نموده و هيچگونه مزاياي کارمندي از جمله حق محروميت و غيره و حتي با اجرائي شدن قانون نظام هماهنگ پرداخت کارکنان دولت شامل کارگران نگرديده است. در سالهاي 1386، 1387 و 1388 سازمان بهزيستي استان عيدي و پاداش اينجانبان را برابر کارکنان دولت پرداخت نموده، در حالي که وفق ماده واحده قانون مربوط به عيدي و پاداش سالانه کارگران شاغل در کارگاههاي مشمول قانون کار مصوب 1370/12/6 مطلق کارگران را به نسبت يک سال کار مستحق دريافت معادل شصت روز آخرين مزد به عنوان عيدي و پاداش ميدانند و از طرفي قانون نحوه پرداخت عيدي کارکنان دولت مصوب 1374/10/20 نافي ميزان پرداخت مذکور بابت عيدي کارگران مشمول قانون کار نميباشد و صرفاً نحوه پرداخت را به صورت مساوي ذکر کرده و هيچ کدام از قوانين مارالذکر کارگران شاغل در سازمانهاي دولتي را از دريافت مقدار عيدي و پاداش مورد اشاره مستثني و محروم نکرده است. ضمن آنکه نظر قانونگذار در ماده واحده قانون نحوه پرداخت عيدي به کارکنان دولت (به شماره 12896 مورخ 1384/10/30) به اين موضوع بوده که ميزان بودجهاي که از بابت عيدي تخصيص يافته از لحاظ نحوه پرداخت فيمابين کارگران سازمانهاي دولتي وفق قانون کار (به نسبت يک سال کار، معادل شصت روز آخرين مزد) به تساوي تقسيم گردد نه اينکه به ميزان 000/000/2 ريال مندرج در تصويبنامه شماره 191729/ت39139 ه مورخ 1386/11/27.
2ـ اگرچه در تصـويبنامه شماره 191729/ت39139هـ مـورخ 1386/11/27 هيأت وزيران مقرر گرديد « وزارتخانهها، موسسات، شرکتهاي دولتي مجازند به کارکنان خود (رسمي، ثابت، پيماني، خريدخدمت، قراردادي موقت) مبلغ ثابت 000/000/2 ريال به عنوان عيدي پرداخت نمايند» ليکن از مستخدمين تابع قانون کار در سازمانهاي دولتي ذکر نياورده، بنابراين تسري مبلغ مذکور در تصويبنامه فوق به عنوان عيدي به کارگران مشمول قانون کار مشغول در سازمانهاي دولتي تفسير موسع مديرکل محترم تنظيم و نظارت بر روابط کار و به ضرر کارگران سازمان دولتي (خواهانها) ميباشد. ضمن آنکه رياست وقت مجلس شوراي اسلامي (جناب آقاي علياکبر ناطق نوري) در نامه شماره 4691 مورخ 1374/10/25 (که پس از مصوبه 1374/10/2 هيأت وزيران صادر و ابلاغ گرديد) خطاب به وزير سابق کار و امور اجتماعي صراحتاً اعلام نمودهاند که حکم تعيين عيدي معادل شصت روز آخرين مزد مشمول قانون کار کماکان به قوت خود باقي است.
3ـ بنا به مراتب معروض مديرکل تنظيم و نظارت بر روابط کار در نامه شماره 146828 مورخ 1386/12/12 (بدون آنکه در مصوبه 191729/ت39139هـ مورخ 1386/11/27 هيأت وزيران در خصوص عيدي و پاداش عنوان کارگراني که با دستگاههاي دولتي رابطه استخدامي دارند، تعيين و تکليف گردد)، مفاد تصويبنامه مذکور را به ضرر کارگران (در رابطه با عيدي و پاداش) تفسير موسع نموده و موجبات تضييع حقوق اينجانبان را فراهم کرده است. عليايحال، جهت اعاده حقوق تضييعشده اينجانب (کارگر استان محروم) از آن مقام رسيدگي به موضوع و صدور حکم بر ابطال نامه شماره146828 مورخ 1386/12/12 مدير کل تنظيم و نظارت بر روابط کار و مالاً الزام سازمان بهزيستي استان کهکيلويه و بويراحمد و سازمان تأمين اجتماعي استان کهکيلويه و بويراحمد بر پرداخت عيدي سالهاي 1386، 1387 و 1388 اينجانب را مطابق قانون کار و ماده واحده قانون مربوط به تعيين عيدي و پاداش سالانه کارگران مصوب 1370/12/6 را استدعا دارد.
مشتکيعنه به موجب لايحه دفاعيه شماره 42145 مورخ 1389/5/2 اعلام نموده:
1ـ قانون مديريت خدمات کشوري مصوب 1386/7/8 به حکم ماده 2 قانون مدني 15 روز پس از انتشار در سراسر کشور لازمالاجراء شده است.
2ـ بر طبق ماده 127 قانون مزبور قوانين و مقررات عام و خاص مغاير جز در موارد مصرح در آن ماده ملغي گرديده است.
3ـ به موجب ماده 75 قانون مذکور امتياز ميزان عيدي پايان سال کارمندان و بازنشستگان و موظفين معادل 5000 تعيين شده است. همان گونه که ملاحظه ميشود ماده 75 قانون مذکور نسبت به کارکنان دستگاههاي اجرايي مشمول آن قانون اطلاق دارد.
4ـ به موجب ماده 7 قانون مديريت خدمات کشوري کارمند دستگاه اجرايي فردي است که بر اساس ضوابط و مقررات مربوط، به موجب حکم و يا قرارداد مقام صلاحيتدار در يک دستگاه اجرايي به خدمت پذيرفته ميشود. همچنين تبصره ماده 32 آن قانون مقرر نموده است: دستگاههاي اجرايي ميتوانند در شرايط خاص با تاييد سازمان تا ده درصد (10%) پست هاي سازماني مصوب، بدون تعهد استخدامي و در سقف اعتبارات مصوب افرادي را به صورت ساعتي يا کار معين براي حداکثر يک سال به کار گيرند. به علاوه مستنبط از تبصره 4 ماده 117 آن قانون که مقرر کرده است: « کارمنداني که با رعايت ماده 124 مطابق قانون کار جمهوري اسلامي ايران در دستگاههاي اجرايي اشتغال دارند از شمول اين قانون مستثني ميباشند». ساير کارکنان از جمله کارکناني که به ترتيب مذکور در تبصره ماده 32 آن قانون طرف قرارداد دستگاههاي اجرايي موضوع ماده 5 قرار ميگيرند، همانند کارکنان رسمي يا پيماني (که به موجب حکم استخدام شدهاند) مشمول قانون مديريت خدمات کشوري خواهند بود و به اين ترتيب اطلاق ماده 75 قانون يادشده در خصوص نحوه تعيين عيدي کارکنان مذکور شامل اين قبيل افراد نيز خواهد بود.
5 ـ بند 2 نامه مورد اعتراض دائر بر شمول تصويبنامه شماره 191729/ت39139/هـ مورخ 1386/11/27 هيأت وزيران در خصوص ضوابط پرداخت پاداش آخر سال 1386، به افرادي است که مستقيماً با دستگاههاي دولتي انعقاد قرارداد نمودهاند. بديهي است اين دفتر در مقام تعيين ميزان عيدي مذکور نبوده بلکه صرفاً شمول تصويبنامه يادشده به کارکنان داراي قراردادمستقيم موضوع تبصره 32 قانون مديريت خدمات کشوري را تبيين نموده است.
6 ـ نظر هيأت عمومي ديوان عدالت اداري را به رأي شماره 103 الي 106 مورخ 1388/2/20 آن هيأت در خصوص ابطال بند 1 تصويبنامه شماره 191729/ت39139هـ مورخ 1386/11/27 هيأت وزيران در خصوص عيدي آخر سال کارکنان دستگاه اجرايي جلب مينمايد.
همان گونه که مستحضرند مقدمه رأي مذکور دائر بر شمول ماده 75 قانون مديريت خدمات کشوري به کارکنان دستگاههاي اجرايي و نسخ مقررات مغاير يعني قانون نحوه پرداخت عيدي به کارکنان دولت مصوب 1374 و قانون مربوط به تعيين عيدي و پاداش سالانه کارگران شاغل در کارگاههاي مشمول قانون کار مصوب 1370/12/6 در خصوص کارکنان دستگاههاي اجرايي به حکم ماده 127 قانون مديريت خدمات کشوري ميباشد.
بنابراين نظر به اينکه بند 2 نامه مورد اعتراض اين دفتر صرفاً در مقام بيان شمول ماده 75 قانون مذکور و مالاً تصويبنامه ياد شده به کارکنان داراي قرارداد مستقيم موضوع تبصره ماده 32 قانون مديريت خدمات کشوري بوده است نه تعيين ميزان عيدي کارکنان مزبور، تقاضاي رد شکايت شاکي را مينمايد.
هيأت عمومي ديوان عدالت اداري در تاريخ فوق با حضور رؤسا، مستشاران و دادرسان عليالبدل شعب ديوان تشکيل و پس از بحث و بررسي و انجام مشاوره با اکثريت آراء به شرح آتي مبادرت به صدور رأي مينمايد.