عنـوان قانون شامل: باشد. و عنوان یا متن قانون شامل: باشد. و موضوعات آن شامل: باشد. بازه زمانی تصویب از تاریـخ: تا تاریـخ: تنظیم گردد.
  • شماره انتشار در روزنامه رسمی :18908
  • تاریخ انتشار در روزنامه رسمی :1388/11/6
دادنامه‌‌ شماره 669 هيئت عمومي ديوان عدالت اداري مورخ 1388/9/23

رأي شماره 669 در خصوص ابطال بند 6/2 دستورالعمل شماره 8/710 مورخ 1387/3/8 معاونت برنامه‎ريزي و توسعه مديريت وزارت آموزش و پرورش

تاريخ: 1388/9/23 شماره دادنامه: 669 كلاسه پرونده: 88/282
مرجع رسيدگي: هيأت عمومي ديوان عدالت اداري.
شاكي: آقاي احمدرضا جواني.
موضوع شکايت و خواسته: ابطال بند 6/2 دستورالعمل شماره 8/710 مورخ 1387/3/8 معاونت برنامه‎ريزي و توسعه مديريت وزارت آموزش و پرورش.
گردشکار: شاکي به شرح دادخواست تقديمي اعلام داشته است، برابر صدر ماده واحده قانون بازنشستگي پيش از موعد كاركنان دولت صراحتاً به دولت اجازه داده مي‎شود از تاريخ تصويب اين قانون کارکنان وزارتخانه‎ها و موسسات دولتي را که حداقل 25سال سابقه خدمت قابل قبول داشته باشند با حداکثر پنج سال سنوات ارفاقي و پرداخت پاداش پايان خدمت بر اساس سي سال بازنشسته نمايند و چون اينجانب در زمان حاکميت و نفوذ قانون بازنشسـتگي پيش از موعد... مصوب شهريور سال 1386 بازنشسته شده‎ام، لذا قانوناً مي‎بايست حکم بازنشستگي‎ام بر اساس ضوابط و مقررات اين قانون صادر مي‎شد، اما متاسفانه سازمان بازنشستگي کشوري بر پايه مراتب انعکاس يافته از سوي اداره آموزش و پرورش شهرستان ملاير حکم بازنشستگي اينجانب را براساس قانون سابق (قانون اصلاح مقررات بازنشستگي و وظيفه استخدام کشوري مصوب 1368/12/13) و نه قانون لاحق و جاري با احتساب 25 روز حقوق صادر نمود و به موجب اين اقدام بجاي 30 روز حقوق در ماه 25 روز حقوق دريافت مي‎کنم و عليرغم استحقاق و تجويز قانوني از مزاياي قانون جديد يعني 5 سال سنوات ارفاقي و تفاضل پاداش پايان‌خدمت محروم شدم و آشکارا موجبات تضييع حقوق حقه‎ام فراهم آمد. اينجانب برابر فرم درخواست بايد يا بازنشستگي که تحت شماره 702/3535 مورخ 1386/2/30 در دفاتر اداره متبوع ثبت گرديده است، متقاضي بازنشستگي با صراحت و مشخصاً از تاريخ 1386/8/17 با 25 سال سابقه کار شدم و اين تاريخ بعد از تصويب و ابلاغ قانون بازنشستگي پيش از موعد مصوب 1386/6/5 مي‎باشد. متعاقب تصويب و ابلاغ قانون بازنشستگي پيش از موعد کارکنان دولت در شهريور سال 1386 در حاليکه قانوناً شاغل محسوب مي‎شدم، درخواست صريح و مکتوب خود را جهت اعمال و اجراي قانون اخيرالذکر و بازنشستگي با حقوق کامل 30 روز و پرداخت 30 ماه پاداش پايان خدمت تسليم اداره متبوع نمودم. اين درخواست طي شماره 702/11644 مورخ 1386/6/29 ثبت و در پرونده پرسنلي موجود است. اما مسئولين ذيربط هيچ گاه يقيناً يا اثباتاً پاسخ و ترتيب اثري به درخواست مذکور نداده و کان لم يکن تلقي گرديده و سازمان بازنشستگي کشوري اقدام به صدور حکم بازنشستگي بنده براساس قانون سابق نموده است. بديهي است که با تصويب قانون لاحق و اجرايي شدن آن، قانون سابق خودبه‎خود منسوخ و از درجه اعتبار ساقط است و اداره متبوع و سازمان بازنشستگي کشوري نمي‎تواند به استناد قانون سابق اقدام به صدور حکم بازنشستگي نمايد. اما عملاً حکم بازنشستگي اينجانب حدود سه ماه پس از تصويب و حاکميت قانون جديد يعني در تاريخ 1386/6/29 براساس ضوابط قانون سابق (مصوب 1368) صادر شده است که اين اقدام بالصراحه فاقد وجاهت قانوني است. متعاقباً درخواستهاي ديگري با خواسته اصلاح حکم موصوف و اعمال و اجراي قانون لاحق تقديم نمودم که سرانجام اداره متـبوع طي نامه جوابيه شـماره 104/8043 مورخ 1387/4/29 اظهار نمود که با استناد به بند 6/2 شيوه‎نامه اجرايي صادره از معاونت برنامه‎ريزي و توسعه مديريت وزارت آموزش و پرورش مثبوت به شماره 8/710 مورخ 1387/3/8 مبنا و مجوز قانوني براي استفاده اينجانب از مزاياي قانوني بازنشستگي پيش از موعد کارکنان دولت وجود ندارد و هيچ اقدامي در اين خصوص از سوي مديريت اداره متبوع ميسر نمي‎باشد. بنابراين استناد بلاوجه و توام با ايراد اداره متبوع به شيوه‎نامه موصوف به عنوان معيار پذيرش و يا عدم پذيرش خواسته بنده مواردي را به شرح ذيل معروض مي‎دارم، 1ـ بند 6/2 شيوه‎نامه اجرايي وزارت متبوع خلاف قانون است، چراکه، هيچ‌گاه شيوه‎نامه‎ها و آيين‎نامه‎هاي صادره از دستگاههاي مختلف نمي‎توانند اثرگذاري قانون منشاء خود را « مشروط» و يا « محدود» نمايند و تنها نحوه چگونگي اجراي قانون منشاء را تبيين مي‎کنند. ليکن در مانحن فيه چنين نيست و با تامل در مفاد بند 6/2 شيوه‎نامه وزارت متبوع صادره در تاريخ 1387/3/8 مشهود است. به عبارت ديگر اختلاف در اين است که قانون بازنشستگي پيش از موعد... از تاريخ تصويب (1386/6/5) به صراحت به دولت اجازه داده است که کارکنان خود را قبل از موعد و موافق با مزايا و ضوابط مندرج در صدر ماده واحده قانون مصوب بازنشسته نمايد ولي بند 6/2 شيوه‎نامه صادره از معاونت وزارت متبوع اعلام داشته است که سازمانهاي استاني و ادارات وابسته از تاريخ صدور شيوه‎نامه مجاز به صدور حکم بازنشستگي بر پايه قانون جديد مي‎باشند و از آنجا که حکم بازنشستگي اينجانب بعد از تصويب و اجرايي شدن قانون جديد و « قبل از صدور شيوه‎نامه اجرايي وزارتي» صادر شده است، ملاک عمل در صدور حکم بازنشستگي شيوه‎نامه وزارتي و نه قانون مصوب مجلس مي‎باشد و در نتيجه حکم اينجانب را عليرغم آنکه در زمان حاکميت قانون بازنشستگي پيش از موعد کارکنان دولت بازنشسته شده‎ام بر اساس قانون سابق صادر نموده است. با عنايت به جميع جهات معروضه ملاحظه مي‎شود 1ـ بر خلاف ادعاي اداره مبتوع با استناد به « نص صريح» صدر ماده واحده قانون اخيرالتصويب نه تنها ممنوعيتي براي صدور حکم بازنشستگي بر اساس قانون وجود ندارد بلکه مجوز آن نيز صادر شده است. 2ـ بند 6/2 شيوه‎نامه وزارت متبوع نه تنها مغاير صريح قانون بازنشستگي پيش از موعد است بلکه در آيين‎نامه اجرايي مصوب هيأت وزيران به شماره 1391/ت38434ک مورخ 1386/12/27 موضوع قانون مارالذکر نيز ذکري از آن نشده است. لذا بنابه مراتب فوق‌التوصيف متقاضي ابطال بند 6/2 شيوه‎نامه معاونت برنامه‎ريزي و توسعه مديريت وزارت آموزش و پرورش به دليل مغايرت با قانون بازنشستگي پيش از موعد مي‎باشم. رئيس سازمان آموزش و پرورش استان همدان در پاسخ به شکايت شاکي طي نامه شماره 702/42285 مورخ 1388/7/23 اعلام داشته‎اند، 1ـ فرم درخواست بازنشستگي مورد استناد نامبرده مربوط به درخواست بازنشستگي عادي متقاضيان واجد شرايط بازنشستگي مطابق با بند (الف) و (ب) تبصره يک ماده 2 قانون اصلاح مقررات بازنشستگي و وظيفه قانون استخدام کشوري مصوب 1368/12/13 با سنوات خدمت واقعي مستخدم مي‎باشد، که براي متقاضيان بازنشستگي با قانون بازنشستگي پيش از موعد کارکنان دولت مصوب 1386/6/5 مورد استفاده قرار نگرفته است. 2ـ نامبرده درخواست بازنشستگي پيش از موعد عادي خود را به استناد ماده 2 قانون اصلاح مقررات بازنشستگي و... مصوب 1368/12/13 در تاريخ 1386/2/30 به اداره محل‌خدمت خود ارائه نموده که پس از موافقت و ثبت در دفتر دبيرخانه آموزش و پرورش ملاير طي شماره 702/3535 مورخ 1386/2/30 جهت اخذ موافقت نهايي به اين سازمان ارسال گرديده است. توضيح اينکه در زمان ارائه درخواست بازنشستگي وي در تاريخ 1386/2/30 هنوز قانون بازنشستگي پيش از موعد کارکنان دولت مصوب 1386/6/5 به تصويب نرسيده بود و تنها قانون جاري براي بازنشستگي پيش از موعد کارکنان، تبصره يک ماده 2 قانون اصلاح مقررات بازنشستگي و... مصوب 1386/12/13 بوده است که اين سازمان نيز بر اساس آن با درخواست بازنشستگي وي موافقت نموده و با صدور ابلاغ بازنشستگي براي وي به شماره 702/46583 مورخ 1386/6/24 و قيد مستند بازنشستگي در آن قبل از حکم بازنشستگي، نامبرده را از اين موضوع مطلع نموده است. 3ـ قانون بازنشستگي پيش از موعد کارکنان دولت در تاريخ 1386/6/5 توسط مجلس شوراي اسلامي تصويب و در مهرماه همان سال طي نامه شماره 46/710 مورخ 1386/7/7 وزارت متبوع صرفاً جهت اطلاع به سازمانهاي تابعه استانها ارسال شده است. ضمناً به استناد تبصره‎هاي يک، 2، 3 و 5 ماده واحده قانون مذکور به دليل عدم تامين اعتبار لازم توسط دستگاه در سال1386 و علي‎الخصوص به دليل نداشتن آيين‎نامه اجرايي هيچ‌گونه مجوزي براي اجراي قانون مذکور در سال 1386 از طرف وزارت متبوع به اين سازمان ابلاغ نشده است. 4ـ در ماده واحده قانون بازنشستگي پيش از موعد کارکنان دولت مصوب 1386/6/5 چهار شرط اصلي براي بازنشستگي کارکنان در نظر گرفته شده است که عبارتند از، الف ـ داشتن شرايط لازم از نظر سابقه خدمت. ب ـ ارائه درخواست توسط متقاضيان. ج ـ تامين اعتبار لازم برابر تبصره‎هاي يک و 2 قانون مذکور. د ـ موافقت دستگاه با درخواست متقاضيان. بديهي است بر اساس قانون مذکور، در صورت عدم تحقق هر يک از شرايط مذکور، بازنشستگي متقاضيان امکان‌پذير نخواهد بود. با تصويب و اجراي قانون بازنشستگي پيش از موعد کارکنان دولت مصوب 1386/6/5 هيچ يک از قوانين قبلي مربوط به بازنشستگي لغو نشده و بر اساس قانون
مذکور دستگاهها و موسسات دولتي در صورت فراهم بودن شرايط، مختارند نسبت به موافقت با درخواست بازنشستگي متقاضيان اقدام نمايند. بر اساس تبصره 5 قانون بازنشستگي پيش از موعد کارکنان دولت، آيين‎نامه اجرايي قانون مذکور در تاريخ 1386/12/26 توسط هيأت‌وزيران تصويب و به کليه دستگاهها و موسسات و وزارتخانه‎ها ابلاغ گرديده است. بنابراين اين اداره نمي‎توانسته در زمان ارائه درخواست نامبرده در تاريخ‌هاي 1386/2/30 و 1386/6/29 نسبت به بازنشسته نمودن مشاراليه بر اساس قانون مذکور اقدام نمايد. 5 ـ از آنجا که قانون بازنشستگي پيش از موعد کارکنان دولت مصوب 1386/6/5 در سال 1386 در وزارت آموزش و پرورش اجرائي نشده است، اين سازمان ضمن مطلع نمودن متقاضيان با درخواست کليه متقاضيان بازنشستگي سال 1386 همچون روال سنوات گذشته به استناد تبصره يک ماده 2 قانون اصلاح مقررات بازنشستگي و... مصوب 1368/12/13 موافقت نموده است. با اجرائي شدن قانون مذکور از سال 1387 چون بر اساس بند 6/2 شيوه‎نامه شماره 8/710 مورخ 1387/3/8 معاونت برنامه‎ريزي و توسعه مديريت وزارت متبوع، تغيير وضعيت بازنشستگي کارکنان که تا قبل از صدور شيوه‎نامه مذکور با سنوات کمتر از سي سال با تقاضاي کتبي بازنشسته شده‎اند، ممنوع گرديده است. لذا تغيير مستند بازنشستگي مشاراليه و تمامي 140 نفر کارکنان اين سازمان که در سال 1386 با سنوات کمتر از 30 سال و با تقاضاي کتبي خود بازنشسته شده‎اند به دليل بار مالي ناشي از اين تغيير عملاً امکان‌پذير نمي‎باشد. هيأت عمومي ديوان عدالت اداري در تاريخ فوق با حضور رؤسا و مستشاران و دادرسان علي‎البدل شعب ديوان تشكيل و پس از بحث و بررسي و انجام مشاوره با اکثريت آراء به شرح آتي مبادرت به صدور رأي مي‎نمايد.