عنـوان قانون شامل: باشد. و عنوان یا متن قانون شامل: باشد. و موضوعات آن شامل: باشد. بازه زمانی تصویب از تاریـخ: تا تاریـخ: تنظیم گردد.

1ـ مقدمه

با تصويب و ابلاغ سند چشم‌انداز بيست‌سالة جمهوري اسلامي ايران كه تصوير ايران آينده را طراحي نمود، بلوغ فكري و مديريتي فرهيختگان جامعة اسلامي بروز و ظهور يافت. بدين معني كه جامعه جوان، پويا، مستعد و مديران هوشمند و مدبر كشور تحولات محيط ملي و جهاني را درك نموده و در تلاش هستند تا دوران گذر توسعة ملي را با سرعت سپري نموده و سطح زندگي جامعة ايراني را به سطح زندگي جوامع توسعه‌يافته برسانند. اين راهبرد ملي در شرايطي طراحي و اجرا مي‌شود كه اساس رويكرد مديريت توسعة مبتني بر چشم‌انداز، الگوي دانش پايه مي‌باشد.
« ايران كشوري است توسعه‌يافته با جايگاه اول اقتصادي، علمي و فناوري در سطح منطقه، با هويت اسلامي و انقلابي، الهام‌بخش در جهان اسلامي و با تعامل سازنده و مؤثر در روابط بين‌الملل1».
زيرساخت اساسي موردنياز الگوي دانش‌پايه و برخورداري از دانش پيشرفته، شكل‌گيري جامعة اطلاعاتي با بهره‌گيري گسترده و همه‌جانبه از فناوري اطلاعات در كلية سيستم‌هاي اجتماعي، فرهنگي، سياسي و اقتصادي كشور مي‌باشد. رشد و توسعة اين فناوري شامل دو بخش توسعة صنعت و فناوري و گسترش كاربري آن در حوزه‌هاي مختلف بخشي و فرابخشي از قبيل آموزش، بهداشت، پژوهش، تجارت، صنعت، خدمات عمومي( اداري، بانك، بيمه، امور قضايي، گردشگري و.....) مي‌باشد؛ به طوري كه از اين فناوري به عنوان فناوري متحول‌كننده اجتماع و اقتصاد نيز نام برده مي‌شود.
تغيير پارادايم جهاني از عصر صنعتي به عصر جهاني شدن ارتباطات و انفجار اطلاعات كه عصر فراصنعتي ناميده مي‌شود، موجب شكل‌گيري جامعة اطلاعاتي و اقتصاد دانش بنيان و مديريت دانش گرديده است. از اين منظر، جامعة اطلاعاتي را جامعه‌اي مي‌دانند كه در آن فناوري‌هاي ارزان توليد داده‌هاي ديجيتالي، ذخيره‌سازي، انتقال، فراوري و پردازش آنها استفاده عمومي داشته و اين عموميت‌يافتگي با نوآوري سازماني، علمي، فني، تجاري، اجتماعي و حقوقي همراه شده و تحولات همه‌جانبه‌اي را در زندگي بشر به وجود آورده است. از ديدگاه كلان، جامعة اطلاعاتي با معيارهاي تقويت شده در حوزه‌هاي پنج‌گانة فناوري، اقتصادي، اجتماعي، سياسي و فرهنگي ارزيابي مي‌گردد كه در ادامه اين شاخصه‌ها و ويژگي‌ها به طور اجمال معرفي مي‌شوند.
• معيار فناوري
كاربرد وسيع فناوري‌هاي پيشرفته ازجمله فناوري پيشرفته مدارات مجتمع (ابررايانه‌ها و حافظه‌ها)، تجهيزات مخابراتي پيشرفته، سامانه‌هاي خبره، نظام اطلاع رساني مبتني بر دانش فني و كتابخانه‌هاي الكترونيكي از بارزترين مشخصه‌هاي جامعة اطلاعاتي است. به عبارت ديگر، جامعة اطلاعاتي بر زيرساختي از فناوري‌هاي توليد، ذخيره‌سازي، پردازش و تبادل اطلاعات بنا نهاده شده است و با سير تحولات اين فناوري‌ها عمق مي‌يابد. به همين دليل يكي از مسيرها براي دستيابي به اين جامعه نوين، بكارگيري فناوري‌هاي مرتبط است.
• معيار اقتصادي
ارزش اقتصادي اطلاعات از مهمترين شاخصه‌هاي ديگر جامعة اطلاعاتي است. اطلاعات نه تنها باعث بهبود عملكرد بخش‌هاي مختلف اقتصادي مي‌شود، بلكه خود به شكل كالايي با ارزش‌هاي اقتصادي درآمده و فعاليت‌هاي مربوط به توليد، ذخيره‌سازي، انتقال و پردازش اطلاعات نيز منجر به ارزش افزوده اقتصادي مي‌شوند. هر چه نسبت ارزش افزودة اطلاعات به ارزش اقتصادي ساير فعاليت‌ها بيشتر شود، صفت اطلاعاتي بيشتر به جامعه تعلق مي‌گيرد.
• معيار اجتماعي
چگونگي شكل‌گيري اقشار قوي و ضعيف و حاكم و محكوم در جامعة اطلاعاتي نيز قابل توجه است. تفاوت جامعة اطلاعاتي با جوامع پيشين در آن است كه ارزش‌هاي اطلاعاتي بر ارزش‌هاي مادي، نژادي و.... غلبه مي‌كند و در اقتصاد چنين جامعه‌اي، سرمايه اطلاعات و دانش فني بر سرماية منابع برتري مي‌يابد. به عبارت ديگر دسترسي به حجم بيشتري از اطلاعات با ارزش، معيار رتبه‌بندي طبقات و اقشار مختلف اجتماعي است.
• معيار سياسي
در جامعة اطلاعاتي، تمركز قدرت، نفوذ سياسي و تحولات اجتماعي ناشي از برخورداري از اطلاعات است و اين امر دليل آشكاري بر مزايا و منافع ايجاد يك قطب اطلاعاتي است. پيامد اين امر، تبديل جامعه (و جوامع) به دو گروه شامل خيل مخاطبان منفعل و صرفاً مصرف‌كننده از يك سو و شمار قليلي از محافل برتر و نيز افراد سرآمد كشورها و توليدكنندگان فعال اطلاعات الكترونيكي از سوي ديگر خواهدبود.
• معيار فرهنگي
برخلاف آنچه ممكن است، در نگاه اول به نظر آيد آنچه در جامعة اطلاعاتي در حوزة فرهنگ در حال وقوع است، نه بروز يك فرهنگ به اصطلاح نوپاست كه تحول و تغيير اساسي شيوه زندگي را در سراسر جهان به دنبال داشته باشد، بلكه توسعة دامنة تعامل و تقابل گستردة فرهنگ‌ها است. به دليل ارزش اقتصادي، اجتماعي و سياسي اطلاعات در جامعه اين تعامل بين فرهنگ‌ها، مي‌تواند منجر به استيلاي فرهنگ‌هايي شود كه تأكيد بيشتري بر بكارگيري اطلاعات و بي‌پروايي و صراحت در تبادل اطلاعات گوناگون و بويژه مبادلة متمركز اطلاعات در زمينه‌هاي اجتماعي، سياسي، اقتصادي و فرهنگي دارند. به تعبيري، اطلاعات به پشتيباني از فرهنگ‌هايي برمي‌خيزد كه گردش آزاد و سريع‌تر و به تبع، جايگاه برتر آن را بهتر تبليغ و تضمين كنند.