-
شماره انتشار در روزنامه رسمی :18590
-
تاریخ انتشار در روزنامه رسمی :1387/10/3
دادنامه
هيئت عمومي ديوان عدالت اداري
مورخ 1387/9/17
رأي شماره629 هيأت عمومي ديوان عدالت اداري درخصوص نحوة تبديل وضعيت خدمتي معلمان حقالتدريس به رسمي
شماره هـ/87/563 1387/9/25
تاريخ: 1387/9/17 شماره دادنامه: 629 كلاسه پرونده: 87/563
مرجع رسيدگي: هيأت عمومي ديوان عدالت اداري.
شاكي: خانم اعظم باشام ـ رباب محمدي.
موضوع شکايت و خواسته: اعلام تعارض آراء صادره بين شعب اول، سوم، چهارم و دوم تشخيص ديوان عدالت اداري.
گردشکار: الف ـ شعبه اول ديوان در رسيدگي به پرونده کلاسه 86/1035 موضوع شکايت خانم نشاط نيکنامي به طرفيت آموزش و پرورش رباط کريم (ناحيه يک) به خواسته الزام خوانده فوق به تبديل وضعيت خدمتي حقالتدريس به حالت رسمي يا دائمي به شرح دادنامه شماره 2094 مورخ 1386/9/27 چنين رأي صادر نموده است، نظر به اينکه تنها شرطي را که شاکيه با توجه به دستورالعمل بکارگيري معلمان حقالتدريس (موضوع بخشنامه شماره 95/710 مورخ 1383/11/12) دارا نميباشد، اين است که در سال تحصيلي 1382ـ1383 و يا 1383ـ1384 اشتغال بکار کامل نداشته است در حالي که بموجب برگه شماره3 اين پرونده مرخصي استعلاجي مشاراليه در قسمتي از سال تحصيلي 1382ـ1383 طي نامه شماره 10446 مورخ 1385/9/19 شوراي پزشکي مربوط مستقر در درمانگاه فرهنگيان اسلامشهر تأييد گرديده است و عذر موجه محسوب، عليهذا حکم به ورود شکايت شاکيه و الزام آموزش و پرورش به استخدام رسمي وي را صادر و اعلام ميدارد. ب ـ شعبه اول ديوان در رسيدگي به پرونده کلاسه 86/1033 موضوع شکايت خانم فاطمه باشام به طرفيت اداره آموزش و پرورش رباطکريم (ناحيه يک) به خواسته الزام خوانده فوق به تبديل وضعيت خدمتي حقالتدريس به حالت رسمي يا دائمي به شرح دادنامه 2093 مورخ 1386/9/27 چنين رأي صادر نموده است، نظر به اينکه تنها شرطي را که شاکيه با توجه به دستورالعمل بکارگيري معلمان حقالتدريس (موضوع بخشنامه شماره 95/710 مورخ 1383/11/12) دارا نميباشد اين است که در سال تحصيلي 1382ـ1383 و 1383ـ1384اشتغال بکار کامل نداشته است در حاليکه بموجب برگه شماره 2 اين پرونده مرخصي استعلاجي مشاراليها در سال 1382 (از 1382/6/1 لغايت 1382/8/3) طي نامه شماره 10247 مورخ 1385/12/13 شوراي پزشکي مستقر در درمانگاه فرهنگيان اسلامشهر تاييد گرديده است و عذر موجه محسوب، عليهذا حکم به ورود شکايت شاکيه و الزام آموزش و پرورش به استخدام رسمي وي را صادر و اعلام ميدارد. ج ـ شعبه سوم ديوان در رسيدگي به پرونده کلاسه 86/1066 موضوع شکايت خانم مريم عسگري به طرفيت آموزش و پرورش شهرستان رباطکريم بخواسته استخدام رسمي به شرح دادنامه شماره 1809 مورخ 1386/9/20 چنين رأي صادر نموده است، با توجه به تصوير گواهي مديريت آموزش و پرورش رباطکريم پيوست پرونده مبني بر اينکه مشاراليها در سالهاي تحصيلي 1378ـ1379، 1379ـ1380، 1380ـ1381، 1381ـ1382 به ترتيب بيست، بيست و دو، بيست و دو، در هفته، به تدريس اشتغال داشته و حقالتدريس نامبرده در سنوات فوق از محل اعتبارات مصوب آموزش و پرورش پرداخت گرديده است لذا مستنداً به بند (الف) قانون بکارگيري معلمين حق التدريس براساس قانون برنامه سوم توسعه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي جمهوري اسلامي ايران و قانون استفساريه مربوط به آن مصوب 1383/10/1 به رعايت بند 1/3 دستورالعمل اجرايي قانون مارالذکر به شماره 95/710 مورخ 1383/11/12 شکايت شاکيه را وارد تشخيص داده حکم به ورود آن داير بر الزام وزارت آموزش و پرورش به استخدام رسمي شاکيه با رعايت ساير مقررات استخدام صادر و اعلام ميگردد. دـ شعبه اول ديوان در رسيدگي به پرونده کلاسه 86/1034 موضوع شکايت خانم اعظم باشام به طرفيت اداره آموزش و پرورش رباطکريم به خواسته الزام خوانده فوق به تبديل وضعيت خدمتي حقالتدريس به حالت رسمي يا دائمي به شرح دادنامه 39 مورخ1387/1/20 چنين رأي صادر نموده است، نظر به اينکه حسب بند 1/1 دستورالعمل اجرايي قانون بکارگيري معلمان حقالتدريس موضوع بخشنامه شماره 95/710 مورخ 1383/11/12 معلم حقالتدريسي به کسي اطلاق ميگردد که طبق ابلاغ رسمي از سوي مسئولان ذيصلاح ادارات آموزش و پرورش در يکي از سمتهاي آموزش و پرورشي در واحدهاي آموزشي و دولتي آموزشکدههاي فني و حرفهاي و مراکز تربيت معلم اشتغال داشته و برابر اسناد و مدارک ثبت شده از بودجه جاري دولت حقالتدريس دريافت نموده و در سالهاي تحصيلي 1383ـ1382 يا 1384ـ1383 در سمت فوق شاغل به تدريس باشد و با عنايت به اينکه حسب لايحه دفاعيه اداره مشتکيعنه که به شماره 4395 مورخ 1386/12/20 آموزش و پرورش شهرستان رباطکريم شاکي فوق در سال تحصيلي 1383ـ1382 يا 1384ـ1383 اشتغال به کار نداشته فلذا شرايط مندرج در دستورالعمل اجرايي قانون به کارگيري معلمان حقالتدريس و استفساريه آن را نداشته بنائاً عليهذا با عنايت به رأي شماره 323 الي 332 مورخ 1384/6/20 هيأت عمومي ديوان عدالت اداري مبني بر عدم مغايرت دستورالعمل مزبور با قانون لذا حکم به رد شکايت معنونه را صادر و اعلام مينمايد. هـ ـ شعبه دوم تشخيص ديوان در رسيدگي به پرونده کلاسه 87/86 موضوع شکايت خانم اعظم باشام به طرفيت آموزش و پرورش رباطکريم به خواسته الزام خوانده به تبديل وضعيت خدمتي حقالتدريس به حالت رسمي يا دائمي به شرح دادنامه 94 مورخ 1387/4/17 چنين رأي صادر نموده است، نظر به اينکه بر اساس ضوابط و مقررات موضوع بخشنامه شماره 95/710 مورخ 1383/11/12 و دستورالعمل 15/710 مورخ 1384/3/18 معاونت برنامهريزي و توسعه مديريت وزارت آموزش و پرورش شرايط تبديل وضعيت از غيررسمي به رسمي براي افراد حقالتدريس وجود شرايط احصائي منجمله ابلاغ رسمي از آموزش و پرورش نيز تدريس در بخش آموزشي و اينکه از بودجه دولتي استفاده نمايد و به خصوص در يکي از سالهاي 1383ـ1382 و يا 1384ـ1383 اشتغال به تحصيل داشته باشد اين شرايط براي تبديل وضعيت ضروري بوده و وجود گواهي استعلاجي آنهم منحصراً براي 32 روز در سال تحصيلي 1382ـ1383 کافي براي احراز شرايط پيش گفته نخواهد بود و چون از لحاظ رعايت اصول نتيجه ارائه گواهي استعلاجي جايگزين تدريس براي افراد غيررسمي در سال نميگردد. لذا اعلام اشتباه قضات شعبه اول توجهاً به درخواست شاکيه در راستاي ماده 16 قانون ديوان عدالت اداري قانوناً از نظر شعبه دوم تشخيص قابليت استماع و پذيرش نداشته برد آن بيان نظر و عقيده ميگردد. وـ شعبه چهارم ديوان در رسيدگي به پرونده کلاسه 86/2281 موضوع شکايت خانم رباب محمدي به طرفيت آموزش و پرورش شهرستان رباطکريم به خواسته الزام خوانده فوق به تبديل وضعيت خدمتي حقالتدريس به حالت رسمي يا دائمي به شرح دادنامه 308 مورخ 1387/2/31 چنين رأي صادر نموده است، نظر به اينکه مطابق قانون بکارگيري معلمان حقالتدريس و استفساريه مجلس مصوب 1383 معلمان حقالتدريس که مجموع سالهاي تدريس آنان صرفنظر از انفصال و انقطاع حداقل 3 سال با 12 ساعت تدريس در هفته باشد بدون آزمون و يا حداقل 4 سال سابقه و 12 ساعت تدريس در هفته به شرط قبولي در آزمون با رعايت شرايط عمومي استخدامي به استخدام رسمي در آموزش و پرورش پذيرفته ميشوند و شاکي با مدرک تحصيلي در سال تحصيلي 1383ـ1382 يا 1384ـ1383 نيروي حقالتدريس نبوده است و فاقد شرايـط مقرر در قانون فوقالذکر ميباشد، بنابراين خواستـه موجه نيست. لذا حکم به رد شکايت شاکي صادر ميگردد. هيأت عمومي ديوان عدالت اداري در تاريخ فوق با حضور رؤسا و مستشاران و دادرسان عليالبدل شعب ديوان تشكيل و پس از بحث و بررسي و انجام مشاوره با اکثريت آراء به شرح آتي مبادرت به صدور رأي مينمايد.