عنـوان قانون شامل: باشد. و عنوان یا متن قانون شامل: باشد. و موضوعات آن شامل: باشد. بازه زمانی تصویب از تاریـخ: تا تاریـخ: تنظیم گردد.
  • شماره انتشار در روزنامه رسمی :18448
  • تاریخ انتشار در روزنامه رسمی :1387/4/11
دادنامه‌‌ شماره ه‍/86/240 هيئت عمومي ديوان عدالت اداري مورخ 1387/4/5

رويه قضايي - اعلام تعارض آراء صادره از شعب هفتم بدوي و چهارم تجديدنظر ديوان عدالت اداري

شماره هـ/86/240 1387/4/5
تاريخ: 1386/12/14 شماره دادنامه: 1495 کلاسه پرونده: 86/240
مرجع رسيدگي: هيأت عمومي ديوان عدالت اداري.
شاکي: آقاي عبدالله نجاتي درچه.
موضوع شكايت و خواسته: اعلام تعارض آراء صادره از شعب هفتم بدوي و چهارم تجديدنظر ديوان عدالت اداري.
مقدمه: الف ـ1ـ شعبه هفتم ديوان در رسيدگي به پرونده کلاسه 81/3525 و 81/3575 موضوع شکايت حسينعلي باروتي و عبدالله نجاتي به طرفيت، آموزش و پرورش اصفهان به خواسته، الزام طرف شکايت به احتساب 3 سال سابقه به شرح دادنامه شماره 1919 و 1945 مورخ 1383/10/30 چنين رأي صادر نموده است، نظر به اينکه طبق آراء هيأت عمومي به شماره 37ـ33 مورخ 1376/4/14 و 127 مورخ 21/6/77 و 106 و 105 مورخ 1379/3/8 و 304 و 303 مورخ 1381/8/26 و ماده 7 قانون متعهدين خدمت به آموزش و پرورش مصوب 1369 اقدام طرف شکايت به لغو ابلاغ پس از استخدام خلاف مقررات بوده و مکلف به احتساب سوابق مي‎باشد، فلذا شکايت به کيفيت مطروحه در پرونده وارد است و حکم به ورود شکايت و الزام طرف شکايت بر احتساب 3 سال خدمت شاکي صادر و اعلام مي‎گردد. الف ـ2ـ شعبه هفتم تجديدنظر ديوان در رسيدگي به پرونده کلاسه 84/78 موضوع تجديدنظرخواهي سازمان آموزش و پرورش اصفهان نسبت به دادنامه شماره 1945 مورخ 1383/10/30 شعبه هفتم ديوان به شرح دادنامه شماره 718 مورخ 1384/5/4 چنين رأي صادر نموده است، نظر به اينکه حسب سوابق امر دادنامه مذکور در تاريخ 1383/12/25 ابلاغ و دادخواست تجديدنظر در تاريخ 1384/1/24 و خارج از مهلت بيست روز مقرر در قانون ديوان عدالت اداري تقديم گرديده است عليهذا به علت عدم قابليت طرح موضوع، قرار رد تجديدنظرخواهي صادر و اعلام مي‎شود. ب ـ1ـ شعبه چهارم تجديدنظر ديوان در رسيدگي به پرونده کلاسه 84/20 موضوع تجديدنظرخواهي آموزش و پرورش اصفهان نسبت به دادنامه شماره 1919 مورخ 1383/10/30 شعبه هفتم بدوي به شرح دادنامه شماره 1012 مورخ 1384/4/25 چنين رأي صادر نموده است، با توجه به بخشنامه‎هاي مديرکل امور اداري وزارت آموزش و پرورش به شماره‎هاي 3/2204/710 مورخ 1373/2/21 و 1/2868/710 مورخ 1373/2/20 و بخشنامه شماره 5503/710/ج مورخ 1373/2/18 آموزش و پرورش اصفهان به لحاظ عدم وجود رديف استخدامي بلافاصله بعد از فراغت از تحصيل به استخدام در نيامده است. النهايه به صورت حق‌التدريس مشغول کار بوده است و حقوق آن را نيز دريافت کـرده است. اداره طرف شـکايت بعد از دريافت مجوز از مقام ذيصلاح اقدام به استخدام رسمي شاکي نموده است. شاکي دوران بيکاري را خلاف مقررات دانسته و احتساب آن را از حيث سابقه خدمت مطالبه نموده است. نظر به اينکه عدم استخدام شـاکي مسـتند به بخشنامه وزارتي که شماره‎هاي آن فوقاً ذکر شده بوده است و بي‌اعتباري بخشنامه‎هاي مذکور نيز اثبات نشده است و اداره کل آموزش و پرورش اصفهان قانوناً ملزم به اجراي بخشنامه بوده است و نظر به اينکه شاکي طي مدت بيکاري به عنوان حق‌التدريس اشتغال داشته و ايام اشتغال نيز جزو سابقه خدمت محسوب شده است احتساب 3 سال تاخير در استخدام رسمي فاقد مجوز قانوني است و اقدام آموزش و پرورش در استخدام شاکي بعد از دريافت مجوز اجراء آراء هيأت عمومي ديوان محسوب مي‎گردد، لذا ضمن فسخ دادنامه شعبه بدوي حکم به رد شکايت شاکي صادر و اعلام مي‎گردد. هيأت عمومي ديوان عدالت اداري در تاريخ فوق با حضور رؤسا و مستشاران و دادرسان علي‎البدل شعب ديوان تشكيل و پس از بحث و بررسي و انجام مشاوره با اکثريت آراء به شرح آتي مبادرت به صدور رأي مي‎نمايد.