عنـوان قانون شامل: باشد. و عنوان یا متن قانون شامل: باشد. و موضوعات آن شامل: باشد. بازه زمانی تصویب از تاریـخ: تا تاریـخ: تنظیم گردد.
مصوبه‌‌ وزارت عدليه مورخ 1316

[پيوست]

1ـ هواپيما ـ بجاي طياره اختيار شده است. اين ترجمه در هواپيمائي مدتي است معمول شده است و لغت خارجي معادل آن Aeroplan است.
2ـ روش ـ بجاي مشي اختيار شده است. لغت خارجي آنAllure و مقصود از آن طرز حركت هواپيما يا چيزهاي ديگري شبيه به آن است.
3ـ ستون ـ بجاي (ما) اختيار شده است. لغت خارجي آنMat است كه در كشتيها دكل مي‌گويند ولي در هواپيماها ستون مانندي است كه سيمهاي مهارهاي هواپيما و بالها به آن وصل مي‌شوند و كلمه ستون مناسب‌تر است.
4ـ شهپر ـ بجاي (الرن) Ailerienاختيار شده است. قسمتي از بالهاي هواپيما است كه تغيير جهت و امتداد حركت به توسط آنها انجام مي‌گيرد و كار شهپر را در پرندگان انجام مي‌دهد.
5 ـ چنگ بجاي كلاج اختيار شده است: قسمتي است كه در هواپيماها و اتومبيلها در موقعي كه موتور كار مي‌كند حركت را بچرخاند انتقال مي‌دهد و مي‌توان بوسيله آن ارتباط موتور را از چرخ قطع نمود يا بچرخ اتصال داد لغت خارجي آن Clutchاست.
6ـ سيخك بجاي (بكي)Bequille اختيار شده است چيزي است مانند سيخ كوچكي كه در دنباله هواپيما است و در هنگام نشستن اندكي در خاك فرورفته مانع حركت مي‌گردد.
7ـ مهار بجاي هوبانHauban اختيار شده است. قسمتهائي است كه بالها را بهم مربوط مي‌سازد.
8 ـ بمب ـ بمب اين كلمه بجاي خود باقي مانده است.
9ـ بمباران ـ بجاي بمباردمان اختيار شده است نظاير آن در فارسي متعهدد است مانند گلوله‌باران سنگ‌باران.
10ـ تير بجاي فلش اختيار شده است.Fleche
11ـ ارده ـ بجاي ترن‌داتربساژ attevrissage، Traindاختيار شده است قسمتي است شامل چرخها و شاسي هواپيما كه در هنگام فرود آمدن ابتدا برروي زمين قرار مي‌گيرد.
12ـ تنه ـ بجاي فورلاژ Furlaga اختيار شده است چون قسمت موتور و بالها و اراده هواپيما برداشته شود قسمت باقيمانده آن كه بدنه اصلي و جاي نشستن است تنه ناميده مي‌شود و تقريبا شبيه بدوكي است.
13ـ سنجاقك ـ بجاي اشپيل Spileاختيار شده است. سنجاق كوچكي است كه در سوراخهاي سرپيچها قرار مي‌دهند تا در موقع حركت مهره‌هاي آنها باز نشود و نيفتد.
14ـ سوخت پاش. بجاي ژيگلور اختيار شده است قسمتي است كه در اتومبيل و هواپيما بنزين يا سوخت ديگري را پراكنده مي‌كند تا بتواند با هوا مخلوط شود.
15ـ سوخت آما ـ بجاي كاربراتور Carburateurاختيار شده است قسمتي است كه مخلوطي از بنزين و هوا آماده نموده براي احتراق حاضر مي‌نمايد كلمه آما اسم فاعل از آمودن بمعني پركردن و مخلوط كردن است پس سوخت آما يعني مخلوط كننده سوخت.
16ـ ناوبري هوائي ـ بجاي (آئروناويگلسيون) اختيار شده است چون براي ناويگلسيون سابقا ناوبري اختيار شده و اين قسمت مربوط به هواپيمائي است ناوبري هوائي ناميده شده Aeronavigation