-
شماره انتشار در روزنامه رسمی :17483
-
تاریخ انتشار در روزنامه رسمی :12/12/1383
دادنامه
هيئت عمومي ديوان عالي كشور
مورخ 1383/1/1
ـ
شماره4611/ و/ ح 1383/12/8
بسمهتعالي
محضرمبارك حضرتآيتالله مفيد دامت بركاته
رياست محترم هيأت عمومي ديوانعالي كشور
احترامآً؛ حسب گزارش منضم به نامه 1463/82/84ـ1373/4/7 شعبه اول دادگاه عمومي سيب و سوران استان سيستان و بلوچستان، طي دادنامههاي 102/1044 و 74/224 شعب اول و دوم دادگاههاي تجديدنظر اين استان در استنباط از تبصره 2 ماده 269 قانون مجازات اسلامي و ماده 614 قانون مرقوم، آراء متهافت صادر گرديده است كه جريان امر ذيلاً گزارش ميگردد:
الف ـ به دلالت محتويات پرونده كلاسه923ـ82 شعبه اول دادگاه تجديد نظر سيستان و بلوچستان آقاي محمدصديق حسين زائي فرزند عيسي بر اساس شكايت آقاي كريم بخش اربابي فرزند باهوت به اتهام ايراد صدمه عمدي منتهي به خراشيدگيهاي متعدد در حد حارصه در ابروي چپ، لب فوقاني، كمر، زيربغل چپ و لقي دندان و كبودي بالاي ران منتهي به چهارده روز طول درمان در پرونده كلاسه 82/746 شعبه اول دادگاه عمومي سوران تحت تعقيب واقع و در جلسه مورخ 1382/7/14 اين شعبه شكايت خود را تكرار و از بابت صدمات وارده مطالبه ديه نموده است و دادگاه رسيدگي كننده به لحاظ تكميل تحقيقات، ختم رسيدگي را اعلام و طي دادنامه 1026ـ 1382/7/21 به شرح ذيل به صدور رأي مبادرت نموده است:
« در خصوص شكايت آقاي كريم بخش اربابي... عليه آقاي محمدصديق حسينزائي... فاقد سابقه كيفري دائر به ايراد ضرب و جرح عمدي با توجه به شكايت شاكي، گزارش نيروي انتظامي و اقرار صريح و مقرون به واقع متهم، بزه انتسابي محرز، لهذا دادگاه متهم موصوف را از لحاظ جنبه خصوصي حارصه ايجاد شده روي ابروي چپ به استناد ماده 480 قانون مجازات اسلامي به پرداخت يك شتر و بابت حارصه ايجادشده روي لب به استنادتبصره ماده اخير به پرداخت يك شتر و بابت لقي دندانها و حارصه روي كمر و زيربغل جمعاً به چهارصد وهفتاد و پنج صدم درصد و بابت كبودي روي باسن بهاستناد بند د ماده 484 به پرداخت سه دينار در حق شاكي محكوم مينمايد و همچنين دادگاه با توجه به مجموع مطالب فوق و علت درگيري كه انگيزه انتقام جويي دانسته و با توجه به محل و نحوه درگيري، موضوع را داراي جنبه عمومي دانسته و چون بيم تجرّي مرتكب ميرود لهذا دادگاه متهم موصوف را بهاستناد تبصره 2 ماده 269 قانون فوقالذكر و با اعمال بند2 ماده 3 قانون وصول برخي از درآمدهاي دولت و مصرف آن در موارد معين به پرداخت پانصدهزارريال جزاي نقدي در حق دولت محكوم مينمايد...» كه براثر تجديد نظرخواهي محكوم عليه، موضوع درشعبه اول دادگاه تجديد نظر استان سيستان و بلوچستان طي دادنامه 102/1044 به شرح ذيل موردحكم قرارگرفته است:
« درخصوص تجديد نظرخواهي آقاي محمدصديق حسين زائي... از دادنامه شماره 1026ـ82 مورخ 1382/9/30 شعبه اول دادگاه عمومي سوران ... با عنايت به اينكه ميزان محكوميت به ديه حسب مفهوم مخالف بند د ماده 232 قانون آيين دادرسي دادگاههاي عمومي و انقلاب در امور كيفري قطعي و غيرقابل تجديدنظرخواهي ميباشد، فلذا بهلحاظ قطعيت درخصوص محكوميت تجديدنظرخواه بهپرداخت ديه، قرار رد تجديدنظرخواهي صادر و اعلام ميگردد. راجع به محكوميت تجديدنظرخواه به جزاي نقدي، با توجه بهاينكه در اين مرحله از دادرسي از ناحيه تجديد نظرخواه ايراد و اعتراض مؤثر و موجهي كه موجبات خدشه براساس دادنامه بدوي را فراهم آورد به دادگاه ارائه و اقامه نگرديده است، فلذا مستنداً به بند الف ماده 257 قانون فوقالاشعار، ضمن رد تجديد نظرخواهي، دادنامه تجديد نظرخواسته را دراين قسمت تأييد مينمايد.»
ب ـ حسب محتويات پرونده كلاسه 1092ـ82 شعبه دوم دادگاه تجديد نظر سيستان و بلوچستان، آقايان ارسلان سپاهي و حسن دهاني به اتهام حمل سلاح غيرمجاز، شركت در تهديد با سلاح و شركت درايراد صدمه عمدي نسبت به يونس سپاهي منتهي به هفت روز طول درمان، تحت تعقيب قرارگرفتهاند كه نسبت بهاتهامات انتسابي در شعبه اول دادگاه عمومي سوران طي دادنامه 1303- 1382/10/15 به شرح ذيل اتخاذ تصميم به عمل آمده است:
«...در خصوص شق اول اتهام وارده به متهمان (حمل سلاح) به استناد ماده پنج قانون تشكيل دادگاههاي عمومي و انقلاب قرار عدم صلاحيت صادر و اعلام مينمايد و در خصوص شق دوم اتهام (شركت در تهديد با سلاح ) وارده به متهم رديف اول (ارسلان سپاهي) ... به استناد ماده 617 قانون مجازات اسلامي و با اعمال ماده 22 قانون مرقوم، بهلحاظ فقد سابقه كيفري، متهم موصوف را به پرداخت پنج ميليون ريال جزاي نقدي و سي ضربه شلاق محكوم مينمايد و در مورد اتهام متهم رديف دوم مبني بر شركت در تهديد با سلاح به لحاظ فقد ادله اثباتي... رأي بر برائت متهم صادر و اعلام ميگردد و در مورد شق سوم اتهام (شركت در ايراد صدمه عمدي)... با توجه به گذشت شاكي (يونس سپاهي) به استناد ماده 6 قانون آييندادرسي دادگاههاي عمومي و انقلاب در امور كيفري، قرارموقوفي تعقيب كيفريصادر و اعلام ميگردد و با توجه به علت و انگيزه درگيري چون بيم تجرّي مرتكبين و ديگران و اخلال در نظم ميرود، لهذا دادگاه موضوع را داراي جنبه عمومي دانسته و به استناد تبصره 2 ماده 269 قانون مجازات اسلامي و با اعمال بند2 ماده 3 قانون وصول برخي از درآمدهاي دولت و مصرف آن در موارد معين، هريك از متهمان موصوف را به پانصد هزار ريال جزاي نقدي در حق دولت محكوم مينمايد...» از اين رأي تجديدنظرخواهي به عمل آوردهاند كه شعبه دوم دادگاه تجديد نظراستان مزبور طي دادنامه74/224ـ1383/3/17 به شرح ذيل اقدام نموده است:
« درخصوص تجديد نظرخواهي آقايان: 1ـ ارسلان سپاهي... 2 ـ حسن دهاني... نسبت به آن قسمت ازدادنامه 1303ـ82 صادره از شعبه اول دادگاه عمومي سيب و سوران كه حسب آن نامبردگان به اتهام تهديد و قدرت نمايي با اسلحه و ايراد ضرب وجرح به پرداخت پنج ميليون ريال جزاي نقدي و سي ضربه شلاق و همچنين پانصد هزار ريال جزاي نقدي از جهت جنبه عمومي بزه محكوميت حاصل نمودهاند، با عنايت بهمحتويات پرونده: اولاً ـ درخصوص محكوميت به تهديد و قدرت نمايي با اسلحه توسط ارسلان سپاهي چون ايراد و اعتراض مؤثر و موجهي كه موجبات نقض دادنامه بدوي را فراهم آورد اقامه و ابراز نگرديده، النهايه چون مجازات حبس و شلاق جمعاً يك مجازات است و با اعمال ماده 22 قانون مجازات اسلامي بايدكمتراز حداقل مجازات قانوني تعيين مجازات نمود و كمتراز يك ضربه شلاق قابل تصّور و اجرا نميباشد، لذا شلاق مقرر درحكم نيز به يك ميليون ريال جزاي نقدي تبديل و ضمن رد تجديد نظرخواهي به عمل آمده و به استناد ماده 250قانون آييندادرسي دادگاههاي عمومي و انقلاب در اموركيفري، دادنامه معترض عنه به عمل آمده تأييد و استوار ميگردد و در خصوص اتهام ايراد ضرب و جرح عمدي از جهت جنبه عمومي با توجه به حاكميت ماده 614 قانون مجازات اسلامي و تبصره ذيل آن و اينكه قانونگذار ضرب وجرح ساده را قابل مجازات ندانسته است و تبصره 2 ماده 269 اين قانون با توجه به ميزان مجازات مندرج درآن با ماده 614 و تبصره آن نسخ ضمني شده است، لذا به دليل فقد عنصر قانوني مجازات تعيين شده به استناد بنديك از قسمت ب ماده 257 قانون آيين دادرسي ...در اموركيفري نقض و در خصوص اتهام آقايان ارسلان سپاهي و حسن دهاني از جهت جنبه عمومي بزه، رأي بر برائت صادر و اعلام ميگردد.»
بنابه مراتب، نظر به اينكه از شعب اول و دوم دادگاههاي تجديد نظراستان سيستان و بلوچستان به شرح دادنامههاي مشروحه فوق در استنباط از مواد 269 و 614 قانون مجازات اسلامي و تبصرههاي مربوط به آن مواد آراء مختلف صادرگرديده و شعبه دوم محاكم مرقوم تبصره 2 ماده 269 را مستنداً به مفاد ماده 614 منسوخ دانسته، لذا بهمنظور جلوگيري از صدور آراء مختلف و ايجاد وحدت رويه قضائي مستنداً به ماده 270 قانون آئين دادرسي دادگاههاي عمومي و انقلاب در امور كيفري تقاضاي طرح موضوع در جلسه هيأت عمومي ديوان عالي كشور را دارد.
بتاريخ روز سهشنبه 1383/11/6 جلسه وحدت رويه قضائي هيأت عمومي ديوان عالي كشور، به رياست حضرت آيتالله مفيد رئيس ديوانعالي كشور و با حضور حضرتآيتالله درّي نجفآبادي دادستان محترم كل كشور و جنابان آقايان رؤسا و مستشاران و اعضاء معاون شعب حقوقي و كيفري ديوانعالي كشور، تشكيل گرديد.
پس از طرح موضوع و قرائت گزارش و بررسي اوراق پرونده مبني بر: «...احتراماً: در خصوص پرونده وحدت رويه رديف83/23 موضوع اختلاف نظر بين شعب اول و دوم دادگاه تجديد نظر استان سيستان و بلوچستان در خصوص اعتبار قانوني تبصره 2 ذيل ماده 269 قانون مجازات اسلامي با توجه به گزارش معاون محترم ديوانعالي كشور و محتويات پرونده محاكماتي نظر حضرتآيتالله درّي نجفآبادي، دادستان محترم كل كشور، بشرح آتي اعلام ميگردد:
مقررات ماده 269 قانون مجازات اسلامي ناظر به قابليت قصاص قطع عضو و يا قابليت قصاص جرح وارده به عضو به نحو عموم و اطلاق است.
و طبق تبصره 2 ذيل همين ماده با احراز شرايطي موجب حبس مرتكب از سه ماه تا دو سال است در حاليكه مقررات ماده 614 همان قانون ناظر به ورود جرح و يا ضربي است كه موجب نقصان يا شكستن يا از كارافتادن عضو يا مرضدائمي يا فقدان حواس يا منافع يا عقل مجني عليه و يا نقص در حواس، منافع و عقل شخص شده باشد و طبق مقررات قسمت اخير ماده مرقوم با احراز شرايط مصرح درآن موجب محكوميت مرتكب بهحبس از دو تا پنج سال خواهد بود. بنابراين ملاحظه ميشود كه مقنن در ماده 614 نظر بر حصول نتيجه خاص از ايراد ضرب و جرح دارد و از اين حيث تعارض بين مقررات مواد مرقوم وجود ندارد. مقررات ماده 269 كه عام مطلق و مقدم بوده و مقررات صدر ماده 614 كه خاص مقيد ومؤخر است و منطقاً خاص مؤخر ناسخ عام مقدم نبوده و تحت شرايطي مخصص آن خواهد بود. بلكه قابل جمع عرفي است و به نوعي مفسر و مبين و مكمل و ناظر بر ماده مذكور و تبصره مربوط ميباشد و عنوان تعارض و يا نسخ و مانندآن وفق مقررات نميباشد. و از طرفي مقررات قسمت اخير ماده 614 قانون مجازات اسلامي علاوه براينكه در مقام نسخ مقررات تبصره 2 ماده 269 فوقالاشعارنبوده بلكه مراد مقنن تقويت مواضع قانوني در قبال جرايم با نتايج خاص و تشديد مجازات مرتكب ميباشد كه بدين ترتيب احراز تعارض بين تبصره 2 ذيل ماده 269 و قسمت اخير ماده 614 مذكور و استنتاج نسخ مقدم بوسيله مقررات مؤخر خلاف اراده مقنن خواهد بود. لكن بموجب تبصره ذيل ماده 614 چنانچه جرح وارده منتهي به ضايعات مندرج در متن ماده نشده باشد ولي آلت جارحه اسلحه يا چاقو و امثال آن باشد، مرتكب به سه ماه تا يك سال حبس محكوم ميگردد. در نتيجه در صورتي كه جرح وسيله آلات مذكور واردنشده باشد مقررات تبصره مرقوم منصرف از آن خواهد بود و دليل اين انصراف بيان حكم جرح وارده به نحو مطلق در تبصره 2 ماده 269 بوده كه با جمع مقررات ماده مرقوم و ماده 614 و تبصرههاي آن به نظر ميرسد:
چنانچه جرح و ضرب منتهي به نتايج مقرر در ماده 614 شود از حيث جنبه عمومي و بيم تجّري مجازات آن دو تا پنج سال خواهد بود.
مطلق جرح از حيث جنبه عمومي و بيم تجّري مستوجب تحمل حبس از سه ماه تا دو سال ميباشد.
صرف ضرب و جرح وارده با اسحله يا چاقو و امثال آن منصرف ازجنبه عمومي و بيم تجّري مستوجب حبس از سه ماه تا يك سال است. بدين ترتيب در مورد مرتكبين ايراد جرح با اسلحه و چاقو علاوه برتحمل مجازات مقرر در تبصره يك ماده 604 با فرض وجود بيم تجّري و لحاظ جنبه عمومي جرم مجازات مقرر در تبصره 2 ماده 269 قانون مجازات اسلامي قابليت اعمال خواهد داشت.
بنابراين چون دادنامه شماره 102/1044 مورخ 1382/9/30 صادره از شعبه اول دادگاه تجديد نظراستان سيستان و بلوچستان با لحاظ اين مراتب صادر گرديده منطبق با موازين و مقررات قانوني تشخيص و مورد تأييد است.» مشاوره نموده و بهاتفاق آراء بدين شرح رأي دادهاند:
رديف: 83/23 هيأت عمومي
رأي شماره: 673 ـ 1383/11/6