-
شماره انتشار در روزنامه رسمی :17365
-
تاریخ انتشار در روزنامه رسمی :18/07/1383
دادنامه
شماره 194
هيئت عمومي ديوان عدالت اداري
مورخ 1383/5/11
ـ
شماره هـ/80/16 1383/6/28
تاريخ:1383/5/11 شماره دادنامه:194 کلاسه پرونده:80/16
مرجع رسيدگي: هيئت عمومي ديوان عدالت اداري.
شاکي: سازمان بازرسي کل کشور.
موضوع شکايت و خواسته: ابطال بخشنامه شماره 1419/80/1/م مورخ1378/8/10 معاون اداري و مالي وزارت جهاد سازندگي.
مقدمه: معاون سازمان بازرسي کل کشور در امور توليدي و کشاورزي در شکايتنامه شماره22327/5/1 مورخ 1379/11/23 مبادرت به ارسال گزارش بازرسان آن سازمان درخصوص بخشنامه شماره 1419/180/1/م مورخ1378/8/10 معاون اداري و مالي وزارت جهاد سازندگي درخصوص پرداخت پاداش ارزشيابي نموده است. درگزارش مربوطه آمده استء حسب مفاد ماده 85 قانون مقررات مالي، اداري استخدامي و تشکيلات جهاد، وزارت جهاد سازندگي منحصراً تابع قانون مقررات مرقوم بوده و از شمول قوانين و مقررات مغاير مستثني و شمول هريک از قوانين و مقررات عمومي درمورد آنها مستلزم ذکر نام خواهدبود. با در نظر گرفتن موارد مزبور، از سوي معاون اداري و مالي وزارت جهاد سازندگي، برخلاف قانون و مقررات ياد شده و بهاستناد ماده 41 قانون استخدام کشوري و مصوبه شوراي عالي اداري راجع بهنتايج ارزشيابي کارکنان دولت مبادرت به تهيه دستورالعمل اجرائي پرداخت پاداش ارزشيابي گرديده که طي بخشنامه شماره 1419/80/1/م مورخ 1378/8/10 بهزيرمجموعه وزارت ابلاغ گرديده است، از آنجا که بموجب تبصره ذيل ماده 51 قانون مقررات مالي، اداري، استخدامي و تشکيلات جهاد، پرداخت حق کارائي براساس نتايج ارزشيابي به اعضاء جهاد منوط به تصويب آييننامه مربوطه توسط شوراي حقوق و دستمزد بوده، آييننامه مزبور به تصويب شوراي حقوق و دستمزد نرسيده است. عليهذا خواهشمند است با عنايت به اينکه اولاً وزارت جهاد سازندگي حسب مفاد ماده 85 قانون مقررات صدرالذکر مشمول ماده 41 قانون استخدام کشوري نميباشد. ثانياً شوراي عالي اداري حسب مفاد مصوبه شماره 3140/دش مورخ 1372/3/28 درخصوص ارزشيابي کارکنان دولت تعيين تکليف نموده. ثالثاً به تکليف مقرر در ذيل ماده 51 قانون مقررات مالي و اداري جهاد عمل نگرديده، بنابراين ابطال بخشنامه شماره 1419/80/1/م مورخ 1378/8/10از ديوان عدالت اداري درخواست ميگردد. معاون امورمجلس، منابع انساني و پشتيباني وزارت جهادکشاورزي در پاسخ به شکايت مذکور طي نامه شماره 4073 مورخ 1382/3/25 اعلام داشته است، در مصوبه مورخ 1375/2/26 هيات وزيران درخصوص دستورالعمل چگونگي اجراي قانون نظام هماهنگ پرداخت کارکنان دولت در وزارت جهاد سازندگي آمده است « درمواردي که اين مصوبه مسکوت باشد، مصوبات موردعمل در بخش عمومي دولت و اصلاحات آنها، ملاک عمل قرار ميگيرد » تصديق خواهند فرمود که با تصويب مقررات فوق، روابط عام و خاصي که بين بسياري از قوانين با قانون استخدام کشوري وجود داشته مورد تغيير و تحول جدي قرار گرفته است. ضمناً همانگونه که مستحضر مي باشيد وزارت جهاد سازندگي سابق مستند به ماده 51 قانون مالي، اداري و ... خويش ميتوانسته است هرچهار ماه يکبار... مبلغي بعنوان حق کارآيي بنحوي که مبلغ مذکور حداکثر 30% حقوق فرد در يک ماه باشد پرداخت نمايد که در مقايسه با پرداخت پاداش باتوجه به بخشنامه موردنظر مشخص است که اين اجراء صرفاً در راستاي مفاد ماده41 قانون استخدام کشوري بوده و هيچگونه عدولي صـورت نپذيرفته و نميبايست بهماده مـورد اشاره استنـاد ميشد
وليکن از اين حيث که باستناد تبصره ذيل ماده 51 قانون مربوطه وزارت
جهادسازندگي ميبايست به تهيه پيشنويس آييننامه اجرائي و تصويب شوراي حقوق و دستمزد اقدام مينمود و اين عمل صورت نپذيرفته ذکر علل آن باعث رفع ابهام خواهد شد. به تکليف مذکور طي نامههاي 1377/7/1 و 1377/7/15 اقدام که در هر بار پيگيري بنا به دلايلي از جمله عدم تشکيل جلسه شورا، طرح لايحه ادغام دو وزارت و ... تصويب موضوع مزبور صورت نپذيرفت و مسکوت باقي ماند. اين وزارت با يقين به اين مطلب که پرداخت موردنظر نيز از لوازم اجراي قانون نظام هماهنگ پرداخت ميباشد همانند ساير دستگاههاي مشمول قانون نظام هماهنگ نسبت به پيگيري امر فوق اقدام نمود، اشاره به ماده 41 قانون استخدام کشوري يک اشاره توضيحي بوده تا مراجع نظارتي ارتباط آن را با قانون نظام هماهنگ پرداخت کارکنان دولت و مصوبه شوراي عالي اداري دريابند والا ماده 41 قانون مزبور مستند پيش بيني پاداش ارزشيابي نبوده و نميباشد و چنانچه اساساً اگر اشارهاي به ماده 41 قانون استخدام کشوري نميشد هيچ لطمهاي به اعتبار قانوني بخشنامه مذکور وارد نميآمد. هيات عمومي ديوان عدالت اداري در تاريخ فوق به رياست حجتالاسلاموالمسلمين درينجفآبادي و باحضور روساي شعب بدوي و روسا و مستشاران شعب تجديدنظر تشکيل و پس از بحث و بررسي و انجام مشاوره با اکثريت آراء بشرح آتي مبادرت بصدور رأي مينمايد: