عنـوان قانون شامل: باشد. و عنوان یا متن قانون شامل: باشد. و موضوعات آن شامل: باشد. بازه زمانی تصویب از تاریـخ: تا تاریـخ: تنظیم گردد.
  • شماره ابلاغ :.2014‌دش
  • تاریخ ابلاغ :1371/6/2

« اصول سياست فرهنگي كشور» (‌مصوب جلسات 228، 229، 244، 248، 251، 252، 264، 269، 271، 272، 273، 277، 281، 284، 288 مورخ 69.8.22، 69.8.29،70.2.24، 70.4.4، 70.4.25، 70.5.8، 70.8.21، 70.10.17، 70.11.8، 70.11.15، 70.12.13، 71.1.25، 71.3.5، 71.4.2 و71.5.20 شوراي عالي انقلاب فرهنگي)

‌مقدمه:
‌پديدآورنده و حافظ فرهنگ بشري مردم‌اند. اما اين نقش اساسي گاه مي‌تواند حركات نامنظم، ناهماهنگ و پراكنده و گاه كاملاً منظم، منسجم،‌برنامه‌ريزي شده و هدايت يافته باشد.
‌در طول تاريخ بشري هر گاه دولتها و سازمانهاي رسمي از مسير فرهنگي مردم جدا افتاده و براي خويش سير و سياستي ديگر اعم از غير مردمي و ضد‌مردم داشته‌اند به خصوص "‌هر گاه مردم به دلائل متعدد جغرافيايي، اقتصادي، سياسي، روحي و نظائر آن از تشكل و تكامل فرهنگي دور و پراكنده‌شده‌اند، فرهنگ لاجرم سيلان و جريان مطلوب و كمال يافته خويش را كم و بيش از دست داده و چه بسا به انقطاع و گسيختگي مبتلا شده است. در اين‌صورت انسان نتوانسته است از بار فرهنگي و بنيه عقلاني خويش در هيأت اجتماع و به نحوي كه مقتضاي روح جمعي است حداكثر بهره‌برداري را به‌عمل آورد و در استحصال و استخراج ذخائر وجود در حد اعلا توفيق يابد ظهور انسان در هيأت و حيثيت جمعي خويش به قدري مهم و مؤثر است كه‌امام خميني رضوان‌الله عليه در اين باب مي‌فرمايند:
"‌اگر انسانها در كلمه مباركه‌الله مجتمع شدند و همه بت‌ها را شكستند به همه مقصدهاي عالي مي‌رسند... ما تجربه كرده‌ايم... كه آنوقت كه توجه به‌خداي تبارك و تعالي مجتمعاً نداشتيم ولو يكي يكي هم داشتيم نتوانستيم كاري انجام بدهيم...
‌در جهان امروز كه نقش و نيروي اجتماعي فرهنگ نسبت به گذشته به مراتب افزونتر شده است. ضرورت هماهنگي و همسويي صاحب نظران و‌كارشناسان و برنامه‌ريزان هر كشور با نيازهاي فرهنگي جامعه نيز بيشتر احساس مي‌شود. جامعه رشيد جامعه‌اي است كه بتواند نيازهاي فرهنگي‌خويش را در رهگذر حيات و حركت اجتماعي بازشناخته، از تظاهرات و تمايلات كاذب يا گذرا تفكيك كند و قدرت پاسخگويي به اين نيازها و‌بهره‌گيري از آنها را در جهت رشد و كمال معنوي و مادي دارا باشد. شرط لازم براي تحقق چنين مطلوبي آن است كه در هر كشور زمامداران اصول‌گرا و‌واقع‌نگر بتوانند به منظور همراهي با جريان عظيم و عميق و اصيل فرهنگ در جامعه و حداكثر بهره‌گيري از درياي لايزال اراده و ايمان معنوي و الهي‌مردم به طور هماهنگ و همسو سياستگذاري و برنامه‌ريزي كرده اهم محورهاي لازم براي اين حركت را تشخيص داده و تعيين كنند.
‌سياست فرهنگي در اين جهت و در اين مسير است كه تدوين مي‌شود. سياست فرهنگي در حقيقت همان توافق رسمي و اتفاق نظر مسئولان و‌متصديان امور در تشخيص، تدوين و تعيين مهمترين اصول و اولويتهاي لازم‌الرعايه در حركت فرهنگي است. سياست فرهنگي را مي‌توان اصول‌راهنماي كارگزاران فرهنگي و مجموعه علائم و نشانه‌هايي دانست كه مسير حركت را نشان مي‌دهد به عبارت ديگر نوعي دستورالعمل فرهنگي است‌كه روشنگر حركت است. بسياري از نقاط كور و نكات مهم اما مبهم به مصداق اينكه گفته‌اند "‌خود، راه بگويدت كه چون بايد رفت" در حين حركت و در‌اثناي كسب تجربه است كه روشن خواهد شد.
‌بنابر اين سياست فرهنگي در همه موارد لزوماً گوياي نكات بديع و بي‌سابقه و غير مكشوفه نيست:
‌معاهده‌اي است كه سلسله‌اي از اولويتها و اصول و فروع يك حركت فرهنگي را "‌رسميت" مي‌دهد و همفكري و هم‌جهتي را با همكاري و هماهنگي‌توأم مي‌كند. ميثاقي است ملهم از آرمانها و اعتقادات، ناظر بر تجربه‌ها و واقعيات، محدود به ظرفيتها و امكانات، توجه به آينده و اهداف بعيد و قريب،‌كه به هر حال در ظل و ذيل قانون اساسي قرار گرفته است.
‌مسئولان، متصديان و همه مراجع و مراكز فرهنگي وابسته به دولت و نظام جمهوري اسلامي ايران، مجريان و مخاطبين سياست فرهنگي كشور در‌درجه اول‌اند. ساير افراد و جمعيتها نيز لازم است با درجات و نسبتهاي مختلفي كه دارند و اين امر از شأن اجتماعي و نيز نوع و نحوه فعاليت فرهنگي‌آنها ناشي مي‌شود به تناسب مورد با مواد و مفاد اين سياست، فرهنگي برخورد داشته و نقض‌كننده آن نباشد.
‌توجه به نكات ذيل در خصوص سياست فرهنگي كشور ضروري است.
ـ سياست فرهنگي، سياست انقلاب اسلامي است. انقلاب اسلامي بدين معنا است كه فرهنگ اسلامي در كليه شئون فردي و اجتماعي كشور اصل و‌پايه و مبنا قرار گرفته است.
‌بنا بر اين نبايد فراموش كرد كه انقلاب اسلامي حقيقتاً انقلاب فرهنگي است و اگر نگوييم همه اختيارات و امكانات، قدر مسلم اين است كه مي‌توانيم‌بگوييم بيشترين و مهمترين و عمده‌ترين تلاشها و توانمنديها بايد براي تكامل و توسعه و تحرك فرهنگي در همه شئون فردي و اجتماعي به بهترين نحو‌صرف شود. اگر در قول و قرار شفاهي و كتبي، نود درصد راه‌حلها و درمانها را فرهنگي دانسته و ده درصد آن را غير فرهنگي بدانيم اما عملاً اين نسبت‌را معكوس كرده دره درصد امكانات و توانايي‌ها را به فرهنگ و نود درصد آن را به امور ديگر متوجه سازيم، در چنين حالتي از سياست فرهنگي چندان‌نصيبي نخواهيم برد.
‌سياست فرهنگي جمهوري اسلامي متخذ از جهانبيني و انسانشناسي اسلامي است و مبتني بر مباني و مفاهيمي از اين قبيل است.
ـ حاكم بودن بينش توحيدي بر تمامي شئون و عرصه‌هاي حيات فردي و اجتماعي و نقش و تأثير بنيادي اعتقاد به اصول و فروع ديانت مانند وحي،‌نبوت، امامت، عدالت، معاد، تبري و تولي در جامعه اسلامي
ـ جاودانگي وجود انسان و كرامت و شرافت ذاتي او به عنوان خليفه‌الله و امانتدار خداوند، صاحب اراده و اختيار، داراي قدرت تعقل و انتخاب در‌جريان سرنوشت و نيز نقش عقل و تجربه در استمرار حركت تكاملي وي
ـ برخورداري انسان از فطرت الهي كه ريشه و منشأ رشد و خير و صالح او است.
ـ همانندي و برابري انسانها در آفرينش و عدم تمايز بين رنگها و نژادها و صنوف ديگر انساني و جهانشمول بودن پيام اسلام و دعوت انسانها به‌همكاري و تعاون همگاني در انجام كارهاي نيك و انساني.
ـ سرشت مادي و معنوي بشر و قابليت رشد و شكوفايي وي در همه وجوه و زمينه‌هاي فردي و اجتماعي، مادي و معنوي، جسمي و روحي، عقلي و‌عاطفي و ملازمه اين وجود با يكديگر.
ـ خيرخواهي، كمال‌جويي، آرمانخواهي، ظرفيت علمي نامحدود و كشش فطري انسان به سوي علم و دانايي، جمال و زيبايي، تقديس و پرستش و‌خير اخلاقي.
ـ زايندگي و قدرت ايمان در خلق ارزشهاي معنوي و فضايل اخلاقي و ايجاد روحيه استقلال، حريت، عزت نفس و تحكيم مناسبات انساني در جامعه.
ـ تربيت پذيري آدمي و به فعليت درآمدن استعدادها و خلاقيتهاي وي در طريق پي‌ريزي بناي جامعه‌اي موحد، عدالت‌خواه، دانش‌طلب، متكي بر جهاد‌و اجتهاد، متصف به اعتدال و واقع‌بيني و نيز بهره‌مند از مباحثات و مبادلات فكري، نقاديها و تحقيقات علمي، عبرت‌آموزيها و تجربه‌اندوزيهاي‌تاريخي.
ـ اصالت ارزشهاي معنوي و فضائل اخلاقي در جامعه اسلامي و جايگاه والاي تقوي، علم و جهاد در تعيين مرتبه كرامت و فضيلت انسانها.
ـ تأثيرپذيري انسان از عوامل مثبت و منفي محيط اجتماعي و آفات و موانع فرهنگي آن و مسئوليت نظام اسلامي در سالم‌سازي محيط، تحقق قسط و‌عدل، تأمين حق مشاركت مردم در همه امور با توجه به لزوم زدودن علل و عوامل زمينه‌ساز كفر و نفاق، فقر و فساد ظلم و استبداد، سلطه و استكبار.
‌انديشه‌هاي و ديدگاه‌هاي و فتاوي حضرت امام خميني (‌رضوان‌الله تعالي‌عليه) به عنوان بهترين شاخص و معرف اسلام ناب محمدي (ص) و تمييز آن‌از انواع و اشكال مختلف اسلام‌نمايي در داخل و خارج كشور، بر سياست فرهنگي نظام جمهوري اسلامي ايران حاكم است.
‌دايره معاني و مصاديق كلماتي كه در متن مصوبه سياست فرهنگي به كار رفته محدود به حدودي است كه از مباني اسلامي و ديني مجسم در خط فكري‌و فقهي امام و وصاياي گرانقدر الهي سياسي ايشان سرچشمه مي‌گيرد. بنابر اين اگر در سلسله كلمات و جملات اين متن، متشابهات و مبهماتي باشد،‌محكماتي نيز هست كه ارجاع آن به اين، گره‌گشايي مشكل خواهد بود.
‌انديشه‌ها و ديدگاه‌هاي امام در عرصه‌هاي عرفاني، فرهنگي و هنري همانند عرصه‌هاي سياسي اقتصادي و اجتماعي، راهنما و راهگشا است و بر‌سياست فرهنگي و هنري كشور پرتوافكن خواهد بود. آنچه امام درباره انواع موسيقي، فيلم، سريال، ورزش و امور ديگري از اين قبيل فرموده‌اند تابلو‌راهنما است.
‌كلام و پيام آن بزرگمرد در باب فكر و فرهنگ بر صحيفه دلها و كتيبه جانها نقش شده است.
"‌فرهنگ مبداء همه خوشبختيها و بدبختيهاي يك ملت است" خروج از فرهنگ بدآموز غربي و نفوذ و جايگزين شدن فرهنگ آموزنده اسلامي، ملي و‌انقلاب فرهنگي در تمام زمينه‌ها در سطح كشور آنچنان محتاج تلاش و كوشش است كه براي تحقق آن ساليان دراز بايد زحمت كشيد" خطر‌تحجرگرايان و مقدس‌نماهاي احمق ... كم نيست" در جمهوري اسلامي جز در مواردي كه اسلام و حيثيت نظام در خطر باشد آنهم با تشخيص موضوع از‌طرف كارشناسان دانا هيچكس نمي‌توان رأي خود را بر ديگري تحميل كند... ما اگر توانستيم نظامي بر پايه‌هاي نه شرقي و نه غربي واقعي و اسلام پاك‌منزه از ريا و خدعه و فريب را معرفي نماييم انقلاب پيروز شده است. راه اصلاح يك مملكت فرهنگ آن مملكت است اصلاح بايد از فرهنگ شروع‌شود. اميدواريم بشر به رشدي برسد كه مسلسلها را به قلم تبديل كند. آنقدري كه قلم و بيان در خدمت بشر بوده است مسلسلها نبوده‌اند... اسلام هم كه‌امر فرموده است جهاد بكنند... اساس بر اين است كه دفاع از حق بكنند و حق را و علم را جانشين مسلسل بكنند. تبليغات كه همان شناساندن خوبي‌ها‌و تشويق به انجام آن و ترسيم بديها و نشان دادن راه گريز و منع از آن از اصول بسيار مهم اسلام عزيز است. چهارچوب اسلام ناب محمدي (ص) كه در‌ترسيم قهر و خشم و كينه مقدس و انقلابي عليه سرمايه‌داري غرب و كمونيزم متجاوز شرق است و نيز راه مبارزه عليه ريا و حيله و خدعه را به مردم و‌به خصوص جوانان سلحشورمان نشان دهيد اين مسئله كه نظام در اهداف خود جدي است و در صورت به خطر افتادن ارزشهاي اسلامي با هر كس در‌هر موقعيت قاطعانه برخورد مي‌نمايد بايد به عنوان يك اصل خدشه‌ناپذير براي تمامي دست‌اندركاران و مردم تبليغ گردد".
ـ قانون اساسي به عنوان مظهري ديگر از بينش فرهنگ اسلامي و جلوه‌اي ديگر از افكار و انديشه‌هاي امام و رهبر، الهام بخش و استحكام بخش‌سياست فرهنگي است. مفاد قانون اساسي خصوصاً آنچه در اصول دوم و همچنين هفتم تا سي‌ام در باب فرهنگ و لوازم اجتماعي و سياسي آن آمده‌است و به عبارت ديگر رهنمودهايي كه درباره مسائل و موضوعاتي از قبيل فضايل اخلاقي، كرامت انساني آزادي استقلال تجارب بشري، تتبع و ابتكار،‌آگاهيهاي عمومي، مشاركت مردمي، امر به معروف و نهي از منكر و نظائر آن ذكر شده است، بر سياست فرهنگي كشور حاكم بوده و خواهد بود.
ـ "‌سياست" فرهنگي به معناي عام و عرفي آن مجموعه‌اي از اهداف، مباني، اصول، اولويتها و خط مشي اجرايي را شامل مي‌شود، هر چند به معناي‌خاص فقط قسمت اخير را به ذهن متبادر مي‌سازد.
‌اهداف:
‌اهداف كلي فرهنگي در نظام جمهوري اسلامي و نيز اهدافي كه غرض و غايت تدوين اين مجموعه را تحت عنوان سياست فرهنگ مشخص مي‌سازد‌به شرح ذيل است:
‌الف: اهداف فرهنگي جمهوري اسلامي
1) رشد و تعالي فرهنگ اسلامي انساني و بسط پيام و فرهنگ انقلاب اسلامي در جامعه و جهان
2) استقلال فرهنگي و زوال مظاهر منحط و مباني نادرست فرهنگهاي بيگانه و پيراسته شدن جامعه از آداب و رسوم منحرف و خرافات
3) به كمال رسيدن قواي خلاقه و شايسته وجود آدمي در همه شئون و به فعاليت درآمدن استعدادات خداداده و استحصال دفائن عقول و ذخائر‌وجودي انسان
4) آراسته شدن به فضائل اخلاقي و صفات خدايي در مسير وصول به مقام انسان متعالي
5) تحقق كامل انقلاب فرهنگي در جهت استقرار ارزشهاي مورد نظر اسلام و انقلاب اسلامي در زندگي جمعي و فردي و نگاهباني از آنها و استمرار‌حركت فرهنگي براي رسيدن به جامعه مطلوب
6) درك مقتضيات و تحولات زمان و نقد و تنقيح دستاوردهاي فرهنگي جوامع بشري و استفاده از نتايج قابل انطباق با اصول و ارزشهاي اسلامي
ب: اهداف سياست فرهنگي
1) تعيين و تدوين اصول راهنما و اولويتهاي لازم‌الرعايه در حركت فرهنگي كشور و رسميت دادن به آن، با الهام از آرمانها و اعتقادات، با توجه به‌ظرفيتها و واقعيات و با بهره‌گيري از تجربيات داخلي و جهاني و امكانات و ابزارهاي مختلف و مناسب.
2) ايجاد وحدت رويه و هماهنگي فرهنگي در ميان دستگاه‌هاي مختلف نظام جمهوري اسلامي و بسيج امكانات، تلاشها و برنامه‌هاي فرهنگي در‌جهت پاسخگويي به نيازهاي فرهنگي جامعه و هدايت تلاشها و نيازهاي موجود.
3) "‌تكيه و تأكيد بر آرمانها و ارزشهاي معنوي و فرهنگ اسلامي و حفظ و ترويج فرهنگ بسيجي و تقويت روحيه ايثار و فداكاري در راه ارزش‌هاي‌مقدس اسلامي با توجه به لزوم درك مقتضيات و تحولات زمان و همچنين تقويت نقاط قوت و رفع نقاط ضعف و مهيا شدن براي مواجهه صحيح و‌همه جانبه با ضرورتها و تحولات".
4) تمهيد و تدارك لازم در جهت همسويي و عدم مغايرت طرحها و برنامه‌هاي اقتصادي، اجتماعي و غير فرهنگي اما داراي نتايج فرهنگي، با سياست‌فرهنگي كشور.
5) تسهيل و تقويت امور برنامه‌ريزي، نظارت و ارزيابي فرهنگي در عين حمايت از تعدد، تنوع و آزادي فعاليتهاي فرهنگي مردمي، مبادله و مرابطه‌فرهنگي ميان بخشهاي دولتي و غير دولتي، در جهت افزايش تحرك، جهاد و اجتهاد فرهنگي، ارتقاء دانش و آگاهي عمومي و اعتلاي روحيه، تتبع،‌تحقيق و ابتكار
ج) اصول سياست فرهنگي
‌اصول سياست فرهنگي كشور كه راهنماي مسئولان و مديران و برنامه‌ريزان و كارگزاران فعاليتهاي فرهنگي خواهد بود بدين شرح است:
1) بازشناسي و ارزيابي مواريث و سنن تاريخي و ملي در عرصه‌هاي مختلف ديني، علمي، ادبي و هنري و فرهنگ عمومي، و نگاهباني از مآثر و‌مواريث اسلامي و ملي و حفظ و احياء دستاوردهاي مثبت و ارزشمند تمدن اسلام در ايران
2) شناخت جامع و فرهنگ و مدنيت اسلام و ايران و ترويج اخلاق و معارف اسلامي و معرفي شخصيتها و عظمتهاي تاريخ اسلام و ايران
3) ارتباط فعال با كشورها و ملتها و تحكيم پيوند مودت و تقويت همبستگي با مسلمانان و ملل ديگر جهان
4) شناخت فرهنگ و تجربه‌هاي بشري و استفاده از دستاوردهاي علمي و فرهنگي جهاني با بهره‌گيري از كليه روشها و ابزارهاي مفيد و مناسب
5) تحكيم وحدت ملي و ديني با توجه به ويژگيهاي قوي و مذهبي و تلاش در جهت حذف موانع وحدت
6) تلاش مستمر در جهت رشد علمي و فرهنگي و فني جامعه و فراگير شدن امر سواد و تعليم و تربيت
7) اهتمام به امر زبان و ادبيات فارسي و تقويت و ترويج و گسترش آن
8) بسط زمينه‌هاي لازم براي شكوفايي استعدادها و خلاقيتها و حمايت از ابتكارات و ابداعات
9) پاسداري از حريت و امنيت انسان در عرصه‌هاي گوناگون فرهنگي، سياسي، قضايي و اقتصادي
10) فراهم ساختن شرايط و امكانات كافي براي مطالعه و تحقيق و بهره‌گيري از نتايج آن در همه زمينه‌ها
11) تقويت تفكر و تعقل و قدرت نقادي و انتخاب در عرصه تلاقي و تعارب افكار
12) "‌مقابله با خرافات و موهومات، جمود و تحجر فكري، مقدس‌مآبي، و ظاهرگرايي و مقابله با افراط در تجددطلبي و خودباختگي در برابر بيگانگان‌تحت شعار واقع‌گرايي"
13) ترويج روحيه قيام به قسط و عدالت اجتماعي
14) ارزش دادن به كار و اهميت بخشيدن به تلاش و كوشش در جهت استقلال و خود اتكايي در عين التزام به كفاف، قناعت و مبارزه با روحيه اتلاف و‌اسراف و تبذير
15) پرورش روح و جسم با اهتمام همه جانبه به امر ورزش و تربيت بدني به عنوان يك ضرورت مهم اجتماعي
16) تقويت و احياء و معرفي هنر اصيل و سازنده در تمامي عرصه‌ها و زمينه‌هاي سازگار با روح تعاليم اسلامي
17) اهتمام و اقدام همه جانبه به منظور شناخت نيروها و نيازها و مقتضيات جسمي و روحي نسل جوان كشور و فراهم آوردن زمينه‌هاي مناسب و‌مساعد براي تكامل و تعالي شخصيت علمي و عقيدتي جوانان و مسئوليت‌پذيري و حضور مستقيم و مشاركت هر چه بيشتر آنان در عرصه‌هاي‌مختلف حيات فردي و اجتماعي
18) "‌تقويت شخصيت و جايگاه واقعي زن مسلمان به عنوان مادر و ترويج و فراهم آوردن زمينه‌هاي لازم براي ايفاي نقش و رسالت اساسي خود به‌عنوان "‌مربي نسل آينده" و اهتمام به مشاركت فعال زنان در امور اجتماعي، فرهنگي، هنري و سياسي و مبارزه با بينش‌ها و اعتقادات نادرست در اين‌زمينه".
19) گسترش زمينه مشاركت و مباشرت مردم در امور فرهنگي، هنري، علمي و اجتماعي و همچنين حمايت از فعاليتها و اقدامات غير دولتي به منظور‌همگاني شدن فرهنگ و توسعه امور فرهنگي با نظارت دولت
20) اتخاذ سياستهاي ايجابي و مثبت در امور فرهنگ، هنري و اجتماعي و ايجاد مصونيت براي افراد و جامعه، و اهتمام به جاذبه و رحمت و‌جامع‌نگري و دورانديشي و شور و مشورت و پرهيز از خشونت و شتابزدگي و يكسونگري و استبداد رأي
21) آموزش و تشويق براي تقويت روح اجتماعي و مقدم داشتن مصالح جمعي بر منافع فردي، احترام گذاشتن به قانون و نظم عمومي به عنوان يك‌عادت و سنت اجتماعي و پيشقدم بودن دولت در دفاع از حرمت قانون و حقوق اشخاص
22) تلاش براي شناخت و معرفي اركان هويت اصيل ديني و ملي به منظور اين هويت و همچنين به منظور استحكام و استمرار استقلال فرهنگي
23) گسترش روحيه نقد و انتقادپذيري و حمايت از حقوق فردي و اجتماعي براي دعوت به خير و همگاني شدن امر به معروف و نهي از منكر بر مبناي‌حكمت، موعظه حسنه، شرح صدر و جدال به آنچه احسن است.
24) توسعه و اعتلاي تبليغات فرهنگي و هنري به نحو مناسب به منظور ترويج و تحكيم فضايل اخلاقي
25) "‌توجه به فرهنگ و هنر روستا به منظور بالابردن سطح فرهنگي در روستاها و همچنين تقويت خلاقيت‌هاي اصيل و بار ارزش روستايي و‌عشايري"
‌د: منبهات در سياست فرهنگي
1) تلقي نادرست از زهد و ترك دنيا به صورتي كه مغاير با تحرك و رشد و آينده‌نگري و پيشرفت اجتماعي باشد.
2) بي‌اعتنايي به نظم عمومي و بدبيني تاريخي كه نسبت به دولت وجود داشته است
3) تصور مغاير بودن شريعت اسلامي با هر گونه نوآوري و مباينت داشتن تقوا و تعهد با تخصص
4) مخفي شدن فساد عقيده و اخلاق
5) گرايش به راه حلهاي شتابزده و خشونت‌آميز در مورد مشكلات اجتماعي و معضلاتي كه نيازمند به تحقيق و تدبير است.
6) تشبث به شرع براي فرار از قانون و بالعكس
7) توجيه تخلف از نظم اجتماعي به بهانه عدم سوء نيت
8) خودداري از قدرشناسي اجتماعي به بهانه پاداش اجتماعي و توقع ايثار
9) عدم توجه كافي به مراتب خصائل مختلف انسانها و خوب يا بد دانستن آنان به طور مطلق
10) عدم توجه به نقش عوامل و مسائل اجتماعي، سياسي، اقتصادي و محيطي در اصلاح جامعه و اكتفا كردن به وعظ و نصيحت در هدايت و تربيت‌ديني و اجتماعي
11) مدون نبودن فلسفه سياسي و نظريه مديريت در جامعه با وجود مبادي و مواد اوليه لازم در منابع فقه اسلامي
12) برداشت نادرست از بعضي مفاهيم ديني
13) تحت‌الشعاع قرار گرفتن حق در مقابل شخصيت
14) رواج بعضي خرافات در پوشش سنن قومي يا عقايد ديني
15) نقد ظاهري سنتهاي خودي با تمسك به ظواهر، سنتها و افكار بيگانه
16) رياكاري، نفاق، تملق و خطر گسترش آن به صورت اخلاق اجتماعي
17) پرده‌دري، حرمت‌شكني، قانون‌شكني و جوسازي به عنوان يك وظيفه ديني يا حركت انقلابي
18) سوء ظن به مردم و ميل به تجسس در زندگي شخصي آنان و تفسير نادرست اعمال آنها و متهم كردن آنان
19) بي‌اعتنايي به امور و ارزشهاي ملي در جامعه و نيز بي‌حرمتي به فرهنگ و سنن اقوام و ملل ديگر
20) نهي از منكر با توسل به منكرات ديگر
21) بي‌توجهي نسبت به ارزشهاي معنوي، مباني و مواضع اصولي و غفلت از فريضه ديني ـ اجتماعي امر به معروف و نهي از منكر
22) كار خود را ملاك خوب و بد دانستن و قوانين را بنا بر رأي خود تفسير و اجرا كردن و در مقابل كسي مسئول نبودن
23) غفلت از سابق غربزدگي و ريشه‌هاي التقاط و عدم توجه كافي به حل مسائل عصر با رجوع به معارف ديني و مطرح نبودن شيوه‌هاي درك و فهم‌فرهنگهاي ديگر و طرق ارتباط با آنها
24) عوام‌زدگي و عوام‌فريبي با تكيه بر باورها، عادات و شيوه‌هاي نادرست رايج در جامعه به نام طرفداري از محروم يا دفاع از ديانت
25) عدم اهتمام به تعاطي افكار و تبادل آراء و تمسك به روشهاي غير منطقي در برخورد با افكار ديگران و ترجيح راه‌حلها و برخوردهاي سلبي در‌موارد غير ضروري
26) بازخواست نكردن از كساني كه قوانين را بنا بر رأي خود تفسير و اجرا مي‌كنند.
ه) خط مشي فرهنگي كه به منظور اجراي اصول سياست فرهنگي با عنايت به فصول اهداف مباني و منبهات تنظيم شده و نشان‌دهنده "‌اولويت‌ها و‌سياستهاي كلي" سياستهاي اجرايي "‌و همچنين تعيين‌كننده،" مراكز نظارت، اجرا و هماهنگي، مي‌باشد از اين قرار است.
‌اولويتها و سياستهاي كلي
1) اولويت دادن به "‌كودكان و نوجوانان و جوانان" در داخل كشور
2) اولويت دادن به "‌كشورها و مجامع اسلامي" و "‌ايرانيان" در خارج كشور
3) اهتمام بيشتر به "‌كشف استعدادها و خلاقيتهاي فرهنگي و هنري"، و آموزش و تربيت نيروي انساني
4) حمايتهاي معنوي و مادي از مراكز و فعاليتهاي فرهنگي و هنري و تأمين اجتماعي از باب فرهنگ و هنر و تشويق آنان به آفرينشها و ابداعات فرهنگي‌و هنري
5) اولويت دادن به اعتلاي مقام زنان در سطح كشور با توجه به مكانت والاي زن و نقش اساسي زن مسلمان در تحكيم مباني خانواده و برنامه‌هاي‌اجتماعي فرهنگي، علمي و هنري
6) ايجاد زمينه‌هاي مناسب جهت بهره‌گيري مطلوب و متعادل فرهنگي و هنري از اوقات فراغت و تفريح
7) افزايش ظرفيت‌هاي مراكز فرهنگي با لحاظ نمودن رشد جمعيت كشور
8) تشويق سرمايه‌گذاري و مشاركت مردم و هدايت انگيزه‌هاي معنوي آنان در جهت تأمين نيازهاي بخش فرهنگ و هنر و ايجاد تسهيلات لازم در اين‌زمينه و تضميني حقوق سرمايه‌گذاران
9) كمك به تأمين مواد اوليه و تقويت صنايع توليد مواد و ملزومات فرهنگي و هنري
10) سازماندهي بازار و ترويج محصولات فرهنگي و هنري و اصلاح شبكه‌هاي توزيع
11) توجه به بازسازي، نوسازي، تجهيز و توسعه ظرفيتهاي تأسيسات و مراكز فرهنگي و هنري موجود و استفاده از تكنولوژي جديد و ارتباط جمعي و‌بهره‌برداري حداكثر از آن
12) تمركز در سياست‌گذاري، عدم تمركز در امور اجرايي و هماهنگي تشكيلات و فعاليتهاي فرهنگي هنري
13) تقويت ظرفيتهاي پژوهشي و نظام آماري و اطلاعاتي براي برنامه‌ريزي و ارزشيابي فعاليتهاي فرهنگي
14) سازماندهي و بهره‌برداري مطلوب از امكانات و تأسيسات فرهنگي و هنري نهادهاي دولتي غير فرهنگي و جلوگيري از دوباره‌كاريها در امور غير‌ضروري
15) تقويت ارتباط مناسب و مكمل ميان بخش فرهنگي و بخش آموزش كشور، به ويژه در زمينه تربيت نيروي انساني و گسترش فعاليتهاي فرهنگي و‌هنري در مراكز آموزشي
16) اختصاص دادن درآمدهاي حاصل از خدمات و توليدات فرهنگي و هنري و استفاده از آن در بازسازي و توسعه بخش فرهنگ و اطلاع‌رساني
17) آموزش مستمر نيروي انساني و مديران شاغل در بخش فرهنگ
‌فرهنگ و هنر
18) تأسيس مجتمع‌هاي فرهنگي، هنري، سينمايي و شبكه‌هاي توزيع و فروش زنجيره‌اي در سراسر كشور به منظور عرضه سريع و ارزان محصولات و‌توليدات فرهنگي و هنري
19) ايجاد، تقويت و تجهيز كتابخانه‌هاي عمومي، سالنها سينما، تالارهاي نمايش، نگارخانه‌ها، موزه‌هاي هنري به تناسب جمعيت
20) تقويت و ايجاد مراكز و تأسيساتي مانند هنرستانها، فيلم خانه‌هاي ملي، لابراتوار و مراكز سينمايي كشور، استوديوهاي بزرگ ضبط موسيقي ايراني،‌شهرك سينمايي، فرهنگستان علوم (‌گروه هنر) و شبكه سراسري خانه‌هاي فرهنگ و موزه
21) هدايت و ترويج و آموزش عمومي هنر و ادبيات به ويژه هنرهاي سنتي ملي و اسلامي و برگزاري جشنواره‌ها و مسابقات منطقه‌اي و سراسري با‌اختصاص جوايز و پاداشهاي مناسب
22) كمك به افزايش توليد سينمايي و هنري و نيز نمايش فيلم و اجراي تأتر در مراكز آموزشي كارگري و كارمندي به منظور همگاني كردن فرهنگ و‌استفاده از انواع آموزشهاي تخصصي دولتي و آزاد.
23) كمك به ايجاد كانونهاي مخصوص نويسندگان و هنرمندان و مترجمان و روزنامه‌نگاران و خبرنگاران و تقويت جريانها و تشكلهاي متعهد
24) وضع مقررات لازم براي حمايت قانوني از آثار و توليدات فرهنگي، علمي و هنري
25) كمك به توسعه ارتباطات سازنده ميان هنرمندان و نويسندگان و محققان داخلي و خارجي
26) تشكيل و تقويت و تجهيز مدارك اطلاعات فرهنگي و هنري و مراكز حفظ و تنظيم اسناد، مدارك و شناسنامه‌هاي فرهنگي و هنري
27) ايجاد و تقويت مجتمع‌هاي پژوهشي و تحقيقات كاربردي در زمينه‌ها و بخشهاي مختلف فرهنگي
28) پژوهش در فرهنگ عامه و گويشهاي مختلف و جايگزين كردن لغات و اسامي مناسب فارسي
29) توسعه و تقويت كرسي‌هاي زبان و ادبيات فارسي در مراكز علمي و دانشكده‌هاي داخل و خارج از كشور و نيز تقويت فرهنگستان زبان و ادب‌فارسي و پاكسازي اماكن از واژه‌ها و اسامي بيگانه
30) ذكر تاريخ هجري در مورد حوادث جهان اسلام و ايران پس از اسلام و نيز در موارد ضرورت ذكر تاريخ ميلادي تاريخ هجري در كنار آن نيز آورده‌شود.
‌امكانات
31) تعيين جايگاه مناسب براي بخش فرهنگ و در نظام بودجه‌ريزي كشور و تخصيص اعتبارات به نحوي كه ثبات مالي لازم براي برنامه‌ريزي‌درازمدت فراهم شود و فعاليتها و برنامه‌هاي فرهنگي تابع تغييرات بودجه جاري كشور نباشد.
32) استفاده از امكانات بانك‌ها و صندوقهاي قرض‌الحسنه در جهت تأمين اجتماعي نويسندگان، هنرمندان و محققان امور فرهنگي و هنري و‌اختصاص صندوق وام و بيمه ويژه.
33) برقراري مقررات لازم به منظور تخفيف‌ها و معافيت‌هاي ويژه مالياتي و گمركي براي همه دست‌اندركاران امور فرهنگي و هنري و استفاده از‌خدمات عمومي و امكانات اوليه توسط آنان و توسعه صادرات آثار فرهنگي هنري و ايجاد بازار آثار هنري در داخل و خارج به منظور بهره‌گيري معنوي‌و ايجاد منابع درآمد.
34) افزايش امكانات فرهنگي و هنري مناسب در مساجد، حسينيه‌ها، تكايا، انجمن‌ها و دفاتر و مراكز فعاليت‌هاي مذهبي و تبليغي به معناي اخص
35) حمايت از فعالتيهاي فرهنگي و هنري مراكز مذهبي و تبليغي در جهت سياست فرهنگي كشور و افزايش ميزان بهره‌گيري مناسب از ظرفيتها و‌امكانات موجود آنها
36) اختصاص بخشي از تبليغات شهري براي طرح مسائل و موضوعات فرهنگ عمومي در مورد محيط زيست، بهداشت، جمعيت، مهاجرت، توليد،‌نظم، قانون، مصرف و نظائر آن
37) حمايت از مطبوعات و كمك به گسترش و ارتقاء كمي و كيفي مطبوعات و دستيابي آنها به شيوه‌هاي مطلوب و جامع در انتشار اخبار و مطالب و‌نظرات منطقي مختلف با رعايت استقلال و آزادي در چهارچوب قوانين و نيز توسعه و تقويت فعاليت آنها در داخل و خارج كشور
38) توسعه، تقويت و تجهيز خبرگزاري جمهوري اسلامي ايران
39) تأسيس و تقويت مركز آموزش عالي تربيت نيروي انساني لازم براي وسايل ارتباط جمعي، همچنين تأسيس و تقويت نمايندگي‌هاي مطبوعاتي و‌وسايل ارتباط جمعي در خارج كشور به منظور بهره‌گيري از تجربه‌ها و تحقيقات داخلي و خارجي در عرصه فعاليتهاي خبري و تبليغي
40) افزايش پوشش جمعيتي و جغرافيايي صدا و تصوير شبكه‌هاي استاني، كشوري و برون مرزي و نيز افزايش و ارتقاء كمي و كيفي برنامه‌هاي صدا و‌سيما متناسب با نيازهاي تبليغي و فرهنگي انقلاب اسلامي و جمهوري اسلامي ايران
41) تقويت واحد مركزي خبر با بهره‌گيري لازم از دانش فني جديد و انتخاب شيوه‌هاي مؤثر و متنوع تبليغاتي با توجه به اصول و ارزشهاي اسلامي و‌انساني
‌دانشگاه
42) بهره‌گيري از نظريات و تجربه‌هاي مسئولان، دانشمندان، استادان و دانشجويان در زمينه امور فرهنگي، هنري و وسايل ارتباط جمعي و جهت دادن‌به پايان‌نامه‌ها و رساله‌هاي دانشجويان در زمينه تحقيقات و پژوهشهاي فرهنگي مورد نياز
‌تاريخ انقلاب اسلامي و دفاع مقدس
43) جمع‌آوري اسناد و آثار انقلاب اسلامي و تدوين و تكميل تاريخ انقلاب
44) تأسيس و تقويت موزه‌هاي بزرگ و كوچك جنگ در مركز و مناطق كشور و ساختن بناهاي يادبود و حفظ اسناد و آثار و نيز تدوين و تكميل تاريخ‌دفاع مقدس
‌زيارت و سياحت
45) توسعه ايرانگردي و جهانگردي و توليد مواد فرهنگي و هنري لازم براي معرفي مناطق زيارتي و سياحتي ايران و برنامه‌ريزي در زمينه جذب‌مسافرين خارجي و سير و سفر داخلي با افزايش بهره‌وري از امكانات زيارتي، سياحتي و تفريحي كشور، با رعايت قوانين و ارزشهاي مقدس انقلاب به‌منظور شناسايي فرهنگي و تمدن اسلام و ايران
‌روابط خارجي
46) ايجاد و تحكيم ارتباط ميان فرهنگستانهاي جمهوري اسلامي ايران با ساير فرهنگستانها و گسترش انجمن‌هاي فرهنگي در ارتباط با ساير كشورها و‌تأسيس و تقويت مراكزي مانند رايزني فرهنگي، دانشگاه بين‌الملل اسلامي و مركز تحقيقات فرهنگي بين‌الملل
47) استفاده از مراكز علمي و فرهنگي غير رسمي و فعال در خارج با بهره‌گيري از تجارب نمايندگي‌هاي جمهوري اسلامي ايران در كشورهاي ديگر و‌تأمين حضور فعال و مؤثر جمهوري اسلامي ايران در صحنه‌هاي فرهنگي جهان بخصوص حج و اماكن مذهبي و افزايش توليدات فرهنگي و هنري‌براي خارج از كشور
48) ارسال گروه‌ها و مواد و امكانات فرهنگي و هنري براي نقاط مختلف جهان و تجهيز نمايندگي‌هاي فرهنگي ايران در جهت گسترش و افزايش‌حضور فرهنگي، هنري، تبليغي، خبري و مطبوعاتي جمهوري اسلامي ايران در صحنه بين‌المللي
‌سازمانها و مراكز نظارت، اجراء و هماهنگي
49) مسئوليت نظارت و ايجاد هماهنگي لازم در اجراي اصول سياست فرهنگي بر عهده شوراي عالي انقلاب فرهنگي است كه تحت رياست رييس‌جمهور انجام مي‌گيرد.
50) وزارتخانه‌هاي فرهنگ و ارشاد اسلامي، آموزش و پرورش، فرهنگ و آموزش عالي، بهداشت، درمان و آموزش پزشكي وزارت امور خارجه و‌سازمانهاي صدا و سيما و تربيت بدني، به طور اخص مجريان سياست فرهنگي نظام جمهوري اسلامي ايران مي‌باشند.
‌تبصره الف ـ دستگاه‌هاي مزبور موظف‌اند هر شش ماه يك بار گزارش عملكرد خود را در اجراي سياستهاي فرهنگي به دبيرخانه شوراي عالي انقلاب‌فرهنگي تسليم كنند.
‌تبصره ب ـ سازمان برنامه و بودجه و ساير دستگاه‌هايي كه اجراي سياست فرهنگي به نحوي با آنها ارتباط پيدا مي‌كند يا منوط به پشتيباني آنها است‌موظف به همكاري و ايجاد تسهيلات لازم براي تحقق سياست فرهنگي نظام مي‌باشند.
‌تبصره ج ـ مراكز و دستگاه‌هاي فرهنگي و تبليغاتي كه به نحوي از بودجه دولتي و امكانات عمومي استفاده مي‌كنند موظف‌اند فعاليتهاي فرهنگي خود‌را در چهارچوب سياست فرهنگ كشور انجام دهند.
‌اصول سياست فرهنگي طي جلسات متعدد مورد بحث و بررسي قرار گرفته و نهايتاً در جلسه شماره 288 شوراي عالي انقلاب فرهنگي مورخ71.5.20 به تصويب نهايي رسيد.
‌اهداف، سياستها و وظايف شوراي عالي جوانان
‌مقدمه:
انسان در دوران نوجواني و جواني خويش پر شورترين، پر تحرك‌ترين، نيرومندترين و مستعدترين حالت و وضعيت را دارا است. طبيعي است‌كه شناختن اين ويژگي‌ها و پرداختن به اين نيازها در مقطع زماني جواني و نوجواني، موضوعيت و استقلال و اهميت خاصي را واجد مي‌باشد. سخن‌حكيمانه علي (ع) آنجا كه فرموده است: "‌انما قلب‌الحديث كالارض‌الخاليه ماالقي فيمها من شيي، الاقبلته" و نيز كلام امام صادق (ع) كه فرمود: "‌عليك‌بالاحداث فانهم اسرع الي كل خير" بيانگر ارزش و اهميت فوق‌العاده قيام و اهتمام به امر جوانان است. متأسفانه در دنياي امروز آفات و آسيب‌هاي بسيار‌و همچنين علل و عوامل دست‌اندركار براي انحراف جوانان از مسير اصلي و تعالي‌دهنده‌اي كه مشيت بالغه ذات اقدس الهي تحقق آن را اقتضا مي‌كند،‌گسترده‌تر و كيفاً مؤثرتر و آسيب زننده‌تر است. توجه به تأمل در باب مسائل و موضوعات ذيل ضروري است.
‌الف) "‌آفات و آسيب‌هاي" احتمالي به عنوان مثال عبارت‌اند از:
‌خودباختگي و بي‌هويتي، مدپرستي و بي‌بند و باري، شكسته شدن مرزهاي اخلاقي و مخدوش شدن ارزشهاي مسلم ديني و سياسي، رشد تدريجي‌انديشه‌ها و ديدگاه‌هاي مغاير با نظامات اصيل انقلابي و مردمي و مذهبي و كاهش ميزان اعتماد و اطمينان به چنين نظامهايي براي حل مشكلات و‌تحقق آرمانها، افزايش جرائم اخلاقي و اقتصادي، ابهام و سردرگمي و نيز تشديد تدريجي تضادها و افزايش سئوالات سياسي و اقتصادي و فلسفي در‌ذهن جوانان، گرايش به ارزشها و آموزشهاي منفي و منحط غربي و امثال آن.
ب) "‌علل و عوامل" اين آفات و آسيب‌ها اعم از موارد فعلي و آني در سطح جهاني يا داخلي از اين قبيل است:
‌تلاش و تمهيدات برنامه‌ريزان غرب و نظامهاي استكباري جهان، تأثير و تسري فكر و فرهنگ غربي غلبه تدريجي فرهنگ رفاه‌طلبي و ثروت‌اندوزي در‌جامعه و جلوه‌نمايي افراد مرفه و بي‌درد به جاي اسوه‌هاي زهد و ايثار، عدم توجه به احساسات و ويژگي‌هاي جوانان و استفاده از برخوردهاي‌تحقيرآميز و شخصيت‌شكن و خشونت‌بار در طريق رفع نابسماني آنان، تحت‌الشعاع قرار گرفتن اصالتها و معيارهاي حقيقي و باطني يا افراطي و نابجا و‌نامناسب بر ظواهر، تأكيد بر تبعيت و تعبد صرف به قيمت كم توجهي به نيازهاي عقلاني و علاقه جوانان به استقلال و مسئوليت‌پذيري تنگناهاي‌طبيعي و غير طبيعي از حيث بودجه و امكانات و فضاي آموزشي و هنري و ورزشي و تفريحي، كمبودهاي قابل توجه در زمينه تربيت كارشناس و‌محقق و مربي ورزيده پرورشي و ورزشي و عدم تناسب و تطابق روحي و فكري و علمي ميان برخي از معلمان و اساتيد با معيارها و موازين مطلوبه‌كاستي‌هاي مختلف در زمينه توليدات فرهنگي و هنري جذاب و در عين حال عاري از بدآموزي، ابهام در تشخيص و توجيه ايده‌آلها و آرمانها و‌سمت‌گيري‌هاي سياسي و اقتصادي و فرهنگي و عدم تبيين همه جانبه مكتب در ارتباط با آنها، وجود تشكيلات موازي و عدم سياست و قانون و‌دستورالعمل مشترك براي دستگاه‌هاي ذيربط و فقدان دستگاه مشخص و مسئول و هماهنگ‌كننده در امور جوانان، سطحي‌نگري در مراكز فرهنگي و‌عدم تحقيق و بررسي كافي و جامع در زمينه اوقات فراغت و اشتغال و تحصيل و نيز مشكلات آموزش و پژوهشي و صنفي و رفاهي دانش‌آموزان و‌دانشجويان، نابرابري‌هاي نارواي اقتصادي و اجتماعي و روند رو به تزايد هزينه‌هاي تحصيل و ازدواج و مسكن دوگانگي در تبليغ و عمل و عدم توان‌كافي در تحقق وعده‌ها و شعارها، فقدان الگوي محسوس و موفق براي يك زندگي جامع كاميابي و معنويت، رياكاري و تظاهر و سياست‌بازي و‌درگيريهاي گروهي و جناحي، ابهام درباره نقش و شخصيت و جايگاه زن در جامعه، عدم هماهنگي ميان برنامه‌ها و سياستهاي فرهنگي دستگاه‌ها و‌مراكز مختلف تبليغي و تربيتي، عدم سرمايه‌گذاري و برنامه‌ريزي كافي و كارساز به منظور حمايت و تشويق هنرمندان و محققان و نويسندگان مستعد و‌متخصص و متعهد و نظائر آن.
ج) امام خميني رضوان‌الله تعالي‌عليه توجه مسئولان و مديران نظام جمهوري اسلامي را به لزوم و تحقق اصول قانون اساسي جلب كرده و فرموده‌اند:"‌من به همه مسئولين و دست‌اندركاران سفارش مي‌كنم كه به هر شكل ممكن، وسايل ارتقاء اخلاقي و علمي و هنري جوانان را فراهم سازيد و آنان را تا‌مرز رسيدن به بهترين ارزشها و نوآوري‌ها همراهي كنيد و روح استقلال و خودكفايي را در آنان زنده نگهداريد" ايشان همچنين جوانان جامعه انقلابي و‌اسلامي ايران را مخاطب قرار داده‌اند كه:
"‌خودتان را براي يك مبارزه علمي و عملي بزرگ تا رسيدن به اهداف عالي انقلاب اسلامي آماده كنيد" آرزو و آرمان امام خميني اين بود كه جوانان دلير‌و متعهد و هوشمند ايران چشم و چراغ نسل جوان در جهان امروز و فردا باشند. خواست نظام جمهوري اسلامي ايران در پرتو تعاليم اسلامي:‌انديشه‌هاي امام خميني و اصول قانون اساسي اين است كه:
‌بذر فضائل و كمالات اخلاقي و معنوي در وجود جوانان بارور شود: چراغ فطرت در قلب‌هاي پاك و حقيقت‌طلب و خداجوي آنان روشنتر و نوراني‌تر‌گردد، استعداد و قواي شايسته و بايسته مقام انساني و الهي نسل جوان در مسير كمال و تكامل فعليت پيدا كند، هويت ديني و ملي و تاريخي آنان بيش‌از پيش شناخته شود و در جهت احياء و اعاده تمدن درخشان اسلام و ايران سرمايه آنان باشد، انديشه و آگاهي ديني آنان تقويت شده توان تحقيق و‌پژوهش در حوزه فرهنگ و تفكر و علوم اسلامي به تناسب مقتضيات زمان افزايش پيدا كند، در جهت شناخت دشمنان و توطئه‌گران از توفيق و توانايي‌مستمر برخوردار شوند، در عرصه مديريتها و مسئوليتهاي اجتماعي و سياسي و نظائر آن امكان حضور بيشتر و مؤثرتري داشته باشند، موانع درسي و‌تحصيلي از برابر آنان برداشته شده راه رشد و ارتقاء علمي و صنعتي نسل جوان هموار گردد، به نيازهاي طبيعي و خدا آفريده جسمي و روحي و مادي‌آنان با شيوه‌هاي مناسب پاسخ داده شود، مشكلات برقراري ارتباط آنان با جامعه از حيث شغل و درآمد و فعاليت سالم اقتصادي و اجتماعي كاهش يابد،‌موانع توفيق در تشكيل خانواده و پاسداري از قداست و استحكام آن بر طرف گردد. شادابي و قوت و نيرومندي نسل جوان در عرصه زندگي و سازندگي‌و آمادگي براي دفاع از كشور افزايش يابد، استفاده از امكانات تفريحي و هنري در جهت تأمين سلامت هر چه بيشتر روحي و جسمي آنان تسهيل يابد و‌سرانجام آنكه دولت و ملت و وسايل ارتباط جمعي، نسل جوان را كماكان در شمار مهمترين سرمايه‌هاي اصلي و انساني و در زمره بهترين‌تضمين‌كنندگان سلامت و سعادت، حيات و حركت، توسعه و پيشرفت همه جانبه كشور قرار داده حداكثر حمايتها و مساعدت‌هاي ممكن را نسبت به‌آنان به عمل آورند و در مسير وصول به جامعه نمونه موعود، حداكثر مسئولت و اراده و ايمان را از آنان طلب كنند.
‌‌