رأي هيأت عمومي
الف ـ مستنبط از ماده 105 قانون « مالياتهاي مستقيم» مصوب 1366 با اصلاحات بعدي آن و تبصره ماده 141 قانون مزبور، رسيدگي به درآمدهاي معاف از ماليات مستلزم تفکيک، جداسازي و تسهيم هزينههاي اختصاصي و مرتبط به آن است تا هزينه درآمدهاي معاف از درآمد مشمول ماليات مودي کسر نشود. همانگونه که واحدهاي مالياتي نميتوانند در سود درآمدهاي معاف دخل و تصرفي کنند و بايد عيناً از درآمد مشمول ماليات خارج نمايند، بديهي است که بايد براي تشخيص سود معاف هزينههاي مرتبط و اختصاصي از درآمد معاف کسر شود تا سود معاف مشخص گردد. در نتيجه در صورتي که درآمدهاي معاف از ماليات داراي هزينه مستقيم باشد، به حساب آن درآمد منظور ميشود و طبق مواد 147 و 148 قانون مالياتهاي مستقيم، از درآمدهاي غيرمعاف قابل کسر نخواهد بود. عليهذا بند 6 بخشنامه معترضعنه که جهت تاکيد و اتخاذ رويه واحد در امر رسيدگي مالياتي صادر شده مغايرتي با قانون نداشته و خارج از حدود اختيارات مرجع وضع آن تشخيص نگرديد.
ب ـ به موجب بند 8 بخشنامه مورد شکايت مقرر گرديده: « در صورتي که مؤديان مالياتي از محل تسهيلات دريافتي به ساير اشخاص از جمله شرکا، سهامداران، مديران و اشخاص وابسته موضوع ماده 129 قانون تجارت به عنوان وام، قرض و يا به هر عنوان ديگر پرداخت نمايند، هزينه تامين مالي مربوط به تناسب مبالغ پرداختي مزبور به عنوان هزينه قابل قبول محسوب نخواهد شد.» نظر به اينکه طبق بند 18 ماده 148 قانون مالياتهاي مستقيم، هزينههاي سود و کارمزدي که براي انجام دادن عمليات موسسه به بانکها، صندوق تعاون و همچنين موسسات اعتباري غيربانکي مجاز پرداخت شده يا تخصيص يافته باشد، جزء هزينههاي قابل قبول موسسه ميباشد و به استناد ماده 147 قانون مالياتهاي مستقيم، هزينههايي که منحـصراً مربوط به تحصيل درآمد موسسه در دوره مالي مربوط باشد به عنوان هزينههاي قابل قبول تلقي ميگردد و پرداخت وام يا قرض به اشخاص مذکور مغاير با عمليات موسسه وحکم مقنن ميباشد، از اين حيث فراز اول اين بند از بخشنامه مورد اعتراض، مغايرتي با قانون نداشته و قابل ابطال نميباشد. ليکن قسمت اخير بند مذکور به شرح بينالهلالين « و يا به هر عنوان ديگر» به لحاظ اينکه موجب عدم قبول هزينههاي حائز شرايط مصرح در ساير بندهاي ماده 148 قانون مالياتهاي مستقيم ميگردد، اطلاق آن خلاف قانون تشخيص و مستنداً به بند 1 ماده 19 و مواد 20 و 42 قانون ديوان عدالت اداري از تاريخ صدور ابطال ميگردد.
ج ـ چنانچه تسهيلات دريافتي مربوط به خريد ماشينآلات يا ايجاد دارايي باشد هزينههاي مالي (اعم از سود يا کارمزد) به قيمت تمامشده قبل از بهرهبرداري اضافه شده و از مأخذ قيمت تمامشده در سنوات بعد برابر جدول استهلاکات موضوع ماده 151 قانون مالياتهاي مستقيم و با رعايت ماده 150 قانون مزبور و تبصرههاي ذيل آن قابل استهلاک خواهد بود. ليکن از تاريخ شروع بهرهبرداري به بعد، سود و يا کارمزد پرداختي (هزينههاي مالي) جزء هزينههاي مربوط به تسهيلات دريافتي و استقراض تلقي و انعکاس آن در بهاي تمامشده داراييها صحيح نبوده و بايد مطابق عرف حسابداري و حسابرسي و استانداردهاي حسابداري جزء هزينه مالي دوره و با رعايت بند 18 ماده 145 قانون مالياتهاي مستقيم به عنوان هزينه قابل قبول سال مالي اشخاص تلقي گردد. لذا بند 10 بخشنامه مورد شکايت به لحاظ محدودکردن و عدم قبول چنين هزينهاي (از تاريخ شروع بهرهبرداري) جزء هزينههاي مالي دوره، مغاير قانون و خارج از اختيارات مرجع صدور آن تشخيص و به استناد بند 1 ماده 19 و ماده 42 قانون ديوان عدالت اداري ابطال ميشود.
د ـ نظر به اينکه مطابق بند 2 ماده 145 قانون « مالياتهاي مستقيم سود يا جوايز متعلق به حسابهاي پسانداز و سپردههاي مختلف نزد بانکهاي ايراني يا موسسات غيربانکي مجاز از پرداخت ماليات معاف بوده» و همچنين به موجب بند 18 از ماده 148 قانون مذکور « سود و کارمزدي که براي انجام دادن عمليات موسسه به بانکها، صندوق تعاون و همچنين موسسات اعتباري غيربانکي مجاز پرداختشده يا تخصيص مييابد، جزء هزينههاي قابل قبول محسوب ميشود» لذا بند 11 بخشنامه معترضعنه که هزينه تسهيلات مالي دريافتي از بانکها، صـندوق تعاون و همچنين موسـسات اعتباري غيربانکي مجاز را به نسبت مبلغ پسانداز يا سپردههاي مذکور در اجراي بند 2 ماده 145 قابل قبول ندانسته، به لحاظ مقيد نمودن حکم قانونگذار به شرح فوقالذکر خارج از حدود اختيارات سازمان امور مالياتي و خلاف قانون تشخيص و مستنداً به بند 1 ماده 19 و مواد 20 و 42 قانون ديوان عدالت اداري از تاريخ صدور آن ابطال ميشود.
هـ ـ نظر به اينکه در تبصره ماده 145 « قانون مالياتهاي مستقيم» صراحتاً بيان شده:
« در مواردي که در قانون مالياتهاي مستقيم به بانکها اشاره ميشود، امتيازات، تسهيلات، ترجيحات و تکاليف ذکرشده شامل موسسات اعتباري غيربانکي که به موجب قانون يا با مجوز بانک مرکزي جمهوري اسلامي ايران تاسيس شدهاند يا ميشوند، نيز خواهد شد.»
و قانونگذار در ماده 104 قانون مذکور، ماليات تکليفي 5 درصد را از محل کارمزد پرداختي به بانکها و صندوق تعاون و موسسات اعتباري غيربانکي مجاز مستثني نموده است، به وضوح چنين امتيازاتي را براي موسسات اعتباري غيربانکي فاقد مجوز از بانک مرکزي جمهوري اسلامي ايران در نظر نگرفته، در نتيجه موسسات مذکور مکلف به اجراي ماده 104 قانون فوقالذکر ميباشند. با توجه به اينکه دريافتي موسسات مالي و اعتباري غيرمجاز و ساير شرکت ها و صندوقهاي فاقد مجوز از بانک مرکزي صرفاً تحت عنوان کارمزد ميباشد و اساساً چنين موسساتي مجاز به دريافت سود نميباشند، هر چند که در قراردادها بر خلاف قانون و براي فرار از پرداخت ماليات 5 درصد عليالحساب موضوع ماده 104 قانون يادشده، اقدام به تفکيک سود و کارمزد مينمايند، بنابراين بند 12 بخشنامه معترضعنه مغاير قانون و خارج از حدود اختيارات تشخيص نگرديد.
رئيس هيأت عمومي ديوان عدالت اداري ـ محمدجعفر منتظري