ماده 402ـ
ضامن وقتي حق دارد از مضمونله تقاضا نمايد كه بدواً به مديون اصلي رجوع كرده و در صورت عدم وصول طلب به او رجوع نمايد كه بين طرفين (خواه ضمن قرارداد مخصوص خواه در خود ضمانتنامه) اين ترتيب مقرّر شده باشد.
ماده 403ـ
در كليه مواردي كه بهموجب قوانين يا موافق قراردادهاي خصوصي ضمانت تضامني باشد طلبكار ميتواند به ضامن و مديون اصلي مجتمعاً رجوع كرده يا پس از رجوع به يكي از آنها و عدم وصول طلب خود براي تمام يا بقيه طلب به ديگري رجوع نمايد.
ماده 404 ـ
حكم فوق در موردي نيز جاري است كه چند نفر بهموجب قرارداد يا قانون متضامناً مسؤول انجام تعهدي باشند.
ماده 405 ـ
قبل از رسيدن اجل دين اصلي ضامن ملزم به تأديه نيست ولو اينكه بهواسطه ورشكستگي يا فوت مديون اصلي، دين مؤجل او حال شده باشد.
ماده 406 ـ
ضمان حال از قاعده فوق مستثني است.
ماده 407 ـ
اگر حق مطالبه دين اصلي مشروط به اخطار قبلي است اين اخطار نسبتبه ضامن نيز بايد بهعمل آيد.
ماده 408 ـ
همين كه دين اصلي بهنحوي از انحاء ساقط شد ضامن نيز بريء ميشود.
ماده 409ـ
همين كه دين حال شد ضامن ميتواند مضمونله را به دريافت طلب يا انصراف از ضمان ملزم كند ولو ضمان مؤجل باشد.
ماده 410ـ
استنكاف مضمونله از دريافت طلب يا امتناع از تسليم وثيقه ـ اگر دين با وثيقه بوده ـ ضامن را فوراً و به خودي خود بريء خواهد ساخت.
ماده 411ـ
پس از آنكه ضامن دين اصلي را پرداخت مضمونله بايد تمام اسناد و مداركي را كه براي رجوع ضامن به مضمونعنه لازم و مفيد است به او داده و اگر دين اصلي با وثيقه باشد آن را به ضامن تسليم نمايد ـ اگر دين اصلي وثيقه غيرمنقول داشته مضمونعنه مكلّف به انجام تشريفاتي است كه براي انتقال وثيقه به ضامن لازم است.