شماره39238 هـ/ب - 16/6/1389
جناب آقاي دكتر احمدينژاد
رياست محترم جمهوري اسلامي ايران
بازگشت به رونوشت تصويبنامه هيأت محترم وزيران به شماره 101975/ت44252هـ مورخ 27/5/1389، موضوع « اساسنامه سازمان هدفمندسازي يارانهها»، و متعاقب بررسيها واعلام نظر مقدماتي « هيأت بررسي و تطبيق مصوبات دولت با قوانين» و مسـتنداً به صدر ماده واحده و تبصره (4) الحاقي به « قانون نحوه اجراء اصول هشتاد و پنجم (85) و يكصد و سي و هشتم (138) قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران و اصلاحات بعدي» و ماده (10) آئيننامه اجرائي آن، مراتب متضمن اعلام نظر قطعي جهت اقدام لازم در مهلت مقرر قانوني و اعلام نتيجه به اين جانب ابلاغ ميگردد. بديهي است پس از انقضاي يك هفته مهلت مقرر در قانون، آن بخش از مصوبه كه مورد ايراد قرار گرفته است ملغيالاثر خواهد بود.
«1ـ عبارت « دولت مجاز است وجوه حاصل از اجراء اين قانون را... صرفاً جهت اجراء اهداف و تكاليف مقرر در مواد (7 و 8) اين قانون در اختيار سازمان قرار دهد ... » مندرج در پاراگراف دوم ماده(15) قانون هدفمندكردن يارانهها، مصوب 15/10/1388، مبيّن آن است كه منابع سازمان منحصر است به وجوه حاصل از مواد (7و8) قانون، عليهذا صدر ماده(2) اساسنامه كه وجوه حاصل از ماده(11) قانون مذكوررا دركنار مواد (7 و 8) از جمله منابع سازمان محسوب نموده است مغاير با قانون است. 2ـ به موجب ماده (15) قانون هدفمندكردن يارانهها « وزراء رفاه و تأمين اجتماعي، امور اقتصادي و دارائي، بازرگاني، راه و ترابري، جهاد كشاورزي، صنايع و معادن، نفت، نيرو و همچنين رئيس سازمان مديريت و برنامهريزي كشور عضو مجمع عمومي سازمان ميباشند.» با عنايت به اينكه قانونگذار در مقام بيان بوده و اعضاء مجمع عمومي را به قيد انحصار شمارش و احصاء نموده است، عليهذا ماده(8) اساسنامه از حيث افزودن مقاماتي ديگر به اعضاء مجمع عمومي، مغاير با قانون ميباشد. 3ـ تبصره ذيل بند « ي» ماده (7) قانون برنامه چهارم توسعه اقتصادي ... ، در خصوص چگونگي انتخاب اعضاي هيأتمديره و مديرعامل شركتهاي دولتي با ملحوظ داشتن موادي از قانون تجارت، متضمن احكام خاصي ميباشد، عليهذا ماده(9) اساسنامه از حيث نحوه انتخاب اعضاء هيأت مديره سازمان، در مغايرت با تبصره فوقالذكر قرار دارد. 4ـ الف: مرجع عبارت « اشخاص مذكور» از حيث وجود اطلاق علاوه بر مقامات مندرج در ماده (9) اساسنامه شامل اشخاص مورد نظر در ماده(8) نيز ميگردد. ب: به موجب ماده(15) قانون هدفمندكردن يارانهها، اعضاي مجمع عمومي سازمان كه از جمله مصاديق « اشخاص مذكور»ند به اعتبار شخصيت حقوقي آنان، منصوب قانونگذار ميباشند، عليهذا ماده(10) اساسنامه از حيث واگذار نمودن حق « عزل و بركناري و موافقت با استعفاي اشخاص مذكور به رئيس مجمع عمومي» مغاير با ماده(15) قانون ميباشد. 5 ـ تجويز ماده(13) اساسنامه به امكان واگذاري « وظايف و اختيارات رئيس مجمع عمومي به ديگر
اعضاء،» در مغايرت با تبصره(72) دائمي قانون بودجه اصلاحي سال1352 و بودجه سال 1353 كل كشور، مصوب 7/11/1352 ميباشد كه مقرر ميدارد: «... نمايندگان سهام دولت در مجامع عمومي شركتهاي دولتي مجازند از نظر تسريع و تسهيل انجام امور شركت بر اساس ضوابطي كه از طرف هيأت وزيران معين خواهد شد قسمتي از اختيارات خود را كه لازم بدانند جز در مورد خطمشي كلي، افزايش يا كاهش سرمايه، تصويب بودجه و ترازنامه به وزير و وزارتخانهاي كه شركت مربوط وابسته به آن ميباشد و به عنوان رئيس مجمع عمومي عمل خواهد كرد واگذار نمايند.» 6 ـ با عنايت به بند(1) ماده(16) اساسنامه عبارت « اتخاذ تصميم» مندرج در بند(1) ماده(14) اساسنامهكه متضمن معناي تصويب بودجه سازمان توسط مجمع عمومي ميباشد مغاير با تبصره ماده(12) و ماده(15) قانون هدفمندكردن يارانهها است كه بر پيشبيني آن در لايحه بودجه سنواتي و تصويب آن توسط مجلس تأكيد دارد. 7ـ عبارت « جهت تصويب» درانتهاي بند(1) ماده(16) اساسنامه كه بر تصويب بودجه پيشنهادي سازمان توسط مجمع عمومي دلالت دارد، مبنياً بر ايراد فوقالذكر، مغاير با قانون ميباشد. 8 ـ به موجب صدر ماده(15) قانون هدفمندكردن يارانهها، دولت مجاز است « سازمان هدفمندسازي يارانهها را با استفاده از منابع (امكانات، نيروي انساني و اعتبارات) موجود، ... با لحاظ قانون برنامه ايجاد كرده يا با اصلاح ساختار و ادغام شركتهاي موجود تأسيس نمايد.» عليهذا، عبارت « ساختار سازمان با پيشنهاد مديرعامل به تأئيد رئيس مجمع عمومي ميرسد.»، مندرج در ماده(15) اساسنامه از حيث توسعه دايره قانون علاوه بر مغايرت با صدر ماده(15) قانون مذكور، در مغايرت با بند« الف» ماده(29) و مواد(31، 33، 34 و35) قانون مديريت خدمات كشوري است كه تصريح ميدارد: « سقف پستهاي سازماني با رعايت راهبردهاي مذكور در فصل دوم اين قانون و با پيشنهاد و تأئيد سازمان ـ مـديريت و برنامهريزي كشورـ به تصويب هيأتوزيران ميرسد.» 9ـ با عنايت به بندهاي « الف» و « ب» و تبصره(2) از ماده(21) و بند « د» ماده(120) قانون مديريت خدماتكشوري و مواد (10 و 11) قانون استخدام كشوري، انتقال يا مأموريت كارمندان به دستگاههاي اجرائي، صرفاً ناظر بر كارمندان رسمي و ثابت است، عليهذا ماده(23) اساسنامه كه علاوه بر كاركنان رسمي و ثابت، امكان انتقال يا مأموريت كاركنان قراردادي دستگاههاي اجرائي را به سازمان تجويز مينمايد مغاير با قوانين مذكور ميباشد. 10ـ ماده(24) اساسنامه از حيث اعطاي اختيار وضع و تصـويب آئيننامههاي استخدامي به مجمع عمومي سازمان، مغاير با مواد (5، 121، 123 و 127) قانون مديريت خدماتكشوري است كه بر تصويب آن توسط هيأت وزيران تصريح مينمايد.»
رئيس مجلس شوراي اسلامي ـ علي لاريجاني