قانون برنامه چهارم توسعه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي كشور كه برخاسته از سند چشمانداز توسعه كشور در 20ساله پيش روي ميباشد، در پي ايجاد و تحكيم بسترهاي رشدي است كه فرصتهاي مديريت ايران فردا و احكام موردنياز ايجاد مباني جديد توسعه در ايران را فراهم آورد.
مهمترين ويژگي برنامه چهارم توسعه كشور، كه آن را در سنجش با سه برنامه ديگر تنظيم شده در سالهاي پس از انقلاب اسلامي، برجسته و متمايز ميسازد، اتكاي آن بهچشماندازي بلند مدت از توسعه كشور از يكسو و سياستهاي كلان تصويب شده توسط مقام معظم رهبري از سوي ديگر است. افزون بر ويژگي ممتاز و مهم مزبور، يكي ديگر از ويژگيهاي برنامه چهارم كه بيشتر به فرآيند تهيه و تنظيم آن مربوط ميشود، سه سطحي بودن اين برنامه است. برنامه چهارم توسعه كشور در سه سطح تهيه و تنظيم ميشود كه قانون برنامه، سطح اول آن به شمار ميآيد.
سطح دوم برنامه در برگيرنده سندهاي ملي توسعه بخشي، ويژه (فرابخشي) و استاني است. در اين سطح از برنامه چهارم، كه در عمل فرآيند عملياتي كردن، اصول كلي و راهبردهـاي كلان تاييـد شـده در سطـح اول است، همه دستگاههاي اجرائي و استانهاي 30 گانه كشور موظفاند سندهاي توسعـه بخش و استـان ذيربط را تهيه و تدوين كرده و به تصويب دولت برسانند. اين سندها گامي مانده به تفصيل هدفها و سياستهاي برنامه چهارم (سطح سوم) است و در عمل مبناي اصلي تهيه و تنظيم برنامهها و بودجههاي سالانه خواهدبود.
سطح سوم برنامه چهارم توسعه، مرحله تهيه و تنظيم آييننامههاي اجرائي و مديريت اجراي سندهاي توسعه است كه تسهيلكننده اجراي احكام برنامه ميباشد.
در تهيه و تنظيم سند ملي توسعه استان، كه به عنوان سند راهنماي عمليات اجرائي استان در پنجساله (88ـ1384) قلمداد ميشود، شوراي برنامهريزي و توسعه استان با همكاري و تعامل دستگاههاي استاني نقش اساسي را ايفا ميكنند. تهيه و تدوين سند ملي توسعه استان، كه سازوكار اجرائي آن در قانون برنامه چهارم توسعه مشخص گرديده، در عمل تبلور يكي از مهمترين ديدگاههاي حاكم بر مجموعه برنامه چهارم است، كه براي نخستين بار در برنامهريـزي كشور به تجربـه گذارده شده است. در گذشتـه پنجـاه و هفت سـالــه برنامهريــزي ايـران، ديـدگاه هميشـه غـالـب، برنامهريــزي بالا به پاييـن (TOP-DOWN) بوده است.
برنامه سوم توسعه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي جمهوري اسلامي ايران (1383ـ1379) نقطه عطفي در اين نگرش به شمار ميرود، كه طي آن براي اولين بار، نهادسازيهاي چندي در زمينه تصميمگيري غيرمتمركز استاني (شوراي برنامهريزي و توسعه استان)، منابع مالي بالنسبه مستقل (خزانه معين استان)، قلمرو تعريف شدهاي از وظايف استاني (تفكيك وظايف بين ملي و استاني) و دست آخر بازوهاي كارشناسي تصميم ساز (كار گروههاي ذيل شوراي برنامهريزي و توسعه استان) تحت نام « نظام درآمد ـ هزينه استان» به وجود آمد و يكي از فصول قانون برنامه سوم را نيز به خود اختصاص داد. اين نظام، در عمل، چرخشي در نظام متمركز تصميمگيري، حداقل در حدود تصميمگيري عمراني، به شمار ميآيد، كه حال و هواي ناظر بر برنامه چهارم فرصت بازنگري، تصويب و تحكيم آن را بر پايه مباني نظري تازهاي فراهم آورده است.
در گزارشي كه به دنبال ميآيد كوشش بر اين است كه اصول، مباني و چارچوبهاي ناظـر بر فرآينـد به پيـش برنـده را كه در قالب سنـد ملـي تـوسعـه استـان در لايحـه برنامه چهـارم تعـريف شدهاست، بـازگـو كـرده و بر يكي از مهمتـرين ويژگـيهـاي تمــركززدايـي در اين مرحله از توسعـه كشـور، يعنـي برنامهريـزي بـراي مـردم توسـط مــردم (Peaple Friendly Planning) كه در ادبيات برنامهريزي به برنامهريزي مشاركتي (Participatory Planning) مرسوم است، پاي فشارد.
تعريف سند ملي توسعه استان
در قانون برنامه چهارم توسعه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي جمهوري اسلامي ايران، فصل ششم به نام « آمايش سرزمين و توازن منطقهاي» كه مادههاي قانون 72 تا 83 را در بر ميگيرد، به برنامهريزي آمايشي و استاني و به طور كلي احكام مربوط و توسعه غيرمتمركز اختصاص يافته است. در ماده 72 كه سطحبندي سند ملي آمايش سرزمين را مشخص ميكند، سطح استاني چنين تعريف شدهاست:
سطح استاني شامل:
1ـ نظريه پايه توسعه استانها، حاوي بخشهاي محوري و اولويت دار در توسعه استان و تعيين نقش هر استان در تقسيم كار ملي.
2ـ سازمان فضائي توسعه استان (محورها و مراكز عمده توسعه در استان).
3ـ اقدامها و عمليات اولويت دار در توسعه استان.
تبصره: سندهاي ملي توسعه بخش و سندهاي ملي توسعه استان، موضوع فصل سيزدهم اين لايحه براساس جهتگيريهاي سند ملي آمايش سرزمين و متناسب با ويژگيهاي هريك تنظيم و پس از تصويب هيئت وزيران، مبناي تنظيم عمليات اجرائي برنامه چهارم قرار ميگيرد... .
از محتواي متن قانوني مزبور چنين برميآيد كه سند ملي توسعه استان، يك سند راهبردي است كه در طبقهبندي و مرحلهبندي فرآيند برنامه چهارم، يكي از اسناد بالادستي براي تهيه و تدوين برنامه پنجساله استان (88 ـ1384) محسوب ميشود. بهعبارت ديگر، سند ملي توسعه استان علاوه بر اينكه ديدگاههاي مديريت توسعه استان را براي پيشرفت و آباداني آن ارائه مينمايد، بايد با جهتگيريهاي كلان و آمايش كشور، از نظر نقش و جايگاه استان در مجموعه كشور، نيز همسو و هماهنگ باشد. از اين نظر، سند ملي توسعه استان تبلور يكي از ويژگيهاي برجسته حاكم بر كل برنامه چهارم است كه همانا به كارگيري دو شيوه و يا دو ديدگاه برنامهريزي بالا به پايين (TOP-DOWN) و پايين به بالا (BUTTEM-TOP) ميباشد.
در تعريف سند ملي توسعه استان كه در بند « ب» ماده 155 قانون برنامه چهارم درج شده، ويژگي مزبور روشنتر بيان شدهاست:
«سند ملي توسعه استان، سندي راهبردي است كه با توجه به قابليتها، محدوديتها و تنگناهاي توسعه استان، اصليترين جهتگيريها در زمينه جمعيت و نيروي انساني، منابع طبيعي، زيربناها و فعـاليتهاي اقتصـادي، اجتماعي و فرهنگي و هدفهـاي كيفي بلند مدت و هدفهاي كمي ميان مدت توسعه استان را در چارچوب راهبردهاي كلان برنامه چهارم و سند ملي آمايش سرزمين و طرحهاي توسعه و عمران و اسناد ملي توسعه بخش تبيين مينمايد».
چنين تعريفي از سند ملي توسعه استان به روشني بيانكننده اين ديدگاه نظري است كه در تهيه و تنظيم سند ملي توسعه استان همان چارچوب دورنگر، آرمانگرا و متكي بر قابليتها و امكانات استان از يكسو و محدود به تنگناها و كاستيها از سوي ديگر (VISION) حاكم ميباشد.
بنابراين در يك جمعبندي از تعريف و مشخصه سند ملي توسعه استان، ميتوان مباني نظري زير را شناسائي نمود:
الف ـ تأكيد بر ويژگي دورنگري و راهبردي بودن آن.
ب ـ همسو با جهتگيريهاي سند ملي آمايش سرزمين از نظر توزيع جمعيت و فعاليت.
ج ـ هماهنگ با مضامين سند چشم انداز و سند برنامه چهارم توسعه كشور از يكسو و منطبق با جهتگيريهاي كلي، كلان و بخشي كشور از سوي ديگر.
بسمه تعالي
چهارچوب تهيه و تنظيم اسناد ملي توسعه استاني
(جمع بندي در سطح ملي براي ارائه به هيأت محترم وزيران)
فصل اول: شناخت ويژگيهاي استان
الف ـ شاخصهاي اقتصادي و اجتماعي استان.
ب ـ قابليتها و مزيتهاي نسبي در توسعه استان.
• قابليتهاي طبيعي و انساني و فضايي.
• قابليتهاي توليدي و بازرگاني.
• قابليتهاي زيربنايي.
• قابليت ويژه.
ج ـ تنگناها و محدوديتهاي توسعه استان.
• منابع طبيعي، انساني، فيزيكي و سرمايهاي.
د ـ مسايل اصلي در توسعه استان.
فصل دوم: جهتگيريهاي اصلي در توسعه استان
الف ـ تعيين فعاليتهاي محوري در توسعه استان متناسب با نقش و جايگاه استان در تقسيم كار ملي از ديد آمايش سرزمين.
ب ـ اهداف كلي در توسعه استان.
ج ـ راهبردهاي توسعه استان.
د ـ اقدامات مهم زمينهساز و محرك توسعه استان.
فصل سوم: رئوس كلي طرح توسعه استان
1ـ اهداف بلند مدت توسعه استان.
2ـ راهبردهاي توسعه استان.
3ـ سياستها و خط مشيهاي توسعه استان.
4ـ اقدامات اولويتدار در توسعه استان.
بسمه تعالي
چهارچوب تهيه و تنظيم سند توسعه استاني
فصل اول: وضعيت كلان اقتصادي ـ اجتماعي ـ فضائي استان
1ـ جمعيت، نيروي انساني و اشتغال
1ـ1ـ بررسـي و تحليـل شاخصهـاي كلان مربـوط به جمعيـت، بازار كار و وضعيت مهاجرتها.
2ـ1ـ جمعبندي تحولات آتي مربوط به جمعيت، اشتغال و وضعيت مهاجرتها.
2ـ منابع طبيعي
1ـ2ـ منابع آب
1ـ1ـ2ـ بررسي و تحليل بهرهبرداريهاي موجود از منابع آب استان.
2ـ1ـ2ـ جمعبندي قابليتهاي توسعه منابع آب در زمينه مهار، تأمين و انتقال آب و محدوديتهاي مربوطه.
3ـ1ـ2ـ تدوين هدفها، راهبردها و سياستهاي توسعه درخصوص نحوه تأمين آب براي مراكز زيست و فعاليت استان.
2ـ2ـ پوشش گياهي و محيط زيست
1ـ2ـ2ـ بررسي و تحليل وضعيت پوشش گياهي و محيط زيست طبيعي و انساني.
2ـ2ـ2ـ بررسي و ارزيابي اثرات خشكساليهاي اخير بر تخريب پوشش گياهي و محيط زيست.
3ـ2ـ2ـ جمعبندي قابليتها و محدوديتهاي توسعه.
4ـ2ـ2ـ تدوين هدفها، راهبردها و سياستهاي توسعه براي حفظ و بهرهبرداري مناسب از منابع طبيعي و محيط زيست استان.
3ـ زيربناها
1ـ3ـ راه و ترابري
1ـ1ـ3ـ بررسي و تحليل اصليترين قابليتها و تنگناهاي توسعه استان در زمينه ارتباطات زميني، هوائي و دريائي.
2ـ1ـ3ـ تدوين هدفها، راهبردها، سياستها و تعيين اولويتهاي توسعه در زمينه شبكههاي ارتباطي، فرودگاه، بندر و راهآهن.
2ـ3ـ انرژي
1ـ2ـ3 بررسي و تحليل اصليترين قابليتها و تنگناهاي توسعه در زمينه شبكههاي تأمين انرژي.
2ـ2ـ3ـ تدوين هدفها، راهبردها، سياستها و تعيين اولويتهاي توسعه براي گسترش شبكههاي انرژي.
3ـ3ـ عمران شهري، روستايي و عشايري
1ـ3ـ3ـ بررسي و تحليل روندها و گرايشهاي موجود در جوامع شهري، روستايي و عشايري استان.
2ـ3ـ3ـ جمعبندي قابليتها و محدوديتهاي توسعه شهري، روستايي و عشايري.
3ـ3ـ3ـ تدوين هدفها، راهبردها و سياستهاي توسعه شهري، روستايي و عشايري استان.
4ـ فعاليتهاي اقتصادي
1ـ4ـ كشاورزي
1ـ1ـ4ـ بررسي و تحليل ساختار فعاليتهاي زراعت، باغداري، دامپروري و شيلات.
2ـ1ـ4ـ جمعبندي مهمترين قابليتها و مزيتهاي توسعه فعاليتهاي زراعت، باغداري، دامپروري و شيلات و محدوديتهاي مربوطه.
3ـ1ـ4ـ تدوين هدفها، راهبردها و سياستهاي توسعه براي بهرهبرداري مناسب از قابليت توسعه بخش كشاورزي.
2ـ4ـ صنعت و معدن
1ـ2ـ4ـ بررسي و تحليل شاخصهاي كلان صنعتي و معدني استان.
2ـ2ـ4ـ جمعبندي مهمترين قابليتهاي توسعه صنعتي و معدني و محدوديتهاي مربوطه.
3ـ2ـ4ـ تدوين هدفها، راهبردها و سياستهاي توسعه صنعتي و معدني با توجه بهعملكردهاي فراملي، ملي و منطقهاي بخش صنعت استان.
3ـ4ـ بازرگاني
1ـ3ـ4ـ بررسي و تحليل نقش و جايگاه فعاليتهاي بازرگاني استان در ابعاد ملي و فراملي (با تأكيد بر مناطق آزاد، مناطق ويژه و بازارچههاي مرزي).
2ـ3ـ4ـ جمعبندي مهمترين قابليتها و مزيتهاي توسعه براي گسترش فعاليتهاي بازرگاني نوين در سطح استان و محدوديتهاي مربوطه.
3ـ3ـ4ـ تدوين هدفها، راهبردها و سياستهاي توسعه بخش بازرگاني استان بهويژه در ابعاد فراملي و ملي.
4ـ4ـ گردشگري
1ـ4ـ4ـ بررسي و تحليل ويژگيهاي جاذبهها و عرصههاي گردشگري و نقش آنها در توسعه استان.
2ـ4ـ4ـ جمعبندي مهمترين قابليتها و مزيتهاي توسعه گردشگري در سطح استان و محدوديتهاي مربوطه.
3ـ4ـ4ـ تدوين هدفها، راهبردها و سياستهاي توسعه گردشگري استان به ويژه در ابعاد فراملي و ملي.
5 ـ امور اجتماعي و فرهنگي
1ـ 5 ـ بررسي و تحليل شاخصهاي كلان و ويژگيهاي اجتماعي و فرهنگي و تأثير آنها بر فرآيند توسعه استان.
2ـ 5 ـ تعيين هدفها، راهبردهاوسياستهاي توسعه در زمينهامور اجتماعي و فرهنگي.
6 ـ تحليل كلان سازمان فضائي استان
1ـ6 ـ بررسي و تحليل شكلبندي سازمان فضائي استان (قطبها و محورهاي توسعه، قلمروهاي سطح بندي شده و ...).
2ـ6 ـ بررسي سـازمان فضـائي مـراكز زيست شهري، فضـاهاي روستـائي و نظام خدماترساني به مراكز شهري و روستايي.
فصل دوم: جمع بندي قابليتها، تنگناها و مسايل اساسي توسعه
1ـ اصليترين قابليتها و مزيتهاي نسبي استان در زمينه:
• موقعيت و ويژگيهاي فضائي ـ مكاني.
• سرمايههاي اجتماعي و ويژگيهاي فرهنگي.
• فعاليتهاي توليدي.
• خدمات بازرگاني.
• گردشگري.
• زيربناها.
2ـ اصليترين تنگناهاي توسعه استان در زمينه:
• منابع طبيعي.
• منابع انساني.
• منابع فيزيكي.
• منابع سرمايهاي.
3ـ اصليترين مسايل توسعه استان.
سند ملي توسعه استان آذربايجان شرقي
الف ـ اصليترين قابليتهاي توسعه
1ـ برخورداري از مرز مشترك با كشورهاي آذربايجان، ارمنستان و جمهوري خودمختار نخجوان و وجود خطوط ارتباطي با اروپا، منطقه قفقاز، تركيه وحوزه مديترانه و قرارگيري در كريدورهاي بينالمللي حمل و نقل.
2ـ موقعيت ويژة كلان شهر تبريز بهعنوان مركز خدمات برتر در سطوح ملي و فراملي.
3ـ پيشينه غني فرهنگي در پذيرش نوآوري و توسعه و فرهنگ و زبان مشترك با كشورهاي همجوار.
4ـ نقش مؤثر و تعيينكننده در تحولات تاريخي، سياسي، فرهنگي و اجتماعي ايران معاصر، وجود مؤسسات خبره و سازمانهاي غيردولتي فعال و وجود زمينههاي تاريخي و اجتماعي مشاركتهاي مردمي در حوزههاي اجتماعي.
5 ـ سابقه تاريخي مركزيت تجاري منطقه و توانمنديهاي بالاي صادراتي و برخورداري از زيرساخـتهاي توسـعه فعاليتهاي بازرگانـي از قبيل منطـقه آزاد تـجاري ـ صنعتي جلفا، بازارچههاي مرزي، گمركات و مراكز تخليه و بارگيري كالا و اتاق بازرگاني و صنايع و معادن و سابقه 100 سال، بازار تبريز، نمايشگاه بينالمللي تبريز و بورس تبريز.
6 ـ تنوع نسبي آب و هوايي و گياهي، منابع نسبتاً غني آب، دشتهاي حاصلخيز، باغات، مراتع و ذخيرهگاههاي جنگلي از جمله جنگلهاي ارسباران، درياچه اروميه و منطقه سهنـد، ظرفيت مناسب توليـد و مراكز پشتيبان كشـاورزي بويژه براي فعاليتهاي دامي و آبزيپروري.
7ـ وجود معادن غني (مصالح ساختماني ـ فلزي و غيرفلزي) و فراهم بودن زمينه توسعة بهرهبرداري از آنها و ايجاد صنايع وابسته بويژه مس و آلومينيم.
8 ـ برخـورداري از مراكـز آموزشـي عالـي و تحقيـقاتي و درمـاني تخصـصي و فوقتخصصي و نيروي انساني متخصص و كارآمد داراي روحيه كاري بالا در زمينههاي مختلف.
9ـ برخورداري از صنايع مادر نسبتاً پيشرفته، شهرك فنآوري قطعات خودرو، واحدها وتشكلهاي صنعتي، شركتهاي خدمات فني و مهندسي و صنايع ماشينسازي و نيرو محركه، شيميايي، نساجي و صنايع تبديلي و فرآوري كشاورزي (چرم و كنسانتره).
10ـ بهرهمندي از قابليتهاي صنايع دستي بويژه فرش و گليم و ورني و كفش.
11ـ بهرهمندينسبي از شبكههاي زيربنايي از جمله خطوط نفت و گاز، خطوط راهآهن و شبكههاي انتقالبرق و امكان تبادل برق با كشورهاي همجوار، محورهاي ارتباطي اصلي و فرودگاه با عملكرد فراملي.
12ـ وجود قابليتهاي توسعه فعاليتهاي گردشگري در زمينههاي تاريخي، فرهنگي و طبيعي و همچنين امكانات ورزشي براي برگزاري مسابقات بينالمللي.
13ـ فراهمبودن زمينههاي توسعه تكنولوژيهاي نوين ( بيوتكنولوژي، نانوتكنولوژي وIT ).
14ـ بالابودن سهم بخش خصوصي در فعاليتهاي اقتصادي با توجه به فراهم بودن بستر مناسب در سرمايهگذاري.
15ـ وجود مناطق ارزشمند اكولوژيكي حفاظت شده، ذخيره گاهها و تالابهاي بينالمللي.
16ـ امكان بهرهگيري از انرژيهاي تجديد شونده باد، زيست توده و زمين گرمايي.
17ـ وجود زمينههاي قانوني براي توسعه ورزش، نگرش مثبت جامعه به فعاليتهاي ورزشي، گرايش بخشخصوصي و تشكلهاي غيردولتي (NGO) به سرمايهگذاري و خدمات رساني در توسعه ورزش.
ب ـ عمدهترين تنگناها و محدوديتهاي توسعه
1ـ ضعف زيرساختهاي كشاورزي، كوچك مقياس بودن زمينهاي كشاورزي، پايين بودن سطح فنآوري در توليدات كشاورزي.
2ـ نبود استراتژي توسعه صنعتي، كمبود صنايع تبديلي و فرآوري محصولات باغي.
3ـ تكنولـوژي پايين و فرســودگي ماشـيـنآلات در بخش صنـعت و معـدن (بـويژه در واحدهاي بزرگ).
4ـ ناكافي بودن شبكه انتقال و توزيع برق در استان بويژه در شمال و نوار مرزي.
5 ـ ناكافي بودن و فرسودگي شبكههاي ريلي و جادهاي استان.
6ـ دشواري خدماترساني به روستاها و جوامع عشايري به علت كوهستاني بودن بخش وسيعي از استان.
7 ـ وجود اقليم سرد و زمستاني و طولاني بودن دورة يخبندان و توزيع نامناسب زماني و جغرافيايي بارش.
8 ـ بالا بودن نرخ بيسوادي زنان و جامعه روستايي و عشايري.
9ـ عدم توجه به قابليتهاي استان در توسعه صنعتي بدليل نداشتن استراتژي توسعه صنعتي كشور.
10ـ وابستگي شديد منابع مالي بخش ورزش به درآمدهاي عمومي.
ج ـ مسائل اساسي استان
1ـ مهاجرت نيروي انساني.
2ـ تخريب جنگلها و مراتع و عدم تعادل دام و مرتع و چراي پيش از موعد، فرسايش شديد خاك و بيلان منفي آبهاي زيرزميني در دشتهاي استان.
3ـ ناكافي بودن ميزان سرمايهگذاري در بخشهاي اقتصادي بويژه در معدن و صنعت استان متناسب با قابليتهاي موجود.
4ـ پايين بودن درآمد سرانه با توجه به قابليتهاي استان نسبت به كل كشور.
5 ـ تمركز جمعيت، فعاليتها و وجود حاشيه نشيني و بافتهاي فرسوده و قديمي در شهر تبريز و ضعف بنيانهاي خدماتي در ساير شهرهاي اصلي استان.
6 ـ عدم سرمايهگذاري مناسب درصنعت توريسم و اكوتوريسم باتوجه به پتانسيلها و قابليتهاي موجود.
7ـ پائين بودن سرمايهگذاري ملي در بخشكشاورزي و بازده و بهرهدهي پائين عليرغم بالا بودن نسبت اراضي قابل كشت استان به مساحت كل آن در مقايسه با ساير استانها.
8 ـ پائين بودن متوسط بهرهوري نيروي كار در استان.
9ـ فقدان نظام شناسايي استعدادهاي ورزشي.
10ـ پايين بودن سطح استاندارد امكانات و فضاهاي فرهنگي وهنري.
د ـ هدفهاي بلندمدت.
با توجه به قابليتها، تنگناها و محدوديتها، توسعه استان در راستاي گسترش نقش منطقهاي و بينالمللي كشور و ارتقاي نقش و سهم استان در تعاملات ملي و فراملي در عرصههاي اقتصادي و فرهنگي بر پايه توسعه هماهنگ بخشهاي كشاورزي، صنعت، معدن و خدمـات و استفـاده حـداكثر از قابليتهاي گردشگري استـوار خواهـد بود. بدينترتيب اهداف بلندمدت توسعه استان عبارتند از:
1ـ جذب و نگهداشت نيروهاي متخصص و كارآفرين و سرمايهگذاري داخلي و خارجي.
2ـ نوسازي صنايع موجود و گسترش صنايع با تكنولوژي برتر با جهتگيري صادراتي.
3ـ افزايش ظرفيت بهرهبرداري از قابليتهاي معدني استان و توسعه صنايع وابسته.
4ـ گسترش فعاليتهاي بازرگاني و ارتقاء سهم استان در ارائه خدمات نوين بازرگاني متناسب با موقعيت جغرافيايي و قرارگيري در كريدورهاي بينالمللي حمل و نقل.
5 ـ ارتقاء سطح خدمات برتر در شهر تبريز به عنوان يكي از كلان شهرهاي ملي با عملكرد فراملي.
6 ـ تأمين آب مطمئن براي شرب و توليد.
7 ـ افزايش سطح زير كشت آبي و بازدهي فعاليتهاي زراعي، باغي و دامي.
8 ـ حفظ، احياء و توسعه منابع طبيعي و محيط زيست و ارتقاء فرهنگ زيست محيطي.
9ـ توسعه وافزايش كارآيي شبكههاي حمل و نقل با عملكرد ملي و فراملي.
10ـ ارتقاء سطح مهارت و توسعه فناوريهاي جديد در استان متناسب با فعاليتهاي اقتصادي.
11ـ ساماندهي اسكان و حذف تدريجي حاشيهنشيني پيرامون شهرهاي اصلي استان بويژه شهر تبريز.
12ـ اعتلاء معرفت ديني، ارتقاء فرهنگ و جايگاه هنرهاي بومي و توجه به عناصر تقويتكننده وفاق ملي.
13ـ توسعه امكانات و زيرساختهاي گردشگري.
14ـ ساماندهي كوچ و اسكان عشاير.
15 ـ توسعه قطبهاي علمي در دانشگاههاي منطقه با توجه به قابليتهاي موجود.
16ـ تأمين انرژي مورد نياز بخشهاي توليدي و خدماتي با توجه به برنامههاي توسعه استان.
17ـ ارتقاء نقش ورزش در تأمين سلامت جسمي و روحي و تقويت توانمنديهاي افراد و گروههاي اجتماعي.
18ـ نهادينهسازي بهرهوري و افزايش آن در بخشهاي اقتصادي و عوامل توليد.
19ـ دستيابي به هدفهاي توسعه هزاره (M.D.G) در استان.
20ـ توانمندسازي بخش تعاوني براي ايفاي فعاليتهاي گسترده و اداره بنگاههاي اقتصادي بزرگ.
21ـ توسعه نقش و جايگاه زنان در سطوح تصميمسازي و تصميمگيري استان.
هـ ـ راهبردهاي بلندمدت توسعه
1ـ بسترسازي مناسب براي جذب سرمايهها و كارآفرينان داخلي و خارجي با تأكيد بر ايرانيان مقيم خارج جهت مشاركت در فعاليتهاي اقتصادي.
2ـ جايگزيني تدريـجي تكنولـوژيهاي مدرن به جاي تكنولوژيهاي قديمي و فاقـد كارآيي و توسعه صنايع جديد مبتني بر فناوريهاي برتر و ايجاد و تقويت مراكز تحقيقاتي صنعتي و مهندسي.
3ـ گسترش صنايع بالادست و پاييندست در صنعت پتروشيمي، مسوآلومينيم، خودرو و صنايع ريلي، شيميايي، نساجي و پوشاك، غذايي، دارويي، برق و الكترونيك.
4ـ تأكيد بر اكتشاف و تجهيز معادن و ايجاد زمينههاي لازم براي توسعه بهرهبرداري از معادن استان و فرآوري توليدات معدني.
5 ـ تقويت و تجهيز منطقة آزاد تجاري، صنعتي جلفا، بازارچههاي مرزي، تشكلهاي تخصصي صادراتي، تجهيز و توسعه گمركات و زيرساختهاي بازرگاني استان.
6 ـ تجهيز كلانشهر تبريز به خدمات برتر در زمينه فعاليتهاي مالي و بازرگاني، حمل و نقل، آموزش عالي، خدمات درماني و گردشگري با عملكردهاي ملي و فراملي.
7ـ اتخاذ شيوههاي پيشرفته كشـت در مناطـق عمده ديمكاري و افزايـش سطح زيركشت باغي با اولويت اراضي پايين دست سدهاي موجود.
8 ـ توسعه مكانيزاسيون، ايجاد الگوي كشت مناسب، تجهيز و نوسازي واحدهاي كشاورزي و يكپارچهسازي اراضي و توسعه و تكميل شبكههاي آبياري و زهكشي.
9ـ افزايش توليد فرآوردههاي دامي، ايجاد تعادل نسبي بين دام و مرتع، احياء و اصلاح مراتع و جنگلها (بويژه ارسباران)، مديريت چرا و اصلاح تركيب نوع دام در گله و آبخيزداري با اولويت اراضي بالادست سدها.
10ـ بهرهبرداري بهينه از منابع پايه توليد كشاورزي و منابع زيست محيطي.
11ـ ساماندهي فضايي جمعيت و فعاليتهاي عمده اقتصادي با اولويت تجهيز و استقرار در محورهاي تبريزـ ميانه، تبريز ـ اردبيل، تبريز ـ مياندوآب، تبريز ـ اهر، تبريزـ شرفخانه و تبريزـ جلفا.
12ـ توسعه، تكميل و تجهيز و استفادة بهينه از شبكههاي ارتباطي جادهاي و ريلي و فرودگاههاي استان، با عملكرد ملي و فراملي.
13ـ گسترشفعاليتها و مراكز پژوهشي و دورههاي تكميلي در آموزش عالي، برپايي كريدور علمي و فنآوري و بازار دانايي و بهرهگيري وسيع از IT و .ICT
14ـ افزايش ضريب پوشش تحصيلي در جوامع روستايي و زنان.
15ـ ساماندهي حاشيهنشيني و احياء بافتهاي فرسوده شهرهاي بزرگ با اولويت كلان شهر تبريز.
16ـ گسترش مراكز فرهنگي و هنري و تقويت عناصر برجسته فرهنگ بومي در راستاي وفاق ملي.
17ـ تأكيد بر بهبود كيفيت صنايع دستي، رقابتپذير كردن آنها به ويژه در صنعت فرش استان.
18ـ ايجاد زيرساختهاي مناسب در نواحي گردشگري و بسترسازي مناسب براي مشاركت بخش خصوصي جهت سرمايهگذاري در اين زمينه و حفظ و نگهداري و معرفي مراكز تاريخي، فرهنگي، طبيعي و جاذبههاي گردشگري استان.
19ـ مهار، كنترل و انتقال آبهاي سطحي، تقويت منابع آب زيرزميني با اولويت آبخوانهاي با بيلان منفي، بهرهبرداري بهينه، كاهش هدر رفت و اصلاح الگوي مصرف.
20ـ تقويت و تجهيز خدمات و زيربناها در شهرها و روستاهاي استان در چارچوب نقش سلسله مراتبي نقاط مزبور.
21ـ متنوعسازي فعاليتهاي اقتصادي خانوادههاي عشايري و ساماندهي بهاسكان آنها.
22ـ ارتقاء مهارتهاي فني و حرفهاي نيروي انساني در بخشهاي مختلف اقتصادي
23ـ مطالعه و بهرهبرداري از پتانسيلهاي انرژيهاي نو.
24ـ توسعه و گسترش فرهنگ گفتگو در بخشهاي مختلف جهت تقويت و حل مشكلات آنها.
25ـ بهرهگيري از انرژي هاي تجديد شونده باد، زيست توده و زمين گرمايي.
26ـ گسترش ورزشهاي پرورشي، همگاني، تفريحي، قهرماني و حرفهاي در استان.
27ـ ايجاد سازوكارهاي لازم و حمايت از افزايش بهرهوري در بخشهاي اقتصادي و عوامل توليد.
28ـ ريشهكني فقر شديد و گرسنگي و بهرهمندي همگاني از مواهب توسعه اقتصادي و اجتماعي.
29ـ دستـيابي همـگاني به آموزش ابتدايي و ترويـج و بهبـود برابري جنسيتي و توانمندسازي زنان.
30ـ كاهش مرگ ومير مادران و كودكان.
31ـ مبارزه با بيماري هاي عمده (ايدز / H.I.V ، سل ،مالاريا و ...).
32ـ حمايت مـؤثر از تشكيـل و توسعه تعاونـيها و ايجاد و گسترش شهركها و مجتمعهاي تعاوني.
33ـ بسترسازي براي افزايش مشاركت اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و سياسي زنان در روند توسعه استان.
34ـ نهادينه كردن رويكرد مديريت عرضه و تقاضا و افزايش سطح آگاهي عمومي درمديريت بهينه مصرف آب.
35ـ ايجاد زمينههاي لازم براي جلب مشاركت مردمي و بخش خصوصي در بهرهبرداري و مديريت آب.
36ـ گسترش پوشش بيمه هاي اجتماعي و كاهش خدمات انساني در اثر حوادث.
شاخصهاي هدف كمّي در برنامه چهارم
سند ملي توسعه استان آذربايجان غربي
الف ـ اصلي ترين قابليتهاي توسعه:
1ـ وجود منابع خاك حاصلخيز، اقليم مناسب و سازگار و نيروي انساني كارآمد براي توسعه فعاليتهاي كشاورزي، دامپــروري، پـرورش زنبور عسل، آبزيپروري (به ويژه آرتميا)، محصولات زراعي صنعتي (چغندر قند، علوفه و دانههاي روغني)، ظرفيت بالا براي توليد و صادرات محصولات باغي ( بويژه سيب و انگور) و انواع گياهان زينتي و دارويي.
2ـ بهرهمندي از منابع غني آب سطحي و زيرزميني و امكان استحصال وبهرهبرداري آنها براي توسعه فعاليتهاي كشاورزي و صنعتي.
3ـ دارا بودن اراضي جنگلي مناسب و قابليت توليد انواع چوب صنعتي به ويژه صنوبر.
4ـ برخورداري از صنايع غذايي و تبـديلي محصـولات كشـاورزي، ظرفيـت بالاي سردخانه و صنايع دستي وابسته به چوب، فرش و گليم.
5 ـ بهرهمندي از معادن فلزي (مس، طلا، تيتان، سيليس و روي) و غيرفلزي (سنگهاي تزئيني و ساختماني و آهك و گچ) و منابع موجود در درياچه اروميه (سديم، پتاسيم و منيزيم).
6 ـ همجواري با قطب صنعتي تبريز و بهرهمندي از نيروي انساني متخصص و كارآمد در بخش صنعت.
7ـ وجود زمينههاي مناسب براي ايجاد و توسعه صنايع ميكرو ماشين، الكترونيك، بيوتكنولوژي و پتروشيمي در استان.
8 ـ همجواري با كشـورهاي عراق، تركيه و جمهوري آذربـايجان، در بـرگيـري مبادي ورود و خروج مرزي (پلدشت، بازرگان، سرو، رازي و پيرانشهر) و بهرهمندي از 7 بازارچه مرزي و 9 گمرك مرزي در890 كيلومتر مرز مشترك با سه كشور به عنوان فرصتهاي مناسب براي توسعه فعاليتهاي بازرگاني خارجي و ترانزيت كالا و صدور خدمات فني و مهندسي، امكان تبادل برق با كشورهاي همجوار و مبادلات فرهنگي و هنري.
9ـ برخورداري از جاذبههاي طبيعي، عرصههاي تاريخي ـ فرهنگي و طبيعت مستعد ( بويژه پارك ملي درياچه اروميه ) براي گردشگري و ورزشهاي زمستاني و آبي.
10ـ عبور تنها راههاي ترانزيتي جادهاي و راهآهن كشور به تركيه واروپا از استان و استقرار بر روي كريدور شرقي و غربي.
11ـ عبور خط لوله گاز ايران ـ تركيه ـ اروپا از استان براي صدور و تزانزيت نفت و گاز.
12ـ امكان بهرهگيري از انرژيهاي تجديد شونده زيست توده و زمين گرمايي.
13ـ وجود زمينههاي قانوني براي توسعه ورزش، نگرش مثبت جامعه به فعاليتهاي ورزشي، گرايش بخش خصوصي و تشكلهاي داوطلب غيردولتي (NGO) بهسرمايهگذاري و خدماترساني در توسعه ورزش.
ب ـ عمدهترين تنگناها و محدوديتهاي توسعه:
1ـ ناكافي بودن تاسيسات مهار و انتقال آب براي فعاليتهاي كشاورزي و عدم تكميل و احداث شبكههاي آبياري و زهكشي.
2ـ سنتي بودن فعاليتهاي كشاورزي، پايين بودن راندمان آبياري و ضريب مكانيزاسيون.
3ـ فرسودگي ماشينآلات صنعتي و توسعه نيافتگي بخش صنعت و معدن متناسب با ظرفيتهاي طبيعي، انساني، توليدي و نيازهاي توسعه استان.
4ـ عدم سرمايهگذاري مناسب و كافي در بخشهاي زيربنايي (انرژي، راه و مخابرات).
5 ـ ضعف زيرساختهاي سختافزاري و نرمافزاري (حمل و نقل، نگهداري و ذخيره، بستهبندي، بازاريابي و ....) براي مصرف داخلي و صادرات محصولات استان.
6 ـ پايين بودن درآمد سرانه و بالا بودن نرخ بيكاري در مناطق شهري استان.
7ـ كمبود زيرساختهاي مناسب گردشگري و پايين بودن كيفيت تاسيسات در مراكز گردشگري.
8 ـ توسعه نيافتگي خدمات برتر و توزيع نامتوازن خدمات موجود در سطح استان.
9ـ بالابودن نرخ بيسوادي، افت تحصيلي (به ويژه دختران) و توسعه نيافتگي آموزش و پرورش در مقاطع مختلف.
10ـ توسعه نيافتگي كمي و كيفي آموزش عالي.
11ـ پائينبودن سرانه درآمدهاي عمومي استان و كندي اجرا و تامين منابع طرحهاي عمراني.
12ـ وابستگي شديد منابع مالي بخش ورزش به درآمدهاي عمومي.
ج ـ مسائل اساسي استان:
1ـ وجود پيش زمينههاي ذهني عدم امنيت و برخي اقدامات عيني (بازرسيها) و تاثير آن در عدم سرمايهگذاري در بخشهاي مختلف اقتصادي استان.
2ـ تخريب شديد منابع طبيعي و بهرهبرداري نامناسب و بيش از ظرفيت از مراتع.
3ـ فرسايش مداوم خاكهاي زراعي، عدم سرمايهگذاري كافي براي كنترل و مهار آبهاي سطحي و الگوي كشت ناسازگار با شرايط ويژه آب و هوايي استان (زودرس و ديرپا بودن سرما).
4ـ پائين بودن بهرهوري در بخش كشاورزي.
5 ـ سرمايهگذاري اندك دولت در پروژههاي توسعه به ويژه بخش صنعت و معدن و بخش زيربنايي وتقليل رتبه توسعه يافتگي استان در سالهاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي.
6 ـ عدم تشكيل سرمايه صنعتي در استان.
7ـ به كار نگرفتن ظرفيتهاي بازرگاني خارجي استان در حد مطلوب آن.
8 ـ تهديدات امنيتي ناشي از مرزي بودن استان و وجود پديده قاچاق كالا و انسان در مناطق مرزي.
9 ـ انزواي جغرافيايي و دوري از مركز و بالابودن هزينههاي سرمايهگذاري و توليد در استان.
10ـ عدم توزيع مناسب ظرفيتهاي اشتغال در بخشهاي مختلف و پايين بودن نرخ اشتغال در بخشهاي صنعت و معدن و خدمات.
11ـ ضعف جدي در بنيآنهاي اقتصادي و زيرساختهاي شهري و گسترش پديده حاشيهنشيني در برخي از شهرهاي استان.
12ـ وجود زمينه واگرايي قومي در استان و فقدان سياستها و برنامههاي مشخص براي تقويت همگرايي ملي و نگاه به درون در آنها.
13ـ توسعه نيافتگي قابل توجه بخشها و روستاهاي استان و وجود ذهنيت منفي ناشي از عدم توجه دولت به مسائل استان بين مردم و ساكنان مناطق مرزي در مقايسه با شرايط قبل از پيروزي انقلاب اسلامي.
14ـ تحولات در حال وقوع در مناطق شرقي تركيه و شمال عراق و شتاب گرفتن اقدامات توسعهاي در اين مناطق كه مناطق مرزي استان را متاثر خواهد كرد.
15ـ ناكافي بودن پوشش راديويي و تلويزيوني با توجه به تنوع قومي و حساسيت مرزي استان.
16ـ پايين بودن نرخ مشاركت زنان در بخشهاي مختلف اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي با توجه به نگرشهاي فرهنگي موجود استان.
17ـ فقدان نظام شناسايي استعدادهاي ورزشي.
د ـ اهداف بلند مدت:
با تـوجه بـه قابليتها و تنگناها، توسعه استان براساس توسعه هماهنگ بخشهاي صنعت، كشاورزي، بازرگاني، استوار ميباشد. بدين ترتيب اهداف بلند مدت توسعه استان عبارت خواهند بود از:
1ـ تقويت مناسبات اقتصادي فراملي كشور با بهرهگيري بيشتر از موقعيتهاي جغرافيايي ـ سياسي و قابليت بازرگاني و تبديل استان به قطب صادراتي منطقهاي.
2ـ ارتقاء شاخصهاي توسعه اقتصادي و اجتماعي استان در حد ميانگين ملي و در مقايسه با كشورهاي همسايه و جبران شكاف توسعه نيافتگي مناطق مرزي.
3ـ تبديل استان به قطب صنايع تبديلي غذايي با فنآوريهاي برتر قابل رقابت در سطح جهاني.
4ـ توسعه فعاليتهاي صنعتي و معدني و افزايش سهم بخش در اقتصاد استان.
5 ـ افزايش بهرهوري و اقتصادي كردن فعاليت در بخش كشاورزي و زيربخشهاي مرتبط با آن.
6 ـ توسعه صنعتگردشگري متناسب با ظرفيتهاي طبيعي، تاريخي و فرهنگي استان.
7ـ افزايش درآمد سرانه و افزايش سهم استان در توليد ناخالص داخلي.
8 ـ گسترش ظرفيتهاي زيربنايي جهت تسهيل ارتباط با ساير مناطق در سطح ملي و بينالمللي، تامين انرژي وتوسعه سيستمهاي نوين مخابراتي.
9ـ ارتقاء شاخصهاي توسعه انساني به ويژه در بخش آموزش و پرورش در حد ميانگين ملي.
10ـ ارتقاي شاخصهاي كمي و كيفي آموزش عالي استان در حد ميانگين ملي.
11ـ تامين شرايط لازم براي برطرف كردن زمينههاي ذهني و عيني عدم امنيت در استان و تقويت همگرايي قومي در سطوح استاني و ملي.
12ـ تقويت زير ساختها و بنيانهاي اقتصادي شهري و افزايش نسبت جمعيت شهري استان.
13ـ بهرهگيري از قابليتهاي درياچه اروميه در حوزههاي مختلف با حفظ شرايط زيست محيطي آن.
14ـ اعتلاء معرفت ديني، ارزشهاي فرهنگي و ويژگيهاي هويتي استان.
15ـ نهادينهسازي بهرهوري و افزايش آن در بخشهاي اقتصادي و عوامل توليد.
16ـ ارتقاء نقش ورزش در تأمين سلامت جسمي و روحي و تقويت توانمنديهاي افراد و گروههاي اجتماعي.
17ـ دستيابي به هدفهاي توسعه هزاره (M.D.G) در استان.
18ـ توانمندسازي بخش تعاوني براي ايفاي فعاليتهاي گسترده و اداره بنگاههاي اقتصادي بزرگ.
19ـ توسعه نقش و جايگاه زنان در سطوح تصميمسازي و تصميمگيري استان.
هـ ـ راهبردهاي بلند مدت توسعه:
1ـ شبكههاي آبياري و زهكشي و روشهاي نوين آبياري با مشاركت بهرهبرداران ذينفع.
2ـ مهار آبهاي خروجي، استفاده از آبهاي مشترك و انتقال آبهاي مرزي استان بهحوزههاي داخلي، مهار ،توسعه و بهرهبرداري از منابع آب سطحي هماهنگ با نيازهاي پايين دست و در چارچوب ظرفيت حوضه آبرز.
3ـ توسعـه باغات و كشت محصـولات صنعتـي كشـاورزي، دامپروري صنعتي و آبزيپروري.
4ـ ايجاد و گسترش واحدهاي بزرگ مقياس صنعتي (فلزي، الكترونيكي، شيميايي) و معدني ( فرآوري معدني) با گرايش صنايع صادراتي قابل رقابت در عرصه جهاني با تكيه بر استفاده از فنآوريهاي برتر به عنوان صنايع پيشرو و محرك توسعه استان با مشاركت موثر بخشهاي دولتي و عمومي غيردولتي و توسعه صنايع تبديلي كشاورزي، غذايي، دارويي و نساجي و پوشاك.
5 ـ حمايت موثرتر نظام بانكي از سرمايهگذاري بخش خصوصي در صنعت استان و اعطاي تسهيلات و امكانات و مشوقهاي مناسب به سرمايهگذاران از سوي دولت.
6 ـ گسترش فعاليتهاي نوين بازرگاني و فراهمنمودن امكانات و تسهيلات لازم براي توسعه فعاليتهاي بازرگاني داخلي و خارجي.
7ـ بهرهگيري از موقعيت منحصر بفرد مرزي استان براي ايجاد منطقه آزاد تجاري در چارچوب سند ملي توسعه مناطق آزاد.
8 ـ ايجاد زيربناهاي مناسب و تسهيلات لازم براي سرمايهگذاري بخش خصوصي و غيردولتي در زمينه صنعت گردشگري و ارتقاء خدمات فرهنگي و هنري.
9ـ گسترش ظرفيتهاي جديد زيربنايي در زمينه شبكه راههاي ارتباطي سريع درون استاني، بين منطقهاي و فراملي، توسعه گازرساني به شهرها و صنايع و تامين انرژي برق و توسعه ارتباطات مخابراتي.
10ـ تقويت بنيانهاي شهري (به ويژه شهرهاي كوچك) در نواحي شمال و جنوب استان و توسعه مراكز جمعيتي روستايي داراي اولويت.
11ـ بهبود شاخصهاي امنيتي در زمينههاي مختلف اقتصادي و اجتماعي و فيزيكي
12ـ تقويت اروميه با توسعه خدمات برتر اجتماعي، فني و مهندسي به عنوان شهر با عملكرد فرا منطقهاي و منطقهاي و شهرهاي خوي، مهاباد و مياندوآب و نقده به عنوان مراكز با عملكرد ناحيهاي.
13ـ توانمندسازي مناطق حاشيهاي شهرهاي بزرگ استان.
14ـ گسترش آموزش و پرورش عمومي و بالابردن پـوشش تحصيلي واقعي بهويژه در نواحي روستايي و عشايري و جامعه زنان استان.
15ـ توسعه كمي و كيفي آموزش عالي استان.
16ـ ايجاد سازوكارهاي لازم و حمايت از افزايش بهرهوري در بخشهاي اقتصادي و عوامل توليد.
17ـ گسترش ورزشهاي پرورشي، همگاني، تفريحي، قهرماني و حرفهاي در استان.
18ـ ريشهكني فقر شديد و گرسنگي و بهرهمندي همگاني از مواهب توسعه اقتصادي و اجتماعي.
19ـ دستيابي همگاني به آموزش ابتدايي و ترويج و بهبود برابري جنسيتي و توانمندسازي زنان.
20ـ كاهش مرگ ومير مادران و كودكان.
21ـ مبارزه با بيماريهاي عمده (ايدز / H.I.V ، سل، مالاريا و ...).
22ـ حمايت مؤثر از تشكيل و توسعه تعاونيها و ايجاد و گسترش شهركها و مجتمعهاي تعاوني.
23ـ بسترسازي مناسب براي افزايش مشاركت اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و سياسي زنان در روند توسعه استان.
24ـ نهادينهكردن رويكرد مديريت عرضه و تقاضا و افزايش سطح آگاهي عمومي درمديريت بهينه مصرفآب.
25ـ ايجـاد زمينـههاي لازم بـراي جلب مشـاركت مردمي و بخش خصـوصـي در بهرهبرداري و مديريت آب.
26ـ گسترش پوشش بيمههاي اجتماعي و كاهش خدمات انساني در اثر حوادث.
شاخصهاي هدف كمّي در برنامه چهارم
سنـد ملي توسعه استان اردبيل
الف ـ اصلي ترين قابليتهاي توسعه
1ـ برخورداري از تنوع محيطي و اقليمي، بارندگي مناسب سالانه، منابع آب و خاك مناسب، اراضي پست جلگهاي و دشتهاي نيمه مرتفع و مرتفع.
2ـ برخورداري از جاذبههاي طبيعي، فرهنگي و تاريخي (درياچهها، رودخانهها، منابع آب معدني (گرم و سرد) و قلل مرتفع به ويژه قله سبلان) به عنوان زمينة توسعه فعاليتهاي گردشگري.
3ـ وجود منابع غني جنگلي، مرتعي وپوششگياهي متنوع براي توسعه فعاليتهاي جنگلداري، دامداري و زنبورداري.
4ـ برخورداري از اراضي تجهيزشده و شيوههاي نوين توليد كشاورزي در شمال استان.
5 ـ توليد بالاي محصـولات كشاورزي به عنـوان زمينـه توسعـه صنـايع تبـديلي و بستهبندي با رويكرد صادراتي.
6 ـ همجواري با كشور جمهوري آذربايجان در شمال منطقه به عنوان فرصت ترانزيتي و تجاري و با استانهاي آذربايجان شرقي در غرب و گيلان در شرق به عنوان قطبهاي صنعتي، كشاورزي و گردشگري كشور و امكان تبادل انرژي برق با كشورهاي همجوار.
7ـ وجود منابع طبيعي معدني غني (پرليت ـ خاكهاي صنعتي ـ آهك ـ پوكه ـ سيليس و ...) و واقع شدن در زون جهاني مس زنجان ـ طارم ـ قره داغ ـ سبلان ـ قوشه داغ ـ سونگون).
8 ـ برخورداري از ذخاير هيدروكربوري منطقه مغان (با استناد به بند « ف» تبصره 21 قانون بودجه سال 1382).
9ـ برخورداري از منابع و انرژيهاي نو ( باد و زمين گرمايي).
10ـ وجود زمينههاي قانوني براي توسعه ورزش، نگرش مثبت جامعه به فعاليتهاي ورزشي، گرايش بخش خصوصي و تشكلهاي داوطلب غيردولتي (NGO) به سرمايهگذاري و خدماترساني در توسعه ورزش.
ب ـ عمده ترين تنگناها و محدوديتهاي توسعه.
1ـ ضعف زير ساختهاي ارتباطي درون و برون استاني و تأسيسات خدماتي به ويژه گردشگري و انزواي جغرافيايي قسمتهايي از استان.
2ـ كمبود تاسيسات و امكانات مهار و ذخيرهسازي و انتقال آب و پايين بودن راندمان آبياري.
3ـ پايين بودن سطح شاخصهاي توسعه انساني نسبت به ميانگين كل كشور.
4ـ كمبود نيروي متخصص و مشاركت ناكافي سازمانها، بنيادها، شركتهاي وابسته بهدولت و بخشخصوصي و سيستم بانكي براي سرمايهگذاري در زمينه فعاليتهاي اقتصادي.
5 ـ نامتناسب بودن صنايع و فرآوري، نگهداري و تبديلي محصولات كشاورزي در مقايسه با قابليتهاي توليدي اين بخش.
6ـ عدم وجود صنايع پايه در استان.
7ـ سطح پايين دانش بهرهبرداران كشاورزي.
8ـ وابستگي شديد منابع مالي بخش ورزش به درآمدهاي عمومي.
ج ـ مسائل اساسي استان
1ـ عدمبهرهبرداري بهينه از قابليتهاي آب و خاك،كاهش حاصلخيزي خاك و تخريب وسيع عرصههاي منابع طبيعي (جنگلي و مرتعي).
2ـ افت شديد سطح آب در سفرههاي زيرزميني.
3ـ عدم برخورداري استان از سرمايهگذاريهاي دولتي در زمينههاي صنعت و معدن و تأثير منفي آن بر روند توسعه استان.
4ـ ضعف انگـيزههاي لازم براي سرمـايهگذاري در فعاليتهاي توليدي و خدماتي و مهاجرفرست بودن استان.
5 ـ سست بودن پيوندهاي اقتصادي و ضعف تعامل توسعهاي با مناطق همجوار.
6 ـ عدم توازن در نظام شهري وخدماتي استان و تمركز بيشتر فعاليتهاي اقتصادي و اجتماعي در مركز آن و كمبود در ارائه خدمات برتر.
7 ـ گسترش و تبليغ مؤلفههاي فرهنگي بيگانه به سبب مرزي بودن استان و نارسايي و عدم تكافوي برنامههاي صدا و سيما در مناطق مرزي.
8 ـ جواني جمعيت، افزايش نرخ بيكاري و عدم هماهنگي رشد سرمايهگذاري با نرخ رشد جمعيت.
9ـ طولاني بودن دورة سرما.
10ـ فقدان نظام شناسايي استعدادهاي ورزشي.
د ـ اهداف بلندمدت
با توجه به قابليتها و تنگناهاي موجود، توسعه استان براساس توسعه بخش كشاورزي، توسعه صنايع با تأكيد بر صنايع مرتبط با كشاورزي وگردشگري استوار است. بدين ترتيب اهداف بلند مدت توسعه استان عبارتند از:
1ـ حفظ، احياء و گسترش كمي و كيفي در بهرهبرداري از منابع آب و خاك استان.
2ـ حفظ موقعيت ممتاز فعاليتهاي زراعت، باغداري و دامداري و بهبود كمي و كيفي آنها.
3ـ حفظ و احياي اراضي كشاورزي و جنگلي و مرتعي و تضمين بهرهبرداري بلندمدت از آنها با رعايت موازين زيست محيطي و توسعه پايدار.
4ـ توسعه سرمايهگذاريهاي كشاورزي، صنعتي و معدني متناسب با ظرفيتها و قابليتهاي استان.
5 ـ توسعه ظرفيتهاي بخش گردشگري استان با عملكرد ملي و فراملي و استفاده از سنن فرهنگ محلي در توسعه فعاليتهاي گردشگري استان.
6 ـ توسعه نقش و جايگاه IT در فعاليتهاي توليدي، خدماتي و گردشگري.
7ـ توسعه، تقويت و تجهيز تأسيسات و امكانات زيربنايي در راستاي گسترش فعاليتهاي محوري و اولويت دار در توسعه استان.
8 ـ گسترش ارتباطات اقتصادي و فرهنگي با كشورهاي آسياي ميانه و بويژه حوزه قفقاز.
9 ـ ساماندهي نظام مراكز زيست و فعاليت و خدماترساني استان با اولويت توسعه كانونهاي متوسط شهري و روستاهاي متمركز.
10ـ تنوع بخشيدن به اقتصاد مناطق روستايي به منظور افزايش نرخهاي فعاليت و مشاركت در اين مجتمعهاي زيستي.
11ـ ارتقاء شاخصهاي توسعة انساني، توانمندسازي و ارتقاي سطح تخصصي و مهارت نيروهاي محلي.
12ـ ساماندهي و استفاده از مزيتها و ظرفيتهاي اقتصادي صنايع دستي در ايجاد اشتغال با تأكيد بر مناطق روستايي، صادرات و افزايش تعداد صنعتگران.
13ـ ارتقاء جايگاه استان در ترانزيت كالا و صادرات و واردات با توجه به موقعيت جغرافيايي، مرز مشترك با جمهوري آذربايجان و وجود گمركات مرزي.
14ـ توسعه بهرهبرداري از منابع انرژيهاي نو و ذخاير هيدروكربوري مغان با رعايت موازين زيست محيطي در استان.
15ـ اعتلاي معرفت ديني، ارزشهاي فرهنگي و ويژگيهاي هويتي استان.
16ـ نهادينهسازي بهرهوري و افزايش آن در بخشهاي اقتصادي و عوامل توليد.
17ـ ارتقاء نقش ورزش در تأمين سلامت جسمي و روحي و تقويت توانمنديهاي افراد و گروههاي اجتماعي.
18ـ دستيابي به هدفهاي توسعه هزاره (M.D.G) در استان.
19ـ توانمندسازي بخش تعاوني براي ايفاي فعاليتهاي گسترده و اداره بنگاههاي اقتصادي بزرگ.
20ـ توسعه نقش و جايگاه زنان در سطوح تصميمسازي و تصميمگيري استان.
هـ ـ راهبردهاي بلندمدت توسعه
1ـ ذخيرهسازي و مهار آبهاي سطحي استان با تأكيد بر رودخانههاي مرزي و بهرهبرداري مطلوب از آبهاي سطحي و تقويت منابع آبهاي زيرزميني با اولويت آبخوانهاي با بيلان منفي.
2ـ يكپارچهسازي اراضي، استفاده از روشهاي نوين آبياري و سازماندهي بهرهبرداريهاي نوين در فعاليتهاي كشاورزي و توسعه باغداري در كوهپايهها.
3ـ توسعه واحدهاي صنعتي دام و طيور، زنبورداري، پرورش و اصلاح نظام دامداري متكي به مرتع.
4ـ گسترش فعاليت آبخيزداري، مرتعداري در نواحي جنگلي و مرتعي كوهستاني و كوهپايهاي.
5 ـ سرمايهگذاري سازمانها و مؤسسات وابسته به دولت در طرحهاي بزرگ صنعتي با هدف بسترسازي براي حضور فعال بخش خصوصي در روند توسعه صنعت در استان.
6 ـ ايجاد زمينههاي مناسب براي توسعه سرمايهگذاريهاي صنعتي و معدني توسط بخشهاي خصوصي، تعاوني و عمومي غيردولتي با اولويت صنايع مرتبط با كشاورزي، غذايي و دارويي، نساجي و پوشاك، خودرو و نيرو محركه، ماشينسازي، شيميايي و سلولزي، صنايع پايين دست پتروشيمي و الكترونيك.
7 ـ برقراري تسهيلات ويژه و بهرهگيري از منابع بانكيكشور بهمنظور ايجاد زمينههاي لازم براي جلب سرمايههاي بخش خصوصي محلي و ملي.
8 ـ گسترش و ارتقاء سطح خدمات برتر در مركز استان و تجهيز مراكز شهري با عملكرد ناحيهاي.
9ـ توسعه و تجهيز شبكههاي حملونقل هوايي، ريلي، جادهاي، خدمات مخابراتي و انتقال نيرو در سطح استان.
10ـ ايجاد و توسعه زيرساختهاي گردشگري و تجهيز قطبهاي تفريحي ــ سياحتي در عرصههاي گردشگري استان.
11ـ ارتقاء سطح كيفي كالاهاي توليدي، گسترش صنايع تبديلي و بستهبندي با هدف توسعه صادرات غيرنفتي و نيز رفع موانع ترانزيت كالا.
12ـ حمايت از واحدهاي صنايع دستي استان و گسترش و ترويج آن با آموزش، سرمايهگذاري و بازاريابي.
13ـ تجهيز سلسله مراتـبي شبكهاي از شـهرهاي كوچك، روستـا ـ شهـرها و روستاهاي مركزي به خدمات اجتماعي و پشتيبان توليد.
14ـ ساماندهي كوچ و اسكان عشاير.
15ـ ارتقاء سطح حفاظتي عرصههاي زيستي استان.
16 ـ ايجاد سازوكارهاي لازم و حمايت از افزايش بهرهوري در بخشهاي اقتصادي و عوامل توليد.
17ـ گسترش ورزشهاي پرورشي، همگاني، تفريحي، قهرماني و حرفهاي در استان.
18ـ ريشهكني فقر شديد و گرسنگي و بهرهمندي همگاني از مواهب توسعه اقتصادي و اجتماعي.
19ـ دستيابي همگاني به آموزش ابتدايي و ترويج و بهبود برابري جنسيتي و توانمندسازي زنان.
20ـ كاهش مرگ ومير مادران و كودكان.
21ـ مبارزه با بيماري هاي عمده (ايدز / H.I.V، سل، مالاريا و ...).
22ـ حمايت مؤثر از تشكيل و توسعه تعاونيها و ايجاد و گسترش شهركها و مجتمعهاي تعاوني.
23ـ بسترسازي براي افزايش مشاركت اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و سياسي زنان در روند توسعه استان.
24ـ نهادينهكردن رويكرد مديريت عرضه و تقاضا و افزايش آگاهي عمومي در مديريت بهينه مصرف آب.
25 ـ ايجاد زمينههاي لازم براي جلب مشاركت مردمي و بخش خصوصي در بهرهبرداري و مديريت آب.
26ـ گسترش پوشش بيمههاي اجتماعي و كاهش خدمات انساني در اثر حوادث.
شاخصهاي هدف كمّي در برنامه چهارم
سنـد ملي توسعه استان اصفهان
الف ـ اصليترين قابليتهاي توسعه
1ـ موقعيـت مكـاني ويـژه استـان (قرار گرفتـن استـان در مسيـر راههاي ترانزيتـي شمال ـ جنوب و شرق ـ غرب و همجواري با 8 استان ديگر).
2ـ وجود پتانسيلهاي قوي كارآفريني روبه رشد در بخشهاي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي.
3ـ وجود نواحي پتانسيلدار معدني (بهرهمندي از منابع سرشار معادن فلزي، غيرفلزي و سنگهاي تزييني ـ ساختماني و ساير كانيهاي داراي ارزش افزوده بالا.
4ـ وجود منابع مالي سرريز حاصل از سرمايهگذاريهاي گذشته.
5 ـ برخورداري از جاذبههاي گردشگري گوناگون تاريخي، طبيعي و انسان ساخت با ارزش ملي و فراملي به عنوان يك قطب مهم گردشگري كشور.
6 ـ وجود مزيتهاي فرهنگي اعم از ميراث غني مكتوب تاريخي، آثار ارزشمند هنري، معماري و شهرسازي، هنرمندان و انديشمندان فرهنگي مؤثر بر تعاملات در سطح كشور و جهان.
7 ـ وجود پتانسيلها و زيرساختهاي نسبتاً توسعهيافته محرك فعاليتهاي اقتصادي (راه، شبكه انتقال انرژي برق، خطوط انتقال گاز و نفت، شبكه مخابراتي، شبكه بانكي و ...).
8 ـ وجود مؤلفـههاي اجتماعي تسريعكننده مناسبـات اقتصـادي و اجتمـاعي (سيستمهاي مالي غيررسمي قوي، اخلاق حرفهاي، اصناف داراي تجربه غني، نهادهاي اجتماعي خود ضابطهمند غير رسمي، ظرفيتهاي علمي و تخصصي و ...).
9ـ وجود منابع طبيعي و اقليمي متنوع، خاك مستعد، گونههاي زيستي متنوع دامي و امكان توسعه كشت محصولات داراي مزيت نسبي به عنوان محرك فعاليتهاي اقتصادي (با تأكيد ويژه بر بخش كشاورزي و محيط زيست).
10ـ وجود سرمايههاي انساني (ظرفيتهاي علمي، فني، تخصصي و مديريتي و ... ) انباشته شده به عنوان مكمل فعاليتهاي سرمايهگذاري در راستاي اقتصاد دانايي محور.
11ـ وجود دانشگاههاي مادر تخصصي و مراكز متعدد آموزش عالي و مؤسسات تحقيقاتي به عنوان مراكز توليدعلم و فنآوري.
12ـ وجود بخش غيردولتـي (تعـاوني و خصـوصي) توانمنـد زمينهسـاز جذب سرمايهگذاري خارجي.
13ـ استقرار واحدهاي بزرگ صنعتي داراي اهميت ملي نظير مجتمع فولاد مباركه، ذوبآهن و ... در استان.
14ـ توانمنديهاي اقتصادي، اجتماعي، سياسي و فرهنگي زنان به عنوان بخش عمدهاي از منابع سرمايههاي انساني استان.
15 ـ نقش برجسته استان در توليد، ذخيره و انتقال انرژي در كشور.
16 ـ همجواري با حوزه منابع تأمين آب زاگرس و امكان توسعه و بهرهبرداري از آن به عنوان منابع بالقوه و بالفعل تأمين آب مورد نياز صنايع و دشت مركزي اصفهان.
17ـ وجود توانمندي قوي در زمينه رشتههاي صنايع دستي.
18ـ وجود زمينههاي قانوني براي توسعه ورزش، نگرش مثبت جامعه به فعاليتهاي ورزشي،گرايش بخش خصوصي و تشكلهاي داوطلب غيردولتي (NGO) به سرمايهگذاري و خدمات رساني در توسعه ورزش.
19ـ وجود زمينههاي تاريخي و اجتماعي مشاركتهاي مردمي در حوزههاي اجتماعي و گسترده بودن مؤسسات خيريه و سازمانهاي غيردولتي فعال.
ب ـ عمدهترين تنگناها و محدوديتهاي توسعه
1ـ عدم تناسب ظرفيت شبكههاي حمل و نقل (زميني، ريلي و هوايي).
2ـ ناكافي بودن امكانات و تأسيسات و تجهيزات مورد نياز بازرگاني (انبار، سيلو، بارانداز و ...).
3ـ كمبود تأسيسات و تجهيزات گردشگري و مراكز اقامتي.
4ـ وجود موانع اجتماعي ـ فرهنگي در توسعه فعاليتهاي گردشگري.
5 ـ فقدان زيرساختهاي نرمافزاري و سخت افزاري مناسب در زمينه فعاليتهاي گردشگري استان.
6 ـ كمبود سيستمهاي حمايتي (زيربناهاي مكمل)، ماشينآلات و ادوات كشاورزي و صنايع پيشيني و تبديلي كشاورزي جهت هدايت و تكميل زنجيره توليد به منظور ايجاد ارزش افزوده بالاتر.
7ـ عدم وجود بسترهاي مناسب جهت تلفيـق و هم افزائي مؤلفـههاي سرمايه اجتماعي براي تسريع در روند توسعه استان.
8 ـ فقدان فناوري مناسب و مطابق با استانداردهاي جهاني براي رقابت در بازارهاي خارجي در فعاليتهاي اقتصادي و اجتماعي استان.
9ـ توزيع نامتعادل منابع اقليمي و طبيعي محرك فعاليتهاي اقتصادي در پهنه استان.
10ـ محدوديت كمي و كيفي منابع آب سطحي و زيرزميني.
11ـ كمبود نزولات آسماني، دوره خشكسالي طولاني و پراكنش نامناسب و مكاني بارشها و پايين بودن راندمان آبياري.
12ـكويري و بياباني بودن گستره وسيعي از استان و روند رو به افزايش آن.
13ـ فقدان نهادهاي خودانگيخته غيردولتي براي اجرائي نمودن ايدههاي خلاق و ايجاد ارتباط دانش و فن.
14ـ عدم وجود فضاهاي قانوني مناسب و امن جهت جذب سرمايه.
15ـ وجود انحصار دولتي در فعاليتهاي اقتصادي.
16ـ نارسايي سازوكارهاي حقوقي پشتيبان فعاليتهاي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي.
17ـ عدم تناسب نهادهاي پولي و مالي و سازوكارهاي مرتبط با نيازهاي كارآفريني.
18ـ كمبود زيرساختهاي مؤثر در پي جويي و شناسايي كانيهاي معدني.
19ـ فقدان ساز و كار مناسب جهت هدايت منابع مالي سرريز به سرمايهگذاري در استان.
20ـ وابستگي شديد منابع مالي بخش ورزش به درآمدهاي عمومي.
ج ـ مسائل اساسي استان
1ـ آلودگيهاي شديد آب، هوا و خاك و ساير مشكلات زيست محيطي در منطقه مركزي استان و كلانشهر اصفهان.
2ـ در معرض خطر قرار داشتن آثار باستاني ابنيه و بافتههاي تاريخي و جاذبههاي گردشگري و كمبود سرمايههاي لازم براي حفظ، احياء و گسترش آنها.
3ـ كمبود فضاهاي فرهنگي و هنري (موزهها، تالارها و پژوهشكدههاي هنري و فرهنگي و ...) متناسب با نيازها و قابليتهاي استان.
4ـ در معرض خطر قرار داشتن ميراث فرهنگي، هنرها و آثار هنري و صنايع دستي.
5 ـ ايفا نشدن نقش دولت به عنوان تسهيلگر ساز و كارهاي اقتصادي.
6 ـ عدم تناسب عرضه منابع انساني متناسب با نيازهاي بازار كار.
7ـ فقدان روشهاي كاربردي در جهت استفاده از سرمايه انساني و مرتبط نمودن سرمايههاي اقتصادي و انساني.
8 ـ افزايش ناهنجاريهاي اجتماعي و خلاء پرورش استعدادهاي جوان.
9ـ ناكافي بودن شبكههاي آبرساني در دشتها، بهرهبرداري غيراصولي از منابع آب، پائين بودن راندمان آبياري و كارانبودن سيستمهاي آبرساني.
10ـ عدم رشد كافي سرمايهگذاري در بخشهاي اقتصادي و در نتيجه عدم تعادل در عرضه و تقاضاي نيروي كار و افزايش بيكاري.
11ـ نامتوازن بودن توزيع امكانات زيربنايي و اقتصادي در پهنه استان به ويژه مناطق غربي و شرقي و توسعه نيافتگي و فقر اقتصادي اين مناطق.
12ـ استفاده نامناسب و بيش از ظرفيت استان (جنگل و مرتع و ...).
13ـ عدم تناسب نرخ روبه رشد زنان تحصيلكرده جوياي كار با فضا و ديدگاه حاكم بر بازار كار.
14ـ تكميل نبودن زنجيرههاي توليد در بخش معدن و كشاورزي (صنايع فرآوري و مواد معدني و صنايع تبديلي كشاورزي).
15 ـ عدم كارآيي تقسيمات كشوري در راستاي ايجاد توازن مناطق استان.
16ـ كمبود منابع آب لازم براي توسعه فعاليتهاي صنعتي و كشاورزي.
17ـ كاهش منابع ذخاير آبي و بحراني شدن وضعيت سفرههاي آب زيرزميني.
18ـ نبود مديريت يكپارچه در امر مديريت شهري جهت تحقق طرحهاي مصوب شهري و منطقهاي.
19ـ عدم تعادل و توازن در برخورداري از خدمات اجتماعي، زيربنايي و... در شهرهاي استان.
20ـ عدم تناسب توزيع فضايي جمعيت و فعاليتها با توانهاي اكولوژيكي.
21ـ تخريب شديد منابع طبيعي و زيست محيطي.
22ـ تمركز جمعيت و فعاليتهاي اقتصادي در منطقه مركزي بهويژهكلانشهر اصفهان.
23ـ كوچك و پراكنده بودن اراضي كشاورزي و تبديل اراضي مستعد كشاورزي حاشيه شهرها به ساخت و ساز.
24ـ فقدان نظام شناسايي استعدادهاي ورزشي.
د ـ هدفهاي بلند مدت
با توجه به قابليتها، تنگناها و سطح توسعه يافتگي استان، توسعه آن چند وجهي بوده و برپايه توليد و توسعه علم و فنآوري در فعاليتهاي مختلف اقتصادي و اجتماعي (كشاورزي، گردشگري، صنعت و خدمات برتر) و بازرگاني نوين و افزايش سهم استان در تعاملات ملي و فراملي استوار خواهد بود. بدينترتيب اهداف بلند مدت توسعه استان عبارتند از:
1ـ ارتقـاء نقش و سهم استان در تحقـق اهداف و سياستهاي توسعـه ملي و دستيابي به رشد اقتصادي مستمر.
2ـ ارتقاء شاخصهاي زيست محيطي استان در جهت تحقق توسعه پايدار.
3ـ دستيابي به رقابتپذيري مطلوب در عرصههاي اقتصادي ملي و بينالمللي در زمينه فعاليتهاي محوري توسعه استان.
4ـ تبديل استان به يكي از كانونهاي اصلي توليد دانش و فنآوري برتر و نوين در سطح كشور.
5 ـ ارتقاء نقش فرهنگي، علمي و هنري در تعاملات ملي و بينالمللي.
6 ـ تقويت و تجهيز صنعت گردشگري در سطح استانداردهاي بينالمللي و تبديل استان به عنوان قطب گردشگري كشور.
7ـ دگرگوني ساختار فعاليتهاي صنعتي، توسعه صنايع با فنآوري بالا و غير آلاينده و تكميل زنجيرهها و خوشههاي صنعتي و بهرهبرداري از قابليتهاي معدني و صنايع فرآوري معدني.
8 ـ توسعه صدور خدمات فني، مهندسي، تخصصي درماني و دانش محور.
9ـ توسعه پايدار، ارتقاء سطح فنآوري كشاورزي، گسترش كشتهاي گلخانهاي و صنايع تكميلي و تبديلي مرتبط با بخش كشاورزي.
10ـ حفظ، اصلاح، احياء و بهرهبرداري بهينه از منابع پايه، ذخاير ژنتيكي و منابع طبيعي.
11ـ تأمين مواد غذايي با كيفيت با توجه به رشد جمعيت.
12ـ تأمين و انتقال آب و بهرهبرداري اصولي از آن در فعاليتهاي اقتصادي و اجتماعي با توجه به اولويت شرب، محيط زيست، صنعت و كشاورزي.
13ـ تقويت و گسترش شبكههاي حمل و نقل متناسب با شرايط توسعه.
14ـ ايجاد، توسعه و ارتقاء مشخصات محورهاي ارتباطي استان.
15ـ ساماندهي فضـايي فعـاليتها و استقرار جمعيت در مجمـوعة شهري اصفهـان با رعايت ملاحظات زيست محيطي.
16ـ اعتلاء معرفت ديني و ارتقاء و حفظ ارزشهاي فرهنگي و ويژگيهاي هويتي و متناسبسازي زمينههاي گذران اوقات فراغت براي اقشار مختلف جامعه.
17ـ ايجاد تعادل در توزيع امكانات و زيربناهاي اقتصادي در پهنه جغرافيايي استان.
18ـ توسعه متوازن كانونهاي جمعيت شهري، روستايي و عشايري.
19ـ فراهم نمودن زمينههاي مشاركت عموم مردم در فرآيند توسعه استان به ويژه زنان و جوانان.
20ـ تقويت نقش بينمنطقهاي استان و پذيرش نقش محوري در زمينه مسائلامنيتي و اضطراري با توجه به مركزيت جغرافيايي استان در سطح كشور.
21ـ تحكيم پايههاي فرهنگي و توجه بهتحولات نگرش در سياستگذاريهاي مرتبط.
22ـ تربيت و پرورش انسان ماهر، دانا، خلاق، نوآور، كارآفرين، توانمند و مشاركتجو در فرآيندهاي توليدي، اجتماعي و فرهنگي.
23ـ ارتقاء سطح خدمات بازرگاني به عنوان مكمل فعاليتهاي توليدي و سرمايهگذاري.
24ـ نهادينهسازي بهرهوري و افزايش آن در بخشهاي اقتصادي و عوامل توليد.
25 ـ ارتقاء نقش ورزش در تأمين سلامت جسمي و روحي و تقويت توانمنديهاي افراد و گروههاي اجتماعي.
26ـ دستيابي به هدفهاي توسعه هزاره (M.D.G) در استان.
27ـ توانمندسازي بخش تعاوني براي ايفاي فعاليتهاي گسترده و اداره بنگاههاي اقتصادي بزرگ.
28ـ توسعه نقش و جايگاه زنان در سطوح تصميمسازي و تصميمگيري استان.
هـ ـ راهبردهاي بلندمدت توسعه
1ـ ارتقـاء نقش بخـش غيـردولتـي (تعـاونـي و خصـوصـي) در تصميـمسـازي و تصميمگيريها متناسب با سهم اين بخش در فعاليتهاي اقتصادي.
2ـ بهرهگيري از مديريت شايسته و هماهنگ در بخشهاي خصوصي، عمومي، دولتي و تعاوني در فعاليتهاي اقتصادي و به كارگيري مطلوب سرمايه انساني.
3ـ ايجاد سازوكارهاي مناسب حقوقي و قضايي براي حمايت ويژه از كارآفرينان.
4ـ انجام هزينههاي زيربنايي و اجرايي سياستهاي مشوق جهت كاهش هزينههاي سرمايهگذاري بخش خصوصي و تعاوني.
5 ـ واگذاري امور مربوط به تدوين ضوابط و نظارت در زمينههاي حرفهاي بهنهادهاي صنفي و مدني.
6 ـ همسانسازي ضوابط و مقررات براي فعاليتهاي اقتصادي دولتي، خصوصي و تعاوني در امور غيرحاكميتي.
7ـ پالايش و بازنگري در قوانين محدودكننده، هزينهافزا و ناهمگون در زمينه جذب سرمايه خارجي.
8 ـ گسترش فنون نوين تجارت و بازرگاني در فضاي الكترونيكي.
9ـ افزايش كارآيـي دولت در راستـاي كاهش هزينـههاي مبـادلـه در فعاليتهـاي اقتصادي.
10ـ تقويت زمينههاي حقوقي و اجرائي در جهت سازماندهي نهادهاي غيردولتي و تعاونيهاي توليدي و خدماتي و حضور سازمان يافته آنان در مراجع سياستگذاري و تصميمگيري استان.
11ـ حذف و ممانعت از شكلگيري انحصارات در فعاليتهاي اقتصادي (به استثناي انحصار طبيعي).
12ـ بسترسازي جهت انتقال تكنولوژي روزآمد.
13ـ رقابتي نمودن فعاليتهاي آموزشي و پژوهشي در مؤسسات آموزش عالي.
14ـ تشكيل واحدهاي مشاوره (فني و مهندسي، مديريت، فرهنگي و ورزشي، بازاريابي و...) و همچنين واحدهاي تحقيق و توسعه در مناطق صنعتي.
15ـ تقويت نقش استان به عنوان يكي از كانونهاي اصلي فرهنگي، هنري و علمي و مركزيت برگزاري همايشها و رويدادها در سطوح ملي و فراملي.
16ـ تجهيز شهر اصفهان به كانونهاي اصلي فرهنگي، هنري و علمي به عنوان مركزيت برگزاري همايشها و رويدادها در سطوح ملي و فراملي.
17ـ توسعه، تجهيز و تقويت مناطق مستعد و عرصههاي مختلف گردشگري.
18ـ ارتقاء سطح مديريت، معرفي و بازاريابي جاذبههاي گردشگري استان در ابعاد ملي و فراملي.
19ـ حفظ ، احياء و ساماندهي آثار و ابنيه فرهنگي و تاريخي.
20ـ تجهيز و گسترش الزامات شناسايي و پيجويي كانيهاي معدني با ارزش افزوده بالا.
21ـ تجهيز مجموعه شهري اصفهان به نظام آموزشي و تحقيقاتي كارآمد و مجتمعهاي پژوهشي، فنآوري آموزش و خدمات تخصصي درماني، توليدي، بازرگاني در تعامل همه جانبه با سطوح ملي و فراملي.
22ـ افزايش بهرهوري فعاليتهاي كشاورزي توسعه آبزيپرور در مناطق مستعد استان، گسترش صنايع تبديلي و روشهاي نوين بهرهبرداري در بخش كشاورزي در مناطق مستعد استان.
23ـ حفظوتوسعه محدودههاي زيستمحيطي و تثبيت شنهاي روان و جلوگيري ازعوامل بيابانزايي.
24 ـ ممنوعيت تغييركاربري و محدوديت بارگذاري صنايع آلاينده و غيرمرتبط در نواحي كشاورزي.
25ـ جهت گيري به سمت ايجاد زيربناها و تجهيز و نوسازي در بخش كشاورزي.
26ـ به كارگيري روشهاي مؤثر جهت كاهش آلودگي منابع آب و خاك.
27 ـ حفظ، احياء و توسعه عرصههاي مرتعي و جنگلي، جلوگيري از پيش روي كوير و بيابانزايي و ايجاد تعادل دام و مرتع جهت جلوگيري از تخريب مراتع و منابع طبيعي استان.
28ـ به كارگيري فنآوري روزآمد نظير نانوتكنولوژي و بيوتكنولوژي در كشاورزي و صنعت.
29ـ انتقال آب از حوضههاي مجاور در چارچوب ظرفيت حوزههاي آبريز و بهرهبرداري مطلوب از آبهاي سطحي و تقويت منابع آبهاي زيرزميني با اولويت آبخوانهاي با بيلان منفي، كنترل و ذخيرهسازي آبهاي سطحي با استفاده از روشهاي مناسب و در نظر گرفتن شرايط پايين دست.
30ـ كنترل و كاهش تدريجي بهرهبرداري از منابع آبهاي زيرزميني در دشتهاي ممنوعه.
31ـ اصلاح الگوي مصرف آب در فعاليتهاي مختلف اقتصادي.
32ـ توسعه، تقويت و تجهيز فعاليتهاي اقتصادي، زيرساختها، تسهيلات و خدمات شهري با اولويت شهرهاي متوسط و كوچك مستعد با هدف توازن توسعه در پهنه استان.
33ـ سياستگذاري براي هدايت منابع سرريز حاصل از سرمايهگذاري شركتهاي دولتي در مناطق كمتر توسعهيافته استان.
34ـ ايجاد زمينههاي مناسب جهت توسعه مشاركت مردمي در تشكلهاي اجتماعي و فرهنگي.
35ـ ايجاد و توسعه واحدهاي صنعتي كوچك و متوسط با تأكيد بر هم پيوندي با صنايع بزرگ و استراتژيك و توسعه صنايع فلزي و ريختهگري، معدني، شيميايي، پايين دست پتروشيمي، ماشينسازي و ساخت تجهيزات و فولاد آلياژي.
36ـ ارتقاء ظرفيت شبكههاي ارتباطي با استانهاي همجوار (اعم از زميني، ريلي و هوايي).
37ـ ايجاد و توسعه مراكز پژوهشي، تحقيقاتي و طراحي مهندسي در راستاي همپيوندي بين نيازهاي صنعت و نتايج تحقيقات براساس محوريت تقاضاي صنايع.
38ـ نوسازي فرآيند داخلي و نظامهاي آموزشي با تأكيد بر پرورش، اخلاقيات، روحيه جستجوگري و خلاقيت.
39ـ پيش بيني برنامههاي مناسب جهت بكارگيري امكانات و ظرفيتهاي استان با توجه به توان دفاعي استان.
40ـ حفظ و گسترش توانمنديهاي محيطي استان به عنوان يكي از عوامل توسعه پايدار.
41ـ گسترش سازوكار مناسب براي شناخت نارضايتيهاي اجتماعي و اقتصادي در سطح جامعه و تمهيدات لازم براي كاهش ناهنجاريهاي اجتماعي و كاهش هزينههاي امنيتي و قضايي.
42ـ واگذاري امور مربوط به تدوين ضوابط و نظارت در زمينههاي حرفهاي بهنهادهاي صنعتي و معدني.
43ـ اصلاح ساختار نظام بهرهبرداري و مديريت اراضي كشاورزي.
44ـ توسعه شهركهاي علمي و پاركهاي فناوري و برپايي كريدور علمي و فنآوري و بازار دانايي.
45ـ توسعـه و تنوع موقعيتهاي اشتغـال و خدماترساني در نواحـي روستايي و عشايري استان.
46ـ تمهيد سازوكارهاي مناسب جهت ايجاد فضاي حقوقي و اجتماعي متناسب با نيازها، مطالبات و توانمنديهاي زنان.
47ـ گسترش شبكههاي جادهاي، ريلي و هوايي استان و ترغيب بخش خصوصي (داخلي و خارجي) به مشاركت در سرمايهگذاري براي توسعه شبكههاي حمل و نقل.
48ـ افزايش كمي و كيفي شبكههاي آبياري هماهنگ با سدهاي موجود در استان.
49ـ توسعه مشاركتهاي مردمي و تقويت بخش خصوصي در توسعه آموزشهاي فني و حرفهاي.
50 ـ توسعه فناوري اطلاعات، منابع انساني و امور پژوهشي آموزشهاي فني و حرفهاي.
51 ـ ايجاد سازوكارهاي لازم و حمايت از افزايش بهرهوري در بخشهاي اقتصادي و عوامل توليد.
52 ـ گسترش ورزشهاي پرورشي، همگاني، تفريحي، قهرماني و حرفهاي در استان.
53 ـ ريشهكني فقر شديد و گرسنگي و بهرهمندي همگاني از مواهب توسعه اقتصادي و اجتماعي.
54 ـ دستيابي همگاني به آموزش ابتدايي و ترويج و بهبود برابري جنسيتي و توانمندسازي زنان.
55 ـ كاهش مرگ و مير مادران و كودكان.
56 ـ مبارزه با بيماريهاي عمده (ايدز / H.I.V ، سل، مالاريا و ...).
57 ـ حمـايت مؤثر از تشكيـل و توسعـه تعاونيها و ايجـاد و گسترش شهركها و مجتمعهاي تعاوني.
58 ـ بسترسازي براي افزايش مشاركت اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و سياسي زنان در روند توسعه استان.
59 ـ نهادينه كردن رويكرد مديريت عرضه و تقاضا و افزايش سطح آگاهي عمومي در مديريت بهينه مصرف آب.
60 ـ ايجاد زمينههاي لازم براي جلب مشاركت مردمي و بخش خصوصي در بهرهبرداري و مديريت آب.
61 ـ گسترش پوشش بيمههاي اجتماعي و كاهش خدمات انساني در اثر حوادث.
شاخصهاي هدف كمّي در برنامه چهارم
سنـد ملي توسعه استان ايلام
الف ـ اصليترين قابليتهاي توسعه
1ـ وجود ذخاير مناسب نفت و گاز و امكان بهرهبرداري از آنها در شتاب بخشيدن بهروند توسعه استان.
2ـ قابليت تنوع در فعاليتهاي كشاورزي و دامداري ناشي از گوناگوني شرايط جغرافيايي و اقليمي، وجود جنگلها و مراتع مستعد در استان، وجود ظرفيتهاي قابل توجه پرورش دام و طيور و امكان ايجاد صنايع وابسته.
3ـ فراواني نسبي آب امكان مهار آن و وجود دشتهاي بزرگ مستعد براي گسترش فعاليتهاي كشاورزي و آبزيپروري.
4ـ بهرهمندي از موقعيت مرزي مناسب براي گسترش مبادلات بازرگاني، گردشگري و زيارتي با كشور عراق از طريق مرز مهران.
5 ـ وجود كانيهاي غيرفلزي بي نظير و امكان بهرهبرداري و ايجاد صنايع فرآوري.
6 ـ وجود فرهنگ و تمدن ديرينه، آثار باستاني، تنوع آب و هوائي و جاذبههاي طبيعي جهت توسعه توريسم.
7ـ داشتن صنايع دستي متنوع و قابل توسعه.
8 ـ وجود زمينههاي قانوني براي توسعه ورزش، نگرش مثبت جامعه به فعاليتهاي ورزشي، گرايش بخش خصوصي و تشكلهاي داوطلب غيردولتي (NGO) بهسرمايهگذاري و خدماترساني در توسعه ورزش.
ب ـ عمدهترين تنگناها و محدوديتهاي توسعه
1ـ انزواي جغرافيايي استان نسبت به مراكز زيست و فعاليت كشور و وجود موانع طبيعي و كوهستاني در درون استان.
2ـ عدم انطباق مكاني بين دشتهاي بزرگ و منابع آب و كمبود تأسيسات مهار و انتقال آب در استان.
3ـ ضعف شديد شبكههاي حمل و نقل درون و برون استاني و شبكههاي سوخت و انرژي.
4ـ ضعف شبكههاي شهري و خدماتي (عمران شهرها).
5 ـ كمبود سرمايه انساني متخصص، سنتي بودن شيوه توليد، ناهمگوني بافت اجتماعي ـ فرهنگي.
6 ـ ضعف تشكيل سرمايه و كارآفريني به ويژه در بخشهاي صنعت و معدن.
7 ـ وابستگي شديد منابع مالي بخش ورزش به درآمدهاي عمومي.
ج ـ مسائل اساسي استان
1ـ پايبندي به سنتها و باورهاي اجتماعي و فرهنگي ناسازگار با توسعه و پيشرفت.
2ـ دور ماندن از روند كلي توسعه كشور ناشي از حاشيهاي بودن، بيبهره ماندن از سرمايهگذاريهاي كلان دولتي و خصوصي به دليل زمينههاي ذهني عدم امنيت، سختي دسترسي و آسيبهاي مستقيم ناشي از جنگ تحميلي.
3ـ كمبود شديد فعاليتهاي نوين اقتصادي، وابستگي اقتصاد استان به منابع بخش دولتي همراه با بيكاري گسترده.
4ـ اتكاء بر دامداري سنتي به شيوه رمهگرداني و تخريب عرصههاي طبيعي و زيست محيطي استان.
5 ـ بهرهبرداري ضعيف از آبهاي سطحي به دليل ناكافي بودن تأسيسات لازم براي مهار و انتقال آب.
6 ـ تمركز فعاليتهاي محدود اقتصادي و اجتماعي در مركز استان و ضعف بنيانهاي اقتصادي و زير ساختهاي شهري در كليه شهرها.
7ـ بهره نگرفتن بهينه ازموقعيت مرزي استان برايگسترش مبادلات زيارتي ـ سياحتي و بازرگاني، به دليل فقدان زير ساختهاي لازم.
8 ـ كمبود نيروهاي توانمند، متخصص و كارآمد در شبكه اداري ـ اجرايي استان.
9ـ كمبود فضاها و امكانات آموزشي، ورزشي، فرهنگي، هنري، گردشگري، رفاهي و تفريحي.
10ـ فقدان نظام شناسايي استعدادهاي ورزشي.
د ـ اهداف بلندمدت
باتوجه به قابليتها و محدوديتهاي استان، توسعه استان مبتني بر بهرهگيري از تمامي ظرفيتهاي كشاورزي (زراعت، باغداري و دامداري)، معدن و صنايع مربوطه و مبادلات مرزي و انتخاب راهبرد توسعه القائي امكانپذير ميباشد كه بدين ترتيب اهداف توسعه استان عبارتند از:
1ـ تقويت سرمايه انساني، ارتقاء شاخصهاي توسعه انساني، اعتلاء معرفت ديني، ارزشهاي فرهنگي و ويژگيهاي هويتي استان و گسترش تبادلات فرهنگي با سطح ملي.
2ـ تأمين آب لازم براي دشتهاي مستعد و مراكز جمعيتي استان.
3ـ نوينسازي كشاورزي هماهنگ با شرايط اقليمي، مقتضيات طبيعي و الزامات بازار.
4ـ گسترش فعاليتهاي بازرگاني، با تأكيد بر مبادلات مرزي.
5 ـ توسعه فعاليتهاي صنعتي با تأكيد بر صنايع مرتبط با نفت و گاز، صنايع معدني و صنايع تبديلي بخش كشاورزي.
6 ـ گسترش شبكههاي تأمين انرژي.
7ـ تقويت زيرساختهاي شـهري و ايجـاد تعـادل و توازن در نظام سلسله مـراتب خدماترساني شهري و روستايي استان.
8 ـ افزايش نقش دولت در فرآيند توسعه استان.
9ـ حفظ و صيانت از منابع طبيعي آسيبپذير استان.
10ـ گسترش شبكههاي ارتباطي از قبيل ارتباطات جادهاي، ريلي و هوايي.
11ـ گسترش فعاليتهاي گردشگري با تأكيد بر گردشگري فرهنگي و سنن محلي و زيارتي با كشور عراق.
12ـ نهادينهسازي بهرهوري و افزايش آن در بخشهاي اقتصادي و عوامل توليد.
13ـ ارتقاء نقشورزش در تأمين سلامت جسمي و روحي و تقويت توانمنديهاي افراد و گروههاي اجتماعي.
14ـ دستيابي به هدفهاي توسعه هزاره (M.D.G)در استان.
15ـ توانمندسازي بخش تعاوني براي ايفاي فعاليتهاي گسترده و اداره بنگاههاي اقتصادي بزرگ.
16ـ توسعه نقش و جايگاه زنان در سطوح تصميمسازي و تصميمگيري استان.
هـ ـ راهبردهاي بلندمدت توسعه
1ـ گسترش خدمات فرهنگي، آموزشي، بهداشتي و گذران اوقات فراغت، با تأكيد بر توسعه زمينههاي مشاركت مردم و نهادهاي غيردولتي.
2ـ مهار و ذخيرهسازي و انتقال آب براي تبديل اراضي مستعد ديم به كشت آبي، گسترش شبكههاي آبرساني، آبياري و زهكشي اصلي و فرعي، پوشش انهار سنتي و افزايش سطح زير كشت اراضي آبي و بهينهسازي مصرف آب در بخشهاي شرب، كشاورزي و صنعت و بهرهبرداري مطلوب از آبهاي سطحي و تقويت منابع آبهاي زيرزميني با اولويت آبخوانها با بيلان منفي.
3ـ بازسازي و اصلاح و يكپارچه سازي اراضي، توسعه كشتهاي گلخانهاي، باغداري و ترويج آبزيپروري.
4ـ ايجاد تعادل بين دام و مرتع و افزايش ظرفيت توليدي مراتع.
5 ـ فراهم نمودن امكانات لازم براي توسعه فعاليتهاي بازرگاني و مبادلات مرزي، گردشگران و زائران عتبات عاليات.
6 ـ سرمايهگذاري بخش دولتي و جلب مشاركت بخشهاي غيردولتي در فعاليتهاي صنعتي و معدني
7ـ ارتقاء ظرفيتهاي ارتباطي موجود و ايجاد محورهاي جديد درون و برون استاني.
8 ـ تقويت شبكههاي تأمين، انتقال و توزيع انرژي و سوخت.
9ـ ارتقاء كيفيت خدمات برتر در شهر ايلام و تجهيز كانونهاي توسعه محلي موجود.
10ـ بسترسازي لازم براي تربيت و جذب نيروي انساني متخصص و اصلاح و ارتقاء كيفيت توان اداري، فني و اجرائي استان.
11ـ توسعه و تجهيز فضاها و امكانات گردشگري، رفاهي و قطبهاي تفريحي بهمنظور جذب گردشگران داخلي و خارجي و حفظ و احياي آثار فرهنگي و تاريخي.
12ـ توسعه آموزش و ترويج كشاورزي با توجه به روند روبهرشد اراضي آبي و باغات.
13ـ استفاده از انرژي برق آبي كوچك براي توليد برق.
14ـ توسعه صنايع غذاي و تبديلي كشاورزي، نساجي و پوشاك، شيميايي و سلولزي و معدني.
15ـ ايجاد سازوكارهاي لازم و حمايت از افزايش بهرهوري در بخشهاي اقتصادي و عوامل توليد.
16ـ گسترش ورزشهاي پرورشي، همگاني، تفريحي، قهرماني و حرفهاي در استان.
17ـ ريشهكني فقر شديد و گرسنگي و بهرهمندي همگاني از مواهب توسعه اقتصادي و اجتماعي.
18ـ دستيـابي همگانـي به آمـوزش ابتـدايي و ترويـج و بهبـود برابري جنسيتـي و توانمندسازي زنان.
19ـ كاهش مرگ ومير مادران و كودكان.
20ـ مبارزه با بيماريهاي عمده (ايدز / H.I.V، سل، مالاريا و ...).
21ـ حمايت مؤثر از تشكيل و توسعه تعاونيها و ايجاد و گسترش شهركها و مجتمعهاي تعاوني.
22ـ بسترسازي براي افزايش مشاركت اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و سياسي زنان در روند توسعه استان.
23ـ نهادينه كردن رويكرد مديريت عرضه و تقاضا و افزايش سطح آگاهي عمومي درمديريت بهينه مصرف آب.
24ـ ايجادزمينههاي لازم براي جلب مشاركت مردمي و بخشخصوصي در بهرهبرداري و مديريت آب.
25ـ گسترش پوشش بيمههاي اجتماعي و كاهش خدمات انساني در اثر حوادث.
شاخصهاي هدف كمّي در برنامه چهارم
سنـد ملي توسعه استان بوشهر
الف ـ اصليترين قابليتهاي توسعه
1ـ سابقه ديرينه در امر تجارت با برخورداري از تأسيسات بندري و مبادلات فرهنگي در طول 625 كيلومتر سـواحل خلـيج فارس و امكان استـقرار در محور ارتبـاطي شمال ـ جنوب.
2ـ وجود ذخاير نفت و گاز و قرارگيري حوزه عظيم گازي پارس جنوبي و شمالي، نار وكنگان و منطقه ويژه اقتصادي انرژي پارس شامل تأسيسات پتروشيمي، بهرهبرداري، انتقال و فرآوري گاز در محدوده استان و امكان توسعه فعاليتهاي مرتبط.
3ـ قرارگيري حوزه نفتي مند، حوزه و تأسيسات نفتي بهرگان و خارك به عنوان اصليترين پايانه صدور نفت كشور در محدوده استان.
4ـ وجود منابع غني دريايي و ظرفيتهاي قابل توجه صيادي و آبزيپروري (بويژه ميگو).
5 ـ وجود منابع آب سطحي قابل مهار.
6 ـ برخورداري از شرايط اقليمي مناسب براي كشت خارج از فصل صيفيجات و كشت انواع محصولات گرمسيري بويژه خرما با قابليت صادرات.
7ـ برخورداري از نوار ساحلي مناسب و اكوسيستمهاي مستعد، بويژه جنگلهاي حرا براي توسعه فعاليتهاي گردشگري دريايي در فصول مساعد سال.
8 ـ برخورداري از ذخاير معدني غيرفلزي قابل توجه با فاصله بسيار نزديك از دريا و امكان فرآوري و توسعه فعاليتهاي مرتبط بويژه توليد سيمان با قابليت صادراتي.
9ـ وجود زمينههاي قانوني براي توسعه ورزش، نگرش مثبت جامعه به فعاليتهاي ورزشي، گرايش بخش خصوصي و تشكلهاي داوطلب غيردولتي (NGO) بهسرمايهگذاري و خدماترساني در توسعه ورزش.
ب ـ عمدهترين تنگناها و محدوديتهاي توسعه
1ـ وجود آب و هواي گرم ونسبتاً خشك.
2ـ محدوديت منابع آب شيرين و پايين بودن راندمان آبياري.
3ـ عدم تناسب شبكههاي زيربنايي بويژه حمل و نقل، برق و تاسيسات بندري با قابليتهاي استان.
4ـ ناهمگوني و فرسوده بودن بافت، تاسيسات و زير ساختهاي شهري.
5 ـ نامناسب بودن ساختار تشكيلات اداري و كمبود نيروي انساني متخصص در سطوح مختلف و متناسب با نيازهاي توسعه استان.
6 ـ گسترش نيافتن فضاهاي فرهنگي، آموزشي درماني، ورزشي و گذران اوقات فراغت متناسب با شتاب تحولات اقتصادي واجتماعي منطقه.
7ـ وابستگي شديد منابع مالي بخش ورزش به درآمدهاي عمومي.
ج ـ مسائل اساسي استان
1ـ دوگانگي بين فعاليتهاي مدرن صنايع نفت و گاز با ساير فعاليتهاي اقتصادي در استان.
2ـ عدم تعادلهاي فضايي بين جنوب و شمال استان ناشي از تمركز فعاليتهاي مدرن صنعتي در بخش جنوبي آن.
3ـ رعايت نكردن استانداردهاي زيست محيطي در استقرار فعاليتها، بويژه در منطقه عسلويه و خارك.
4ـ عدم دسترسي به منابع آب و برق كافي و مطمئن براي تأمين نيازها و فعاليتها.
5 ـ محدوديت توسعه شهر بوشهر به علت استقرار پادگانها و مراكز نظامي و همچنين نيروگاه اتمي و حريم آن در بخش عمدهاي از اراضي قابل توسعة شهر بوشهر.
6 ـ محدوديت شديد امكانات و تسهيلات براي جذب و نگهداشت نيروي انساني متخصص در استان.
7ـ فقدان تأسيسات كافي مهار آبهاي سطحي و كاهش آبهاي زيرزميني.
8 ـ افزايش هزينه اجراي طرحهاي عمراني ناشي از فعاليتها و اقدامات موجود در منطقه پارس جنوبي.
9ـ ضعف پايانههاي صادراتي و عدم توسعه و تجهيز بنادر، متناسب با قابليتهاي استان.
10ـ فقدان نظام شناسايي استعدادهاي ورزشي.
د ـ هدفهاي بلند مدت
با توجه به مسائل اصلي، قابليتها و تنگناهاي موجود ، توسعه استان برپايه صنايع نفت و گاز و فعاليتهاي مرتبط با آن و صنايع تبديلي و تكميلي كشاورزي، گسترش خدمات بازرگاني و توسعه فعاليتهاي كشاورزي با تأكيد بر آبزيپروري و محصولات تخصصي خواهد بود.
به اين ترتيب هدفهاي بلند مدت استان عبارتند از:
1ـ تقويت جايگاه بخش صنعت در توسعه استان با اولويت صنايع شيميايي، انرژيبر، نفت و گاز، پتروشيمي، دريايي و شيلاتي و فرآوري محصولات كشاورزي و معدني و صنايع با فنآوري برتر.
2ـ گسترش فعاليتهاي بازرگاني و خدمات حمل و نقل.
3ـ توسعه و تقويت شبكههاي زيربنايي متناسب با جهتگيريهاي اصلي توسعه استان.
4ـ فراهمكردن زمينههاي بهينهسازي مصرف انرژي و بهرهبرداري از انرژيهاي نو.
5 ـ حفظ، احياء و ارتقاء توانمنديهاي زيستمحيطي براي تحقق توسعه پايدار.
6 ـ تامين آب لازم متناسب با گسترش مراكز زيست و فعاليت.
7ـ شكلگيري متعادل و متوازن مراكز زيست و فعاليت در درون استان.
8 ـ توسعه فعاليتهاي گردشگري و بهرهگيري از جاذبههاي تاريخي، فرهنگي و طبيعي با اولويت سواحل و جزاير.
9ـ توسعـه زيرساختهاي اجتماعي با تأكيـد بر توسعـه و تجهيز مراكز آموزش و پژوهش متناسب با نيازهاي استان.
10ـ گسترش و نوينسازي فعاليتهاي صيادي و آبزي پروري و نخلستانها.
11ـ ارتقاء بهرهوري عوامل توليد و افزايش راندمان آبياري.
12ـ توسعه منابع انساني و تامين نيروي انساني ماهر و متخصص مورد نياز فعاليتهاي استان.
13ـ توسعه و تقويت شبكههاي ارتباطي با تأكيد بر زيرساختهاي IT و ICT .
14ـ كاهش آثار سوء ناشي از دوگانگي فعاليتهاي سنتي و فعاليتهاي مدرن.
15 ـ اعتلاء معرفت ديني، ارزشهاي فرهنگي و ويژگيهاي هويتي استان.
16ـ نهادينهسازي بهرهوري و افزايش آن در بخشهاي اقتصادي و عوامل توليد.
17ـ ارتقاء نقش ورزش در تأمين سلامت جسمي و روحي و تقويت توانمنديهاي افراد و گروههاي اجتماعي.
18ـ دستيابي به هدفهاي توسعه هزاره (M.D.G) در استان.
19ـ توانمندسازي بخش تعاوني براي ايفاي فعاليتهاي گسترده و اداره بنگاههاي اقتصادي بزرگ.
20ـ توسعه نقش و جايگاه زنان در سطوح تصميمسازي و تصميمگيري استان.
هـ ـ راهبردهاي بلند مدت توسعه
1ـ ايجاد پيوند منطقي بين توسعه منطقه ويژه اقتصادي پارس و توسعه استان.
2ـ تقويت زيرساختهاي لازم براي توسعه فعاليتهاي بازرگاني خارجي.
3ـ ايجاد زمينه براي سرمايهگذاري داخلي و خارجي با تاكيد بر سرمايهگذاران بومي خارج ازكشور.
4ـ توسعه محورهاي ارتباطي زميني و هوائي و دريايي، خطوط انتقال و توزيع انرژي و گازرساني به شهرها وصنايع و روستاهاي پرجمعيت.
5 ـ گسترش صـيد صنعتي، بازسـازي ذخايرآبزيان، تأمـين زيرسـاختهاي آبزيپروري، اصلاح باغات (خرما و مركبات) وتوسعه صنايع تبديلي مرتبط با آن.
6 ـ فراهمآوردن زمينههاي لازم براي تربيت، جذب و ماندگاري نيروي انساني متخصص.
7ـ ذخيرهسازي، جلوگيري از هدررفتن آبهاي سطحي و انتقال آن به مراكز مصرف وتقويت منابع آبهاي زيرزميني با اولويت آبخوانهاي با بيلان منفي.
8 ـ اعمال مديريت هماهنگ و آيندهنگر بر عرصههاي زيستمحيطي و منابع طبيعي استان.
9ـ گسترشفعاليتهاي عمراني در شهرها و روستاها، سواحل وجزاير استان به ويژه خارك و رفع عقبماندگيهاي شديد در اين زمينه.
10ـ فراهمآوردن بسترهاي اجتماعي و فرهنگي مناسب براي تعامل و سازگاري با فعاليتهاي نوين در استان.
11ـ فراهم كردن بسترهاي مناسب براي سرمايهگذاري بخش خصوصي در توسعه گردشگري استان با تاكيد بر گردشگري ساحلي.
12ـ توسعه ارتباطات بينالمللي در زمينههاي علمي، اقتصادي و فرهنگي و ورزشي با توجه به همجواري با كشورهاي حاشيه خليج فارس.
13ـ تقويت منطقه ويژه اقتصادي بوشهر و مطالعه براي ايجاد منطقه آزاد تجاري در استان.
14ـ تقويت زيرساختهاي مورد نياز اقتصاد دانايي محور و گسترش خدمات برتر.
15ـ ايجاد سازوكارهاي لازم و حمايت از افزايش بهرهوري در بخشهاي اقتصادي و عوامل توليد.
16ـ گسترش ورزشهاي پرورشي، همگاني، تفريحي، قهرماني و حرفهاي در استان.
17ـ ريشهكني فقر شـديد و گرسنـگي و بهرهمنـدي همـگاني از مواهب توسعـه اقتصادي و اجتماعي .
18ـ دستيابي همگاني به آموزش ابتدايي و ترويج و بهبود برابري جنسيتي و توانمندسازي زنان.
19ـ كاهش مرگ ومير مادران و كودكان.
20ـ مبارزه با بيماري هاي عمده (ايدز / H.I.V ، سل ،مالاريا و ...).
21ـ حمايت مؤثر از تشكيل و توسعه تعاونيها و ايجاد و گسترش شهركها و مجتمعهاي تعاوني.
22ـ بسترسازي براي افزايش مشاركت اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و سياسي زنان در روند توسعه استان.
23ـ نهادينهكردن رويكرد مديريت عرضه و تقاضا و افزايش سطح آگاهي عمومي درمديريت بهينه مصرف آب.
24ـ ايجاد زمينههاي لازم براي جلب مشاركت مردمي و بخش خصوصي در بهرهبرداري و مديريت آب.
25 ـ گسترش پوشش بيمههاي اجتماعي و كاهش خدمات انسان.
شاخصهاي هدف كمّي در برنامه چهارم
سنـد ملي توسعه استان تهران
الف ـ اصلي ترين قابليتهاي توسعه
1ـ مركزيت سياسي، اداري، قضايي، اقتصادي و مديريتي در تهران.
2ـ وجود كلان شهرهاي تهران و كرج.
3ـ استقرار حدود يك سوم انواع صنايع بزرگ كشور و صنايع بزرگ تبديلي و بستهبندي محصولات كشاورزي در استان.
4ـ استقرار بر مسير كريدورهاي بينالمللي حمل و نقل و وجود شبكه مناسب ارتباطي زميني، هوائي با توجه به فرودگاه بينالمللي امام خميني به عنوان HUB هوايي بينالمللي و ريلي به كليه نقاط كشور و جهان.
5 ـ برخورداري از حدود يك سوم شبكههاي ارتباطي مخابراتي كشور و فرودگاه پيام به عنوان HUB پستي منطقه.
6 ـ توان تامين انرژي براي انواع فعاليتها.
7ـ وجود زير ساختهاي گسترده بازرگاني و مركزيت تجاري در سطح ملي و بزرگترين بازار مصرف كشور براي توليدات مختلف و استقرار واحدهاي عمده تهيه و توزيع كالاي كشور در استان.
8 ـ برخورداري از منابع قابل توجه سرمايهاي و گردش سريع سرمايه با عملكرد ملي و فراملي.
9ـ استقرار مراكز عمده خدمات برتر در سطوح ملي و فراملي ( فني، مهندسي، مشاورهاي، علمي تخصصي، مالي و اعتباري، بهداشتي و درماني).
10ـ برخورداري از نيروي انساني متخصص و ماهر.
11ـ استقرار مراكز عمده وسطح بالاي پژوهشي و آموزش عالي.
12ـ مركز بخش عمدهاي از فعاليتهاي ورزشي، فرهنگي و هنري كشور (مطبوعات و رسانههاي جمعي، نشر و چاپ، تئاتر و سينما، ورزش و تربيت بدني، همايشها و جشنوارهها، نمايشگاههاي بينالمللي)
13ـ تمركز بخش عمدهاي از نهادها و تشكلهاي مدني و سياسي.
14ـ بالا بودن سطح فرهنگ عمومي و مشاركت فعال زنان در امور اقتصادي، اجتماعي، سياسي و فرهنگي.
15ـ همجواري با حوضههاي آبريز شمال و غرب كشور و برخورداري از منابع آبهاي زيرزميني در فيروزكوه و دماوند.
16ـ برخورداري از جـاذبههـاي طبيعـي، تاريخي، مذهبـي و فرهنگـي و نواحـي تفرجگاهي و تأسيسات گردشگري.
17ـ اقليم مناسب و اراضي مستعد كشاورزي.
18ـ توانايي به كارگيري انرژيهاي نو و تجديدپذير براي تأمين برق (انرژي باد، زيست توده و خورشيد).
19ـ وجود زمينههاي قانوني براي توسعه ورزش، نگرش مثبت جامعه بهفعاليتهاي ورزشي، گرايش بخش خصوصي و تشكلهاي داوطلب غيردولتي (NGO) بهسرمايهگذاري و خدماترساني در توسعه ورزش.
ب ـ عمدهترين تنگناها و محدوديتهاي توسعه
1ـ محدوديت منابع آبهاي سطحي و زير زميني.
2ـ محدوديت اراضي براي توسعه شهرهاي موجود.
3ـ زلزله خيزي و وجود گسلهاي فعال.
4ـ ضعف پوشش گياهي و كافي نبودن عمليات آبخيزداري و شوري و تخريب خاك
5 ـ پديده وارونگي هوا در شهرهاي تهران و کرج.
6 ـ وابستگي شديد منابع مالي بخش ورزش به درآمدهاي عمومي.
ج ـ اصليترين مسائل
1ـ دخالت مديريت كلانكشور در مديريت استان و نبود مديريت واحد شهري مناسب.
2ـ تمركز شديد فعاليتهاي اداري، بازرگاني و خدماتي و نظامي با عملكرد ملي در كلان شهرهاي تهران و كرج.
3ـ مهاجرتهاي بي رويه به استان، تمركز شديد جمعيت و توسعه شهري و روستايي متمركز و مهارنشدني و وجود پديده حاشيهنشيني.
4ـ كمبود امكانات به لحاظ سرانه آموزشي، ورزشي، فرهنگي و تأسيسات و تسهيلات شهري به ويژه تاسيسات جمع آوري و تصفيه فاضلاب شهري.
5 ـ گسترش روزافزون تغيير كاربري اراضي زراعي و باغات و تصرف حريم رودخانهها.
6 ـ بهرهبرداري نامناسب از منابع آبهاي سطحي و زيرزميني.
7ـ استقرار مراكز جمعيتي بر روي گسلهاي زلزله و مسيلها.
8 ـ استقرار خطوط انتقال انرژي و آب و انبارهاي ذخيره سوخت در مراكز تجمع جمعيت و فعاليت.
9ـ استقرار زاغههاي مهمات، صنايع دفاعي و پادگانهاي نظامي در مراكز تجمع جمعيت و فعاليت.
10ـ بحراني بودن شرايط زيست محيطي (آب، خاك، هوا و ...) در كلان شهرهاي استان و آلودگي شديد محيط زيست در ساير نقاط آن.
11ـ عدم كشش شبكه حمل و نقل درون شهري و برون شهري استان.
12ـ کمبود و نارسايي در تأمين امنيت اجتماعي.
13ـ بيكاري بالاي جوانان و فارغالتحصيلان دانشگاهي.
14ـ پايين بودن بهرهوري نيروي كار و سرمايه.
15 ـ فقدان نظام شناسايي استعدادهاي ورزشي.
د ـ اهداف بلند مدت
با توجه به قابليتها و تنگناها و استقرار مركزيت كشور، توسعه پايدار دراستان برمحوريت ايفاي نقش مديريت عالي فرآيندهاي توسعه ملي و روابط فراملي كشور، امور تخصصي علمي، آموزشي و پژوهشي در سطوح ملي و فراملي، خدمات برتر تخصصي و فني و مهندسي و صنايع با تكنولوژي برتر با تكيه برICT در قالب يك مديريت يكپارچه و واحد استاني استوار خواهد بود و به نماد توسعه يافتگي كشور تبديل خواهد شد. بدين ترتيب اهداف بلند مدت توسعه استان عبارتند از:
الف ـ اهداف استان در مفهوم عام آن
1ـ ايجاد مديريت واحد شهري در شهرهاي بزرگ.
2ـ سالم سازي محيط زيست.
3ـ دستيابي به تعادل فضائي و مهار و كنترل رشد جمعيتي و كالبدي مجموعه شهري تهران.
4ـ اعتلاي معرفت ديني، ارزشهاي فرهنگي و ويژگيهاي هويتي استان و ساماندهي فعاليتهاي فرهنگي، اجتماعي و ورزشي و توزيع متعادل امکانات درسطح استان.
5 ـ حفظ، احيا و بهرهبرداري مناسب از منابع پايه و طبيعي.
6 ـ حفظ، احيا و بهرهبرداري مناسب از منابع آب محدود.
7ـ ارتقاء امنيت نقاط شهري و روستايي در برابرحوادث طبيعي و غيرمترقبه.
8 ـ ساماندهي ترافيك در ترددهاي شهري و بين شهري.
9ـ ساماندهي بازارهاي كالا.
10ـ ساماندهي فعاليتهاي صنعتي.
11ـ ساماندهي فعاليتهاي كشاورزي، افزايش بهرهوري محصولات و فرآوردهها با تأكيد بر توسعه كشتهاي متراكم و گلخانهاي و كاهش ضايعات.
12ـ ساماندهي صنعت گردشگري.
13ـ نهادينهسازي بهرهوري و افزايش آن در بخشهاي اقتصادي و عوامل توليد.
14ـ ارتقاء نقشورزش در تأمين سلامت جسمي و روحي و تقويت توانمنديهاي افراد و گروه هاي اجتماعي.
15ـ دستيابي به هدفهاي توسعه هزاره (M.D.G) در استان.
16ـ توانمندسازي بخش تعاوني براي ايفاي فعاليتهاي گسترده و اداره بنگاههاي اقتصادي بزرگ.
17ـ توسعه نقش و جايگاه زنان در سطوح تصميمسازي و تصميمگيري استان.
ب ـ اهداف استان به لحاظ استقرار مركزيت كشوردر آن
1ـ اصلاح در ساختار مديريت توسعهاي شهر تهران و هويت بخشي به مديريت استاني در آن متناسب با جايگاه مركزيت آن و درمقايسه با كلانشهرهاي مشابه در دنيا.
2ـ تقويت نقش بينالمللي كلانشهر تهران در زمينه فعاليتهاي آموزشي و پژوهشي سطح بالاي تخصصي و خدمات برتر.
3ـ مقابله با بحران آلودگي هواي كلانشهر تهران.
4ـ ساماندهي ترافيك در ترددهاي شهري و مبادي ورودي و خروجي كلانشهر تهران متناسب با جايگاه مركزيت كشور.
هـ ـ راهبردهاي بلند مدت توسعه
الف ـ راهبردهاي استان در مفهوم عام آن
1ـ فراهم نمودن زمينههاي لازم براي افزايش مشاركتهاي مردمي در مديريت و خدمات شهري و واگذاري فعاليتها به بخشهاي عمومي غيردولتي (به ويژه شوراها)، خصوصي، تعاوني و سازمانهاي غيردولتي (NGOها) درقالب مديريت واحد شهري.
2ـ ايجاد شرايط ويژه در مجموعه شهري تهران براي معكوس نمودن روند مهاجرت.
3ـ تقويت الگوي چند مركزي ساختار فضايي استان.
4ـ توسعه شهري بر اساس موازين شهر سالم و رعايت ضوابط زيست محيطي.
5 ـ بسترسازي براي ايجاد توسعه اجتماعي، فرهنگي و ورزشي براي ساكنان استان با تاكيد برتقويت زمينههاي گذران اوقات فراغت.
6 ـ اصلاح و تغيير الگوي توزيع و مصرف آب و انرژي.
7ـ تأمين امنيت سازههاي موجود و در حال ساخت در برابر حوادث طبيعي و غيرمترقبه.
8 ـ تقويت امر پيشگيري و مديريت بحران و بازسازي در برابر حوادث طبيعي و غيرمترقبه.
9ـ ساماندهي خطوط انتقال انرژي و آب و انبارهاي ذخيره سوخت در جهت ارتقاء امنيت نقاط تجمع جمعيت و فعاليت در برابر حوادث مربوطه.
10ـ ساماندهي استقرار امكانات و تجهيزات دفاعي، امنيتي در سطح استان در جهت ارتقاء امنيت نقاط تجمع جمعيت و فعاليت در برابر حوادث مربوط.
11ـ توسعه و بهينهسازي شبكههاي حمل و نقل به ويژه در نقاط شهري.
12ـ توسعه بورسهاي كالايي با عملكرد ملي و منطقهاي.
13ـ اصلاح در ساختار صنعتي.
14ـ ممنوعيت تغيير كاربري اراضي باغي، زراعي، جنگلي و مرتعي.
15ـ بهبود مديريت و اصلاح شيوههاي توليد در بخش کشاورزي استان.
16ـ توسعه صنعت پرورش گل در نقاط مستعد استان براي صادرات.
17ـ تبديل استان به يكي از قطبهاي گردشگري كشور.
18ـ اقتصادي نمودن توليد كالاها و خدمات.
19ـ حمايت از ايجاد و توسعه صنايع با تكنولوژي برتر و غيرآلاينده مجاز (صنايع نوين) الكترونيك پيشرفته، تجهيزات و ابزار دقيق، بيوتكنولوژي اپيك، اتوماسيون سيستمهاي توليدي، مواد پيشرفته و مهندسي نرمافزار.
20ـ ايجاد سازوكارهاي لازم و حمايت از افزايش بهرهوري در بخشهاي اقتصادي و عوامل توليد.
21ـ گسترش ورزشهاي پرورشي، همگاني، تفريحي، قهرماني و حرفهاي در استان.
22ـ ريشـهكني فقر شـديـد و گرسنگي و بهرهمنـدي همگاني از مـواهب توسعـه اقتصادي و اجتماعي.
23ـ دستيابي همگاني به آموزش ابتدايي و ترويج و بهبود برابري جنسيتي و توانمندسازي زنان
24ـ كاهش مرگ و مير مادران و كودكان.
25ـ مبارزه با بيماريهاي عمده (ايدز /H.I.V ، سل، مالاريا و ...).
26ـ حمـايت مؤثر از تشكيـل و توسعـه تعـاونيهـا و ايجـاد و گسترش شهركها و مجتمعهاي تعاوني.
27ـ بسترسازي براي افزايش مشاركت اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و سياسي زنان در روند توسعه استان.
28ـ نهادينـهكردن رويكرد مديريت عرضه و تقاضا و افزايش سطح آگاهي عمومي در مديريت بهينه مصرف آب.
29ـ ايجـاد زمينـههـاي لازم براي جلب مشـاركت مـردمـي و بخش خصـوصي در بهرهبرداري و مديريت آب.
30ـ گسترش پوشش بيمههاي اجتماعي و كاهش خدمات انساني در اثر حوادث.
ب ـ راهبردهاي استان به لحاظ استقرار مركزيت كشور در آن
1ـ اعمال مديريت توسعهاي يكپارچه در كلانشهر تهران در ارتباط با ساير نقاط استان.
2ـ محدودنمودن نقش دستگاههاي ستادي دولت مستقر در تهران به تصميمگيري راهبردي و سياستگذاري دولت در سطح ملي و فراملي.
3ـ گسترش تكنولوژي ارتباطات و اطلاعات در مجموعه شهري تهران.
4ـ توسعه فعاليتهاي آموزشي و پژوهشي سطح بالاي تخصصي و خدمات برتر در مجموعه شهري تهران با عملكرد بينالمللي.
5 ـ كاهش ميزان آلايندههاي هواي تهران.
6 ـ تقويت و تجهيز شبكههاي حمل و نقل در مجموعه شهري تهران.
شاخصهاي هدف كمّي در برنامه چهارم
سنـد ملي توسعه استان چهارمحال و بختياري
الف ـ اصليترين قابليتهاي توسعه
1ـ موقعيت جغرافيايي و ارتباطي مناسب و استقرار بينقطبهاي توسعهيافته صنعتي وكشاورزي اصفهان و خوزستان.
2ـ برخورداري از شرايط اقليمي طبيعي و جاذبههاي مناسب و مستعد براي توسعه گردشگري بويژه اكوتوريسم.
3ـ برخورداري از نزولات و منابع آبي فراوان، وجود سرشاخهها و رودخانههاي مهم كارون و زاينده رود و تالابها و چشمههاي متعدد.
4ـ برخورداري از قابليت توسعه باغداري، دامپروري و آبزي پروري .
5 ـ وجود چشمههاي متعدد آب معدني با قابليت صادراتي و تنها شهرك تخصصي آب كشور در استان.
6 ـ برخورداري از محيط زيست و پوشش گياهي مناسب براي توليد گياهان دارويي.
7ـ وجود مراكز آموزش عالي و قابليت تبديل شهركرد به عنوان يكي از مراكز دانشگاهي كشور.
8 ـ قابليت توسعـه صنـايع تبديلي، تكميلي و جانبي فعاليتهاي كشاورزي و آبهاي معدني.
9ـ قابليت توليد برق از طريق نيروگاههاي برق آبي (بزرگ و كوچك).
10ـ پيشينه غني تاريخي و فرهنگي.
11ـ يكپارچگي فرهنگي.
12ـ وجود تعداد زيادي نيروي كار ماهر در داخل و خارج از كشور.
13ـ وجود امكانات زيربنايي آب، برق، گاز، ارتباطات و شهركهاي صنعتي.
14ـ وجود منابع نفت و گاز در استان.
15ـ وجود زمينههاي قانوني براي توسعه ورزش، نگرش مثبت به فعاليتهاي ورزشي، گرايش بخش خصوصي و تشكلهاي داوطلب غيردولتي (NGO) به سرمايهگذاري و خدماترساني و توسعه ورزش.
ب ـ عمدهترين تنگناها و محدوديتهاي توسعه
1ـ فرسايش شديد حوضههاي آبخيز.
2ـ فرسـوده بودن ناوگان حمـل و نقـل جـادهاي، محـدوديت حمـل و نقـل هوايي و نامناسب بودن شبكههاي ارتباطي بين استاني.
3ـ ضعف تكنولوژي پيشرفته، محدود بودن واحدهاي طراحي و مهندسي و امكانات نوسازي ماشينآلات.
4ـ وابستگي شديد منابع مالي بخش ورزش به درآمدهاي عمومي.
5 ـ كوهستاني بودن بخش وسيعي از استان و طولاني بودن دوره يخبندان و سرماي شديد.
ج ـ مسائل اساسي استان
1ـ اختيار نداشتن در برداشت از آبهاي سطحي و بيلان منفي سفرههاي آب زيرزميني استان.
2ـ نامناسب بودن شبكه راههاي استان و وجود نقاط حادثه خيز فراوان.
3ـ دشواري خدماترساني به روستاهاي كوچك و پراكنده در مناطق كوهستاني.
4ـ غالب بودن شيوه توليد سنتي در نواحي روستائي و عشايري استان.
5 ـ كمبود تأسيسات و تجهيزات اقامتي در عرصه گردشگري استان و نازل بودن خدمات در اين بخش.
6 ـ پائينبودن درآمد سرانه و مشاركت ناكافي بخشخصوصي براي سرمايهگذاري در فعاليتهاي اقتصادي.
7ـ عدم تعادل دام و مرتع، بهرهبرداري نامناسب از پوشش گياهي و سرمايهگذاري ناكافي براي احياء، حفظ و حراست آبخيزها.
8 ـ كمبود سرانه فضاها و امكانات فرهنگي و هنري.
9ـ فقدان نظام شناسايي استعدادهاي ورزشي.
د ـ هدفهاي بلندمدت
با ايمان به قدرت بيپايان الهي و با تلاشي مدبرانه، هدفمند و عزمي راسخ در جهت بهرهگيري صحيح و مطلوب از توانمنديها و امكانات استاني و ملي و ارتقاء ضريب بهرهوري كل عوامل توليد در راستاي تقويت و افزايش تواناييهاي توليدي و بالا بردن سطح درآمد استان با رويكرد برقراري عدالت اجتماعي و اقتصادي و رعايت مسائل زيست محيطي و بهرهگيري از توانمنديها، فعاليتهاي محوري سند ملي توسعه استان با عنايت بر الزامات حاكم بر تحقق چشم انداز بلندمدت كشور و سياستهاي كلان برنامه چهارم توسعه و با توجه به قابليتها، تنگناها و محدوديتهاي استان بر پايه حفظ منابع آب و خاك و توسعه كشاورزي نوين، گردشگري و جذب و جلب سرمايهها در زمينه ايجاد تعادل و توازن صنعتي و معدني استان در كشور و ساماندهي توسعه منابع آب استان استوار خواهد بود. بنابراين هدفهاي بلندمدت توسعه استان عبارتند از:
1ـ توسعه صنعت گردشگري استان با تأكيد بر اكوتوريسم، توريسم روستايي و ورزشهاي زمستاني و آبي.
2ـ ارتقاء نقش و جايگاه آب در فعاليتهاي اقتصادي استان.
3ـ حراست و احياء آبخيزها، مراتع و جنگلها و ساير عرصههاي زيست محيطي.
4ـ توسعه فعاليت كشاورزي با تأكيد بر توسعه باغداري، دامپروري، زنبورداري و پرورش آبزيان متناسب با ظرفيت منابع آب در استان و برنامههاي مديريت منابع آب حوضه آبريز.
5 ـ توسعه صنعتي با تأكيد بر صنايع تبديلي مرتبط با بخش كشاورزي و دامداري و منابع آب.
6 ـ توسعه فعاليتهاي صنعتي و معدني با تأكيد بر صنايع فولاد، پتروشيمي، نفت و گاز.
7ـ توسعه و ارتقاء محورهاي ارتباطي استان (جادهاي، ريلي و هوايي) با تأكيد بر محورهاي ارتباطي استانهاي اصفهان، خوزستان و فارس.
8 ـ گسترش بازرگاني مدرن و بالابردن سطح مبادلات، بازاريابي و نفوذ به بازارهاي ملي، منطقهاي و جهاني.
9ـ حفظ، احياء و ارتقاء قابليتهاي زيستمحيطي، بويژه در تالابها و اكوسيستمهاي نادر گياهي و جانوري.
10ـ ساماندهي نظام مراكز زيست و فعاليت در نواحي روستايي و عشايري استان.
11ـ ايمنسازي مراكز سكونت و فعاليت در برابر سوانح در مناطق شهري و روستايي.
12ـ توسعه بخش آموزش عالي و تبديل شهر كرد به شهر دانشگاهي در سطح ملي.
13ـ توسعه و ارتقاء تأسيسات زيربنائي و زير ساختهاي خدمات شهري.
14ـ جذب و حفظ سرمايه و نيروي انساني ماهر و متخصص. (ارتقاء سطح دانش و مهارت نيروي كار استان متناسب با سطح ملي و جهاني).
15ـ اعتلاء معرفت ديني، ارزشهاي فرهنگي و ويژگيهاي هويتي استان و ارتقاء شاخصهاي توليدات فرهنگي.
16ـ ارتقاء ضريب بهرهوري منابع استان.
17ـ هماهنگسازي عمليات عمراني و سرمايهگذاري جديد.
18ـ ارتقاء شاخصهاي سلامت، بهداشت و درمان استان.
19ـ تضمين و تأمين امنيت معيشتي فراگير در استان.
20ـ ارتقاء شاخصهاي اقتصادي استان و درآمد سرانه.
21ـ اعتلاي معرفت ديني در جامعه و توسعه فعاليتهاي قرآني.
22ـ ايجاد فضاي فرهنگي سالم.
23ـ بهبود شاخصهاي آموزش و پرورش و گسترش آموزش هاي فني و حرفهاي و كاربردي، دانشسراها، آموزشكدهها و مراكز تربيت معلم.
24ـ تقويت بسترهاي مشاركت اجتماعي و سياسي در استان.
25ـ كاهش آسيبهاي اجتماعي در استان.
26ـ نهادينهسازي بهرهوري و افزايش آن در بخشهاي اقتصادي و عوامل توليد.
27ـ ارتقاء نقش ورزش در تأمين سلامت جسمي و روحي و تقويت توانمنديهاي افراد و گروههاي اجتماعي.
28ـ دستيابي به هدفهاي توسعه هزاره (M.D.G) در استان.
29ـ توانمندسازي بخش تعاوني براي ايفاي فعاليتهاي گسترده و اداره بنگاههاي اقتصادي بزرگ.
30ـ توسعه نقش و جايگاه زنان در سطوح تصميمسازي و تصميمگيري استان.
هـ ـ راهبردهاي بلندمدت
1ـ تأمين زيرساختها و فراهمكردن زمينه توسعه و احداث تأسيسات گردشگري با مشاركت بخش خصوصي.
2ـ افزايش سهم استان از برداشت منابع آبهاي سطحي و بهكارگيري روشهاي مناسب براي بهرهبرداري از آنها و بهرهبرداري مطلوب از آبهاي سطحي و تقويت منابع آبهاي زيرزميني با اولويت آبخوانهاي با بيلان منفي.
3ـ تأمين زيرساختهاي لازم و فراهم نمودن امكانات جهت توسعه باغات، سايت پرورش آبزيان و زنبورداري.
4ـ تبديل ديمزارهاي كم بازده به باغات و رويشگاههاي مرتعي.
5 ـ تقويت و تجهيز شهركرد جهت پوشش كامل خدماتي استان و تقويت ساير شهرها با توجه به توان اكولوژيكي و حفظ ايمني اين مراكز.
6 ـ تجديد نظر در الگوي استقرار جمعيت پراكنده موجود در نواحي غربي و جنوب غربي و فراهم آوردن زمينههاي لازم جهت ساماندهي مراكز زيست و فعاليت.
7ـ احياء مناطق مستعد جنگلي و ايجاد مناطق با پوشش درختان سريع الرشد و ترويج درختان مثمر، بويژه گردو و بادام.
8 ـ نوينسازي شيوه توليد كشاورزي و تنوع بخشي به فعاليتهاي اقتصادي روستاها با تأكيد بر توسعه دامداري صنعتي، باغداري، شيلات، زنبورداري و صنايع كوچك.
9ـ احياء و تجهيز دشتهاي منطقه عشايري در ييلاق و قشلاق براي ساماندهي عشاير در زيست بومها و تقويت و تجهيز آنها.
10ـ ايجاد زير ساختها و فراهم نمودن زمينههاي بهرهبرداري از واحدهاي بستهبندي آبهاي معدني.
11ـ گسترش خطوط انتقال برقوگاز دركانونهاي جمعيتي بويژه در مناطق جنگلي.
12ـ بهسازي و توسعه راههاي اصلـي و فرعي استان با تأكيـد بر محـورهاي ارتباطي خوزستان، اصفهان و فارس.
13ـ ايجاد زمينههاي مناسب توسعه صنعتي با تأكيد بر صنايع فولاد، پتروشيمي ماشينسازي، ساخت تجهيزات و ريختهگري، صنايع غذايي و دارويي و بهداشتي، شيميايي، معدني، فلزي، نساجي و پوشاك و صنايع پاك.
14ـ حفظ و احياء آداب، رسوم و سنن فرهنگ محلي و استفاده از آن در توسعه فعاليتهاي گردشگري استان.
15ـ گسترش مراكز آموزش عالي متناسب با قابليتهاي استان.
16ـ توسعه و گسترش جنبش نرمافزاري.
17ـ اشاعه و گسترش خدمات بازرگاني نوين.
18ـ زمينهسازي جلب و جذب مناسب سرمايههاي بخش خصوصي.
19ـ بهبود، اصلاح و بهسازي مديريت و بهرهبرداري از منابع طبيعي استان.
20ـ مشاركت مؤثر و هماهنگ نهادهاي ذيربط در راستاي تقويت فرهنگ استفاده از منابع طبيعي استان.
21ـ نهادينه كردن فرهنگ توليد محصولات فرهنگي و ايجاد انگيزه و عزم همگاني براي دستيابي به اهداف مورد نظر در افق چشم انداز.
22ـ حمايت مالي و تأمين امنيت شغلي فعالان بخش فرهنگ (بويژه NGOها و تشكلهاي ديني).
23ـ اعمال مديريت منسجم و هماهنگ در بخش فرهنگ.
24ـ بهرهگيري مناسب از موقعيت جغرافيايي استان.
25ـ آمادهسازي عرصههاي مختلف استان براي انجام فعاليتهاي جديد در راستاي ايجاد فرصتهاي شغلي.
26ـ آموزش فراگير و همگاني سلامت و بهداشت.
27ـ حمايت از توسعه و گسترش خدمات رفاه اجتماعي در استان.
28ـ احداث، گسترش و توانمندسازي ظرفيت توليد استان.
29ـ حفظ و اعتلاي هويت اسلامي و عمق بخشي به ترويج ارزشهاي اسلامي و خرافهزدايي.
30ـ تقويت توان نهادهاي محلي، شوراها و NGOها از طريق كاهش تصديگري دولت و واگذاري مسئوليتها.
31ـ تأمين سرمايه انساني و ايجاد و گسترش فضاهاي مناسب آموزشي و تجهيز آنها به تكنولوژي آموزشي نوين با تأكيد بر آموزشهاي فني، حرفهاي، كار دانش.
32ـ استفاده از انرژي برق آبي كوچك و زيست توده براي نواحي روستايي.
33ـ ايجاد سازوكارهاي لازم و حمايت از افزايش بهرهوري در بخشهاي اقتصادي و عوامل توليد.
34ـ گسترش ورزشهاي پرورشي، همگاني، تفريحي، قهرماني و حرفهاي در استان.
35ـ ريشهكني فقر شديد و گرسنگي و بهرهمندي همگاني از مواهب توسعه اقتصادي و اجتماعي.
36ـ دستيـابي همگاني به آمـوزش ابتـدايي و ترويـج بهبـود برابري جنسيتـي و توانمندسازي زنان.
37ـ كاهش مرگ و مير مادران و كودكان.
38ـ مبارزه با بيماريهاي عمده (ايدز / H.I.V، سل، مالاريا و ...).
39ـ حمايت مؤثر از تشكيل و توسعه تعاونيها و ايجاد و گسترش شهركها و مجتمعهاي تعاوني.
40ـ بسترسازي براي افزايش مشاركت اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و سياسي زنان در روند توسعه استان.
41ـ نهادينهكردن رويكرد مديريت عرضه و تقاضا و افزايش سطح آگاهي عمومي درمديريت بهينه مصرف آب.
42ـ ايجاد زمينههاي لازم براي جلب مشاركت مردمي و بخش خصـوصي در بهرهبرداري و مديريت آب.
43ـ گسترش پوشش بيمههاي اجتماعي و كاهش خدمات انساني در اثر حوادث.
شاخصهاي هدف كمّي در برنامه چهارم
سنـد ملي توسعه استان خراسان رضوي
الف ـ اصلي ترين قابليتهاي توسعه
1ـ وجود مرقد مطهر حضرت رضا (ع) به عنوان زيارتگاه مسلمانان جهان.
2ـ استقرار استان در كريدورهاي بينالمللي شمال ـ جنوب وشرق ـ غرب و در مسير شبكههاي حمل و نقل جادهاي و ريلي و هوايي.
3 ـ موقعيت ممتاز جغرافيايي به عنوان دروازه مبادلات بازرگاني كشور با آسياي مركزي و نزديكي به ذخاير نفت و گاز آسياي مركزي و نقش مهم ژئوپوليتيكي استان در زمينه تعاملات بينالمللي.
4 ـ تنوع اقليمي، وجود ديمزارهاي مستعد و برخورداري از طيف گستردهاي از محصولات گرمسيري و سردسيري، گياهان دارويي و فرآوردههاي دامي.
5 ـ برخورداري از پشتوانه فرهنگي و تاريخي بسيار غني درسطح ملي و بينالمللي.
6 ـ برخورداري از حوزههاي پرسابقه ديني و مذهبي و فرهنگ وقف و مشاركت در امور اجتماعي و خيريه.
7ـ وجود مراكز علمي و دانشگاههاي بزرگ و مؤسسات عالي پژوهشي دولتي و خصوصي.
8 ـ وجود نيروي انساني متخصص و برخورداري از ظرفيتهاي اجرائي قابل توجه و امكان صدور خدمات فني و مهندسي.
9 ـ بهرهمندي از آستان قدس رضوي به عنوان يك نهاد توانمند اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي.
10ـ دارا بودن رتبههاي اول تا سوم درتوليد تعداد كثيري از انواع محصولات زراعي, باغي و دامي در كشور وداشتن سهم عمدهاي درمحصولات صادراتي.
11ـ وجود معادن غني نظير سنگآهن، بوكسيت، منيزيت، مس، كروميت و ذخائر گاز طبيعي.
12ـ برخورداري از زمينههاي مناسب توسعه صنعتي به ويژه در صنايع غذايي، نساجي، قطعه سازي, خودروسازي، پتروشيمي و صنايع معدني.
13ـ وجود كلانشهر مشهد مقدس به عنوان يك مركز مهم ارائه خدمات برتر در سطح ملي و فرا ملي.
14ـ برخورداري از شبكههاي زير بنائي و خدماتي مناسب جهت جذب سرمايهگذاري داخلي و خارجي.
15ـ برخورداري ازظرفيتهاي تاريخي، فرهنگي و طبيعي براي جذب گردشگري داخلي و خارجي.
16ـ امكان بهرهگيري از انرژيهاي تجديد شونده خورشيدي، زيست توده و ... .
17ـ وجود زمينههاي قانوني براي توسعه ورزش، نگرش مثبت جامعه به فعاليتهاي ورزشي، گرايش بخش خصوصي و تشكلهاي داوطلب غيردولتي (NGO) بهسرمايهگذاري و خدماترساني در توسعه ورزش.
18ـ وجود زمينههاي تاريخي و اجتماعي و مشاركتهاي مردمي در حوزههاي اجتماعي و گسترده بودن مؤسسات خيريه و سازمانهاي غيردولتي.
ب ـ عمدهترين تنگناها و محدوديتهاي توسعه
1ـ محدوديت منابع آب و كاهش شديد ذخاير و پتانسيلهاي آبهاي زيرزميني استان.
2ـ وجود گسلهاي فراوان و فراواني زلزلههاي مخرب و متناوب.
3ـ محدوديت تأمين و انتقال آب جهت توسعه كانونهاي مهم شهري (مشهد ـ سبزوارـ نيشابور و...).
4ـ عدم تجهيز شبكههاي زيربنايي استان متناسب با قابليتهاي آن.
5 ـ ضعف شديد فضاي فرهنگي هنري ـ ورزشي و شرايط نامناسب ظرفيتهاي موجود.
6 ـ وابستگي شديد منابع مالي بخش ورزش به درآمدهاي عمومي.
7ـ حركت ماسههاي روان، وجود طوفانهاي مخرب و فرسايش بادي.
ج ـ مسائل اساسي استان
1ـ عدم تعادل در توسعه يكپارچه و موزون استان.
2 ـ تمركز فعاليتها و خدمات در شهر مشهد و تشديد اثرات جانبي آن بر مهاجرت و حاشيهنشيني و آلودگيهاي زيست محيطي و ايجاد ناهنجاريهاي اجتماعي.
3ـ فقر مفرط در برخي از مناطق استان و وجود ناهنجاريهاي اجتماعي (قاچاق مواد مخـدر و كالا) و امنيتي و بهداشتي و مهاجران و پناهنـدگان ناشي از ترددهـاي غيرقانوني در مناطق مرزي.
4ـ ضعف انسجام اجتماعي بين مناطق مختلف استان ناشي از تقابل بين شهرهاي مختلف.
5 ـ عدم استفاده بهينه از منابع محدود آب، عدم مهاروكنترل آبهاي سطحي و (رودخانههاي مرزي) روشهاي نامناسب آبياري و مصرف آب (پايين بودن راندمان آبياري).
6 ـ افت شديد سفرههاي آب زيرزميني و بهرهبرداري بيرويه از منابع پايه و تخريب محيط زيست استان.
7ـ وجود شيوههاي سنتيدر فعاليتهاي توليدي استان (اعم از كشاورزي، صنعت و خدمات).
8 ـ پايين بودن سهم استان در صنايع مادر تخصصي و پيشرفته و ناكافي بودن صنايع تبديلي و تكميلي و نگهداري كشاورزي.
9ـ فقدان نظام شناسايي استعدادهاي ورزشي.
د ـ هدفهاي بلندمدت توسعه
با توجه به قابليتها و محدوديتهاي گسترده استان توسعه آن بر اساس بهرهگيري از موقعيت جغرافيائي و فرهنگي استان در تعاملات فراملي با استفاده از ظرفيتهاي ممتاز در كشاورزي، گردشگري, صنعت و معدن, خدمات و ترانزيت مبادلات مرزي امكانپذير ميباشد. بدين ترتيب اهداف توسعه استان خراسان عبارتند از:
1ـ ارتقاء نقش و سهم استان در تعاملات ملي و فراملي در عرصههاي فرهنگي و اقتصادي.
2ـ توسعـه سرمايه انسـانـي و گسترش مشـاركت مردم در فعـاليتهـاي آموزشـي، بهداشتي ـ درماني، فرهنگي و اجتماعي.
3ـ افزايش توان و شتاب بخشيدن به توسعه اقتصادي استان و ارتقاء نقش و سهم استان دراقتصاد ملي.
4ـ حفاظت و ارتقاء سطح توانمنديهاي محيطي و انساني در راستاي توسعه پايدار.
5 ـ ايجاد تعادل و توازن درون منطقهاي.
6 ـ تقويت موقعيت ويژه و ممتاز زيارتي كلانشهر مشهد مقدس و توسعه ساير امكانات و زيرساختهاي گردشگري و بهرهبرداري از جاذبههاي گردشگري طبيعي و مذهبي استان و توسعه نقش IT در فعاليتهاي خدماتي و گردشگري.
7ـ ارتقاء امنيت در مناطق مرزي استان با توجه به حفظ رابطه متقابل امنيت و توسعه.
8 ـ اعتلاء معرفت ديني، ارزشهاي فرهنگي و ويژگيهاي هويتي استان.
9ـ نهادينهسازي بهرهوري و افزايش آن در بخشهاي اقتصادي و عوامل توليد.
10ـ ارتقاء نقش ورزش در تأمين سلامت جسمي و روحي و تقويت توانمنديهاي افراد و گروههاي اجتماعي.
11ـ ايمن سازي مناطق زيست و فعاليت در مقابل حوادث غيرمترقبه طبيعي.
12ـ دستيابي به هدفهاي توسعه هزاره (M.D.G)در استان.
13ـ توانمندسازي بخش تعاوني براي ايفاي فعاليتهاي گسترده و اداره بنگاههاي اقتصادي بزرگ.
14ـ توسعه نقش و جايگاه زنان در سطوح تصميمسازي و تصميمگيري استان.
هـ ـ راهبردهاي بلندمدت
1ـ گسترش ارتباطات فرهنگي ـ مذهبي با كشورهاي همجوار.
2ـ توسعه تعاملات اقتصادي خارجي استان به ويژه با كشورهاي همجوار و استفاده از موقعيت ترانزيتي استان با كشورهاي حاشيه خليج فارس.
3ـ توسعه و تجهيز شبكههاي زيربنايي، خدمات ترانزيت و حمل و نقل، توسعه قرنطينهها، گمركات و منطقه ويژه اقتصادي.
4ـ ساماندهي و تجهيز امكانات استان در جهت استفاده از فرصتهاي تعاملات فرهنگي و بازرگاني با افغانستان.
5 ـ بسترسازي براي توسعه فنآوري اطلاعات جهت كارآمدكردن خدمات دولتي و ساير بنگاهها در راستاي توسعه نقشهاي جديد استان در تعاملات بينالمللي.
6 ـ ارتقاء شاخصهاي توسعه انساني، سطح زندگي، عدالت اجتماعي و سطح مشاركت مردم در استان.
7ـ تقويت، تعميق و ترويج فرهنگ و هويت اسلامي ـ ايراني در فرايند توسعه استان.
8 ـ زمينهسازي براي استفاده از توانمنديهاي بخش خصوصي، تشكلها و نهادهاي مردمي در فرايند توسعه استان.
9ـ توسعه آموزشهاي فني و حرفهاي، آموزشهاي علمي و كاربردي و آموزش عالي متناسب با نيازهاي استان و تعاملات فراملي آن و برپايي كريدور علمي و فنآوري و بازار دانايي.
10ـ توسعه صنعتي استان با اولويت صنايع تبديلي و غذايي، نساجي، حمل و نقل، معدني، قطعهسازي، فلزات اساسي، شيميايي، الكترونيك و ماشينآلات و تجهيزات، فلزي و ريختهگري، پايين دست پتروشيمي و دارويي.
11ـ ايجاد فعاليتهاي نوين كشاورزي (آبزيپروري، كشتهاي متراكم و گلخانهها).
12ـ ساماندهي بخش كشاورزي در استان و تبديل آن بهكشاورزي تجاري و پيشرفته.
13ـ توسعه شيوههاي بهرهبرداري اصولي از منابع آب با در نظر گرفتن ظرفيت منابع آب در استان و برنامههاي مديريت منابع آب حوضه آبريز و افزايش راندمان آبياري (در انتقال و مصرف) و اصلاح الگوي مصرف آب و بهرهبرداري مطلوب از آبهاي سطحي و تقويت منابع آبهاي زيرزميني با اولويت آبخوانهاي با بيلان منفي.
14ـ حفظ و بهرهبرداري از منابع پايه، حفظ كاربري اراضي و جلوگيري از بيابانزايي و پيشرفت كوير و توسعه فعاليتهاي آبخيزداري.
15ـ تمركززدائي فعاليتها ازكلانشهر مشهد، اصلاح نظام شهري، تقويت و تجهيز محورهاي خارج از منطقه شهري مشهد و تقويت بنيانهاي اقتصادي و خدماتي نواحي توسعه نيافته در استان.
16ـ طراحي ساختار مديريتي ويژه براي استان در جهت كاهش عدم تعادلهاي منطقهاي، كارآمد كردن نظام اداري و اجرايي و فراهم نمودن زمينه لازم جهت ايفاي نقشهاي ملي و فراملي آن.
17ـ استفاده از كليه امكانات و جاذبههاي گردشگري و متنوع سازي خدمات قابل ارائه به گردشگران در استان و ايجاد زيرساختهاي مناسب در نواحي گردشگري و بسترسازي مناسب براي مشاركت بخش خصوصي در جهت سرمايهگذاري در اين زمينه و حفظ و نگهداري و معرفي مركز تاريخي، فرهنگي و جاذبههاي گردشگري استان و ساخت موزه خراسان بزرگ.
18ـ همكاري متقابل اقتصادي ـ اجتماعي با كشورهاي همجوار در مناطق مرزي در راستاي پايدارسازي امنيت منطقه.
19ـ بهرهگيري از انرژيهاي تجديد شونده، خورشيدي، زيست توده و ... .
20ـ ايجاد سازوكارهاي لازم و حمايت از افزايش بهرهوري در بخشهاي اقتصادي و عوامل توليد.
21ـ گسترش ورزشهاي پرورشي، همگاني، تفريحي، قهرماني و حرفهاي در استان.
22ـ كنترل مديريت بحرانهاي ناشي از حوادث غيرمترقبه و بلاياي طبيعي.
23ـ ريشـهكني فقر شـديـد و گرسنگي و بهرهمنـدي همگاني از مواهب توسعـه اقتصادي و اجتماعي.
24ـ دستـيابي همـگاني به آموزش ابـتدايي و ترويـج بهـبود و برابري جنسيتي و توانمندسازي زنان.
25ـ كاهش مرگ و مير مادران و كودكان.
26ـ مبارزه با بيماريهاي عمده (ايدز / H.I.V، سل، مالاريا و ...).
27ـ حمـايت مؤثر از تشكيل و توسعـه تعاونيها و ايجـاد و گسترش شهركها و مجتمعهاي تعاوني.
28ـ بسترسازي براي افزايش مشاركت اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و سياسي زنان در روند توسعه استان.
29ـ نهادينهكردن رويكرد مديريت عرضه و تقاضا و افزايش سطح آگاهي عمومي درمديريت بهينه مصرف آب.
30ـ ايجاد زمينههاي لازم براي جلب مشاركت مردمي و بخش خصوصي در بهرهبرداري و مديريت آب.
31ـ گسترش پوشش بيمههاي اجتماعي و كاهش تلفات انساني در اثر حوادث.
شاخصهاي هدف كمّي در برنامه چهارم
سنـد ملي توسعه استان خراسان شمالي
الف ـ اصليترين قابليتهاي توسعه:
1ـ استقرار در محور ارتباطي شرقي و غربي و در مسير ترانزيتي كشور با آسيايميانه.
2ـ شرايط اقليمي مساعد و برخورداري بالنسبه مناسب از نزولات آسماني.
3ـ وجود دشتها و اراضي مستعد كشاورزي براي توليد انواع محصولات باغي، زراعي.
4ـ برخورداري از پوشش گياهي مناسب و جنگلهاي ناحيه ايران ـ توران.
5 ـ برخورداري از منابع آب سطحي و قابليت ذخيرهسازي بمنظور توسعه بخش كشاورزي، صنعت و شرب.
6 ـ برخورداري از تواناييهاي ممتاز استان در توليـدات دام و فرآوردهاي دامي و پرورش طيور و آبزيپروي.
7ـ برخورداري از صنايع نسبتاً بزرگ نظير پتروشيمي، فولاد، سيمان و بستر مناسب براي توسعه فعاليتهاي صنعتي.
8 ـ وجود منابع و ذخاير معدني.
9ـ استقرار در محور زيارتي و گردشگري مشهد مقدس با شمال و غرب كشور.
10ـ برخورداري از جاذبههاي گردشگري و تفرجگاهي طبيعي در محورهاي مختلف استان.
11ـ وجود پيشينه تاريخي، فرهنگ غني و مفاخر مذهبي، علمي در استان.
12ـ وجود فضاي اجتماعي و اقتصادي مناسب و مرز مشترك امن جهت جذب سرمايههاي خصوصي (داخلي و خارجي) و توسعه فعاليتهاي اقتصادي، بازرگاني باكشورهاي آسياي ميانه.
13ـ بهرهمندي از صنايع دستي بويژه پشتي و جاجيم.
14ـ امكان پرورش اسب اصيل تركمني و توسعه آن به منظور صادرات.
15ـ وجود زمينههاي قانوني براي توسعه ورزش، نگرش مثبت جامعه به فعاليتهاي ورزشي، گرايش بخش خصوصي و تشكلهاي داوطلب غيردولتي (NGO) به سرمايهگذاري و خدماترساني در توسعه ورزش.
ب ـ عمدهترين تنگناها و محدوديتهاي توسعه:
1ـ واقع شدن استان در مسيركمربند و گسل زلزلهخيز كشور و سيلخيز بودن استان.
2ـ ضعف شبكههاي زيربنايي اعم از راه و ارتباطات و انرژي.
3ـ ضعف خدمات و تاسيسات شهري.
4ـ عدم تعادل دام و مرتع.
5 ـ ضعف زيرساختهاي بازرگاني نوين.
6 ـ كمبود تأسيسات رفاهي و امكانات فراغتي و گردشگري و ورزشي و فرهنگي و هنري.
7ـ ضعف شبكه آموزش عالي و مراكز فني و حرفهاي در استان.
8 ـ وابستگي شديد منابع مالي بخش ورزش به درآمدهاي عمومي.
ج ـ مسائل اساسي استان
1ـ آسيبپذيري شديد مراكز زيست و فعاليت در مقابل سوانح طبيعي.
2ـ ناكافي و نامناسب بودن آب شرب بهداشتي.
3ـ سنتي بودن كشاورزي و پائين بودن نرخ بهرهوري در آن و تخريب مراتع، جنگلها و اراضي كشاورزي.
4ـ عدم استفاده صحيح از منابع آبي استان در بخش كشاورزي.
5 ـ عدم تعادل و توازن در سطح توسعه يافتگي استان و شكاف بين نواحي مختلف آن.
6 ـ وجود بيكاري بويژه بيكاري پنهان و بيكاري فصلي.
7ـ رشد بيرويه مهاجرت روستا به شهر.
8 ـ ضعف عوامل توليد و نهادهاي پشتيبانيكننده و مؤسسات خصوصي ارائه كننده خدمات مشاورهاي، فني، مديريت و ....
9ـ عدم تناسب نهادهاي پولي و مالي و ساز و كارهاي مرتبط با نيازمنديهاي كارآفريني در سطح استان.
10ـ ناكافي بودن جاذبههاي لازم براي نگهداشت نيروي انساني ماهر و متخصص.
11ـ فقدان نظام شناسايي استعدادهاي ورزشي.
12ـ كمبود صنايع تبديلي، تكميلي و نگهداري محصولات كشاورزي.
د ـ هدفهاي بلندمدت توسعه :
با توجه به قابليتها وتنگناهاي موجود، توسعه استان بر پايه توسعه بخش كشاورزي، صنعت و استفاده از قابليتهاي گردشگري و بازرگاني استوار خواهد بود و بر اين اساس اهداف بلند مدت توسعه استان عبارتند از:
1ـ توسعه و تجهيز شبكههاي زيربنايي و زيرساختها، متناسب با نياز استان.
2ـ ايجاد تعادل و توازن درون استاني و رفع محروميت از مناطق حاشيهاي و مرزي.
3ـ نوين سازي ساختار بخش كشاورزي در كليه زيربخشها.
4ـ افزايش نقش صنعت در فعاليتهاي اقتصادي استان.
5 ـ تأمين آب شرب مناسب.
6 ـ توسعه بهرهبرداري از معادن استان.
7ـ افزايش ضريب امنيتي نقاط زيست و فعاليت در مقابله با حوادث غيرمترقبه.
8 ـ حفظ و بهرهبرداري مناسب از منابع پايه با رعايت ملاحظات زيست محيطي و حفظ ذخاير ژنتيك دامي و گياهي.
9ـ گسترش فعاليتها و خدمات بازرگاني در استان و ايجاد پيوند توليد وتجارت.
10ـ ارتقاء كيفيت وكميت خدمات، تاسيسات، تجهيزات و زيرساختهاي شهري.
11ـ توسعه بخش گردشگري با تاكيد بر بهرهگيري مناسب از مواهب طبيعي و تاريخي ـ فرهنگي استان.
12ـ ايجاد اشتغال مولد و پايدار و كاهش نرخ بيكاري.
13ـ توسعه كمي وكيفي مراكز آموزش عالي، فني ـ حرفهاي و علمي ـ كاربردي.
14ـ توانمندسازي جمعيت روستايي و تنوع بخشي به فعاليتهاي اقتصاد روستايي.
15ـ گسترش دانش و مهارت و توسعه سرمايههاي انساني.
16ـ افزايش نقش بخشهاي خصوصي (داخلي وخارجي) و تعاوني در سرمايهگذاري فعاليتهاي اقتصادي استان.
17ـ اعتلاء معرفت ديني، ارزشهاي فرهنگي و ويژگيهاي هويتي استان.
18ـ نهادينهسازي بهرهوري و افزايش آن در بخشهاي اقتصادي و عوامل توليد.
19ـ ارتقاء نقش ورزش در تأمين سلامت جسمي و روحي و تقويت توانمنديهاي افراد و گروههاي اجتماعي.
20ـ دستيابي به هدفهاي توسعه هزاره (M.D.G) در استان.
21ـ توانمندسازي بخش تعاوني براي ايفاي فعاليتهاي گسترده و اداره بنگاههاي اقتصادي بزرگ.
22ـ توسعه نقش و جايگاه زنان در سطوح تصميمسازي و تصميمگيري استان.
هـ ـ راهبردهاي بلندمدت:
1ـ افزايش سطح مكانيزاسيون در فعاليتهاي كشاورزي و ترويج روشهاي جديد آبياري.
2ـ گسترش زيربخش زراعت با تاكيد بر محصولاتي نظير غلات، نباتات علوفهاي و حبوبات و متناسب با ظرفيت منابع آب در استان و برنامههاي مديريت منابع آب حوضه آبريز.
3ـ تاكيد بر توسعه و گسترش صنايع با اولويت صنايع تبديلي، غذائي، نساجي، عمومي، شيميايي، پتروشيمي، ذوب فلزات، كانيهاي غيرفلزي و شكلگيري خوشههاي صنعتي در ارتباط با استانهاي مجاور.
4ـ توسعه شهركها و نواحي صنعتي با رعايت استانداردهاي زيست محيطي.
5 ـ توسعه صنايع مرتبط با ذخاير معدني موجود بويژه معادن بوكسيت و سيليكات.
6 ـ ايجاد و تكميل شبكههاي حمل و نقل اعم از هوايي، جادهاي و ريلي و تكميل و تجهيز شبكههاي حامل انرژي.
7ـ آبرساني به شهرهاي استان با اولويت بجنورد، شيروان و اسفراين.
8 ـ حفظ و گسترش جنگلها و احياء مراتع استان و ايجاد تعادل دام و مرتع و گسترش فعاليتهاي آبخيزداري.
9ـ توسعه دامپروريهاي صنعتي و پرورش طيور و آبزيان و توسعه باغات در اراضي شيبدار.
10ـ ارتقاء كيفيت توليدات و بسترسازي براي حضور فعالتر استان در بازارهاي داخلي و خارجي بويژه براي كشورهاي آسياي ميانه.
11ـ تقويت شهر بجنورد به عنوان مركز ارائه خدمات برتر در استان با تأكيد بر خدمات درماني ـ تخصصي خدمات گردشگري، خدمات بازرگاني، خدمات مالي، مشاورهاي، فني و مهندسي و پذيرش برخي از وظايف و نقشهاي منطقهاي مشهد در محدوده استان.
12ـ توسعـه زيرساختهاي گردشگري و تجهيز كانونهـاي سيـاحتي، تفريحـي در عرصههاي گردشگري استان.
13ـ حفظ، بهسازي و احياء فضاهاي تاريخي، مذهبي و فرهنگي.
14ـ تقويت و تجهيز تأسيسات و خدمات شهري در مركز و ساير شهرهاي استان.
15ـ تقويت و توسعه مراكز آموزش عالي و تحقيقاتي استان.
16ـ توسعه آموزشهاي فني حرفهاي و كاربردي متناسب با نياز استان.
17ـ بسترسازي و استفاده از تكنولوژي فناوري اطلاعات و ارتباطات (IT ؛ ICT).
18ـ فراهم نمـودن زمينـههاي لازم براي جلب سرمايههـاي داخلـي و خارجـي در فعاليتهاي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي.
19ـ تقويت نهادهاي غيردولتي به منظور افزايش مشاركت مردمي.
20ـ ايجاد سازوكارهاي لازم و حمايت از افزايش بهرهوري در بخشهاي اقتصادي و عوامل توليد.
21ـ گسترش ورزشهاي پرورشي، همگاني، تفريحي، قهرماني و حرفهاي در استان.
22ـ ريشهكني فقر شديد و گرسنگي و بهرهمندي همگاني از مواهب توسعه اقتصادي و اجتماعي.
23ـ دستيابي همـگاني به آموزش ابتدايي و ترويـج و بهبـود برابري جنسيتي و توانمندسازي زنان.
24ـ كاهش مرگ و مير مادران و كودكان.
25ـ مبارزه با بيماريهاي عمده (ايدز / H.I.V، سل، مالاريا و ...).
26ـ حمايت مؤثر از تشكيل و توسعه تعاونيها و ايجاد و گسترش شهركها و مجتمعهاي تعاوني.
27ـ بسترسازي براي افزايش مشاركت اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و سياسي زنان در روند توسعه استان.
28 ـ بهرهبرداري مطلوب از آبهاي سطحي و تقويت منابع آبهاي زيرزميني با اولويت آبخوانهاي با بيلان منفي و احداث شبكههاي آبياري و زهكشي هماهنگ با سدهاي استان.
29ـ نهادينهكردنرويكرد مديريت عرضه و تقاضا و افزايش سطح آگاهي عمومي درمديريت بهينه مصرف آب.
30ـ ايجاد زمينههاي لازم براي جلب مشاركت مردمي و بخش خصوصي در بهرهبرداري و مديريت آب.
31ـ گسترش پوشش بيمههاي اجتماعي و كاهش تلفات انساني در اثر حوادث.
شاخصهاي هدف كمّي در برنامه چهارم
سنـد ملي توسعه استان خراسان جنوبي
الف ـ اصليترين قابليتهاي توسعه:
1ـ استقرار استان در مسير شمال ـ جنوب و شرق ـ غرب و تأثير آن در تمامي ابعاد توسعه…
2ـ برخورداري از سرمايههاي انساني متخصص و ماهر بومي ساکن و غيرساکن بعنوان مكمل فعاليتهاي سرمايهاي و محرك قابليتها.
3ـ وجود دانشگاهها و مراكز آموزش عالي متعدد با قدمت آموزشي طولاني.
4ـ محيط غني فرهنگي با قدمت زياد به عنوان زمينه مشارکت مردم در توسعه استان.
5 ـ وجود مزيتهاي نسبي برخي توليدات كشاورزي بويژه زرشك و زعفران و ذخاير غني ژنتيكي دامي.
6 ـ برخورداري از ظرفيتهاي تاريخي، مذهبي، فرهنگي و طبيعي در توسعه صنعت گردشگري.
7ـ پيشينه منطقه در صنايع دستي بويژه صنعت فرش و ساير بافتهها درکانونهاي جمعيت.
8 ـ وجود معادن فلزي، غيرفلزي، سنگهاي تزئيني و ساير كانيها به عنوان زمينه توسعه صنعتي استان با ارزش صادراتي.
9ـ امكان بهرهگيري غني انرژيهاي تجـديد شـونده خورشيدي، بادي زيسـت تـوده و ….
10ـ وسعت فراوان ديمزارها، امكان بهرهبرداري از دشتها و استفاده از حاشيه كوير در پرورش دام نظير شتر و بز كركي و برخي محصولات كشاورزي سازگار.
11ـ وجود مرز نسبتاً طولاني با كشور افغانستان و امكان توسعه فعاليتهاي اقتصادي، بازرگاني و مناسبات دو کشور.
12ـ موقعيت ويژه استان و مركز آن در برقراري تعادلهاي منطقهاي در شرق كشور.
13ـ استفاده از موقعيت ژئو استراتژيكي استان در برقراري امنيت ملي.
14ـ استقرار استان در مسير بزرگراههاي آسيايي و امکان استفاده از سرمايهگذاري بينالمللي در توسعه شبکه حمل و نقل منطقه.
15ـ استقرار مركز استان در مسير ترابري هوايي منطقه (بينالمللي) و امکان توسعه ظرفيتهاي ترابري هوايي.
16ـ برخورداري از دانش بومي و سنتي در استفاده از منابع آب و خاك استان.
17ـ وجود زمينههاي قانوني براي توسعه ورزش، نگرش مثبت جامعه به فعاليتهاي ورزشي، گرايش بخش خصوصي و تشكلهاي داوطلب غيردولتي (NGO) بهسرمايهگذاري و خدماترساني در توسعه ورزش.
ب ـ عمدهترين تنگناها و محدوديتهاي توسعه:
1ـ محدوديت منابع آب و کيفيت نامناسب آب و خاک.
2ـ شرايط اقليمي نامساعد، کمبود نزولات جوي و تداوم خشکساليهاي متوالي.
3ـ قرار گرفتن در مسير بينالمللي مواد مخدر و قاچاق کالا.
4ـ پراكندگي كانونهاي زيست و فعاليت در گستره استان و پايين بودن تراكم نسبي جمعيت.
5 ـ بياباني بودن بخشهاي بزرگي از استان و همجواري با بزرگترين مناطق کويري کشور و حركت ماسههاي روان و طوفانهاي مخرب و فرسايش بادي.
6 ـ حرکت تودههاي شن روان، وجود سيلابهاي فصلي و فرسايش شديد آبي و بادي خاک در مناطقي از استاني.
7ـ انزواي جغرافيايي و دوري از مراكز عمده توليد، توزيع و بازارهاي مصرف، همچنين مراكز تصميمگيري ملي.
8 ـ استقرار استان در كمربند زلزلهخيز كشور.
9ـ ضعف شبكههاي زير بنايي شامل حمل و نقل و تامين و توزيع انرژي.
10ـ كمبود تاسيسات مهار، ذخيرهسازي و توزيع آب به مراكز زيست و فعاليت.
11ـ وابستگي شديد منابع مالي بخش ورزش به درآمدهاي عمومي.
ج ـ مسائل اساسي استان
1ـ عدم انطباق بنيانهاي اجتماعي و فرهنگي با الزامات توسعه اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و سياسي در برخي مناطق روستايي استان.
2ـ كمبود تاسيسات گردشگري در استان.
3ـ پايين بودن نقش و سطح سرمايهگذاري دولت در بخشهاي مختلف اقتصادي.
4ـ بهرهبرداري بي رويه از منابع پايه و تخريب محيط زيست استان.
5 ـ بهرهبرداري غيراصولي از منابع آب، عدم مهار و كنترل آبهاي سطحي خصوصاً رودخانههاي مرزي و رواج روشهاي نامناسب آبياري و مصرف آب.
6 ـ ضعف نظام خدماترساني مؤثر به روستاها ناشي از پراکندگي شهرها و مراکز جمعيتي.
7ـ غالب بودن شيوههاي سنتي در كليه فعاليتهاي اقتصادي استان.
8 ـ رشد بي رويه مهاجرت از روستاها و تخليه آنها بويژه روستاهاي مرزي.
9ـ سطح پايين توسعه صنعتي در استان.
10ـ ضعف بنيانهاي توليد و نهادهاي پشتيبانيكننده و مؤسسات خصوصي ارائهكننده خدمات مشاورهاي، فني، مديريت و غيره.
11ـ توان محدود استان از حيث ايجاد مازاد اقتصادي قابل سرمايهگذاري و طرحهاي توسعه در تامين زيرساختهاي اقتصادي.
12ـ نرخ بالاي بيكاري شامل بيكاري تحصيلكردهها، بيكاري پنهان و بيكاري فصلي و اشتغال کاذب در استان.
13ـ عدم تناسب نهادهاي پولي و مالي و ساز و كارهاي مرتبط با نيازمنديهاي كارآفريني در سطح استان.
14ـ شـكلگـيري نامـتوازن محـدوده تقسيمات كشوري استان با توجه بهجديدالتأسيس بودن آن.
15ـ پايين بودن سطح شاخصهاي توسعه انساني (اميد به زندگي، تغذيه، مرگ و مير اطفال و …) و گسترش فقر در استان خصوصاً در مناطق روستائي.
16ـ نبود ساز و كار لازم و نظاممند جهت جلوگيري از تردد و اسكان غيرمجاز اتباع بيگانه.
17ـ پايين بودن ضريب امنيتي مطلوب در مناطق مرزي استان.
18ـ نبود راهکارهاي مناسب براي جذب سرمايهگذاران بخشهاي خصوصي و تعاوني.
19ـ ضعف مديريت کارآمد خدمات شهري و فنآوريهاي مناسب در زمينههاي عمران شهري.
20ـ فقدان نظام شناسايي استعدادهاي ورزشي.
21ـ تخريب اراضي كشاورزي حاشيه شهرها و عرصه مرتعي و جنگلي.
22ـ كمبود صنايع تبديلي، تكميلي و نگهداري در بخش كشاورزي.
د ـ هدفهاي بلندمدت توسعه:
با توجه به قابليتها و تنگناها، توسعه استان بر پايه تقويت زير ساختها و زيربناها، توسعه فعاليتهاي معدني، صنعتي، كشاورزي و حفاظت و بهرهبرداري بهينه از منابع آب و خاك، استفاده از امکانات و ظرفيتها در بخشهاي خدمات و گردشگري و گسترش تعاملات ملي و فرا ملي (بويژه بازرگاني خارجي) استوار خواهد بود:
1ـ تكميل، توسعه و تجهيز شبكههاي زيربنايي و زيرساختها متناسب با نيازهاي منطقه.
2ـ ارتقاء سطح بهرهوري منابع پايه و حفظ منابع آب و افزايش راندمان آبياري.
3ـ افزايش توان بخش كشاورزي متناسب با ظرفيت منابع آب استان و برنامههاي مديريت منابع آب حوزه آبريز.
4ـ جلوگيري از بيابانزائي و كاهش اثرات خشكساليهاي مداوم.
5 ـ ارتقاء كيفيت سطح زندگي و شاخصهاي توسعه انساني.
6 ـ توسعه صنعتي استان و ارتقاء جايگاه آن در فعاليتهاي صنعتي سطح ملي.
7ـ توسعه بخش معدن و افزايش سهم آن در توليد ناخالص داخلي استان.
8 ـ توسعه تعاملات اقتصادي و فرهنگي داخلي و خارجي استان.
9ـ استفاده از توانمنديهاي بخشهاي خصوصي و تعاوني در سرمايهگذاريهاي فعاليتهاي اقتصادي استان.
10ـ ارتقاء بهرهوري عوامل توليد.
11ـ استقرار مناسب فعاليتها و جمعيت با توجه به توانمنديهاي نواحي مختلف استان.
12ـ حفظ ميراث تاريخي و فرهنگي منطقه و توسعه صنعت گردشگري.
13ـ ارتقاء سطح امنيت.
14ـ توسعه و تقويت سطح آموزشهاي فني و حرفهاي، علمي ـ كاربردي و آموزش عالي در استان.
15ـ حفظ ارزشهاي فرهنگي، مذهبي و ويژگيهاي هويتي منطقه.
16ـ ايمنسازي مناطق زيست و فعاليت در مقابل حوادث غيرمترقبه طبيعي.
17ـ نهادينهسازي بهرهوري و افزايش آن در بخشهاي اقتصادي و عوامل توليد.
18ـ ارتقاء نقش ورزش در تأمين سلامت جسمي و روحي و تقويت توانمنديهاي افراد و گروههاي اجتماعي.
19ـ دستيابي به هدفهاي توسعه هزاره (M.D.G)در استان.
20ـ توانمندسازي بخش تعاوني براي ايفاي فعاليتهاي گسترده و اداره بنگاههاي اقتصادي بزرگ.
21ـ توسعه نقش و جايگاه زنان در سطوح تصميمسازي و تصميمگيري استان.
هـ ـ راهبردهاي بلندمدت:
1ـ ايجاد و تکميل شبکه حمل و نقل و حاملهاي انرژي.
2ـ بسترسازي و استفاده از تكنولوژي فنآوري ارتباطات و اطلاعات (IT).
3ـ اصلاح الگوي تخصيص و مصرف آب.
4ـ گسترش بهرهگيري از انرژيهاي تجديد شونده در استان.
5 ـ مهارآبهاي سطحي و بهرهبرداري بهينه از آن و تقويت منابع آبهاي زيرزميني با اولويت آبخوانهاي با بيلان منفي.
6 ـ بهبود وضعيت دامپروري و توسعه قرنطينههاي مرزي.
7ـ افزايش بهرهوري عوامل توليد کشاورزي (به ويژه آب و خاك)، اصلاح الگوي كشت و شيوههاي بهرهبرداري سنتي به نوين.
8 ـ اصلاح روشهاي چراي دام و بهرهبرداري بهينه از مراتع.
9ـ تثبيت خاك و شنهاي روان با روشهاي علمي.
10ـ افزايش سطح مشاركت مردم در فعاليتهاي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي.
11ـ متنوع کردن فعاليتهاي اقتصادي در نواحي روستايي استان.
12ـ گسترش خدمات اجتماعي (بهداشتي، آموزشي، ورزشي و ....) و فرهنگي در استان.
13ـ بهرهگيري از صنايع زودبازده و اشتغالزا در توسعه صنعتي و هدايت ساماندهي کارگاههاي کوچک و حمايت از صنايع دولتي.
14ـ توسعه صنعتي استان با اولويت صنايع معدني (ذوب و ريختهگري فلزات و كاني غيرفلزي)، خودروسازي، الکترونيک و حمل و نقل، غذايي و تبديلي كشاورزي با تأكيد بر صنايع كم آب بر.
15ـ ايجاد نظام ارزشيابي براي برنامههاي اجرائي و پروژههاي توسعه.
16ـ ارتقاء سطح روشهاي كيفي و كمي شناسائي، استخراج و بهرهبرداري معادن و فرآوري محصولات آن با اولويت صادرات.
17ـ گسترش فرهنگ صادراتي و شناسايي بازارهاي هدف با افغانستان.
18 ـ توسعه سطح همكاري اقتصادي و فرهنگي با كشور افغانستان.
19ـ هدايت سرمايههاي خصوصي به سمت فعاليتهاي مولد.
20ـ توسعه آموزشهاي فني ـ حرفهاي و كاربردي متناسب با نيازهاي توسعه استان.
21ـ جهتدهي نظام آموزش متوسطه و عالي متناسب با نيازهاي استان.
22ـ ساماندهي بازار كار و توسعه مراكز كاريابي.
23ـ توسعه سطح همكاري اقتصادي و فرهنگي با كشور افغانستان.
24ـ هدايت سرمايههاي خصوصي به سمت فعاليتهاي مولد.
25ـ ساماندهي مراكز استقرار و خدماترساني كانونهاي روستايي استان.
26ـ اصلاح نظام شبكه شهري و مديريت كاربري اراضي شهري.
27ـ حفظ، بهسازي و ساماندهي فضاهاي تاريخي، مذهبي و فرهنگي و فضاهاي جاذب گردشگري.
28ـ استفاده از فرهنگ وقف در تجهيز منابع براي توسعه استان.
29ـ ايجاد منابع مالي و اعتباري جديد براي تقويت بنيه مالي آموزش و پرورش در استان.
30ـ ايجاد مکانيزمهاي لازم جهت پشتيباني فني و مالي از توليدات فرهنگي و هنري.
31ـ استفاده از فنآوري نوين و پيشرفته در تامين امنيت نواحي مرزي استان.
32ـ ايجاد مكانيزم تعامل دانشگاههاي استان با بخشهاي توليد و صنعت در سطح منطقهاي، ملي و فراملي.
33ـ ايجاد سازوكارهاي لازم و حمايت از افزايش بهرهوري در بخشهاي اقتصادي و عوامل توليد.
34ـ گسترش ورزشهاي پرورش، همگاني، تفريحي، قهرماني و حرفهاي در استان.
35ـ كنترل و مديريت بحرانهاي ناشي از حوادث غيرمترقبه و بلاياي طبيعي.
36ـ ريشـهكنـي فقر شـديـد و گرسنگـي و بهرهمنـدي همگاني از مـواهب توسعـه اقتصادي و اجتماعي.
37ـ دستيابي همگاني به آموزش ابتدايي و ترويج و بهبود برابري جنسيتي و توانمندسازي زنان.
38ـ كاهش مرگ و مير مادران و كودكان.
39ـ مبارزه با بيماريهاي عمده (ايدز / H.I.V، سل، مالاريا و ...)
40ـ حمايت مؤثر از تشكيل و توسعه تعاونيها و ايجاد و گسترش شهركها و مجتمعهاي تعاوني.
41ـ بسترسازي براي افزايش مشاركت اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و سياسي زنان در روند توسعه استان.
42ـ نهادينه كردن رويكرد مديريت عرضه و تقاضا و افزايش سطح آگاهي عمومي درمديريت بهينه مصرف آب.
43ـ ايجـاد زمينـههاي لازم براي جلب مشـاركت مردمي و بخش خصـوصي در بهرهبرداري و مديريت آب.
44ـ گسترش پوشش بيمههاي اجتماعي و كاهش تلفات انساني در اثر حوادث.
شاخصهاي هدف كمّي در برنامه چهارم
سنـد ملي توسعه استان خوزستان
الف ـ اصليترين قابليتهاي توسعه
1ـ موقعيت ويژه جغرافيايي استان در تعامل با منطقه و جهان، ارتباط با آبهاي آزاد بينالمللي.
2ـ برخورداري از امكانات بندري بسيار مناسب بويژه در بندرامام (داراي كمترين فاصله با مراكز جمعيتي كشور نسبت به ساير بنادر جنوبي ايران) و برخورداري از راه و راهآهن و فرودگاههاي متعدد و زيرساختهاي لازم براي توسعه بازرگاني خارجي و ترانزيت مسافر و كالا.
3ـ وجود منابع قابل توجه آب و خاك و برخورداري از اقليم مناسب و امكان كشت محصولات مختلف براي توسعه فعاليتهاي كشاورزي (اعم از زراعت، باغباني، جنگلكاري، مرتعداري، دامپروري، شيلات و آبزيان، دام و طيور، ...) و نيز امكان كاشت و برداشت سهنوبت محصولات كشاورزي در بخش وسيعي از استان.
4ـ وجود نخلستانهاي وسيع در سطح استان و قابليت چشمگير توسعه فعاليتهاي كشاورزي و صنايع جانبي در اين زمينه.
5 ـ جاري بودن بخش عظيمي از آبهاي سطحي كشور و وجود رودخانههاي پرآب و دائمي در استان و امكان صادرات آب و برق به كشورهاي همسايه.
6 ـ وجود ذخائر با ارزش آبزيان، بنادر صيادي، ناوگان صيادي و مجتمعهاي بزرگ پرورش ماهي و ميگو و مجتمعهاي دامپروري.
7ـ برخورداري استان از9 واحد كارخانه بزرگ خوراك دام و عرصههاي مستعد كشت علوفه كه قابليت چشمگيري جهت توليد شير و گوشت ميباشد.
8 ـ برخورداري از سدهاي عظيم و متعدد احداث شده يا در حال احداث در مناطق مختلف استان و امكان استفاده چند منظوره از آنها به منظور توسعه بخشهاي كشاورزي، شيلات، انرژي و تأمين آب شرب در استان.
9ـ برخورداري از 9 واحد بزرگ كشت و صنعت نيشكر (با وسعت حدود 90 هزار هكتار) و صنايع متعدد و متنوع وابسته به آن.
10ـ برخورداري از معادن و پالايشگاههاي عظيم نفت و گاز و كانيهاي غيرفلزي و صنايع بزرگ وابسته به آنها و همچنين صنايع فولاد و نورد و ذوب فلزات.
11ـ برخورداري از منطقه ويژه اقتصادي پتروشيمي بندرامام و منطقه آزاد اروند (آبادان + خرمشهر).
12ـ برخورداري از مراكز آموزش عالي و نيروهاي متخصص و خبره.
13ـ وجود قابليتهاي متعـدد اقتصـادي، اجتماعي و فرهنگي در منطقـه، ناشي از پيشينه طولاني صنعت نفت در استان.
14ـ برخورداري از تنوع قومي و ميراث تاريخي ارزشمند، جاذبههاي آثار بجاي مانده از دوران جنگ تحميلي و عرصههاي طبيعي مناسب براي توسعه گردشگري.
15ـ برخورداري از مراكز تشخيصي و درماني تخصصي و فوق تخصصي كه قابليت ارائه خدمات به نيروهاي خارجي شاغل در بخشهاي مختلف استان، شهروندان استانهاي مجاور وكشورهاي مجاور را دارا مي باشند.
16ـ برخورداري از نيمي از مساحت تالابهاي بينالمللي و ارزشمند كشور.
17ـ امكان بهرهگيري از انرژيهاي تجديد شونده زيست توده.
18 ـ وجود زمينههاي قانوني براي توسعه ورزش، نگرش مثبت جامعه به فعاليتهاي ورزشي، گرايش بخش خصوصي و تشكلهاي داوطلب غيردولتي (NGO) بهسرمايهگذاري و خدماترساني در توسعه ورزش
19ـ وجود زمينههاي تاريخي و اجتماعي مشاركتهاي مردمي در حوزههاي اجتماعي و گسترده بودن مؤسسات خيريه و سازمانهاي غيردولتي فعال.
ب ـ عمدهترين محدوديتهاي توسعه
1ـ بالا بودن درجه حرارت و طولاني بودن دورة گرما و تبخير شديد و نازل بودن ميزان بارندگي در بخش قابل توجهي از استان.
2ـ بالا بودن سطح آبهاي زيرزميني و گسترش شوري آب و خاك دربخشهاي عمدهاي از مناطق جنوبي و غربي استان.
3ـ وابستگي شديد منابع مالي بخش ورزش به درآمدهاي عمومي.
ج ـ مسائل اساسي استان
1ـ آلودگي شديد منابع آبهاي سطحي، هوا و خاك، بويژه آلودگي رودخانه كارون در اثر تخليه فاضلابهاي انساني و صنعتي و پسابهاي كشاورزي به اين رودخانه و نيز خورهاي بندر امام و ماهشهر در اثر تخليه فاضلابهاي صنعتي تأسيسات نفت و پتروشيمي.
2ـ سهـلانگاري و بيتوجهي پيشنهـاددهنـدگان، طـراحان، مجـريان و نهـادهـاي تأمينكننده اعتبارات پروژههاي بزرگ ملي به ارزيابي زيست محيطي اين پروژه ها قبل از هرگونه اقدام و ايجاد خسارات جبران ناپذير به منابع طبيعي و محيط زيست استان.
3ـ تهديدات مستمر در زمينه بيابانزايي و گسترش شنهاي روان در اثر عوامل طبيعي و انساني.
4ـ تخريب و بهرهبرداري نامناسب از منابع طبيعي استان (آبهاي داخلي و ساحلي، خاك، آبزيان، مراتع، جنگلها، . . .).
5 ـ كمبود تأسيسات زيربنايي استان در بخش كشاورزي بويژه در زمينه تجهيز و نوسازي اراضي، شبكههاي اصلي و فرعي آبياري و زهكشي، قطعهبندي و جادههاي بين مزارع.
6 ـ خرد بودن اراضي زراعي و عدم تناسب تصرفات زارعين با مالكيت و اسناد اشخاص.
7ـ روند رو به انهدام تالابهاي استان بويژه هورالعظيم در اثر احداث سدهاي بالادست و عدم تخصيص و تأمين حقابه آنها وخشكساليهاي اخير.
8 ـ عدم هماهنگي و عدم تشخيص اولويتها در اجراي پروژههاي عمراني (خصوصاً پروژههاي آب و خاك) و عدم استفاده مطلوب از هزينههاي انجام شده.
9ـ مشاركت ضعـيف بخـش خصوصـي در فعاليتهاي اقتصـادي ـ اجتماعي نسبت به ساير استانهاي كشور.
10ـ بالا بودن ميزان بيكاري، بيسوادي و نرخ باروري.
11ـ خروج سرمايههاي انساني و مادي از استان پس از وقوع جنگ تحميلي و عدم بازگشت اين منابع به استان.
12ـ وجود انواع ناهنجاريها، بزهها، انحرافات و آسيبهاي اجتماعي و بالابودن ضرايب ناامنيهاي اجتماعي.
13ـ كميت و كيفيت نازل امكانات و فعاليتهاي آموزشي و پژوهشي در كليه سطوح و عدم باور نسبت به نقش اساسي و محوري فعاليتهاي آموزشي و پژوهشي در توسعه همه جانبه استان.
14ـ ضعف و ناكارائي پايانهها و شبكه راههاي داخلي و محورهاي ارتباطي با استانهاي همجوار و استاندارد نبودن آنها و همچـنين فقدان شبكه انتقال نيـروي برق به مناطق مرزي كشورهاي همسايه.
15ـ استفاده ناكارآمد از موقعيت و قابليتهاي ويژه استان در زمينه توسعه بازرگاني خارجي.
16ـ متفاوت بودن نظام پرداخت حقوق، مزايا، امتيازات و امكانات رفاهي ميان شركتها و دستگاههـاي دولتي كه موجب كاهش انگيزه و كارايي لازم در دستگاههـاي دولتـي گرديده است.
17ـ ضعف كارآفريني و مشاركت پايين بخش خصوصي در فعاليتهاي اقتصادي.
18ـ تداوم شرايط و آثار نامطلوب ناشي از جنگ تحميلي خصوصاً در نوار مرزي غرب استان.
19ـ كيفيت نامطلوب آب شرب در بيشتر شهرها و روستاها (عليالخصوص شهرهاي بزرگ استان) و قابليت عمده براي تبديل اين امر به بحرانهاي اجتماعي.
20ـ روند شتابان اضمحلال شرايط زندگي براي جامعه عشايري استان در اثر تخريب مراتع، محدود شدن عرصهها و قلمروهاي عشايري و ساير عوامل مؤثر.
21ـ عدم پوشش كامل صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران در مناطق محروم شمال استان و مناطق مرزي و تسلط سيگنالهاي خارجي بر اين مناطق.
22ـ بيتوجهي به عوامل ايجاد و گسترش اسكان غيررسمي (حاشيه نشيني ) در اكثر شهرهاي استان (از جمله سهلانگاري در خصوص تعيين تكليف معيشت و سكونت جمعيت ساكن در كانونهاي زيستي در محدودهي اجراي طرحهاي بزرگ ملي در دست ساخت، سدهاي بزرگ، كشت و صنعتها، ...).
23ـ فقدان نظام شناسايي استعدادهاي ورزشي.
د ـ اهداف بلندمدت
با توجه به قابليتها و تنگناها، توسعه استان بر پايه بخشهاي كشاورزي و دامپروري، آب و انرژي، پرورش آبزيان و فعاليتهاي صيد و صيادي، صنعت، نفت و صنايع پايين دستي آن، بازرگاني خارجي و حمل و نقل بينالمللي استوار ميباشد. بدين ترتيب اهداف بلند مدت توسعه استان عبارتند از:
1ـ ارتقاء شاخصهاي زيستمحيطي استان در زمينههاي آب و هوا و خاك (بويژه رودخانهها، سواحل و منابع آبي و كيفيت آب شرب استان) در حد استانداردهاي بينالمللي.
2ـ كنترل و محافظت از منابع طبيعي و زيست محيطي استان (آبهاي داخلي و ساحلي، خاك، هوا ، آبزيان، مراتع، جنگلها ، . . .) در برابر تهديدها و تخريبهاي طبيعي و انساني و احياء و بهرهبرداري بهينه از آنها.
3ـ افزايش سهم اشتغال بخش خصوصي از كل شاغلين استان معادل با بالاترين استانهاي كشور.
4ـ كاهش نرخهاي بيكاري، بيسوادي و باروري و ارتقاء استان به جايگاه سه استان برتر كشور در اين زمينهها در افق توسعه.
5 ـ ايجاد باورها، ارزشها و هنجارهاي فرهنگي جديد متناسب با تحولات روز در جهان در چارچوب فرهنگوتمدن اسلامي در زمينههاي كار، فعاليت و سختكوشي، روحيه كارآفريني و خويشفرمايي، ارزش علم و سوادآموزي.
6 ـ توقف و مهار روند مهاجرت نيروي انساني كارآمد و متخصص از استان.
7ـ كاهش شاخصهاي انواع ناهنجاريها، انحرافات و آسيبهاي اجتماعي و ارتقاء استان به جايگاه سه استان برتر كشور در اين زمينهها در افق توسعه.
8 ـ توسعه و گسترش كمي و كيفي امكانات و كيفيت فعاليتهاي آموزشي و پژوهشي در كليه سطوح و ارتقاء استان به جايگاه سه استان برتر كشور در اين زمينهها در افق توسعه.
9ـ دستيابي به حداقل استانداردهاي بينالمللي در زمينه كميت و كيفيت پايانهها و شبكه و ناوگان حمل و نقل استان (زميني، هوايي، دريايي) و دستيابي به سهم مناسب از بازار بينالمللي حمل و نقل و ترانزيت كالا و مسافر در منطقه.
10ـ دستيابي به سهم مناسب از حجم فعاليتهاي بازرگاني خارجي كشور.
11ـ افزايش توانمنديها و قابليتهاي دستگاههاي اجرايي استان و كم كردن فاصله حقوق و مزايا بين شركتهاي بزرگ دولتي و ساير دستگاههاي اجرايي استان تا حد ممكن.
12ـ افزايش شاخصهاي سرمايهگذاري و مشاركت بخش خصوصي در كليه زمينههاي فعاليتهاي اقتصادي و ارتقاء استان به جايگاه سه استان برتر كشور در اين زمينهها در افق توسعه.
13ـ عادي كردن شرايط زندگي و اوضاع اقتصادي ـ اجتماعي در منطقه نوار مرزي غرب استان.
14ـ تأمين آب شرب سالم براي شهرها (عليالخصوص شهرهاي بزرگ) و روستاهاي استان.
15ـ استفاده كامل و كارا از قابليتهاي چشمگير منابع آب و خاك استان به منظور توسعه همه جانبه فعاليتها در بخشهاي كشاورزي، پرورش آبزيان و فعاليتهاي صيد و صيادي.
16ـ استفاده كامل و كارا از قابليتهاي چشمگير توسعه صنعتي استان.
17ـ بالفعل نمودن قابليتهاي عمده استان در زمينهي توسعه ظرفيتهاي بخش گردشگري و بهرهمندي از جاذبههاي گردشگري سدهاي موجود و آبهاي شوشتر با توجه به پتانسيلهاي موجود و توسعه نقش IT در فعاليتهاي خدماتي و گردشگري.
18ـ ساماندهي و اسكان كامل جامعة عشايري استان.
19ـ تأمين پوشش كامل صدا و سيما در كليه نقاط استان.
20ـ ارتقاء جايگاه نظام خدمات تشخيصي ـ درماني دانشگاه جندي شاپور و تبديل آن به قطب برتر درماني جنوب كشور با قابليت ارائه خدمات به كشورهاي همجوار.
21ـ مهار عوامل ايجاد و گسترش اسكان غيررسمي و ساماندهي اسكان غيررسمي در جامعه شهري استان.
22ـ اعتلاء معرفت ديني، ارزشهاي فرهنگي و ويژگيهاي هويتي استان.
23ـ نهادينهسازي بهرهوري و افزايش آن در بخشهاي اقتصادي و عوامل توليد.
24ـ ارتقاء نقش ورزش در تأمين سلامت جسمي و روحي و تقويت توانمنديهاي افراد و گروههاي اجتماعي.
25ـ دستيابي به هدفهاي توسعه هزاره (M.D.G) در استان.
26ـ توانمندسازي بخش تعاوني براي ايفاي فعاليتهاي گسترده و اداره بنگاههاي اقتصادي بزرگ.
27ـ توسعه نقش و جايگاه زنان در سطوح تصميم سازي و تصميمگيري استان.
هـ ـ راهبردهاي بلندمدت
1ـ مقابله با بهرهبرداريهاي غيراصولي و عوامل طبيعي و انساني آلودگي و تخريب منابع طبيعي و زيستمحيطي استان (آبهاي داخلي و ساحلي، خاك، هوا، آبزيان، مراتع، جنگلها، . . . ).
2ـ مهار و انتقال آبهاي سطحي، توسعه بهرهبرداري از منابع آبهاي زيرزميني در مناطق مساعد استان و افزايـش بهرهوري در بهـرهبرداري از منابع آبهـاي سطحي و زيرزميني استان.
3ـ حفظ، بازسازي، مديريت علمي و بهرهبرداري بهينه از اكوسيستمهاي آبي استان (اعم از آبهاي داخلي و ساحلي) در كليه فعاليتهاي شيلاتي.
4ـ مديريت يكپارچه حوضههاي آبريز.
5 ـ مهندسي رودخانههاي استان.
6 ـ تشويق و حمايت از مشاركت هرچهبيشتر بخش خصوصي درتوسعه فعاليتهاي اقتصـادي ـ اجتمـاعي در زمينـههاي مخـتلف و گسترش زمينـههاي خود اشتغـالي و خويشفرمائي.
7ـ تقويت امنيت اجتماعي فراگير و مقابله با انواع ناهنجاريهاي اجتماعي.
8 ـ افزايش فعاليتهاي فرهنگي، هنري، آموزشي و سوادآموزي در گروههاي هدف (جوامع روستايي، عشايري و زنان).
9ـ توسعه انواع آموزشهاي فني و حرفهاي.
10ـ تقويت انسجام ، وحدت و يكپارچگي اجتماعي در سطح استان.
11ـ ايجاد زمينههاي انگيزشي مناسب براي كاهش روند مهاجرت نيروي متخصص از استان و جذب نيروي انساني كارآمد از ساير استانهاي كشور.
12ـ مبارزه با اشكال مختلف بيكاري و فقر در كليه سطوح.
13ـ افزايش قابليتهاي عمومي نيروي انساني اداره كل آموزش و پرورش استان و افزايش كميت و كيفيت فضاهاي فيزيكي و تجهيزات مورد نياز آن.
14ـ ارتقاء نقش مراكز آموزش عالي استان به عنوان مركز ارائه خدمات برتر آموزشي و پژوهشي در منطقه جنوب، غرب كشور.
15ـ توسعه و تقويت پايانهها و شبكه راههاي داخلي (بين شهري و روستايي) و محورهاي ارتباطي با استانهاي همجوار با تأكيد بر راههاي اصلي و راهآهن و نوسازي، توسعه و تجهيز ناوگان حمل و نقل عمومي استان.
16ـ گسترش زيرساختهاي توسعه بازرگاني استان به عنوان يكي از پايانههاي اصلي ورود و خروج كالا با تأكيد بر محصولات كشاورزي و توسعه قرنطينهها و ترانزيت كالا و مسافر.
17ـ افزايش شاخص سطح تحصيلات و تجارب تخصصي نيروي انساني بخش دولتي.
18ـ پيگيري دقيق و نظارت بر اجراي 7 برنامه مصوب تحول اداري در سطح دستگاههاي اجرايي استان توسط نهادهاي مسئول در امر نظارت و بازرسي.
19ـ محو نمودها و مظاهر شرايط جنگي عليالخصوص در نوار مرزي غرب استان بهمنظور بسترسازي براي بازگشت مردم اين منطقه به محل زندگي قبلي خود.
20ـ بازسازي زيرساختها و فعاليتهاي اقتصادي ـ اجتماعي در مناطق جنگزده استان (بويژه شهرستانهاي آبادان و خرمشهر).
21ـ افزايـش كيفيت آب شـرب، افزايش بـهرهوري در تـوزيع و مصـرف و كاهــش هدر روي آب شرب در كليه نقاط مصرف و افزايش حجم توليد سرانه آب در برخي از نقاط .
22ـ افزايش سطح زيركشت آبي، ارتقاي بهرهوري عوامل توليد در فعاليتهاي كشاورزي و ترويج بينش علمي در بهرهبرداران.
23ـ ايجاد و گسترش همه جانبه زيرساختها در بخشهاي صنعت (ايجاد و توسعه شهركهاي صنعتي و تأمينآب، برق، گاز، فاضلاب، راه ، ...) و كشاورزي (تجهيز و نوسازي، احداث شبكههاي آبياري، احداث زهكشهاي روباز و زيرزمين در مزارع موجود، تسطيح اساسي، احداث جادههاي بين مزارع ،...) شيلات و آبزيان و ساير بخشهاي فعاليتهاي اقتصادي و اجتماعي و بازگشت سهم سرمايهگذاري دولت در دورههاي طويلالمدت در موارد مقتضي.
24ـ بسط و توسعه صنايع متوسط و كوچك به عنوان حلقه مكمل صنايع بزرگ و توسعه شهركهاي تخصصي در زمينه نفت، پتروشيمي.
25ـ افزايش بهرهوري از طريق ارتقاء سطح فنآوري و اصلاحات ساختاري و مديريتي در كليه بخشهاي فعاليتهاي اقتصادي و اجتماعي.
26ـ حفظ، احياء، توسعه و نظارت بر بهرهبرداري بهينه از آبزيان استان.
27ـ توسعه صنايع انرژي بر و صنايع شيميايي پايين دست، پتروشيمي و پالايشگاهي، متالورژي و ذوب فلزات، صنايع حمل و نقل (بويژه صنايع حمل و نقل دريايي)، صنايع تبديلي و تكميلي كشاورزي و دامي و بستهبندي مواد غذايي، نساجي، فرآوري نيشكر و محصـولات پايين دستي، خرما، شيلات و آبزيان و صنايع كاني غيرفلزي با قابليت صادرات به كشورهاي حاشيه خليجفارس و تأكيد بر سرمايهگذاري بخش خصوصي و توسعه صنايع ماشينسازي و ساخت تجهيزات و صنايع پايين دستي.
28ـ گسترش زيرساختها و تأسيسات و امكانات گردشگري در عرصههاي تاريخي، آثار جنگ تحميلي و نوار ساحلي جنوب استان (به منظور استفاده از قابليتهاي گردشگري مناطق ساحلي استان در فصل زمستان) و مناطق كوهستاني در فصل تابستان و حفظ و احياء و معرفي آثار فرهنگي و تاريخي و نيز حفظ آثار برجاي مانده از سالهاي دفاع مقدس و تجهيز قطبهاي گردشگري.
29ـ تغييرشيوه معيشت جامعه عشايري استان و آمادهسازي زيرساختهاي لازم براي اسكان كامل اين جامعه.
30ـ توسعه، ارتقاء و بهسازي كميت و كيفيت سيستمها و تجهيزات دريافت و ارسال سيگنالهاي صوتي و تصويري صدا و سيماي مركز خوزستان.
31ـ توسعه بخش درمان با استفاده از سرمايهگذاري و مشاركت بخش خصوصي (داخلي و خارجي) و اصلاح ساختاري و مديريتي نظام خدمات تشخيصي ـ درماني.
32ـ تعيين تكليف معيشت و سكونت جمعيت ساكن در محدودهي اجراي طرحهاي بزرگ ملي (عليالخصوص سدهاي بزرگ در حال احداث) و بهسازي و توانمندسازي مناطق حاشيه نشين در جامعهي شهري استان.
33ـ بهرهگيري از انرژيهاي تجديد شونده زيست توده.
34ـ ايجاد سازوكارهاي لازم و حمايت از افزايش بهرهوري در بخشهاي اقتصادي و عوامل توليد.
35ـ گسترش ورزشهاي پرورشي، همگاني، تفريحي، قهرماني و حرفهاي در استان.
36ـ ريشهكني فقر شديد و گرسنگي و بهرهمندي همگاني از مواهب توسعه اقتصادي و اجتماعي.
37ـ دستيابي همگاني به آموزش ابتدايي و ترويج و بهبود برابري جنسيتي و توانمندسازي زنان.
38ـ كاهش مرگ و مير مادران و كودكان.
39ـ مبارزه با بيماريهاي عمده (ايدز / H.I.V، سل، مالاريا و ...).
40ـ حمايت مؤثر از تشكيل و توسعه تعاونيها و ايجاد و گسترش شهركها و مجتمعهاي تعاوني.
41ـ بسترسازي براي افزايش مشاركت اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و سياسي زنان در روند توسعه استان.
42ـ نهادينهكردن رويكرد مديريت عرضه و تقاضا و افزايش سطحآگاهي عمومي درمديريت بهينه مصرف آب.
43ـ ايجاد زمينههاي لازم براي جلب مشاركت مردمي و بخش خصوصي در بهرهبرداري و مديريت آب.
44ـ گسترش پوشش بيمههاي اجتماعي و كاهش تلفات انساني در اثر حوادث.
شاخصهاي هدف كمّي در برنامه چهارم
سنـد ملي توسعه استان زنجان
الف ـ اصليترين قابليتهاي توسعه
1ـ بهرهمندي از موقعيت مكاني و جغرافيائي ممتاز به عنوان گلوگاه متصلكننده غرب و شمالغرب كشور با شمال با توجه به استقرار در كريدور شمال ـ جنوب و واقع شدن در محدوده شعاع 120 كيلومتري تهران.
2ـ وجود زيرساختهاي صنعتي تجهيز شده در مقياس ملي و منطقهاي و توان جذب سرريزهاي صنعتي تهران.
3ـ برخورداري از تنوع اقليمي و پتانسيلهاي مطلوب (آب و خاك) در كشت و توليد محصولات زراعي ـ باغي.
4ـ برخورداري از پتانسيل بالاي آبهاي سطحي.
5 ـ وجود ذخاير و منابع قابل توجه سرب و روي و كانيهاي غيرفلزي.
6 ـ نزديكي به عمدهترين كانونهاي جمعيتي و قطبهاي صنعتي و وجود بازار مصرف براي محصولات كشاورزي و صنعتي استان.
7ـ برخورداري از زمينههاي مناسب فرهنگي و جاذبههاي گردشگري تاريخي، طبيعي و اكوتوريسم.
8 ـ بهرهمندي از شبكه ارتباطي تجهيز شده در محور ترانزيت.
9ـ زمينه گسترش خدمات بازرگاني با تأكيد بر ترانزيت، تخليه و باز توزيع كالا.
10ـ وجود مراكز دانشگاهي متعدد و احراز قطب علمي در رشته فيزيك.
11ـ وجود زمينههاي قانوني براي توسعه ورزش، نگرش مثبت جامعه به فعاليتهاي ورزشي، گرايش بخش خصوصي و تشكلهاي داوطلب غيردولتي (NGO) به سرمايهگذاري و خدماترساني در توسعه ورزش.
ب ـ عمدهترين تنگناها و محدوديتهاي توسعه
1ـ محدوديت منابع مالي بخش خصوصي استان جهت سرمايهگذاري و بهرهگيري از ظرفيتهاي استفاده نشده توليدي.
2ـ كوچك مقياس بودن توليد در بخش كشاورزي و ضعف مكانيزاسيون و كافي نبودن مراكز نگهداري محصولات زراعي و باغي.
3ـ شيب زياد اراضي در بيش از نيمي از قلمرو استان.
4ـ كافي نبودن تأسيسات مهار و بهرهبرداري از منابع آبهاي سطحي.
5 ـ ضعف خدمات برتر و خدمات پشتيبان توليد.
6 ـ ضعف شبكههاي ارتباطي درون استاني و بين منطقهاي.
7ـ ضعف زيربناها و تأسيسات خدماتي كانونهاي برخوردار از جاذبههاي توريستي.
8 ـ وابستگي شديد منابع مالي بخش ورزش به درآمدهاي عمومي.
ج ـ اصليترين مسائل
1ـ عدم انتشار توسعهيافتگي در سطح استان و گسترش خطي آن در امتداد جاده ترانزيت.
2ـ توسعهيافتگي اندك بخش صنعت و معدن با وجود قابليتهاي طبيعي و اجتماعي و ظرفيتهاي زيربنايي موجود.
3ـ پيوند ضعيف درونبخشي و بينبخشي در فعاليتهاي صنعتي و كشاورزي.
4ـ تطابق نامناسب بين منابع آبهاي سطحي و خاك و بيلان منفي آبهاي زيرزميني در شرق استان.
5 ـ خروج سرمايههاي انساني و مالي از استان.
6 ـ پائين بودن بهرهوري توليد در بخش كشاورزي.
7ـ كافي نبودن سرمايهگذاريهاي لازم براي بهرهگيري مطلوب از جاذبههاي گردشگري استان.
8 ـ ضعف تعامل مؤثر اقتصادي مركز استان با برخي از نواحي استان و استانهاي همجوار.
9ـ پائين بودن شاخصهاي توسعه انساني، فرهنگي و هنري و اقتصادي.
10ـ فقدان نظام شناسايي استعدادهاي ورزشي.
د ـ اهداف بلندمدت
با توجه به قابليتها و تنگناها توسعه استان بر پايه توسعه هماهنگ بخشهاي كشاورزي، صنعت و معدن و خدمات بازرگاني وگردشگري استوار خواهد بود. بدينترتيب اهداف بلندمدت توسعه استان عبارتند از:
1ـ توسعه صنعتي و معدني استان متناسب با ظرفيتها و قابليتهاي استان و ارتقاء نقش و جايگاه آن در اقتصاد ملي با حفظ تعادل در محيط زيست.
2ـ بهرهبرداري مطلوب ازآبهاي سطحي با رعايت حقوق ذينفعان حوزه آبريز و تقويت منابع آبهاي زيرزميني با اولويت آبخوانهاي با بيلان منفي.
3ـ حفظ و احياء و بهرهبرداري بهينه از منابع طبيعي استان.
4ـ گسترش اراضي آبي كشاورزي، ارتقاء فنآوري و نوينسازي فعاليتهاي اين بخش و توسعه دامداريهاي صنعتي و مجتمعهاي آبزيپروري.
5 ـ ارتقاء شاخصهاي توسعه انساني متناسب با مقتضيات و قابليتهاي استان.
6 ـ ساماندهي نظام مراكز زيست و فعاليت، نظام خدماترساني و تقويت پيوندهاي درون استاني.
7ـ اعتلاي معرفت ديني، ارزشهاي فرهنگي و ويژگيهاي هويتي استان و گسترش تعاملات اقتصادي و فرهنگي با استانهاي همجوار.
8 ـ تقويت و تجهيز تأسيسات و امكانات زيربنايي در راستاي فعاليتهاي محوري و اولويتدار در توسعه استان و تأكيد بر فناوري اطلاعات و ارتباطات.
9ـ افزايش نقش بخش خصوصي و نظام بانكي در گسترش فعاليتهاي اقتصادي با توجه به قابليتهاي استان.
10ـ توسعه فعاليتهاي بازرگاني با تاكيد بر خدمات بازرگاني نوين با توجه به موقعيت جغرافيائي (مزيت مكاني) استان.
11ـ توسعه ظرفيتهاي گردشگري استان با سطوح عملكرد استاني، ملي و فراملي.
12ـ نهادينهسازي بهرهوري و افزايش آن در بخشهاي اقتصادي و عوامل توليد.
13ـ ارتقاء نقش ورزش در تأمين سلامت جسمي و روحي و تقويت توانمنديهاي افراد و گروههاي اجتماعي.
14ـ دستيابي به هدفهاي توسعه هزاره (M.D.G) در استان.
15ـ توانمندسازي بخش تعاوني براي ايفاي فعاليتهاي گسترده و اداره بنگاههاي اقتصادي بزرگ.
16ـ توسعه نقش و جايگاه زنان در سطوح تصميمسازي و تصميمگيري استان.
هـ ـ راهبردهاي بلندمدت توسعه
1ـ ايجاد خوشههاي صنعتي با تاكيد بر صنايع متالوژي، نساجي، ذوب فلزات و صنايع مرتبط با انرژي و قطعهسازي و ماشينآلات و توسعه صنايع شيميايي و پتروشيمي، صنايع تبديلي، تكميلي، غذايي، فلزي، خودروسازي، برق و الكترونيك.
2ـ ايجاد زمينه مناسب جهت افزايش سرمايهگذاري بخش خصوصي اعم از داخلي و خارجي در توسعه استان.
3ـ ايجاد و توسعه واحدهاي صنعتي فراوري مواد معدني.
4ـ مهار و بهرهبرداري از منابع غني آبهاي سطحي با رعايت حقوق تام ذينفعان حوزه آبريز و هماهنگ با نيازهاي پايين دست و در چارچوب ظرفيت حوضه آبريز و حفاظت و بهرهبرداري متعادل و مجاز از منابع آبهاي زيرزميني.
5 ـ يكپارچهسازي اراضي و تبديل اراضي ديم به آبي مكانيزه در چارچوب نظام تخصيص منابع آب در حوضة آبريز و در نظر گرفتن نيازهاي پايين دست، توسعه باغداري با تاكيد بر زيتون، انگور و سيب، توسـعه فعاليـتهاي آبزيپروري و تبـديل دامداريهاي سنتي به صنعتي.
6 ـ ايجاد و توسعه امكانات وخدمات نوين بازرگاني به منظور بهرهگيري از مزيتهاي توليدي و فضايي استان.
7ـ ايجاد و توسعه زيرساختهاي گردشگري و تجهيز كانونهاي تفريحي و سياحتي در عرصههاي گردشگري استان.
8 ـ تقويت مراكز آموزش عالي استان در جهت تمركززدائي دورههاي كارشناسي دانشگاههاي تهران و توسعه تحصيلات تكميلي و مراكز تحقيقاتي و فناوري اطلاعات و ارتباطات.
9ـ ارتقاء شاخصهاي بهداشتي و درماني، آموزشي، فرهنگي و گذران اوقات فراغت.
10ـ تمهيد زمينههاي لازم جهت دستيابي به نظام متعادل سلسه مراتب شهري و روستائي و ارتقاء سطح خدمات برتر در شهر زنجان و تجهيز كانونهاي شهري به خدمات پشتيبان توليد.
11ـ گسترش شبكههاي خطوط انتقال انرژي متناسب با توزيع جمعيت و فعاليت.
12ـ توسعه، تقويت و بهسازي شبـكههاي ارتبـاطي استـان با استـانهاي همـجوار به منظور گسترش پيوندهاي اقتصادي درون استاني و بين منطقهاي و بهرهگيري از وضعيت ممتاز استان در تسريع ارتباطات غرب و شمال غرب با مناطق شمالي كشور.
13ـ اجراي طرحهاي زيست محيطي در نقاط و مناطق بحراني و صيانت از منابع طبيعي استان.
14ـ استفاده از انرژي باد براي توليد برق.
15ـ ايجاد سازوكارهاي لازم و حمايت از افزايش بهرهوري در بخشهاي اقتصادي و عوامل توليد.
16ـ گسترش ورزشهاي پرورشي، همگاني، تفريحي، قهرماني و حرفهاي در استان.
17ـ ريشـهكني فقر شديد و گرسنگي و بهرهمندي همگاني از مواهب توسعـه اقتصادي و اجتماعي.
18ـ دستيابي همگاني به آموزش ابتدايي و ترويج و بهبود برابري جنسيتي و توانمندسازي زنان.
19ـ كاهش مرگ و مير مادران و كودكان.
20ـ مبارزه با بيماريهاي عمده (ايدز / H.I.V، سل، مالاريا و ...).
21ـ حمايت مؤثر از تشكيل و توسعه تعاونيها و ايجاد و گسترش شهركها و مجتمعهاي تعاوني.
22ـ بسترسازي براي افزايش مشاركت اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و سياسي زنان در روند توسعه استان.
23ـ نهادينهكردن رويكرد مديريت عرضه و تقاضا و افزايش سطح آگاهي عمومي در مديريت بهينه مصرف آب.
24ـ ايجاد زمينههاي لازم براي جلب مشاركت مردمي و بخش خصوصي در بهرهبرداري و مديريت آب.
25ـ گسترش پوشش بيمههاي اجتماعي و كاهش تلفات انساني در اثر حوادث.
شاخصهاي هدف كمّي در برنامه چهارم
سنـد ملي توسعه استان سمنان
الف ـ اصليترين قابليتهاي توسعه:
1ـ همجواري با استانهاي بزرگ و مركز كشور و برخورداري از شبكههاي ارتباطي بين منطقهاي مناسب (محور دوبانده تهران ـ گرمسارـ سمنان ـ دامغان ـ شاهرود و راه آهن دوخطه تهران ـ مشهد) و دسترسي نسبتاً سريع به منطقه شهري تهران.
2 ـ استقرار درمسيركريدور حمل ونقل بينالمللي شرقي ـ غربي ، شمالي ـ جنوبي.
3 ـ برخورداري از ذخائر غني و متنوع معدني.
4ـ وجود بسترهاي لازم توسعه صنعتي و اراضي بلامعارض براي توسعه و استقرار صنايع بزرگ و پذيرش جمعيت و فعاليت از استانهاي همجوار.
5 ـ وجود بسترهاي مناسب اقتصادي ـ اجتماعي، فرهنگي و آموزشي براي جذب سرمايهگذاريهاي داخلي و خارجي.
6 ـ برخورداري ازشبكههاي انتقال انرژي.
7ـ برخورداري از سازمان فضايي متعادل در زمينه استقرار جمعيت و فعاليت در محور توسعه غرب ـ شرق استان.
8 ـ برخورداري از مراكز آموزش عالي، فني و حرفهاي، شبكه بهداشتي ـ درماني و خدمات اجتماعي و فرهنگي.
9ـ برخورداري از تنوع اقليمي، ذخائر طبيعي و زيست محيطي و حيات وحش و وجود نادرترين گونههاي گياهي، جانوري جهان و جاذبههاي طبيعي، كوهستاني و كوير مركزي و تاريخي (جاده ابريشم و...) به عنوان قابليت توسعه فعاليتهاي گردشگري.
10ـ همجواري باحوزه آبريز شمالي.
11ـ امكان توسعه سطح زيركشت محصولات متنوع باغي، گلخانهاي و صنعت دام و طيور به لحاظ تنوع اقليمي و وجود اراضي بلامعارض.
12ـ برخورداري از سطح بالاي باسوادي در کشور و سرمايه انساني متخصص و ماهر.
13ـ برخورداري از وسعت زياد مناطق حفاظتشده زيست محيطي کشور براي ايجاد مراکز پژوهشي و تحقيقاتي ملي زيست محيطي و ژنتيک.
14ـ برخورداري از پوشش شبکه مخابراتي و قرارگرفتن در کريدور بينالمللي فيبر نوري.
15ـ دسترسي به بازار مصرف عمده تهران جهت تأمين کالا و خدمات مورد نياز پايتخت.
16ـ توانايـي به كارگيـري انرژيهـاي نو و تجديدپـذير براي تأمـين بـرق (انرژي خورشيدي)
17ـ وجود زمينههاي قانوني براي توسعه ورزش، نگرش مثبت جامعه بهفعاليتهاي ورزشي،گرايش بخش خصوصي و تشكلهاي داوطلب غيردولتي (NGO) بهسرمايهگذاري و خدماترساني در توسعه ورزش.
ب ـ عمدهترين تنگناها و محدوديتهاي توسعه
1ـ محدوديت منابع آبي وكيفيت نامناسب آبهاي سطحي و زيرزميني.
2ـ كمبود نزولات آسماني، دوره خشكسالي طولاني و پراكنش نامناسب زماني و مكاني بارشها و عدم وجود رودخانههاي دائمي و افت سطح آبهاي زيرزميني.
3 ـ تهديد و هجوم كوير، پيش روي بيابان و عدم توازن و پراكنش جمعيت در پهنه جنوبي استان.
4 ـ ناكافي بودن جاذبههاي لازم براي نگهداشت نيروي متخصص انساني.
5 ـ كمبود تأسيسات رفاهي، فرهنگي، هنري، ورزشي، امكانات فراغتي و قدمت فضاهاي درماني موجود.
6 ـ كمبود تأسيسات و تجهيزات گردشگري و مراكز اقامتي.
7 ـ غير استاندارد بودن مشخصات راههاي اصلي و ترانزيتي در محورهاي مذكور.
8 ـ ترافيك و تصادفات روزافزون راههاي اصلي و ترانزيتي استان.
9 ـ رشد فزايندة تخليه روستاهاي كوچك.
10ـ وابستگي شديد منابع مالي بخش ورزش به درآمدهاي عمومي.
ج ـ مسائل اساسي استان
1ـ كاهش ذخائر منابع آبي به ويژه افت سطح آبهاي زيرزميني و عدم بهرهبرداري مطلوب از اين منابع.
2ـ تكميل نبودن زنجيرههاي توليد درصنايع فرآوري موادمعدني و كشاورزي استان.
3ـ آسيبپذيري شديد سكونتگاههاي شهري و روستايي درمقابل سوانح طبيعي و تخليه روستاها.
4ـ آماده نبودن زيرساختهاي شهري براي پذيرش سرريز جمعيت استانهاي همجوار.
5 ـ تخريب مراتع استان ناشي ازعوامل قهري طبيعي و انساني.
6 ـ واگرايي در واحدهاي تقسيماتي و عدم ارتقاء متوازن سطح تقسيمات كشوري در استان.
7ـ وجود ضايعات مالي و جاني ناشي از بالابودن آمار تصادفات به دليل فقدان استانداردهاي لازم و ترافيك بالا در محورهاي مواصلاتي اصلي استان.
8 ـ گستردگي كوير در پهنه استان و امکان تردد اشرار و عوامل ضد امنيتي.
9 ـ عدم پوشش كامل صدا و سيماي سراسري و استاني در پهنة استان.
10ـ فقدان نظام شناسايي استعدادهاي ورزشي.
د ـ هدفهاي بلندمدت توسعه
با توجه به قابليتها و تنگناها، توسعه استان بر پايه بخشهاي صنعت، معدن، كشاورزي، گردشگري، خدمات برتر با تأكيد برآموزش عالي استوار خواهد بود. از اين رو اهداف بلندمدت استان عبارتنداز:
1ـ توسعه صنعتي با توجه به موقعيت مناسب منطقه و همجواري با قطب صنعتي تهران.
2 ـ توسعه، ارتقاء و بهرهبرداري حداكثر از ظرفيتهاي موجود معدني.
3ـ تأمين آب لازم براي حفظ و توسعه مراكز زيست و فعاليت با اولويت آب شرب، محيط زيست، صنعت و كشاورزي و درحد بهرهبرداري متعادل از سفرههاي آب زيرزميني.
4ـ حفظ قابليت آبدهي سفرههاي آبهاي زيرزميني با تأكيد بردشتهاي با بيلان منفي.
5 ـ توسعه بخش گردشگري با تأكيد بر اكوتوريسم و حفاظت از ميراث تاريخي و طبيعي استان.
6 ـ توسعه كمي و كيفي مراكز آموزش فني و حرفهاي و مهارتي و عالي در جهت تأمين نيازهاي استان و پذيرش ظرفيت آموزش عالي از استانهاي همجوار.
7ـ ارتقاء كيفيت وكميت خدمات برتر و زيرساختهاي شهري در شهرهاي اصلي استان با تأكيد بر منطقههاي شهري سمنان و شاهرود در راستاي تمركززدايي از تهران و پذيرش جمعيت و فعاليتها از استانهاي همجوار. (خراسان، مازندران، گلستان)
8 ـ تقويت گمرك و توسعه خدمات بازرگاني.
9ـ ارتقاء سطح توانمنديهاي محيطي و حفاظت از منابع طبيعي براي توسعه پايدار استان.
10ـ توسعه فعاليتهاي كشاورزي خاص در راستاي استفاده بهينه از آبوخاك موجود.
11ـ توسعه و ارتقاء مشخصات محورهاي ارتباطي استان با مناطق شمال وجنوب كشور.
12ـ ارتقاء جايگاه استان در توليد و انتقال انواع انرژي در سطوح ملي (گاز، برق، ذغال سنگ، انرژي خورشيدي).
13ـ پذيرش نقش پشتيباني امنيتي مركز كشور با تقويت نهادهاي ذيربط.
14ـ ايجاد و توسعه مراكز تحقيقاتي در امور كويرشناسي، فنآوري، معدن، صنايع الكترونيك و انرژيهاي غيرفسيلي.
15ـ توسعه و ارتقاء زيرساختهاي فرهنگي و ورزشي.
16ـ توسعه و عمران در روستاها و ارتقاء سطح خدمات روستايي و افزايش درآمد روستائيان.
17ـ توسعه خدمات پستي و مخابراتي.
18ـ گسترش كامل پوشش برنامههاي سراسري شبكهها و صدا و سيماي استاني در سطح استان.
19 ـ متوازن نمودن تقسيمات كشوري در سطح استان.
20ـ ايمنسازي شهرها و روستاها و استقرار نظام بحران براي مقابله با حوادث.
21ـ توسعه قضايي براي كاهش ميزان جرايم درسطح استان
22ـ اعتلاي معرفت ديني، ارزشهاي فرهنگي و ويژگيهاي هويتي استان.
23ـ نهادينهسازي بهرهوري و افزايش آن در بخشهاي اقتصادي و عوامل توليد.
24ـ ارتقاء نقش ورزش در تأمين سلامت جسمي و روحي و تقويت توانمنديهاي افراد و گروههاي اجتماعي.
25ـ دستيابي به هدفهاي توسعه هزاره (M.D.G) در استان.
26ـ توانمندسازي بخش تعاوني براي ايفاي فعاليتهاي گسترده و اداره بنگاههاي اقتصادي بزرگ.
27ـ توسعه نقش و جايگاه زنان در سطوح تصميمسازي و تصميمگيري استان.
هـ ـ راهبردهاي بلندمدت
1ـ توسعهصنايع شيميايي، الكترونيك، غذايي و دارويي و كاني غيرفلزي با تأكيد بر شكلگيري خوشههاي صنعتي.
2 ـ توسعه صنايع ماشينسازي و خودرو سازي و قطعه سازي.
3ـ نوسازي نرمافزاري و سختافزاري صنايع و معادن و بهبود تكنولوژي استخراج مواد معدني.
4 ـ توسعه واحدهاي صنعتي كوچك با تأكيد بر پيوند با صنايع بزرگ و مادر.
5 ـ توسعه مراكز پژوهشي و تحقـيقاتي و بكارگـيري يافتـههاي آنها درفعاليـتهاي محوري استان.
6 ـ بسترسازي مناسب براي جلب سرمايههاي خارجي.
7ـ بهرهگيري مناسب ازجاذبههاي فرهنگي، طبيعي، تاريخي وحيات وحش براي توسعه صنعت گردشگري در استان.
8 ـ ارتقاء توان خدمات درماني دركليه رشتهها و در سطوح تخصصي و فوقتخصصي جهت كاهش مهاجرت جمعيت متقاضي به مركز.
9ـگسـترش مراكزآموزش عـالي جـهت تمـركززدايي دورهـاي كارشنـاسي از دانشگاههاي تهران.
10ـ گسترش خدمـات بازرگانـي نويـن با تأكيد برخدمات گـمركي، بانـكي، بيمـه، حمل ونقل بينالمللي كالا.
11ـ استقرار بخشي از خدمات زيرساختهاي شهري در 4 شهر اصلي استان.
12ـ انتقال آب ازحوزههاي همجوارشمالي به استان.
13ـ كنترل وذخيرهسازي آبهاي سطحي وتغذيه مصنوعي سفرههاي زيرزميني.
14ـ تأكيد بر رعـايت ضوابـط و اسـتانداردهاي زيست محيـطي درشكل گيري فعاليتهاي اقتصادي وعمراني در جهت توسعه پايدار.
15ـ حفظ واحياء پوشش مرتعي وجنگلي وجلوگيري ازپيشروي كوير.
16ـ توسعهكشت پستهو زيتون در نواحي مياني و جنوبي، گردو در شمال، فعاليتهاي متمركز دام و طيور و كشت گلخانهاي در سطح استان.
17ـ اصلاح ساختار نظام بهرهبرداري و مديريت اراضي كشاورزي.
18ـ بالابردن راندمان آبياري به منظورتوسعه فعاليتهاي جديد بخش کشاورزي در استان و ممانعت از توسعه فعاليتهاي كشاورزي با آب بري زياد.
19ـ توسعه و تجهيز شبكه حمل ونقل ريلي (كالاومسافر).
20ـ ارتقاء ظرفيت شبكههاي ارتباطي با استانهاي همجوار.
21ـ استفاده از موقعيت جغرافيايي استان در برقراري ارتباطات (ريلي و جادهاي) شمالي و جنوبي کشور و تمرکززدايي ارتباطي ازتهران.
22ـ ارتقاء سطح مشاركت زنان در ابعاد اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و ورزشي.
23 ـ گسترش امكانات فرهنگي و ورزشي در مراكز جمعيتي شهر و روستا با گرايش خاص بانوان.
24ـ بسترسازي مناسب و تقويت بنيانهاي فرهنگي، اجتماعي، امنيتي و نظامي در مقابله با حوادث غير مترقبه.
25ـ گسترش مراكز آموزش عالي علوم پزشكي در مقاطع تحصيلي دكتراي تخصصي و فوق تخصصي.
26ـ توسعه آموزشهاي مهارتي متناسب با مزيتهاي نسبي استان.
27ـ توسعه صنايع بسته بندي و فرآوري محصولات دامي و كشاورزي عمده استان.
28ـ تقويت توان توليد و انتقال انرژي در استان.
29ـ ارتقاء و گسترش شبكههاي پستي و مخابراتي و توسعه فناوري اطلاعات و ارتباطات.
30ـ تقويت تأسيسات و تجهيزات حفاظتي و امدادي شهرها و روستاها و سازماندهي عوامل، تحت نظر مديريت شهري.
31ـ ارتقاء تعادلهاي منطقهاي و تغيير سطوح تقسيمات كشوري.
32 ـ گسترش پوشش برنامههاي صدا و سيما در سطح استان.
33ـ ساماندهي روستاها در زمينه فعاليتهاي اقتصادي، ايجاد تحول در نظام توليد، گسترش فعاليتهاي خدماتي و عمراني در روستا و ايجاد زمينههاي اشتغال و درآمد بيشتر در روستاهاي كوچك.
34ـ فراهم نمودن امكانات و شرايط مناسب براي اعمال مديريت بهينه منابع و مصارف آب.
35ـ ارتقاء كيفي خدمات قضايي و استقرار واحدهاي قضايي همگام با تقسيمات كشوري و ايجاد شوراهاي حل اختلاف.
36ـ سازماندهي کوچ و حمايت از اسکان عشاير داوطلب.
37ـ افزايش سهم ملي فرآوردههاي دامي، طيور و آبزيان در استان.
38ـ تقويت و استقرار نيروهاي مسلح در سطح استان متناسب با اندازه و نوع تهديدات و شرايط جغرافيايي.
39ـ استفاده ار انرژي خورشيدي براي توليد برق.
40ـ ايجاد سازوكارهاي لازم و حمايت از افزايش بهرهوري در بخشهاي اقتصادي و عوامل توليد.
41ـ گسترش ورزشهاي پرورشي، همگاني، تفريحي، قهرماني و حرفهاي در استان.
42ـ ريشهكني فقر شديد و گرسنگي و بهرهمندي همگاني از مواهب توسعه اقتصادي و اجتماعي.
43ـ دستيابي همگاني به آموزش ابتدايي و ترويج و بهبود برابري جنسيتي و توانمندسازي زنان.
44ـ كاهش مرگ و مير مادران و كودكان.
45ـ مبارزه با بيماريهاي عمده (ايدز / H.I.V، سل، مالاريا و ...).
46ـ حمايت مؤثر از تشكيل و توسعه تعاونيها و ايجاد و گسترش شهركها و مجتمعهاي تعاوني.
47ـ بسترسازي براي افزايش مشاركت اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و سياسي زنان در روند توسعه استان.
48ـ نهادينهكردن رويكرد مديريت عرضه و تقاضا و افزايش سطح آگاهي عمومي درمديريت بهينه مصرف آب.
49ـ ايجاد زمينههاي لازم براي جلب مشاركت مردمي و بخش خصوصي در بهرهبرداري و مديريت آب.
50 ـ گسترش پوشش بيمههاي اجتماعي و كاهش تلفات انساني در اثر حوادث.
شاخصهاي هدف كمّي در برنامه چهارم
سنـد ملي توسعه سيستان و بلوچستان استان
الف ـ اصليترين قابليتهاي توسعه
1ـ موقعيت جغرافيايي ويژه و مناسب استان به جهت استقرار در كنار آبهاي آزاد بينالمللي خارج از تنگه هرمز، برخورداري از 1100كيلومتر مرز خاكي با كشورهاي پاكستان و افغانستان و 300 كيلومتر مرز ساحلي در كنار درياي عمان، نزديكي مناطق ساحلي استان با كشورهاي حوزه خليج فارس و درياي عمان، شبه قاره هند و كشورهاي آفريقايي.
2ـ شرايط ممتاز استان براي تصدي نقش در بازرگاني ملي و ترانزيت خارجي ميان اروپا و آسياي مركزي با آسياي شرقي و جنوبي و شاخ آفريقا و امكان ايجاد و توسعه تبادلات قانوني در زمينه انرژي برق.
3ـ اقليم مناسب كشت محصولات سودآور صادراتي (خرما، مركبات، موز، انبه)، دشتهاي هموار و اراضي مستعد در شمال و جنوب استان و بهرهمندي از نژادهاي دام بومي و امكانات ايجاد صنايع وابسته به محصولات گرمسيري.
4ـ اراضي و اقليم مناسب در سواحل جنوبي براي توسعه فعاليتهاي شيلاتي و صيادي، پرورش ميگو و توسعه صنايع وابسته.
5 ـ وجود معادن نسبتاً غني گشوده و ناگشوده فلزي و غيرفلزي و سهم بالاي استان در برخورداري از اين معادن و امكان توسعه فعاليتهاي معدني.
6 ـ اقليم مناسب براي توسعه فعاليتهاي گردشگري در سواحل درياي عمان و دامنههاي تفتان.
7ـ وجود نهادهاي مهم اقتصادي و توسعهاي در سطح استان بويژه منطقه آزاد چابهار، بازارچههاي مرزي.
8 ـ برخورداري از حدود 15 مركز آموزش عالي با بيش از 30 هزار نفر دانشجو.
9ـ وجود پيشينه تاريخي و فرهنگي غني و پذيرش عمومي و توسعهخواهي مردم، رواج فرهنگ تجـارت و مبـادله، قنـاعت، سختكوشي، سازمانپذيري و مشـاركتجويي به عنوان بستر مهم اقدامات و سياستهاي توسعه منطقهاي.
10ـ تأسيسات زيربنايي مهم از جمله جادهها و فرودگاهها، سدپيشين.
11ـ قابليتها و ظرفيتهاي جديد از جمله نيروي كار تحصيلكرده و مطالعات موجود منطقهاي.
12ـ طرح توسعه محور شرق به عنوان ابزار مهم اعمال سياستهاي توسعه منطقهاي.
13ـ امكان بهرهگيري از انرژيهاي تجديد شونده باد، زيست توده و خورشيد.
14ـ وجود زمينههاي قانوني براي توسعه ورزش، نگرش مثبت جامعه بهفعاليتهاي ورزشي،گرايش بخش خصوصي و تشكلهاي داوطلب غيردولتي (NGO) بهسرمايهگذاري و خدماترساني در توسعه ورزش.
ب ـ عمده ترين تنگناها و محدوديتهاي توسعه
1ـ شرايط طبيعي و اقليمي دشوار، كمبود منابع آب، محدوديت امكانات توليد، آب و هواي گرم و وزش دائمي باد و حركت شنهاي روان به ويژه در شمال استان.
2ـ كمبود شديد آب براي مصارف توليدي و شرب و بهداشتي در بيشتر نقاط شهري و روستايي استان.
3ـ حاشيهاي بودن و دورافتادگي استان از مراكز و محورهاي توسعه كشور، پراكندگي نقاط زيست، فقر منابع طبيعي يا كمبود شديد آنها.
4ـ تناوب دورههاي خشكسالي و پيامدهاي زيانبار زيست محيطي و آثار مخرب آن بر ساختارتوليدي استان.
5 ـ وابستگي شديد منابع مالي بخش ورزش به درآمدهاي عمومي.
6 ـ دور افتادگي استان از شبكههاي انتقال انرژي مانند شبكه سراسري برق و گاز.
ج ـ مسائل اساسي استان
1ـ موقعيت استان به عنوان گذرگاه بينالمللي مواد مخدر و همسايگي با دو كشور پاكستان و افغانستان به عنوان زمينهساز ناامني و ترددهاي غيرمجاز از مرزهاي استان و مانع برقراري امنيت و انباشت سرمايه و گسترش فعاليتهاي رسمي اقتصادي.
2ـ رواج فرهنگ عشيرهاي و طايفهاي و برخي باورها و نگرشهاي سنتي و ضد توسعه به عنوان عامل بازدارنده نهادهاي نوين اقتصادي و اجتماعي و ناكار آمدي آنها.
3ـ محروميت استان در زمينه زيربناها و شكاف گسترده در مقايسه با سطح ملي عليرغم سرمايهگذاريهاي زياد براي توسعه آنها.
4ـ سطح پايين پوشش آموزشهاي عمومي و ترويجي و محروميت گسترده بسياري از زنان و مردان بويـژه در مناطـق روستايي و فقـدان اثر بخشي بسـياري از سياستها و اقدامات توسعهاي در عرصههاي اقتصادي و اجتماعي.
5 ـ فقدان مشاركت مؤثر مردم در فعاليتهاي اقتصادي و اجتماعي و ضعف جدي در برخورداري از نهادهاي كارفرمايي، سرمايهگذاري، پيمانكاري و مشاوره بخش خصوصي استان.
6 ـ فاصله شاخصهاي توسعه انساني با سطح ملي.
7ـ شكاف بين وضع موجود و مطلوب زيربناها بويژه در زمينههاي تأمين آب، راه، سوخت و انرژي از يكسو و شكاف بين شاخصهاي زيربنايي و توسعه اجتماعي و فرهنگي از سوي ديگر.
8 ـ نرخ بيكاري بسيار بالا در مقايسه با سطح كشور و رشد سريع و ضريب جواني بالاي جمعيت استان.
9ـ عدم رشد بخش رسمي اقتصاد در استان، گسترش تجارت زيرزميني و واردات قاچاق از كشورهاي همجوار، انتقال غير قانوني بسيار از كالاهاي يارانهاي بويژه سوخت و آرد به كشورهاي همسايه و تهديد بخشهاي توليد داخلي.
10ـ درآمدسرانهپايين،گستره و عمق فقر در شديدترين شكل آن در استان، وجود تعداد بسيار زياد خانـوادههاي بيسـرپرست و بدسرپرست، وجود شمار بسيار زيادي از جمعيت تحتپوشش نهادهايحمايتي.
11ـ فقدان نظام شناسايي استعدادهاي ورزشي.
د ـ هدفهاي بلندمدت توسعه
با توجه به قابليتها و تنگناهاي موجود، فعاليتهاي محوري و اولويتدار توسعه اسـتان، بـرمبناي بخـشهاي بازرگـاني با تأكيـد بر بازرگاني خارجـي، كشاورزي، صنعت (به ويژه صنايع فرآوري معدني و تبديلي كشاورزي)، معدن و استفاده از قابليتهاي شيلاتي استوار خواهد بود. بدين ترتيب اهداف بلندمدت توسعه استان عبارتند از:
1ـ تقويت مناسبات اقتصادي فراملي با بهرهگيري از موقعيت جغرافيايي، سياسي، اقتصادي استان با تأكيد بر منطقه آزاد چابهار و منطقه ويژه زابل.
2ـ تقويت پيوند و تعامل ساختارهاي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي استان با سطح ملي.
3ـ اصلاح ساختارها و تقويت بخش رسمي اقتصاد استان.
4ـ بكارگيري قابليتها و استعدادهاي موجود و ايجاد مزيتهاي جديد در سطح استان به منظور ارتقاي نقش و سهم استان در اقتصاد ملي.
5 ـ توسعه بخش كشاورزي با تأكيد بر زير بخشهاي باغباني، صيد و آبزي پروري وكشتهاي متراكم و گلخانهاي.
6 ـ كاهش شكاف بين ميزان شاخصهاي توسعه انساني با سطح ملي.
7ـ اعتلاء معرفت ديني و ارزشهاي فرهنگي و ويژگيهاي هويتي استان و تقويت همگرايي قومي و تبادل فرهنگي مردم استان در سطح ملي و محلي.
8 ـ ارتقاي شاخصهاي توسعه انساني در جامعه زنان سيستان و بلوچستان.
9ـ نهادينهسازي بهرهوري و افزايش آن در بخشهاي اقتصادي و عوامل توليد.
10ـ ارتقاء نقش ورزش در تأمين سلامت جسمي و روحي و تقويت توانمنديهاي افراد و گروههاي اجتماعي.
11ـ دستيابي به هدفهاي توسعه هزاره (M.D.G) در استان.
12ـ توانمندسازي بخش تعاوني براي ايفاي فعاليتهاي گسترده و اداره بنگاههاي اقتصادي بزرگ.
13ـ توسعه نقش و جايگاه زنان در سطوح تصميمسازي و تصميمگيري زنان.
14ـ توسعه ظرفيتهاي صنعت گردشگري و بهرهبرداري از جاذبههاي تاريخي استان.
هـ ـ راهبردهاي بلندمدت:
1ـ برقراري امنيت لازم در ابعاد مختلف (فيزيكي، اقتصادي و اجتماعي) به منظور تسهيل فرايند توسعه استان.
2ـ تقويت و گسترش مناسبات فرهنگي، اقتصادي استان با سطح ملي.
3ـ تداوم سرمايهگذاريهاي دولت در امر تقويت و توسعه زيربناهاي استان به ويژه انرژي و مخابرات در راستاي توازن منطقهاي و ايجاد زيرساختهاي لازم براي تبادلات انرژي با كشورهاي همجوار.
4ـ ساماندهي مبادلات برونمرزي كالا و تبديل شيوههاي غيرقانوني به مبادلات رسمي.
5 ـ ايجاد تسهيلات و مشوقهاي لازم براي جذب و تجهيز سرمايههاي داخلي، خارجي و بومي به ويژه در زمينه توسعه فعاليتهاي كشاورزي و صنعتي.
6 ـ ايجاد ظرفيتهاي زيربنايي (از جمله توسعه قرنطينهها)، نهادي و سازماني براي استفاده حداكثر از قابليتهاي ترانزيتي استان با توجه به منطقه آزاد تجاري چابهار.
7ـ مديريت بهينه محيط زيست، حفظ، احياء و اصلاح منابع پايه و طبيعي.
8 ـ سرمايهگذاريهاي لازم به منظور تأمين و مهار آب و ارتقاء راندمان آبياري با اولويت آب مورد نياز براي شرب، محيط زيست، صنعت و كشاورزي.
9ـ توسعه منابع انساني استان و ارتقاي سطح سواد و فرهنگ عموم از طريق گسترش آموزشهاي عمومي، حرفهاي و تخصصي.
10ـ تمركززدايي در نحوه مديريت توسعه استان با حمايت مؤثر از تأسيس نهادهاي مدني و صنفي غيردولتي و ارتقاء اختيارات تصميمگيري و توانمندسازي مديريت محلي.
11ـ توجه به ارزشها، گرايشها و نهادهاي قومي ـ محلي در سياستگذاريهاي فرهنگي و اجتماعي.
12ـ ارتقاي سطح آموزش و آگاهيهاي اجتماعي زنان و ساماندهي مشاركت آنان در فرآيند توسعه.
13ـ بهرهگيري از انرژيهاي تجديد شونده باد، زيست توده و خورشيد.
14ـ ايجاد سازوكارهاي لازم و حمايت از افزايش بهرهوري در بخشهاي اقتصادي و عوامل توليد.
15ـ گسترش ورزشهاي پرورشي، همگاني، تفريحي، قهرماني و حرفهاي در استان.
16ـ ريشهكني فقر شديد و گرسنگي و بهرهمندي همگاني از مواهب توسعه اقتصادي و اجتماعي.
17ـ دستيابي همگاني به آموزش ابتدايي و ترويج و بهبود برابري جنسيتي و توانمندسازي زنان.
18ـ كاهش مرگ و مير مادران و كودكان.
19ـ مبارزه با بيماريهاي عمده (ايدز / H.I.V، سل، مالاريا و ...).
20ـ اصلاح و توسعه باغات و افزايش عملكرد در فعاليتهاي باغباني، صيد و آبزيپروري و دامپروري.
21ـ حمايت مؤثر از تشكيل و توسعه تعاونيها و ايجاد و گسترش شهركها و مجتمعهاي تعاوني.
22ـ بسترسازي براي افزايش مشاركت اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و سياسي زنان در روند توسعه استان.
23ـ ايجاد زيرساختهاي مناسب صنعت گردشگري و حفظ و احياء آثار فرهنگي و تاريخي منطقه و حفظ سنت نمونه و منحصر به فرد سفالسازي كلپورگان.
24ـ نهادينهكردن رويكرد مديريت عرضه و تقاضا و افزايش سطح آگاهي عمومي درمديريت بهينه مصرف آب.
25ـ ايجاد زمينههاي لازم براي جلب مشاركت مردمي و بخش خصوصي در بهرهبرداري و مديريت آب.
26ـ گسترش پوشش بيمههاي اجتماعي و كاهش تلفات انساني در اثر حوادث.
شاخصهاي هدف كمّي در برنامه چهارم
سنـد ملي توسعه استان فارس
الف ـ اصليترين قابليتهاي توسعه
1ـ نزديكي با كشورهاي حوزه خليج فارس و سابقه تاريخي مركزيت برقراري رابطه پولي، مالي و بيمه و مبادله كالا با آن كشورها و برخورداري از موقعيت مناسب جابهجايي كالا، مسافر و انرژي بين شمال و جنوب كشور و كشورهاي حوزه خليج فارس.
2ـ قابليت توسعه صنعتي استان بويژه در زمينههاي:
الف ـ برق، الكترونيك، فناوري اطلاعات(I.C.T.) با توجه به قطب بودن استان در كشور.
ب ـ وجود ميادين گاز طبيعي در مناطق آغاز و دالان، صنايع گاز، پتروشيمي و شيميايي، صنايع فرآوري مواد معدني سنگهاي تزئيني، صنايع تبديلي و تكميلي كشاورزي و صنايع مصرفي و واسطهاي.
ج ـ فراهم بودن زمينه ايجاد و توسعه تكنولوژيهاي نوين از جمله نانوتكنولوژي و HT.
3ـ برخورداري از پيشينه غني فرهنگي، هنري و تاريخي و جاذبههاي گردشگري فرهنگي و تاريخي منحصر به فرد، اكوتوريسم، امكان برگزاري جشنوارههاي مختلف در سطح داخلي و بينالمللي با توجه به شكلگيري منطقه ويژه علم، فناوري و پارك گفتگوي تمدنها در شهر شيراز.
4ـ جايگاه ممتاز شيراز به عنوان قطب همكار با تهران در تقسيم كار ملي، بويژه ارائه خدمات برتر، مانند: خدمات فوق تخصصي پزشكي و فني مهندسي و فرهنگي در سطح ملي و فراملي و قابليت اين شهر در جهت ايفاي نقش منطقهاي.
5 ـ برخورداري از شرايط اقليمي متنوع و منابع طبيعي و دشتهاي مستعد، منابع ژنتيكي و زيست محيطي با ارزش.
6 ـ برخورداري از قابليت توليد محصولات متنوع زراعي، باغي و دامي با رويكرد صادراتي.
7ـ همجواري با منطقه گاز پارس جنوبي، قابليت توسعه صنايع و خدمات پشتيبان فعاليت مرتبط با اين ميادين و تأمين نيروي انساني مورد نياز آن.
8 ـ وجود زميـنههاي قـانوني براي توسعه ورزش، نگرش مثبت جامعه به فعاليتهاي ورزشي، گرايش بخش خصوصي وتشكلهاي داوطلب غيردولتي (NGO) بهسرمايهگذاري و خدماترساني درتوسعه ورزش.
ب ـ عمدهترين تنگناها و محدوديتهاي توسعه
1ـ ضعف شبكههاي ارتباطي دروناستاني و بروناستاني و تأسيسات فرودگاهي و فقدان آزادراهها و راهآهن.
2ـ نازل بودن متوسط بارندگي و كمبود شديد منابع آب و تأسيسات مورد نياز.
3ـ ضعف شديد تأسيسات زيربنايي، بويژه شبكه راههاي اصلي و پايانهها.
4ـ ضعف شبكههاي توزيع و انتقال سوخت و انرژي.
5 ـ كمبود تأسيسات شهري و خدماتي بويژهگردشگري، فرهنگي، هنري، بازرگاني، آموزش عالي متناسب با قابليتهاي استان.
6 ـ نبود زمينههاي مناسب براي جذب سرمايههاي داخلي و خارجي بويژه در بخش صنعت.
7ـ پراكندگي نقاط زيست و فعاليت در عرصه استان.
8 ـ مخاطرات ناشي از سوانح طبيعي بويژه خطر بروز سيل، خشكسالي و زلزله و نبود سازمان امداد استان.
9ـ غالب بودن وجه توليد سنتي و عشايري در توليد كشاورزي و دامداري.
10ـ ضعف مهارتهاي فني و حرفهاي و تخصصي در نيروي كار.
11ـ وابستگي شديد منابع مالي بخش ورزش به درآمدهاي عمومي.
ج ـ مسائل اساسي استان:
1ـ برداشت بيرويه از منابع آبهاي زيرزميني، افت سطح آبها، گسترش شوري خاك و تخريب محيط زيست و منابع طبيعي.
2ـ فرسودگي و كهنگي ماشينآلات در واحدهاي صنعتي استان.
3ـ دگرگـوني بافت فرهـنگي ـ فيزيكي نامتناسب شهر شيراز به دليل مهاجرت بيرويه.
4ـ كمتوجهي بهموقعيت و اهميت استان فارس بويژه شهر شيراز در تصميمگيريهاي توسعه كشور.
5 ـ پراكندگي مراكز زيست و فعاليت و عدم تعادل دروني در فرآيند توسعه نواحي مختلف استان.
6 ـ بيتوجهي به حفظ و نگهداري آثار باستاني و ميراث تاريخي و فرهنگ پذيرش جهانگردان خارجي.
7ـ كوچك بودن قطعات اراضي كشاورزي و مشكل اسناد اين اراضي.
8 ـ عدم توجه كافي به آلودگيهاي منابع آب (بويژه رودخانههاي كروسيوند) و هواي شهر شيراز.
9ـ فقدان نظام شناسايي استعدادهاي ورزشي.
10ـ ناكافي بودن تأسيسات زيربنايي، مهار، انتقال و مصرف آب.
د ـ اهدف بلند مدت توسعه استان
با توجه به قابليتها و تنگناها، توسعه استان برپايه توسعه هماهنگ بخشهاي كشاورزي، صنعت، گردشگري، بازرگاني و خدمات برتر در سطوح ملي و فراملي، استوار خواهد بود. هدفهاي بلند مدت توسعه استان عبارتند از:
1ـ توسعه صنايع نوين (HT).
2ـ توسعه صنعتي استان در طيف وسيعي از زنجيرههاي صنعتي با توجه به موقعيت منطقهاي، زمينههاي علمي فرهنگي و قابليتهاي طبيعي استان با توجه به جهت گيري صادراتي.
3ـ توسعه قابليتهاي فناوري در محدودههاي برگزيده صنعتي استان.
4 ـ توسعه صنايع تبديلي و تكميلي بخش كشاورزي.
5 ـ توسعه و تقويت صنايع دستي با تكيه بر منابع بومي و ارتقاء كيفيت آنها.
6 ـ تقويت و توسعـه صنعـت گردشـگري، بويژه توريسـم فرهنگي ـ تاريخي و اكوتوريسم. .
7ـ افزايش ضريب مكانيزاسيون در بخش كشاورزي.
8 ـ توسعه، حفظ، احياء و استفاده بهينه از منابع پايه آب و خاك و پوشش گياهي و تقويت يكپارچهنگري مديريت منابع طبيعي و محيط زيست در جهت ايجاد توسعة پايدار.
9ـ افزايش بهرهوري فعاليتهاي كشاورزي و توسعه و گسترش سطح زيركشت محصولات با ارزش افزوده بالا (گلخانهاي) ـ سيستم مدار بسته پرورش ماهي با تأكيد بر جهتگيري صادراتي.
10ـ توسعه و ارتقاء شبكههاي ارتباطي با قطبها و مراكز توسعه درون و برون استاني و پايانههاي حمل و نقل كالا و مسافر.
11ـ تقويت و توسعه مبادلات تجاري و مالي با خارج از كشور، بويژه كشورهاي حوزه خليج فارس.
12ـ ارتقاء كيفي و توسعه موزون فعاليتهاي بخش خدمات در استان با تأكيد بر خدمات برتر پزشكي، علمي، فني و مهندسي، بازرگاني در شهر شيراز با جهتگيري صادراتي.
13ـ ارتقاء سرمايه انساني و آموزشهاي فني و حرفهاي و تقويت بهرهگيري از سازمانهاي غيردولتي (N.G.O) در بخشهاي محوري توسعه استان.
14ـ جلب جريانهاي سرمايه در جهت تغيير ساختار توليدي استان و همپيوندي با بازارهاي جهاني.
15ـ برنامهريزي براي تعادل بخشي به نظام سكونت، جمعيت و فعاليت در پهنه استان فارس.
16 ـ اعتلاء معرفت ديني، ارزشهاي فرهنگي و ويژگيهاي هويتي استان.
17ـ نهادينهسازي بهرهوري و افزايش آن در بخشهاي اقتصادي و عوامل توليد.
18ـ ارتقاء نقشورزش در تأمين سلامت جسمي و روحي و تقويت توانمنديهاي افراد و گروههاي اجتماعي.
19ـ دستيابي به هدفهاي توسعه هزاره (M.D.G) در استان.
20ـ توانمندسازي بخش تعاوني براي ايفاي فعاليتهاي گسترده و اداره بنگاههاي اقتصادي بزرگ.
21ـ توسعه نقش و جايگاه زنان در سطوح تصميمسازي و تصميمگيري استان.
هـ ـ راهبردهاي بلند مدت توسعه
1ـ گسترش صنايع برق، الكترونيك، فناوري اطلاعات و ارتباطات(ICT) و بسترسازي ايجاد صنايع نوين (نانوتكنولوژي، بيوتكنولوژي).
2ـ بسترسازي ايجاد صنايع گاز، پتروشيمي و شيميايي و معدني و صنايع وابسته و پايين دست آنها.
3ـ تقويت و گسترش واحدهاي صنايع غذايي، آشاميدني، دارويي و صنايع تبديلي كشاوزي و دامي.
4ـ بسترسازي براي ايجاد صنايع انرژي بر در استان با توجه به ذخاير عظيم گاز در جنوب فارس و منطقه پارس جنوبي و توليد هرچه بيشتر برق در استان با توجه به نزديك بودن منابع گاز.
5 ـ مهار حداكثر روان آبها و اعمال مديريت بهينه در عرضه و تقاضاي آب با اولويت آبخوانهاي با بيلان منفي و توسعه شبكههاي آبياري.
6 ـ تكميل زنجيرههاي توليد صنعتي، متناسب با قابليت صنعتي استان و پيوند بنگاههاي كوچك به واحدهاي بزرگ صنعتي.
7ـ كمك به ايجاد و راه اندازي بازارهاي منطقهاي، ساماندهي تجارت كالا و توسعه صادرات استان.
8 ـ بسترسازي براي ايجاد و توسعه پاركها و شهركهاي علمي، صنعتي و فناوري و تقويت رابطه مراكز توليدي با مراكز علمي و تحقيقاتي و برپايي كريدور علمي و فنآوري و بازاردانايي.
9ـ استفاده از شيوههاي نوين بهرهبرداري كشاورزي و توسعه مهارتهاي حرفهاي بهرهبرداران و توليدكنندگان با اعمال روشهاي نوين مديريت مزرعه و واحدهاي صنعتي دامداري مبتني بر افزايش بهرهوري عوامل و نهادههاي توليد.
10ـ بهرهگيري از مشاركت بخشهاي خصوصي ـ تعاوني و سازمانهاي غيردولتي (N.G.O) در حفظ منابع طبيعي استان.
11ـ توسعه روشهاي بيولوژيكي و غيرشيميايي در جهت كنترل آفات و بيماريهاي گياهي و دامي با تأكيد بر محصولات صادراتي.
12ـ ايجاد بسترهاي لازم براي صدور خدمات برتر پزشكي، فني و مهندسي، فرهنگي و علمي بويژه به كشورهاي حوزه خليج فارس.
13ـ ايجاد زير ساختهاي لازم و متناسب با عملكرد شهر شيراز به عنوان يكي از مهمترين قطبهاي فرهنگي ـ تاريخي كشور.
14ـ بهسازي و توسعه خدمات زيربنايي، بويژه شبكههاي ارتباطي زميني و هوايي استان.
15ـ ساماندهي نواحي حاشيه نشين شهرها.
16ـ جلب سرمايهگذاري داخلي و خارجي و گسترش تعامل فعال با بازارهاي جهاني.
17ـ ساماندهي صنايع دستي به منظـور ارتقـاء كيفيت اين صنـايع با تأكيد بر جنبههاي صادراتي.
18ـ ساماندهي كوچ و اسكان عشاير.
19ـ زمينهسـازي و ايجاد تسهيلات براي توسعـه و تقويت فعاليـتهاي صنعت گردشگري.
20ـ تقويت زمينههاي مناسب فرهنگي در راستاي جذب و پذيرش جهانگردان.
21ـ توسعه سيستمهاي پايش مستمر منابع آلودهكننده محيط زيست استان.
22ـ بهينهسازي سازمان فضايي استان.
23ـ ايجاد سازوكارهاي لازم و حمايت از افزايش بهرهوري در بخشهاي اقتصادي و عوامل توليد.
24ـ گسترش ورزشهاي پرورشي، همگاني، تفريحي، قهرماني و حرفهاي در استان.
25ـ ريشهكني فقر شديد و گرسنگي و بهرهمندي همگاني از مواهب توسعه اقتصادي و اجتماعي.
26ـ دستيابي همگاني به آموزش ابتدايي و ترويج و بهبود برابري جنسيتي و توانمندسازي زنان.
27ـ كاهش مرگ و مير مادران و كودكان.
28ـ مبارزه با بيماريهاي عمده (ايدز / H.I.V، سل، مالاريا و ...).
29ـ حمايت مؤثر از تشكيل و توسعه تعاونيها و ايجاد و گسترش شهركها و مجتمعهاي تعاوني.
30ـ بسترسازي براي افزايش مشاركت اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و سياسي زنان در روند توسعه استان.
31ـ نهادينهكردن رويكرد مديريت عرضه و تقاضا و افزايش سطح آگاهي عمومي در مديريت بهينه مصرف آب.
32ـ ايجاد زمينههاي لازم براي جلب مشاركت مردمي و بخشخصوصي در بهرهبرداري و مديريت آب
33ـ گسترش پوشش بيمههاي اجتماعي و كاهش تلفات انساني در اثر حوادث.
شاخصهاي هدف كمّي در برنامه چهارم
سنـد ملي توسعه استان قزوين
الف ـ اصليترين قابليتهاي توسعه
1ـ برخورداري از موقعيت ممتاز مكاني از نظر همجواري با مجموعه شهري تهران بهعنوان بزرگترين بازار مصرف كشور.
2ـ برخورداري از موقعيت ويژة جغرافيايي به عنوان پيونددهنده استانهاي شمال و غرب با مركز كشور و نيز قرارگيري در مسير راههاي شمال ـ جنوب، شرق ـ غرب و مسيرهاي ارتباطي بينالمللي.
3ـ وجود اقليم متنوع، منابع آب و خاك مستعد و بهرهمندي از زيرساختهاي سازمان يافته، توليد و مديريت مزرعه و برخورداري از قابليت توسعه فعاليتهاي زراعي و باغي (آبي و ديمي).
4ـ برخورداري از واحدهاي دامپروري متمركز صنعتي به عنوان دومين قطب طيورداري در كشور و قابليتهاي دامداري و آبزي پروري.
5 ـ توسعهيافتگي بخش صنعت، برخورداري از وجود شهركهاي صنعتي متعدد، مجهز و سازمان يافته، وجود معادن و ذخاير معدني و امكان توسعه فعاليتهاي صنعتي جديد (به لحاظ محدوديت استقرار F صنايع در شعاع 120 كيلومتري تهران).
6 ـ دسترسي به منابع انساني، كارآمد و تحصيلكرده و وجود مراكز آموزش عالي متعدد به منظور تأمين نيروي انساني متخصص و ايفاي نقش تمركززدائي از فعاليتهاي آموزش عالي مجموعه شهري تهران.
7ـ برخورداري استان از زيربناي سازمان يافته شبكههاي جادهاي، حمل و نقل ريلي و سوخت و انرژي و امكان برخورداري از فرودگاه مركز خدمات كشاورزي.
8 ـ وجود آثار تاريخي و فرهنگي متنوع و هم چنين جاذبههاي طبيعي.
9ـ وجود زمينههاي قانوني براي توسعه ورزش، نگرش مثبت جامعه به فعاليتهاي ورزشي، گرايش به بخش خصوصي و تشكلهاي داوطلب غيردولتي (NGO) به سرمايهگذاري و خدماترساني در توسعه ورزش.
ب ـ عمدهترين تنگناها و محدوديتهاي توسعه
1ـ استقرار بخشي از استان در شعاع گسل زلزله البرز مركزي و جنوب استان قزوين.
2ـ ضعف زيرساختهاي مناسب جهت استفاده بهينه از منابع آب و خاك.
3ـ ضعف شبكههاي بازاريابي و خدمات پشتيباني توليد و نيز كمبود صنايع پشتيباني بخش كشاورزي و فرآوري محصولات باغي، دام و طيور استان.
4ـ كمبود فضاهاي فرهنگي و هنري و امكانات اقامتي و تأسيسات و تجهيزات مربوط به فعاليتهاي گردشگري.
5 ـ توسعه نيافتگي خدمات برتر و تخصصي در استان متناسب با موقعيت و جايگاه آن و ضعف كمي و كيفي در زمينه تأسيسات و تجهيزات شهري.
6 ـ وابستگي شديد منابع مالي بخش ورزش به درآمدهاي عمومي.
ج ـ مسائل اساسي استان
1ـ تمركز شديد جمعيت و فعاليت در مركز استان و عدم تعادل در سازمان فضايي در زمنيه نظام شهري و ارائة خدمات برتر.
2ـ توسعـه بيرويه فعاليتهاي صنعتي و توزيـع آن در خارج از شهركهـا و مجتمعهاي صنعتي
3ـ چالش سر ريز شدن وظايف مديريت نشده و عملكردهاي ملي و منطقهاي تهران به استان.
4ـ عدم توجه مناسب به بازسازي و مرمت آثار تاريخي و حفظ منابع طبيعي و بهرهبرداري از آن در توسعه صنعت گردشگري.
5 ـ ضعف امكـانات بازرگاني داخـلي و خارجي و عدم رشد متناسب آن با ساير فعاليتهاي اقتصادي و به ويژه بخش صنعت.
6 ـ فرسايش و تخريب حوزههاي آبخيز استان و نيز افت شديد آبخوانها و عدم تعادل بين منابع تغذيهكننده و تخليهكننده آبهاي زيرزميني.
7ـ وجود و گسترش شوري در جنوب شرقي استان و لزوم اجراي برنامههاي كنترل، ورود و خروج آبهاي سطحي و منطقه.
8 ـ فقدان نظام شناسايي استعدادهاي ورزشي.
دـ اهداف بلندمدت
با توجه به قابليتها و تنگناها، توسعه استان بر پاية توسعه صنعت و كشاورزي، و استفاده حداكثر از قابليتهاي بازرگاني و گردشگري استوار خواهد بود. بدين ترتيب اهداف بلندمدت توسعه استان عبارتند از:
1ـ ارتقاء نقش و سهم استان در ساختار اقتصاد ملي با بهرهگيري از موقعيت ويژه جغرافيايي و همجواري با منطقه شهري تهران.
2ـ تداوم توسعه صنعتي استان براساس قابليتهاي موجود و در راستاي تمركززدايي از تهران و بهرهمندي از ممنوعيت استقرار صنايع جديد در شعاع 120 كيلومتري منطقه شهري تهران.
3ـ حفظ، احياء و بهرهبرداري اصولي از منابع آب و خاك و جنگل و مرتع به منظور ايجاد شرايط مناسب براي توسعه پايدار با اولويت آبخونهاي با بيلان منفي.
4 ـ توسعه وگسترشفعاليتهايكشاورزي و ارتقاء بهرهوري عواملتوليد در اين بخش.
5 ـ ارتقاء كيفيت و توان خدماتي منطقه شهري قزوين با قابليت خدماترساني در مقياس ملي در راستاي تمركززدائي فعاليت از تهران.
6 ـ تقويت و تجهيز شبكههاي زيربنايي استان با تأكيد بر حمل و نقل سريع ريلي و ارتباطات، متناسب با توسعه فعاليتهاي توليدي و خدماتي.
7 ـ افزايش ايمني مراكز زيست و فعاليت در مقابل بلاياي طبيعي با اولويت مناطق زلزله خيز.
8 ـ تأمين آب كافي براي حفظ و توسعه مراكز زيست و فعاليتهاي استان با اولويت آب شرب، محيط زيست، صنعت و كشاورزي.
9ـ تقويت و توسعه امكانات فناوري اطلاعات و ارتباطات (IT) و (ICT).
10ـ توسعه فعاليتهاي گردشگري و بهرهبرداري از جاذبههاي تاريخي و طبيعي استان.
11ـ توسعه فعاليتهاي بازرگاني با توجه به موقعيت جغرافيايي استان در مسير كريدورهاي بينالمللي حمل و نقل.
12ـ توسعه و تحكيم مشاركت و تعاون در امور اقتصادي، سياسي و فرهنگي.
13ـ اعتلاء معرفت ديني، ارزشهاي فرهنگي و ويژگيهاي هويتي استان و تقويت استعدادهاي فرهنگي و هنري در آن.
14ـ نهادينهسازي بهرهوري و افزايش آن در بخشهاي اقتصادي و عوامل توليد.
15ـ ارتقاء نقش ورزش در تأمين سلامت جسمي و روحي و تقويت توانمنديهاي افراد و گروههاي اجتماعي.
16ـ دستيابي به هدفهاي توسعه هزاره (M.D.G) در استان.
17ـ توانمندسازي بخش تعاوني براي ايفاي فعاليتهاي گسترده و اداره بنگاههاي اقتصادي بزرگ.
18ـ توسعه نقش و جايگاه زنان در سطوح تصميمسازي و تصميمگيري استان.
هـ ـ راهبردهاي بلندمدت توسعه
1ـ ايجاد شرايط، امكانات و بسترهاي مناسب قانوني، مديريتي و زيربنائي لازم براي پذيرش بخشي از فعاليتهاي توليدي و خدمـاتي قـابل انتقال از مجموعـه شهـري تـهران به استان.
2ـ پرهيز از ايجاد و گسترش واحدهاي توليدي بزرگ مقياس در منطقه شهري قزوين و هدايت آنها به ديگر مراكز مستعد استان، با اولويت شهركهاي صنعتي.
3ـ سازماندهي فعاليتهاي صنعتي جديد با تأكيد بر محور قزوين ـ تاكستان ـ ابهر به عنوان يكي از محورهاي توسعه صنعتي استان.
4ـ اولويت بخشيدن به تكميل زنجيرههاي توليد صنايع موجود بويژه پتروشيمي و ارتقاء فنآوري در آنها و توسعه صنايع معدني، فضايي، داروئي، صنايع تبديلي و تكميلي، كشاورزي، ماشينسازي، شيميايي و سلولزي، برق و الكترونيك، فلزي و صنايع خودرو.
5 ـ گسترش صنايع HI -Tech با ارزش افزوده بالا به ويژه در نواحي متراكم صنعتي و ايجاد پاركهاي علمي و فنآوري.
6 ـ تجهيز سرمايههاي خرد و منابع مالي محلي و جذب سرمايهگذاري خارجي در فعاليتهاي اقتصادي .
7ـ بهينهسازي الگوي كشت، توسعه كشت مكانيزه و مديريت بهينه اراضي با رويكرد جلوگيري از خردشدن و تغيير كاربري اراضي كشاورزي در ناحيه مياني به ويژه در دشت قزوين.
8 ـ نظارت بر بهرهبرداري بهينه از منابع آبهاي سطحي و زيرزميني و تغذيه مصنوعي سفرههاي آب و نيز حفظ و توسعه منابع آبهاي سطحي و زيرزميني آبخيزهاي استان به ويژه در حوزه آبخيز سفيدرود.
9ـ ايجاد شرايط مناسب براي گسترش كشتهاي فشرده، توليد و بازاريابي محصولات كشاورزي تجاري و صنايع تبديلي.
10ـ گسترش سيستمهاي نوين آبياري و توسعه كشتهاي متراكم با اولويت اراضي پيرامون منطقه شهري قزوين، ناحيه مياني به ويژه دشت قزوين.
11ـ تأمين و تقويت زيرساختها و ساماندهي فعاليتهاي گردشگري با تأكيد بر آثار تاريخي و فرهنگي استان قزوين و قلعه الموت و جاذبههاي طبيعي درياچه اوان.
12ـ تعادل بخشي سازمان فضايي استان و تقويت و تجهيز نقاط شهري مستعد در نواحي شمالي و جنوبي استان جهت خدمات رساني به نواحي روستايي پيرامون.
13ـ گسترش شبكههاي ارتباطي سريع زميني بين منطقهاي با اولويت شبكهريلي قزوين ـ تهران و توجه به نقش منطقهاي استان در تمركززدائي ارتباطي از تهران.
14ـ حفاظت ابنيه، تأسيسات و تجهيزات مراكز زيست و فعاليت و زيربناها در مقابل خطرات زلزله به ويژه در مناطق زلزله خيز جنوب غربي استان.
15ـ تقويت و تجهيز زيرساختها و نهادهاي لازم براي توسعه فعاليتهاي بازرگاني نوين.
16ـ تقويت مراكز آموزش عالي در جهت تمركززدائي دورههاي كارشناسي از دانشگاههاي تهران و توسعه تحصيلات تكميلي و مراكز تحقيقاتي و فناوري اطلاعات و ارتباطات.
17ـ ايجاد سازوكارهاي لازم و حمايت از افزايش بهرهوري در بخشهاي اقتصادي و عوامل توليد.
18ـ گسترش ورزشهاي پرورشي، همگاني، تفريحي، قهرماني و حرفهاي در استان.
19ـ ريشهكني فقر شديد و گرسنگي و بهرهمندي همگاني از مواهب توسعه اقتصادي و اجتماعي.
20ـ دستيابي همگاني به آموزش ابتدايي و ترويج و بهبود برابري جنسيتي و توانمندسازي زنان.
21ـ كاهش مرگ و مير مادران و كودكان.
22ـ مبارزه با بيماريهاي عمده (ايدز / H.I.V، سل، مالاريا و ...).
23ـ حمايت مؤثر از تشكيل و توسعه تعاونيها و ايجاد و گسترش شهركها و مجتمعهاي تعاوني.
24ـ بسترسازي براي افزايش مشاركت اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و سياسي زنان در روند توسعه استان.
25ـ نهادينهكردن رويكرد مديريت عرضه و تقاضا و افزايش سطح آگاهي عمومي درمديريت بهينه مصرف آب.
26ـ ايجاد زمينههاي لازم براي جلب مشاركت مردمي و بخش خصوصي در بهرهبرداري و مديريت آب.
27ـ گسترش پوشش بيمههاي اجتماعي و كاهش تلفات انساني در اثر حوادث.
شاخصهاي هدف كمّي در برنامه چهارم
سنـد ملي توسعه استان قم
الف ـ اصليترين قابليتهاي توسعه
1ـ وجود حرم مطهر حضرت معصومه (س) و مسجد مقدس جمكران به عنوان دومين مركز زيارتي كشور و خاستگاه انقلاب اسلامي.
2ـ وجود حوزههاي علميه و حضور علماء و مراجع تقليد به منظور تربيت طلاب و فضلاي علوم ديني براي جهان تشيع و گستردگي رشتههاي علوم انساني در مراكز آموزش عالي.
3ـ بهرهمندي از زمينهها و زير ساختهاي مناسب فرهنگي و مذهبي ( وجود مراكز انتشار و چاپ كتاب، مراكز تحقيقاتي علوم اسلامي و توليد نرمافزارهاي فرهنگي).
4ـ وجود فضاي معنوي و فرهنگي و سرمايه انساني مستعد جهت امر توسعه.
5 ـ برخورداري از موقعيت جغرافيايي ويژه و استقرار در مسير چهارراه مواصلاتي كشور، همجواري با قطبهاي صنعتي، نزديكي به بازارهاي بزرگ مصرف (تهران، اصفهان و اراك)، نزديكي به فرودگاه بينالمللي امام خميني (ره)، و واقع شدن در شعاع120 كيلومتري تهران.
6 ـ برخورداري از زيرساختهاي مناسب مخابراتي ( فيبرنوري)، قابليتهاي فناوري اطلاعاتي و توليد نرمافزار.
7ـ وجود منطقه ويژه اقتصادي سلفچگان با تأسيسات بازرگاني، صنعتي و موقعيت جغرافيايي مناسب جهت بارانداز تجاري و نگهداري و صادرات كالا.
8 ـ بهرهمندي از صنعت بافت فرش به ويژه فرش ابريشم و ساير صنايع دستي.
9ـ وجود درياچه نمك و حوض سلطان و امكان استحصال فرآوردههاي معدني و پرورش آبزيان زيست نمك.
10ـ وجود منابع كاني فلزي ( منگنز، منيزيم و باريت)، غيرفلزي (نمك، آهك، گچ و سنگهاي تزئيني).
11ـ وجود ذخاير نفت و گاز شيرين منطقه البرز و سراجه، امكانپذيري ذخيره گاز و شرايط مناسب براي احداث تأسيسات نفتي پالايشگاه و پتروشيمي.
12ـ برخورداري از توانائيهاي توليد و مبادله دام و فرآوردههاي دامي و پرورش طيور و آبزيان.
13ـ وجود شرايط اقليمي متنوع براي توليد انواع محصولات كشاورزي و امكان توسعه كشتهاي محصولات گلخانهاي.
14ـ بهرهمندي از نيروهاي متخصص و ماهر بومي.
15ـ وجود جاذبههاي كويري و ميراث طبيعي جهت توسعه گردشگري.
16ـ وجود زمينههاي قانوني براي توسعه ورزش، نگرش مثبت جامعه به فعاليتهاي ورزشي، گرايش بخش خصـوصي و تشكلهاي داوطلب غيردولتي (NGO) بهسرمايهگذاري و خدماترساني در توسعه ورزش.
ب ـ عمدهترين تنگناها و محدوديتهاي توسعه
1ـ كمبود جدي آب (كاهش سطوح سفرههاي آب زيرزميني، كاهش منابع آب و خاك از نظر كمي و كيفي و كمبود آبهاي سطحي) و كمبود آب آشاميدني سالم.
2ـ فقدان بافت كالبدي منظم و ضعف زير ساختهاي خدماتي و حاشيهنشيني در شهر قم.
3ـ استقرار ناموزون و نامناسب واحدهاي صنفي ـ صنعتي آلاينده محيط زيست در سطوح شهر قم و حاشيه شهر.
4ـ شرايط سخت محيطي، وسعت اراضي بياباني و پيشروي كوير.
5 ـ واقع شدن شهر قم بر روي گسل زلزله.
6 ـ كمبود زير ساختهاي بازرگاني نوين (كمبود انبارهاي ذخيره كالا، سردخانه و كشتارگاههاي صنعتي دام و طيور).
7ـ وابستگي شديد منابع مالي بخش ورزش به درآمدهاي عمومي.
ج ـ اصليترين مسائل
1ـ فقدان قلمرو جغرافيايي مناسب براي استان و عدم امكان توزيع و بارگذاري مناسب جمعيتي و فعاليتهاي خدماتي.
2ـ كمبود تأسيسات و امكانات اقامتي و رفاهي براي زائرين و گردشگران.
3ـ كمبود آب مورد نياز براي شرب و توسعه بخش صنعت و كشاورزي.
4ـ كمبود امكانات تفرجگاهي و مراكز مناسب تفريحي، فرهنگي، هنري و ورزشي.
5 ـ كمبود زير ساختهاي لازم براي ارائه خدمات مناسب اجتماعي، آموزشي، درماني، بهداشتي.
6 ـ عدم تناسب بين نياز شهرها و درآمد شهرداريهاي استان قم.
7ـ ناهنجاريهاي اجتماعي، اقتصادي و كالبدي ناشي از مهاجرتهاي بيرويه بهاستان.
8 ـ نامناسب بودن وضعيت پايانههاي مسافربري و فرسوده بودن ناوگان حمل و نقل مسافر و كالا.
9ـ فقدان نظام شناسايي استعدادهاي ورزشي.
دـ اهداف بلند مدت
در راستاي تحقق چشم انداز توسعه جمهوري اسلامي ايران و براساس الگوي اسلامي قم استاني خواهد بود توسعهيافته، توانا در توليد علم و فنآوري و علوم اسلامي برخورداري از فضاي معنوي و امن، بدين ترتيب با توجه به قابليتها و تنگناها، توسعه استان حول محور خدمات با تأكيد بر زيارت و سياحت، آموزش عالي بويژه در زمينههاي علوم انساني و حوزوي و فعاليتهاي صنعتي و توسعه كشاورزي با تأكيد بر كشت متراكم استوار خواهد بود. بنابراين اهداف بلند مدت توسعه استان عبارتند از:
1ـ دستيابي به سيماي كالبدي توسعهيافته به عنوان امالقراي جهان تشيع و نماد كارآمدي نظام جمهوري اسلامي.
2ـ ارائه يك شهرنمونه شيعي از حيث عمران، توسعه شهري و روابط حاكم بر اقتصاد، اجتماع شهروندان.
3ـ اعتلاء معرفت ديني، ارزشهاي فرهنگي و ويژگيهاي هويتي استان و ارتقاء نقش استان در زمينه احياء و توسعه فرهنگ و معارف اسلامي و علوم اهل بيت در سطوح ملي و فراملي و بهرهگيري وسيع از ICT در اين ارتباط.
4ـ كاهش ناهنجاريهاي اجتماعي و فرهنگي.
5 ـ تأمين آب مورد نياز با اولويت مصارف شرب، محيط زيست و بخشهاي صنعت و كشاورزي و بهرهبرداريمطلوب از آبهاي سطحي و تقويت ذخاير آبهاي زيرزميني با اولويت آبخوانهاي با بيلان منفي.
6 ـ صيانت و بهرهبرداري مناسب از منابع پايه و ارتقاء كيفي و بهرهوري فعاليتهاي كشاورزي متناسب با ظرفيت منابع آب در استان و برنامههاي مديريت منابع آب حوضه آبريز.
7ـ توسعه ظرفيتهاي بخش گردشگري ارتقاء و توسعه همهجانبه و پايدار صنعت گردشگري ( زيارت و سياحت) استان.
8 ـ ارتقاء و توسعه صنعت استان و افزايش سهم ارزش افزوده آن در كل ارزش افزوده بخش صنعت كشور و بهرهبرداري مناسب از منابع معدني.
9ـ ارتقاء سطح خدمات برتر با اولويت آموزش عالي و درمان تخصصي.
10ـ توسعه و تقويت صنايع دستي بومي استان و حفظ هويت صنعت فرش دستباف قم به عنوان يك توليد صنعتي، هنري.
11ـ حفظ و احياء و بهرهبرداري بهينه از منابع طبيعي و جلوگيري از پيشروي كوير.
12ـ نوين سازي بخش بازرگاني استان با استفاده از زير ساختهاي موجود.
13ـ ارتقاء عملي همكاري حوزه و دانشگاه.
14ـ كاهش عدم تعادلهاي منطقهاي موجود از حيث توزيع جمعيت و فعاليتهاي خدماتي.
15ـ افزايش مشاركت زنان در فعاليتهاي اجتماعي و اقتصادي.
16ـ حفاظت و ارتقاء سطح توانمنديهاي محيطي و انساني در راستاي توسعه پايدار.
17ـ نهادينهسازي بهرهوري و افزايش آن در بخشهاي اقتصادي و عوامل توليد.
18ـ ارتقاء نقشورزش در تأمين سلامت جسمي و روحي و تقويت توانمنديهاي افراد و گروههاي اجتماعي.
19ـ دستيابي به هدفهاي توسعه هزاره (M.D.G) در استان.
20ـ توانمندسازي بخش تعاوني براي ايفاي فعاليتهاي گسترده و اداره بنگاههاي اقتصادي بزرگ.
21ـ توسعه نقش و جايگاه زنان در سطوح تصميمسازي و تصميمگيري استان.
هـ ـ راهبردهاي بلند مدت توسعه
1ـ اصلاح قلمرو جغرافيايي استان در جهت كاهش عدم تعادلهاي منطقهاي، كارآمد كردن نظام اداري و اجرايي استان، فراهم نمودن زمينههاي لازم جهت ايفاي نقش اصلي ملي و فراملي قم.
2ـ ايجاد و توسعه زيرساختهاي گردشگري، تجهيز قطبهاي تفريحي و بسترسازي لازم در زمينـه توسعـه مراكز اقامتي سياحتي، فرهنگي و هنري، تفريحگاهي و ورزشي و تقويت مناطق مستعد گردشگري و حفظ و احياء آثار فرهنگي و تاريخي.
3ـ ساماندهي حاشيهنشيني و اصلاح محيط شهري براساس طرحهاي نوين توسعه شهري.
4ـ انتقال آب مورد نياز از حوزههاي آبريز مجاور برخوردار به استان و تقويت ذخاير آبهاي زيرزميني.
5 ـ افزايش بهرهوري توليدات صنعتي، توسعه شهركها و نواحي صنعتي موجود با حفظ توان زيست محيطي استان، ايجاد شهركهاي صنعتي جديد تخصصي مبتني بر فناوريهاي برتر.
6 ـ توسعه صنايع غذايي و دارويي، معدني، نساجي، پوشاك و قطعات خودرو.
7ـ فراهمسازي زيرساختهاي ارتباطي و رسانهاي مناسب براي توسعه در كليه عرصهها به ويژه فرهنگ و علوم اسلامي و گسترش ارتباطات فرهنگي و مذهبي با كشورهاي اسلامي.
8 ـ فراهمنمودن زمينههاي لازم براي جلب سرمايههاي داخلي و خارجي درفعاليتهاي اقتصادي ـ اجتماعي.
9ـ توسعه، تجهيز و استفاده بيشتر از قابليتهاي موجود در منطقه ويژه اقتصادي سلفچگان.
10ـ افزايش بهرهوري منابع پايه آب و خاك با استفاده از شيوههاي نوين و تقويت ذخاير سفرههاي آب زيرزميني.
11ـ ارتقاء شاخصهاي بهرهوري حمل و نقل و جادهاي استان.
12ـ توسعه آموزش عالي (دانشگاهي و حوزوي) در زمينه علوم انساني و ساير رشتههاي دانشگاهي و گسترش آموزشهاي فني و حرفهاي با توجه به قابليتها و ضرورتهاي استان.
13ـ حفاظت، احياء و بهرهبرداري بهينه از منابع طبيعي.
14ـ توسعه و ترويج و بازاريابي صنعت فرش دستباف.
15ـ توسعه گسترش زير ساختها و تأسيسات نگهداري و انتقال كالا.
16ـ استفاده از موقعيت جغرافيايي استان در تمركززدايي ارتباطي از تهران.
17ـ گسترش بهرهبرداري از معادن و توسعه صنايع فنآوري آن.
18ـ مصرف بهينه آب و بازيافت آن.
19ـ جذب مشاركت و ارتقاي نقش تشكـلها (اتحاديهها و تعاونيها و سازمانهاي غيردولتي) در فرآيند توسعه پايدار.
20ـ ساماندهي مراكز سكونتي براي سر ريز جمعيت قم.
21ـ فراهم نمودن زمينههاي لازم براي همكاري حوزه و دانشگاه.
22ـ بسترسازي مناسب براي حضور زنان در فرآيند توسعه.
23ـ ارتقاء سطح شاخصهاي ورزشي، تفريحي و هنري.
24ـ ايجاد سازوكارهاي لازم و حمايت از افزايش بهرهوري در بخشهاي اقتصادي و عوامل توليد.
25ـ گسترش ورزشهاي پرورشي، همگاني، تفريحي، قهرماني و حرفهاي در استان.
26ـ ريشهكني فقر شديد و گرسنگي و بهرهمندي همگاني از مواهب توسعه اقتصادي و اجتماعي
27ـ دستيابي همگاني به آموزش ابتدايي و ترويج و بهبود برابري جنسيتي و توانمندسازي زنان.
28ـ كاهش مرگ و مير مادران و كودكان.
29ـ مبارزه با بيماريهاي عمده (ايدز / H.I.V، سل، مالاريا و ...).
30ـ حمايت مؤثر از تشكيل و توسعه تعاونيها و ايجاد و گسترش شهركها و مجتمعهاي تعاوني.
31ـ بسترسازي براي افزايش مشاركت اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و سياسي زنان در روند توسعه استان.
32ـ نهادينهكردن رويكرد مديريت عرضه و تقاضا و افزايش سطح آگاهي عمومي در مديريت بهينه مصرف آب.
33ـ ايجاد زمينههاي لازم براي جلـب مشاركت مـردمي و بخش خصوصـي در بهرهبرداري و مديريت آب.
34ـ گسترش پوشش بيمههاي اجتماعي و كاهش تلفات انساني در اثر حوادث.
شاخصهاي هدف كمّي در برنامه چهارم
سنـد ملي توسعه استان كردستان
الف ـ اصليترين قابليتهاي توسعه
1ـ وجود منابع آب فراوان و قرار گرفتن بر سرشاخههاي پنج حوزه آبخيز مهم كشور.
2 ـ وجود منابع غني جنگل و مرتع و قابليت توسعهپذيري اين منابع.
3ـ آب و هواي مناسب براي كشت انواع محصولات كشاورزي و فعاليتهاي پرورش دام و طيور، آبزيان، زنبورداري و برخورداري از ذخاير ارزشمند ژنتيكي دام.
4 ـ قابليت توسعه باغداري در سطح استان.
5 ـ قابليت توسعه اراضي زير كشت آبي در دشتها و نقاط مستعد استان.
6 ـ وجود ذخاير غني و متنوع معدني فلزي و غيرفلزي خصوصاً طلا، سنگهاي ساختماني و ... .
7ـ موقعيت مناسب جغرافيايي ناشي از استقرار بر محور شمالغربي ـ جنوبغربي كشور و هم مرزي با كشور عراق و امكان توسعه مبادلات با اين كشور و نيز توان تبادل انرژي برق با اين كشور.
8 ـ برخورداري از عرصهها و چشماندازهاي طبيعي و جاذبههاي فرهنگي، تاريخي و گردشگري.
9ـ توليد قابل ملاحظه گياهان دارويي و صنعتي و ميوههاي نسبتاً منحصر بفرد (توت فرنگي و انگور ديم).
10ـ قابليت احداث نيروگاههاي آبي كوچك با توجه به منابع آبهاي سطحي و توپوگرافي استان.
11ـ ظرفيتهاي مناسب فرهنگي، اجتماعي و نيروي انساني سازگار با نوآوري و توسعه.
12ـ دارا بودن سابقه و تجربه در توليد صنايع دستي (فرش، نازككاري) و صنايع چوب.
13ـ شرايط بسيار مناسب براي ايجاد منطقه آزاد تجاري.
14ـ وجود نيروي انساني جوان، كارآمد، مستعد و علاقمند به فناوريهاي نوين.
15ـ وجود زمينههاي قانوني براي توسعه ورزش، نگرش مثبت جامعه بهفعاليتهاي ورزشي،گرايش بخش خصوصي و تشكلهاي داوطلب غيردولتي (NGO) بهسرمايهگذاري و خدماترساني در توسعه ورزش.
ب ـ عمدهترين تنگناها و محدوديتهاي توسعه
1ـ فقدان تاسيسات مهار، ذخيره و انتقال آب.
2ـ عدم تطابق منابع آب و خاك، نيمه مكانيزه بودن كشاورزي، شيب زياد، كوچكي و پراكندگي اراضي در مناطق غربي استان و عدم بهرهبرداري صحيح از منابع پايه.
3ـ توسعه نيافتگي بخش صنعت و معدن متناسب با قابليتهاي استان.
4ـ كمبود تاسيسات و خدمات بازرگاني و گمركي.
5 ـكمبود امكانات و تاسيسات اقامتي و گردشگري.
6 ـ وجود شبكههاي فرسوده آب شهري و روستائي.
7 ـ فقدان شبكههاي جمعآوري فاضلاب در روستاها و ضعف آن در شهرها.
8 ـ ضعف شبكههاي انتقال و توزيع برق.
9 ـ فقدان شبكه سوخترساني مطمئن در بخشهاي وسيعي از استان.
10ـ بالا بودن نرخ رشد جمعيت استان نسبت به نرخ ميانگين كشور.
11 ـ كاهش بارشهاي جامد و فصلي شدن بسياري از رودخانههاي جوان استان.
12ـ بروز پديده تغيير اقليم و كاهش بارندگي خصوصاً در نيمه شرقي استان و وقوع خشكساليهاي مكرر.
13ـ پايين بودن سطح مهارت و سواد بيكاران و كمبود نيروي انساني متخصص.
14ـ ضعف شبكه ارتباطات جادهاي، ناوگان هوايي و نبود ارتباطات ريلي.
15ـ پرهزينه بودن احداث راههاي زميني باتوجه بهكوهستاني و صعبالعبور بودن آنها.
16ـ ضعف زيرساختهاي مخابراتي و خدمات كاربردي.
17ـ وابستگي شديد منابع مالي بخش ورزش به درآمدهاي عمومي.
ج ـ مسايل اساسي استان
1ـ بيكاري شديد و مهاجرفرستي مزمن.
2ـ بالا بودن بار تكفـل و پايين بودن درآمد سرانه (استـان در رده 27ام كشـور قرار دارد).
3ـ عدم توجه كافي به حقوق سرآب استان در پنج حوزه آبي (قزل اوزن، زرينه رود، سيروان، زاب و كرخه) و روبرو شدن با بيتوجهي به درخواستهاي تخصيص آب و نپذيرفتن مطالعه، يا تصويب طرحها.
4ـ بيبهره ماندن از سرمايهگذاريهاي كلان دولتي و خصوصي و حاشيهاي شدن استان در فرايند توسعه.
5 ـ عدم سرمايهگذاري دولت در صنايع مادر و واسطهاي و ضعف سياستهاي حمايتي از سرمايهگذاران بخش خصوصي.
6 ـ تخريب منابع طبيعي و محيط زيست.
7ـ رشد ناهماهنگ و برنامهريزي نشده شهرهاي سنندج و سقز و وجود پديده حاشيهنشيني پيرامون اين شهرها و ديگر شهرهاي استان.
8 ـ كمبود تاسيسات و امكانات فرهنگي، ورزشي و تفريحي براي گذران اوقات فراغت.
9ـ عدم بهرهبرداري مناسب و كافي از منابع آب، كمبود آب و بروز مشكلات كيفي در نيمه شرقي استان.
10 ـ عدم توسعه مناسب در زمينههاي مرتبط با سلامت بخصوص كمبود امكانات درماني.
11 ـ وجود پديده اعتياد به مواد مخدر در سطح جامعه و روند فزاينده آن.
12ـ پايين بودن سطح فناوريهاي ICT در مقايسه با ميانگين كشور.
13 ـ پايين بودن جمعيت تحت پوشش تأمين اجتماعي.
14ـ كمبود فضاي آموزشي (كلاس درس) بويژه در مناطق روستايي و بخشهاي فني و حرفهاي.
15ـ فقدان نظام شناسايي استعدادهاي ورزشي.
د ـ هدفهاي بلندمدت
با توجه به قابليتها، تنگناها و مسايل موجود، توسعه استان بر پايه رشد و توسعه بخشهاي كشاورزي، صنعت و معدن و گردشگري استوار خواهد بود؛ بدين ترتيب اهداف بلندمدت توسعه استان عبارتند از:
1ـ توسعه هماهنگ شهرهاي متوسط و كوچك استان و جلوگيري از قطبي شدن نظام شهري.
2ـ توسعه و بهرهبرداري از منابع آبهاي سطحي و حفاظت از حوزههاي آبخيز استان.
3ـ توسعه و نوسازي زيرساختهاي كشاورزي و دامپروري استان متناسب با ظرفيت آب در استان و برنامههاي مديريت منابع آب حوضه آبريز.
4ـ حفاظت، احياء، توسعه و بهرهبرداري اصولي از منابع طبيعي (جنگل و مرتع) و مزيتهاي محيطي استان در راستاي نيل به توسعه پايدار.
5 ـ توسعه بخش صنعت ودادن نقشيمناسب باپتانسيلهاي استان در تقسيمكار ملي.
6 ـ توسعه و گسترش خدمات بازرگاني.
7 ـ فراهم نمودن بسترهاي لازم جهت استفاده از قابليتهاي گردشگري استان.
8 ـ تقويت شبكههاي زيربنائي (ارتباط زميني و هوايي، انرژي، ارتباطات) و حمايت از توليد پراكنده برق در قالب نيروگاههاي برق ـ آبي كوچك.
9 ـ مهار آبهاي سطحي استان با احداث سدهاي ذخيرهاي و تنظيمي بزرگ و كوچك و ساير تاسيسات لازم زيربنايي در بخش آب.
10ـ ارتقاء سطح مناطق حفاظت شده استان تا سطح ميانگين كشوري به منظور حفظ ذخاير ژنتيك و گونههاي با ارزش گياهي و جانوري.
11ـ جذب و نگهداري منابع انساني و شناسايي نيروهاي كارآفرين استان و افزايش مشاركت نيروهاي محلي در مديريت توسعه استان.
12ـ ارتقاء شاخصهاي توسعه انساني.
13ـ افزايش ظرفيتهاي آموزش عالي با اولويت دادن به نيازهاي استان.
14ـ ارتقاء سطح پوشش تحصيلي دوره راهنمائي و متوسطه تا سطح ميانگين كشوري.
15ـ افزايش ضريب نفوذ تلفن ثابت، همراه و كاربري اينترنت تا سطح ميانگين كشور و توسعه ديتا در شهرها و روستاهاي بالاي 20 خانوار.
16ـ توسعه، گسترش فعاليتهاي اكتشافي و استخراج معادن با تسهيل شرايط سرمايهگذاري و ايجاد انگيزه براي سرمايهگذاران.
17ـ اعتلاي معرفت ديني، ارزشهاي فرهنگي و ويژگيهاي هويتي استان.
18ـ بهرهگيري از قابليت مبادلات مرزي با كشور همسايه.
19ـ نهادينهسازي بهرهوري و افزايش آن در بخشهاي اقتصادي و عوامل توليد.
20ـ ارتقاي نقش ورزش در تأمين سلامت جسمي و روحي و تقويت توانمنديهاي افراد و گروههاي اجتماعي.
21ـ دستيابي به هدفهاي توسعه هزاره (M.D.G) در استان.
22ـ توانمندسازي بخش تعاوني براي ايفاي فعاليتهاي گسترده و اداره بنگاههاي اقتصادي بزرگ.
23ـ توسعه نقش و جايگاه زنان در سطوح تصميم سازي و تصميمگيري استان.
هـ ـ راهبردهاي بلندمدت
1 ـ نوسازي مراكز زيست و فعاليت در دشتهاي استان با رويكرد توسعه يكپارچه فعاليتها.
2ـ محدود نمودن كشت ديم در مراتع و اراضي شيبدار و توسعه و حفاظت از عرصههاي جنگلي و مرتعي.
3ـ حمايت از كشتهاي تخصصي و داراي مزيت استان و ارتقاء كمي و كيفي محصولات كشاورزي برابر با استانداردهاي ملي و جهاني.
4ـ توسعه دامپروري صنعتي و بهبود دامداريهاي سنتي.
5 ـ تشويق، حمايت فني، تخصصي و سرمايهاي از نوآوران و كارآفرينان.
6 ـ مطالعه و اجراي كامل و اصولي طرحهاي مهندسي رودخانه به منظور حفاظت ساختمان رودخانه، پيشگيري از فرسايش و استفادههاي گردشگري و ورزشي.
7 ـ ايجاد رشتههاي علمي ـ تخصصي (تحصيلات تكميلي) در مراكز آموزش عالي متناسب با اولويتهاي توسعه استان.
8 ـ ايجاد مراكز تحقيق و توسعه به منظور نوآوري و بهبود محصولات در واحدهاي توليدي.
9 ـ توسعه و تجهيز شبكههاي زيربنايي متناسب با اولويتهاي استان.
10 ـ اصلاح شيوههاي توليد و بازاريابي صنايع دستي با تاكيد بر بهبود كيفيت.
11ـ گسترش صنايع استان با اولويت صنايع كاني فلزي و غيرفلزي به ويژه سنگهاي تزئيني و صنايع تبديلي كشاورزي و دامي، غذايي، نساجي و پوشاك، توليد چرم و محصولات چرمي، شيميايي.
12ـ توسعه زيربناها، تاسيسات و امكانات گردشگري و سياحتي و ايجاد قطبهاي گردشگري با توجه به جاذبههاي استان و حفظ و احياء آثار فرهنگي و تاريخي استان.
13ـ ارتقاء كيفيت زندگي در شهرهاي استان.
14ـ تجهيز و تقويت شبكههاي خدمات بازرگاني استان.
15 ـ مهار، ذخيرهسازي، انتقال و پمپاژ آبهاي سطحي به دشتهاي مستعد استان.
16ـ توجه به توسعه آبزيپروري در مطالعات و طرحهاي اجرايي بخش منابع آب.
17ـ ايجاد صنايع سرمايهاي توسط دولت به منظور تحقق اصل توازن منطقهاي در سطح ملي.
18ـ بسترسازي مناسب جهت جذب سرمايههاي خارجي و داخلي.
19ـ ارتقاء سطح خدمات برتر در شهر سنندج تا سطح (2) ملي، در راستاي تقويت نقش ملي ـ منطقهاي جهت تأمين نيازهاي توسعه استان.
20ـ تقويت شهر سنندج به منظور ايفاي نقش مركزيتي در استان و جلوگيري از افزايش جمعيت آن از طريق تقويت شهرهاي اقماري.
21ـ گسترش فعـاليتهـاي فرهنگـي و تقـويت تشـكلهـاي غيردولتـي و جـذب سرمايههاي خصوصي و تعاوني در فعاليتهاي فرهنگي و هنري.
22ـ ايجاد ساز وكارهاي لازم و حمايت از افزايش بهرهوري در بخشهاي اقتصادي و عوامل توليد.
23ـ گسترش ورزشهاي پرورشي، همگاني، تفريحي، قهرماني و حرفهاي در استان.
24ـ ريشهكني فقر شديد و گرسنگي و بهرهمندي همگاني از مواهب توسعه اقتصادي و اجتماعي.
25ـ دستـيابي همـگاني به آمـوزش ابتـدايي و تـرويج بهبـود برابري جنسيتي و توانمندسازي زنان.
26ـ كاهش مرگ و مير مادران و كودكان.
27 ـ مبارزه با بيماريهاي عمده (ايدز / H.I.V، سل، مالاريا و ...).
28ـ حمايت مؤثر از تشكيل و توسعه تعاونيها و ايجاد و گسترش شهركها و مجتمعهاي تعاوني.
29ـ بسترسازي براي افزايش مشاركت اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و سياسي زنان در روند توسعه استان.
30ـ نهادينهكردن رويكرد مديريت عرضه و تقاضا و افزايش سطح آگاهي عمومي درمديريت بهينه مصرف آب.
31ـ ايجاد زمينههاي لازم براي جلب مشاركت مردمي و بخش خصوصي در بهرهبرداري و مديريت آب.
32ـ گسترش پوشش بيمههاي اجتماعي و كاهش تلفات انساني در اثر حوادث.
شاخصهاي هدف كمّي در برنامه چهارم
سنـد ملي توسعه استان كرمان
الف ـ اصلي ترين قابليتهاي توسعه
1ـ برخورداري از پتانسيلهاي معدني غني فلزي و غيرفلزي از قبيل مس، ذغال سنگ، آهن، كروم، تيتانيوم، خاك نسوز و سنگهاي تزئيني و قيمتي و قابليت بالاي ايجاد صنايع و فرآوري آن.
2ـ وجود صنايع بزرگ با توان صادراتي بالا.
3ـ وجود مزيتهاي نسبي فراوان در بخش توليدات كشاورزي به ويژه محصولاتي نظير پسته، مركبات، خرما، گردو، بادام، زيتون، اكاليپتوس، گل محمدي، گياهان دارويي (زيره)، كرك و پشم با قابليتهاي صادراتي و ذخاير ژنتيكي شامل گياهي و دامي و همچنين برخورداري استان از زنجيره كامل پرورش طيور.
4ـ توان بالاي توسعه صنايع تبديلي و جنبي محصولات كشاورزي.
5 ـ وجود تنوع اقليمي و امكان توليد محصولات كشاورزي خارج از فصل و امكان توسعه كشت متراكم و گلخانهاي.
6 ـ بهرهمندي از جاذبههاي گوناگون طبيعي، تنوع زيستي، فرهنگي و تاريخي در زمينه جلب توريسم داخلي و خارجي.
7ـ موقعيت ويژه جغرافيايي در جنوب شرقي و قرارگيري در مسير محورهاي ترانزيتي (كريدورهاي اصلي شمال ـ جنوب و شرق و غرب ) و وجود زيرساختها و امكانات حمل و نقل زميني ـ ريلي ـ هوايي (5 فرودگاه فعال) با عملكرد ملي و فراملي.
8 ـ منابع آبهاي سطحي قابل توجه مهار نشده با قابليت ذخيرهسازي و بهرهبرداري مطمئن.
9ـ توانمندي ارائه خدمات برتر (دانشگاهي ـ درماني) و خدمات فني و حرفهاي ـ پستي و خدمات پشتيباني توليد جهت ارائه به مناطق جنوب و جنوب شرقي كشور.
10ـ بهرهمندي از مناطق ويژه توانمند ـ سازمان يافته و گمركات تجهيز شده.
11ـ وجود مركز بينالمللي علوم و تكنولوژي پيشرفته و علوم محيطي تجهيز شده و نيروي انساني متخصص و تحصيل كرده در استان.
12ـ وجود منابع مالي قابل توجه در بخش خصوصي.
13ـ بهرهمندي از صنايع دستي متنوع با ارزش اقتصادي بالا.
14ـ برخورداري از پتانسيلهاي فراوان انرژي خورشيدي و امكان بهرهگيري از انرژيهاي تجديد شونده باد، زيست توده.
15ـ وجود توان خلق مزيتهاي رقابتي در نيروهاي بومي استان.
16ـ وجود زمينههاي قانوني براي توسعه ورزش، نگرش مثبت جامعه به فعاليتهاي ورزشي، گرايش بخش خصوصي و تشكلهاي داوطلب غيردولتي (NGO) به سرمايهگذاري و خدماترساني در توسعه ورزش.
17ـ وجود زمينههاي تاريخي و اجتماعي، مشاركتهاي مردمي در حوزههاي اجتماعي و گسترده بودن مؤسسات خيريه و سازمانهاي غيردولتي.
ب ـ عمدهترين تنگناها و محدوديت توسعه استان
1ـ گستردگي استان و پراكندگي نقاط زيست و فعاليت و وجود ساختار معيشتي ايلي و عشايري در مناطقي از استان.
2ـ كويري بودن مناطقي از استان و وجود شنهاي روان و فرسايش بادي.
3ـ بارندگي كم و بارش نامناسب زماني و مكاني نزولات جوي ـ وقوع دورههاي طولاني خشكسالي در 30 سال گذشته.
4ـ قرارگيري قسمتهاي شرقي و جنوب شرقي استان در مسير ترددهاي غيرقانوني.
5 ـ ويژگيهاي خاص مرفولوژيكي و وجود فرسايش آبي شديدي به علت فقر پوشش گياهي در مناطقي از استان.
6 ـ وابستگي شديد منابع مالي بخش ورزش به درآمدهاي عمومي.
7 ـ افت سطح آبهاي زيرزميني و بيلان منفي در اغلب آبخوانهاي استان.
ج ـ مسائل اساسي توسعه استان
1ـ توسعهنيافتگي شهر كرمان متناسب با نقش آن در منطقه، ضعف خدمات شهري در شهرهاي كوچك.
2ـ توسعه نيافتگي و وجود فقر اقتصادي در مناطق شرقي و جنوبي.
3ـ سرمايهگذاري ناكافي در بهرهبرداري از پتانسيلهاي آبهاي سطحي.
4ـ خسارات ناشي از خشكسالي طويلالمدت در كرمان.
5 ـ ناكافي بودن اعتبارات (استاني و ملي) با توجه به نيازهاي سرمايهگذاري در بخشهاي مختلف اقتصادي ـ اجتماعي و خدمات.
6 ـ كاهش كمي و كيفي آبهاي زيرزميني و افزايش مشكلات تأمين آب موردنياز مصارف كشاورزي و صنعتي و غيره.
7ـ فقدان نظام شناسايي استعدادهاي ورزشي.
د ـ هدفهاي بلندمدت
با توجه به قابليتها و تنگناها، توسعة استان بر پاية توسعه صنعت و معدن با تأكيد بر استقرار صنايع متكي به معدن و كشاورزي، دامپروري و صنايع تبديلي وابسته، بازرگاني، گردشگري و خدمات برتر استوار خواهد بود. بدين ترتيب اهداف بلندمدت توسعه استان عبارتند از:
1ـ توسعه صنعتي استان متناسب با قابليتهاي طبيعي به ويژه قابليتهاي منابع آب و قابليتهاي زيربنايي و موقعيت استراتژيك استان.
2ـ توسعه و بهرهبرداري مناسب از منابع سرشار معدني استان با توجه به ملاحظات زيست محيطي.
3ـ افزايش بهرهوري فعاليتهاي كشاورزي، توليد و فرآوري محصولات كشاورزي با توجه به كمبود شديد آب در استان.
4ـ ارتقاء امنيت و سلامت غذايي.
5 ـ افزايش توان بازرگاني استان با استفاده از زيرساختهاي موجود و گسترش آنها.
6 ـ توسعه صنعت گردشگري و بهرهگيري مناسب از ميراث فرهنگي و تاريخي.
7 ـ تقويت نقش ملي و فراملي استان در پيوند با توسعه كشور با توجه به موقعيت مكاني ويژه آن در جنوب شرقي.
8 ـ توسعه منابع تأمين آب و بهرهبرداري بهينه از آن با اولويت تغذيه آبخوانهاي با بيلان منفي.
9 ـ حفظ، احياء و توسعه منابع طبيعي.
10ـ كاهش خسارات و اثرات بلاياي طبيعي (زلزله، خشكسالي، ...).
11ـ توسعه و تجهيز شهر كرمان و ارتقاء سطح خدمات برتر به عنوان مركز خدمات منطقهاي و ارائه برخي خدمات فراملي و ارتقاء سطح خدمات در كانونهاي شهري.
12ـ ايجاد توازن در توسعه مناطق مختلف استان و ارتقاء شاخصهاي توسعه انساني در مناطق كمتر توسعهيافته.
13ـ ساماندهي كوچ و اسكان عشاير.
14ـ توسعه آموزش عالي و تحقيقات و فنآوري با اولويت فعاليتهاي محوري استان.
15ـ اعتلاء معرفت ديني و ارزشهاي فرهنگي و ويژگيهاي هويتي استان و تقويت تعاملات فرهنگي و هنري در مقياس استاني، ملي و بينالمللي.
16ـ نهادينهسازي بهرهوري و افزايش آن در بخشهاي اقتصادي و عوامل توليد.
17ـ ارتقاء نقش ورزش در تأمين سلامت جسمي و روحي و تقويت توانمنديهاي افراد و گروههاي اجتماعي.
18ـ دستيابي به هدفهاي توسعه هزاره (M.D.G) در استان.
19ـ توانمندسازي بخش تعاوني براي ايفاي فعاليتهاي گسترده و اداره بنگاههاي اقتصادي بزرگ.
20ـ توسعه نقش و جايگاه زنان در سطوح تصميمسازي و تصميمگيري استان.
هـ ـ راهبردهاي بلندمدت
1ـ بسترسازي براي ايجاد و گسترش صنايع نو و پيشرفته متناسب با قابليتها و مزيتهاي استان با رويكرد « تحقيق و توسعه» و « طراحي و توسعه».
2ـ افزايش رقابتپذيري بخش صنعت و ايجاد فرصتهاي جديد سرمايهگذاري داخلي و خارجي با تأكيد بر صنايع متالورژي و ذوب فلزات، حمل و نقل و صنايع مرتبط با كشاورزي و توليد كالاهاي مصرفي با دوام و توسعه صنايع غذايي شيميايي، معدني، ماشينسازي و ساخت تجهيزات، نساجي و پوشاك.
3ـ تأكيد بر حفظ اصالت صنايع دستي استان به ويژه فرش.
4ـ توسعه اكتشافات معدني و ايجاد صنايع وابسته.
5 ـ ايجاد زمينههاي مناسب براي افزايش بهرهوري عوامل و نهادههاي توليد و ارتقاء كمي و كيفي محصولات كشاورزي استان بهويژه محصولات داراي مزيت نسبي و صادرات با نگاه ويژه به محدوديتهاي آبي استان در دشتها و آبخوانهاي با بيلان منفي.
6 ـ تعديل تدريجي شيوه دامداري متكي بر مرتع با گسترش دامپروري صنعتي متمركز و نيمه متمركز.
7 ـ گسترش تأسيسات، تجهيزات و مراكز ارائه خدمات نوين بازرگاني.
8 ـ ارتقاء كمي و كيفي خدمات ـ امكانات و زيرساختهاي گردشگري.
9 ـ حفاظت و بهرهبرداري از آثار و اماكن و ابنيه فرهنگي و تاريخي.
10ـ گسـترش و تجهـيز زيرسـاختهاي شبكههــاي ارتبـاطـي و حـمل و نـقل جادهاي ـ ريلي ـ هوايي.
11ـ مهار آبهاي سطحي و روان آبها و بالابردن بازده منابع آبي و آبياري.
12ـ جلوگيري از فرسايش خاك و بيابانزايي و بهرهبرداري نامناسب از منابع طبيعي.
13ـ اعمال مديريت لازم براي مقابله با حوادث غيرمترقبه.
14ـ توسعه و ارتقاء كيفي خدمات، تجهيزات و تأسيسات در مراكز شهري و خدمات برتر در شهر كرمان.
15ـ برقراري نظام خدماترساني متناسب با سلسله مراتب مراكز شهري، روستايي و عشايري.
16ـ بارورسازي قابليتهاي توسعه در نواحي كمتر توسعهيافته.
17ـ تحول در فعاليت اقتصادي عشاير استان از دامداري به تركيبي از دامداري و دامپروري و كشاورزي.
18ـ توسعه ـ تجهيز و تقويت مراكز آموزش عالي و تحقيقاتي، درماني و آموزش مهارتها در راستاي ارتقاء نقش استان در فرآيند توسعه منطقه جنوب شرق كشور.
19ـ تقويت كنترل نامحسوس و جلب مشاركت مردمي در تأمين امنيت.
20ـ بهرهگيري از انرژيهاي تجديد شونده خورشيدي، باد و زيست توده.
21ـ ايجاد سازوكارهاي لازم و حمايت از افزايش بهرهوري در بخشهاي اقتصادي و عوامل توليد.
22ـ گسترش ورزشهاي پرورشي، همگاني، تفريحي، قهرماني و حرفهاي در استان.
23ـ ريشهكني فقر شديد و گرسنگي و بهرهمندي همگاني از مواهب توسعه اقتصادي و اجتماعي.
24ـ دستيابي همگاني به آموزش ابتدايي و ترويج و بهبود برابري جنسيتي و توانمندسازي زنان.
25ـ كاهش مرگ و مير مادران و كودكان.
26ـ مبارزه با بيماري هاي عمده (ايدز / H.I.V، سل، مالاريا و ...).
27ـ حمـايت مؤثر از تشكيـل و توسعـه تعاونيها و ايجـاد و گسترش شهركها و مجتمعهاي تعاوني.
28ـ بسترسازي براي افزايش مشاركت اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و سياسي زنان در روند توسعه استان.
29ـ نهادينهكردن رويكرد مديريت عرضه و تقاضا و افزايش سطح آگاهي عمومي در مديريت بهينه مصرف آب.
30ـ ايجاد زمينههاي لازم براي جلب مشاركت مردمي و بخشخصوصي در بهرهبرداري و مديريت آب.
31ـ گسترش پوشش بيمههاي اجتماعي و كاهش تلفات انساني در اثر حوادث.
شاخصهاي هدف كمّي در برنامه چهارم
سنـد ملي توسعه استان كرمانشاه
الف ـ اصليتريـن قابليتهاي توسعه
1ـ قرارگيري استان بر محور ارتباطي شمال غربي ـ جنوب غربي و مسير كريدور شرقي ـ غربي (جاده تاريخي ابريشم).
2ـ موقعيت ويژه استان در ميانه غرب كشور و برخورداري از زير ساختهاي مناسب براي ارائه خدمات بين استاني و منطقهاي در غرب كشور و امکان ايفاي نقش در مقياس ملي و بينالمللي و توان تبادل انرژي برق با كشور عراق.
3ـ برخورداري از زمينههاي مناسب توسعه صنعتي بخصوص صنايع نفت و پتروشيمي و صنايع تبديلي و تكميلي كشاورزي و برخي کانيهاي غيرفلزي و قطعات خودرو.
4ـ وجود منابع آب و خاك مستعد و فراوان و امكان توسعه اراضي قابل كشت آبي در مقياس وسيع (تا سه برابر ميزان فعلي) و بهرهبرداري از قابليتهاي منابع دامي استان.
5 ـ برخورداري از شرايـط اقليمي متنوع و زيستمحيطي بالنسبه تخـريب نشده، با امكان پيريزي توسعه پايـدار.
6 ـ وجود جاذبههاي طبيعي، تاريخي و فرهنگي بهعنوان قابليتهاي توسعهگردشگري استان و امکان ايفاي نقش به عنوان قطب گردشگري.
7ـ وجود زمينههاي قانوني براي توسعه ورزش، نگرش مثبت جامعه به فعاليتهاي ورزشي،گرايش بهبخش خصوصي و تشكلهاي داوطلب غيردولتي (NGO) بهسرمايهگذاري و خدماترساني در توسعه ورزش.
ب ـ عمدهترين تنگناها و محدوديتهاي توسعه
1 ـ قطبي شدن الگوي سكونت شهري، با تمركز نامناسب جمعيت در شهر كرمانشاه.
2ـ فرسودگي، آشفتگي و ناموزوني بافت فيزيكي و محيطي شهري و ضعف بنيانهاي شهري در ارائه خدمات پشتيباني توليد به بخشهاي اقتصادي.
3 ـ توسعه نيافتگي بخش صنعت و ساختار سنتي بخشهاي كشاورزي و خدمات.
4 ـ كمبود تاسيسات مهار آب در مقايسه با قابليتهاي منابع آب و خاك.
5 ـ ضعف نهادهاي خدمات پشتيباني توليد، به ويژه در زمينههاي مشاورهاي و فني و مديريتي.
6 ـ ساختار نامتناسب اداري و اجرايي استان براي پيريزي و تداوم فرايند توسعه و همگامي با الزامات آن از نظر كارفرمايي ، مشاوره فني و اجرايي.
7ـ عدم تناسب کمي و کيفي آموزش عالي با الزامات توسعه استان.
8 ـ حاکميت نسبي مناسبات سنتي عشيره اي بر روابط اجتماعي و اجرايي استان.
9ـ کمبود نيروي انساني متخصص در آموزش و پرورش و پايين بودن شاخصهاي کيفي آموزشي.
10ـ وابستگي شديد منابع مالي بخش ورزش به درآمدهاي عمومي.
ج ـ مسائل اساسي استان
1ـ بيكاري گسترده و ضعف شديد مهارت نيروي انساني.
2ـ ضعف بنيانهاي توليد، زيربناها و عدم برخورداري از روند سرمايهگذاريهاي دولت و بخش خصوصي در دوران جنگ تحميلي و پس از آن.
3ـ پيامدهاي فيزيكي ـ كالبدي و اجتماعي ـ انساني ناشي از جنگ تحميلي و مهاجرتهاي گسترده روستا به شهر و خروج نيروهاي متخصص و سرمايه از استان.
4ـ نامشخص بودن وضعيت اقتصادي و سياسي كشور عراق و پيآمدهاي آن در چگونگي استفاده از فرصت مرزي بودن استان.
5 ـ غلبه الگوي كشت ديم بر كشاورزي به واسطه سرمايهگذاري اندك براي استفاده از منابع آبي استان.
6ـ فقدان نظام شناسايي استعدادهاي ورزشي.
د ـ هدفهاي بلند مدت
با توجه به قابليتها و تنگناها، توسعه استان بر اساس توسعه بخشهاي کشاورزي، صنعت، خدمات برتر و گردشگري و استفاده از موقعيت منطقهاي (تجارت و ترانزيت) استوار خواهد بود. بدين ترتيب اهداف بلند مدت توسعه استان عبارتند از:
1ـ ارتقاء سطح توسعـه استان به عنـوان يکي از قطبهاي چـندگانه توسعـه کشـور بهمنظور تکميل سازمان فضايي کشور.
2ـ دسترسي به اشتغال مناسب و كاهش نرخ بيكاري.
3ـ نوسازي و توسعه بخش كشاورزي به ويژه افزايش سهم كشاورزي آبي در جهت افزايش سهم استان در تامين امنيت غذايي كشور.
4ـ توسعه كمي و كيفي بخش صنعت در جهت تامين نيازهاي استان و فرا استاني با تاكيد بر صنايع نفت و پتروشيمي و صنايع پاييـن دست آن و صـنايع وابسته و پيوسته به بخش كشاورزي و صنايع کاني غيرفلزي و قطعات خودرو.
5 ـ افزايش سهم استان در تقسيم کار ملي فعاليتهاي صنعتي.
6 ـ توسعه بخش خدمات با تاكيد بر خدمات برتر(با اولويت خدمات بهداشتي ـ درماني، خدمات بازرگاني، حمل و نقل، خدمات پشتيباني توليد).
7ـ حفظ و بهرهبرداري بهينه از منابع طبيعي با تاكيد بر آبخيزداري، مهار، ذخيرهسازي و انتقال آبهاي سطحي در جهت توسعه پايدار استان.
8 ـ اعتلاء معرفت ديني، ارزشهاي فرهنگي و ويژگيهاي هويتي استان و ارتقاء شاخصهاي توسعه انساني، اقتصادي، زيربنايي، اجتماعي و فرهنگي حداقل تا سطح ميانگين ملي و توانمند سازي نيروهاي محلي به منظور مشاركت بيشتر در توسعه استان.
9 ـ ايجاد تعادل فضايي در نظام استقرار مراكز زيست و فعاليت استان.
10ـ توسعه فعاليتهاي گردشگري در سطح ملي.
14ـ نهادينهسازي بهرهوري و افزايش آن در بخشهاي اقتصادي و عوامل توليد.
15ـ ارتقاء نقش ورزش در تأمين سلامت جسمي و روحي و تقويت توانمنديهاي افراد و گروههاي اجتماعي.
16ـ دستيابي به هدفهاي توسعه هزاره (M.D.G) در استان.
17ـ توانمندسازي بخش تعاوني براي ايفاي فعاليتهاي گسترده و اداره بنگاههاي اقتصادي بزرگ.
18ـ توسعه نقش و جايگاه زنان در سطوح تصميمسازي و تصميمگيري استان.
19ـ تقويت زيربناهاي لازم براي مبادلات با كشور عراق به ويژه در مورد صادرات برق.
هـ ـ راهبردهاي بلند مدت
1ـ تقويت و تجهيز منطقه شهري كرمانشاه، ضمن مهار رشد نامناسب جمعيت آن، به عنوان يك مركز خدمات منطقهاي.
2ـ ايجاد زمينههاي مناسب براي توسعه صنعتي استان و گسترش واحدهاي صنعتي جديد در شهركهاي صنعتي و توسعه صنايع معدني، نساجي و پوشاك، غذايي، داروئي و تبديلي كشاورزي.
3ـ استفاده از منابع دولتي در تجهيز شبکههاي حملونقل، تامين و انتقال آب و انرژي.
4ـ مهار آبهاي سطحي استان از طريق احداث سدهاي مخزني و بندهاي انحرافي، بويژه در نواحي مرزي.
5 ـ تقويت زير ساختهاي شهري و تعادل بخشي (كالبدي ـ كاركردي) شبكه شهري استان با تاكيد بر شهرهاي متوسط و كوچك.
6 ـ توسعه دامپـروري و اصلاح ساخـتار جمعيتي دام استان با تاکيـد بر ايجاد واحدهاي غيرمتمرکز صنعتي بر اساس تقسيم کار مناسب درون استاني در نواحي شرقي، غربي و مياني استان.
7ـ تاكيد بر حفظ، احياء و بهرهبرداري بهينه از منابع طبيعي.
8 ـ گسترش زراعت آبي در نواحي عمده كشاورزي و دشتهاي استان و باغداري با تاكيد بر نوينسازي سازمان توليد و نظام بهرهبرداري.
9ـ توسعه آبزي پروري در مناطق مستعد استان.
10ـ تجهيز و تقويت شبكههاي حمل و نقل زميني و هوائي و ترانزيت كالا با توجه به موقعيت جغرافيائي و نقش استان در غرب كشور.
11ـ گسترش متناسب آموزشهاي فني و حرفهاي، با مشاركت بخش خصوصي، براي توانمندسازي نيرويهاي محلي.
12ـ توسعه و افزايش ظرفيت آموزش عالي استان با اولويت نيازها و الزامات توسعه استان.
13ـ گسترش تاسيسات گردشگري و تسهيلات رفاهي و اوقات فراغت با مشاركت بخش خصوصي و نهادهاي عمومي غيردولتي.
14ـ جذب سرمايههاي بومي و غيربومي و خارجي از طريق تشويق و حمايتهاي خاص از اشخاص كارآفرين.
15ـ ارتقـاء توسعه کيفـيت خدمات فنـي، مهندسي و مديريتـي از طريق تشويق و حمايتهاي ويژه.
16ـ توسعه فنآوري ارتباطات و اطلاعات.
17ـ فراهم نمودن زمينههاي استفاده و ارتقاء بيوتکنولوژي.
18ـ توسعه کمي و کيفي آموزش هاي عمومي.
19ـ توسعه زيربناهاي اجتماعي و فرهنگي به سبب بالا بودن ظرفيتهاي فرهنگي، تاريخي، تنوع قومي و مذهبي و مرزي بودن استان.
20ـ گسترش فعاليتهاي محيط زيست براي جلوگيري از آلودگي منابع آب و خاك و هوا و حفظ تنوع زيستي در راستاي دسترسي به توسعه پايدار.
21ـ ايجاد سازوكارهاي لازم و حمايت از افزايش بهرهوري در بخشهاي اقتصادي و عوامل توليد.
22ـ گسترش ورزشهاي پرورشي، همگاني، تفريحي، قهرماني و حرفهاي در استان.
23ـ ريشهكني فقر شديد و گرسنگي و بهرهمندي همگاني از مواهب توسعه اقتصادي و اجتماعي.
24ـ دستيابي همگاني به آموزش ابتدايي و ترويج و بهبود برابري جنسيتي و توانمندسازي زنان.
25ـ كاهش مرگ ومير مادران و كودكان.
26ـ مبارزه با بيماريهاي عمده (ايدز / H.I.V، سل، مالاريا و ...)
27ـ حمايت مؤثر از تشكيل و توسعه تعاونيها و ايجاد و گسترش شركتها و مجتمعهاي تعاوني.
28ـ بسترسازي براي افزايش مشاركت اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و سياسي زنان در روند توسعه استان.
29ـ نهادينه كردن رويكرد مديريت عرضه و تقاضا و افزايش سطح آگاهي عمومي در مديريت بهينه مصرف آب.
30ـ ايجاد زميـنههاي لازم براي جلـب مشاركت مردمـي و بخـش خصوصي در بهرهبرداري و مديريت آب.
31ـ گسترش پوشش بيمههاي اجتماعي و كاهش تلفات انساني در اثر حوادث.
شاخصهاي هدف كمّي در برنامه چهارم
سنـد ملي توسعه استان كهگيلويه و بويراحمد
الف ـ اصليترين قابليتهاي توسعه
1ـ موقعيت جغرافيايي و ارتباطي مناسب بين منطقهاي در مركز و جنوب كشور و همجواري با قطبهاي صنعتي توسعهيافته كشور (اصفهان، شيراز، اهواز و عسلويه).
2ـ برخورداري از جاذبههـاي طبيـعي گردشگري و جـاذبههاي ناشي از شيـوه زيست ـ معيشتي عشايري و فرهنگي و امكان توسعه فعاليتهاي گردشگري براي جذب گردشگر از كانونهاي پرتحرك پيراموني و كشورهاي حاشيه خليج فارس.
3ـ برخورداري از ظرفيتهاي غني منابع نفت و گاز در نواحي جنوبي استان و ظرفيتهاي مناسب معدني.
4ـ برخورداري از آب و هواي متنوع، جنگلها به ويژه بلوط و مراتع مستعد و امكان كشت انواع گياهان دارويي و شكلگيري صنايع مربوط.
5 ـ امكان توسعـة فعـاليتهاي دامپروري، باغـداري، فرآوري بلـوط، زنبورداري و پرورش ماهي.
6 ـ بارندگي سالانه مناسب و بهرهمندي از منابع آبهاي سطحي و زيرزميني و مكان توليد انرژي برق ـ آبي (بزرگ و كوچك).
7ـ نزديكي به آبهاي گرم خليج فارس و قابليت دسترسي به بنادر حاشيه آن در كوتاهترين زمان ممكن به منظور انجام مبادلات اقتصادي و بازرگاني.
8 ـ قابليت توسعه صنعتي استان به ويژه در زمينه صنايع نفت، گاز و پتروشيمي، صنايع فرآوري مواد معدني و صنايع تبديلي، تكميلي و جانبي كشاورزي و دامي.
9ـ وجود زمينههاي قانوني براي توسعه ورزش، نگرش مثبت جامعه به فعاليتهاي ورزشي، گرايش بخش خصوصي و تشكلهاي داوطلب غيردولتي (NGO) به سرمايهگذاري و خدماترساني در توسعه ورزش.
ب ـ عمدهترين تنگناها و محدوديتهاي توسعه
1ـ غالب بودن بافت سنتي و عشايري در ساختار اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي.
2ـ ضعف شـبكههاي ارتـباطي سريع بين منطـقهاي، شبـكههاي انتقـال انرژي و سوخترساني و تأسيسات بهرهبرداري از آبهاي سطحي و زيرزميني و در حاشيه ماندن از فرآيند توسعه ملي.
3ـ ضعف شـديد زيرساختهاي لازم در مـراكز شهـري و ناكارآمدي سطوح خدماتي، بويژه در زمينه خدمات برتر.
4ـ كمبود شديد تأسيسات، تسهيلات و تجهيزات گردشگري و اقامتي.
5 ـ كوهستانيبودن، محدوديت زميـنهاي زراعي و عـدمتطـابق منابع آب و خاك و سنتيبودن شيوههاي توليد.
6 ـ ناپايداري و پراكندگي سكونتگاههاي روستايي و هزينه بر بودن خدماترساني به آنها.
7 ـ نازل بودن شاخصهاي توسعه انساني در استان.
8 ـ ضعف بنيه مالي عمومي استان و عدم گرايش بخش خصوصي به سرمايهگذاري در سطح استان.
9ـ عدم وجود زير ساختهاي لازم جهت امور بازرگاني و مبادلات اقتصادي.
10ـ وابستگي شديد منابع مالي بخش ورزش به درآمدهاي عمومي.
ج ـ مسائل اساسي استان
1ـ پايين بودن درجه توسعهيافتگي، محدوديت در ايجاد فرصتهاي شغلي جديد و بالا بودن ميزان بيكاري بسياري از نيروهاي جوان و تحصيلكرده استان.
2ـ ناتواني در نگهداشت نيروهاي متخصص و مهاجرت شديد نيروهاي تحصيلكرده استان.
3ـ تخريب مستمر جنگلها و مراتع و فرسايش خاك و چراي بيرويه دام و بهرهبرداري ناپايدار از منابع طبيعي و محيطي استان.
4ـ كمبود سرمايه و سرمايهگذاري و نبود عوامل كارفرمايي و كارآفريني.
5 ـ ناكارآمدي و ضعف دستگاههاي اداري استان.
6 ـ غالب بودن بافت روستايي و عشايري در نظام اسكان جمعيت، ضعف كانونهاي توسعه شهري و نامتجانس بودن بافت اقتصادي ـ اجتماعي نواحي مختلف استان.
7ـ پراكنده بودن اراضي محدود كشاورزي استان و مشكل بهرهبرداري از آبهاي سطحي و زيرزميني در توسعه فعاليتهاي صنعتي و كشاورزي به علت اختلاف ارتفاع.
8 ـ پايين بودن سطح مهارتهاي شغلي نيروي فعال استان.
9ـ ضعف شديد زيرساختهاي لازم جهت توسعه صنعت و ناقص بودن زنجيره توسعه صنعتي در استان.
10ـ فقدان نظام شناسايي استعدادهاي ورزشي.
دـ هدفهاي بلندمدت
با توجه به قابليتها و محدوديتهاي طبيعي، فيزيكي و اجتماعي ضمن استفاده از تمامي قابليتها، توسعه استان مبتني بر توسعه كشاورزي و صنايع تبديلي وابسته به آن، توسعه صنايع به ويژه صنايع مرتبط با نفت و گاز، گردشگري و استفاده از پتانسيلهاي آبي استان خواهد بود. از اين رو هدفهاي بلندمدت توسعه استان عبارتند از:
1ـ توسعه شبكه ارتباطي زميني و هوايي به ويژه با قطبها و مراكز توسعه همجوار و بهبود وضعيت شبكه حمل و نقل استان.
2ـ تقويت و توسعه بخش گردشگري، بويژه توسعه اكوتوريسم و گردشگري فرهنگي.
3ـ حفظ، احياء و توسعه جنگلها و مراتع و گونههاي گياهي و جانوري (به ويژه گياهان دارويي) با تأكيد بر مناطق حفاظت شده استان.
4ـ مهار آبهاي سطحي، بهرهبرداري از آبهاي زيرزميني و تأمين آب لازم براي توسعه مراكز زيست و فعاليت.
5 ـ توسعه صنايع متكي بر معادن، بويژه صنايع وابسته به نفت و گاز و صنايع جانبي آن.
6 ـ توسعه صنايع تبديلي كشاورزي (باغداري) و صنايع جانبي فرآوردههاي دامي و پرورش ماهي.
7ـ بهبود و ارتقاء شاخصهاي توسعه انساني.
8 ـ اعتلاء معرفت ديني، ارزشهاي فرهنگي و ويژگيهاي هويتي استان و گسترش مبادلات فرهنگي با سطح ملي.
9ـ ساماندهي كوچ و اسكان عشاير و تجميع خانوارهاي روستايي پراكنده.
10ـ تقويت نظام شهري استان و اصلاح ساختار كالبدي و فرهنگي شهرهاي استان.
11ـ توسعه نظام دامپروري صنعتي و اصلاح نظام دامداري عشاير.
12ـ گسترش امكانات آموزش عالي براساس برنامه توسعه بخش آموزش عالي.
13ـ گسترش و تقويت آموزشهاي فني و حرفهاي در راستاي انباشت و ارتقاء سرمايه انساني، مهارتهاي شغلي و بهرهگيري از سازمانهاي غيردولتي (N.G.O).
14ـ توسعه زيرساختهاي لازم جهت فعاليت بخش خصوصي از قبيل بانكداري، صنعت بيمه و خدمات بازرگاني.
15ـ بهبود و افزايش بهـرهوري فعاليتهاي كشاورزي و توسـعه باغـات منـاطق سردسيري و گرمسيري استان.
16ـ توسعه و تقويت صنايع دستي خصوصاً فرش با تكيه بر منابع بومي و ارتقاء كيفيت آنها.
17ـ نهادينهسازي بهرهوري و افزايش آن در بخشهاي اقتصادي و عوامل توليد.
18ـ ارتقاء نقش ورزش در تأمين سلامت جسمي و روحي و تقويت توانمنديهاي افراد و گروههاي اجتماعي.
19ـ دستيابي به هدفهاي توسعه هزاره (M.D.G) در استان.
20ـ توانمندسازي بخش تعاوني براي ايفاي فعاليتهاي گسترده و اداره بنگاههاي اقتصادي بزرگ.
21ـ توسعه نقش و جايگاه زنان در سطوح تصميمسازي و تصميمگيري استان.
هـ ـ راهبردهاي بلندمدت
1ـ توسعه خدمات فرهنگي، آموزشي، بهداشتي و گذران اوقات فراغت با مشاركت بخش دولتي و خصوصي.
2ـ گسترش فعاليتهاي دامداري نوين و تغيير تركيب دام سبك به گوسفند و دامهاي سنگين در راستاي برقراري تعادل ميان دام و مرتع.
3ـ نوسازي فعاليتهاي كشاورزي با تأكيد بر ارتقاء بهرهوري و تبديل اراضي ديم بهآبي و باغات، با استفاده از مهار و ذخيرهسازي و انتقال آبهاي سطحي.
4ـ گسترش و توسعه فعاليتهاي مرتعداري، آبخيزداري، جنگلكاري و غنيسازي جنگلهاي حوزههاي بالادست سدها.
5 ـ استفاده از روشهاي نوين در توسعه و گسترش مراكز پرورش ماهي.
6 ـ ايجاد و گسترش زيرساختهاي گردشگري، تأسيسات اقامتي، تسهيلات و تجهيزات در مراكز و كانونهاي گردشگردي استان.
7ـ گسترش راههاي ارتباطي درون و برون استاني، برقراري ارتباط هوايي مطمئن و شبكه مخابرات سوخت و انرژي.
8 ـ زمينهسازي براي سرمايهگذاري و ايجاد صنايع وابسته به نفت وگاز و مواد معدني استان و صنايع تبديلي كشاورزي و غذايي و آشاميدني.
9ـ انتخاب مراكز شهري مستعد، توسعه، تقويت و تجهيز آنها به منظور ايجاد كانونهاي توسعه محلي.
10ـ ايجاد زمينههاي لازم براي حضور كارآفرينان و سرمايهگذاران بخش خصوصي در استان.
11ـ بهرهگـيري از مشـاركت بخش خصـوصي، تعـاوني و سازمـانهاي غيـردولتي (N.G.O) در جهت حفظ و احياء و توسعه منابع طبيعي.
12ـ توسعه روشهاي بيولوژيك و غيرشيميائي در جهت كنترل آفات و بيماريهاي گياهي و دامي.
13ـ سازماندهي صنايع دستي به منظور ارتقاء كيفيت اين صنايع با تأكيد بر جنبههاي صادراتي.
14ـ گسترش و توسعه شبكه فنآوري اطلاعات (I T).
15ـ استفاده از انرژي برق آبي كوچك زيست توده براي نواحي روستايي.
16ـ ايجاد سازوكارهاي لازم و حمايت از افزايش بهرهوري در بخشهاي اقتصادي و عوامل توليدي.
17ـ گسترش ورزشهاي پرورشي، همگاني، تفريحي، قهرماني و حرفهاي در استان.
18ـ ريشهكني فقر شديد و گرسنگي و بهرهمندي همگاني از مواهب توسعه اقتصادي و اجتماعي.
19ـ دستيابي همگاني به آموزش ابتدايي و ترويج و بهبود برابري جنسيتي و توانمندسازي زنان.
20ـ كاهش مرگ و مير مادران و كودكان.
21ـ مبارزه با بيماريهاي عمده (ايدز / H.I.V، سل، مالاريا و ...).
22ـ حمايت مؤثر از تشكيل و توسعه تعاونيها و ايجاد و گسترش شهركها و مجتمعهاي تعاوني.
23ـ بسترسازي براي افزايش مشاركت اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و سياسي زنان در روند توسعه استان.
24ـ نهادينه كردن رويكرد مديريت عرضه و تقاضا و افزايش سطـح آگـاهي عمومي در مديريت بهينه مصرف آب.
25ـ ايجاد زمينههاي لازم براي جلب مشاركت مردمي و بخش خصوصي در بهرهبرداري و مديريت آب.
26ـ گسترش پوشش بيمههاي اجتماعي و كاهش تلفات انساني در اثر حوادث.
شاخصهاي هدف كمّي در برنامه چهارم
سنـد ملي توسعه استان گلستان
الف ـ اصليترين قابليتهاي توسعه:
1ـ موقعيت مناسب جغـرافيايي در زمـينه دسترسي به كريـدورهاي بينالملـلي حمل ونقل (شمال و جنوب) و بازارهاي آسياي ميانه و ارتباط با استانهاي خراسان، مازندران، سمنان و هم مرز با كشور تركمنستان.
2ـ وجود تنوع اقليمي، اكولوژيكي و خاك جهت توسعه فعاليتهاي كشاورزي و تنوع محصولات آن به ويژه گندم، گياهان داروئي، پنبه، دانههاي روغني، باغي، دام و طيور و نوغانداري.
3ـ وجود توان توسعه صنايع تبديلي و بستهبندي بخش كشاورزي (زراعي، باغي، شيلاتي، دام و طيور و سلولزي).
4ـ بزرگترين مركز استحصال خاويار و صيد ماهيان خاوياري كشور.
5 ـ برخورداري از اكوسيستمهاي منحصر به فرد خليج گرگان، تالابهاي بينالمللي و پارك ملي گلستان.
6 ـ امكان استفاده از ظرفيتهاي آب و خاك براي توسعه آبزيپروري.
7ـ امكان توسعه فعاليتهاي بازرگاني، فرهنگي، هنري و ورزشي با كشورهاي آسياي ميانه.
8 ـ برخورداري از مراتع اراضي مستعد و حاصلخيز جنگلهاي صنعتي، تجاري و زراعت چوب.
9ـ برخورداري از مراكز عمده تحقيقاتي و تخصصي علوم كشاورزي (استقرار مركز تحقيقات پنبه كشور در استان ـ مركز تحقيقات شيلات).
10ـ مركز پرورش و توليد نژادهاي اصيل اسب و توان صادرات آنها.
11ـ برخورداري ازتنوع اقليمي و قابليتهاي برجسته و متعدد طبيعي گردشگري (جلگه، دشت،كوهستان، دريا، سواحل و ... ) نظير پارك ملي گلستان، جزيره آشوراده، تالابهاي بينالمللي، آبشارها، پاركهاي جنگلي، منطقه جهان نما و مركزيت ورزشهاي سواركاري و كبدي در كشور.
12ـ برخورداري از آثار تاريخي، فرهنگي و مذهبي نظير ميل تاريخي گنبد، ديوار دفاعي گرگان، امامزاده يحيي ابن زيد و خالد نبي و وجود مفاخر فرهنگي همچون: ميرداماد، مير فندرسكي، حكيم سيد اسماعيل جرجاني، فخرالدين اسعد گرگاني و مختوم قلي فراغي.
13ـ وجود ذخاير فراوان معدني نظير ذغال سنگ آزاد شهر، راميان و مينودشت، سنگ آهك كلاله مارن چناران و صدف كوهي رو باز گنبد و كلاله .
14ـ وجود سنت ديرپاي بافت فرش و صنايع دستي تركمن، گليم، جاجيم و ابريشم بافي در سطح روستاهاي استان.
15ـ توان تبادل انرژي با كشـورهاي آسيـاي ميـانه، برخـورداري از شبـكههـاي حمل و نقل جادهاي، ريلي و دريايي و هوايي.
16ـ امكان و توسعه و بهرهبرداري از منابع آب (سطحي و زيرزميني).
17ـ وجود زمينههاي مساعد علمي و فني وحرفـهاي در بخشهاي دولتي و غيردولتي در سطوح مختلف آموزشي (عالي و متوسطه) و نوع ارائه (رسمي و غير رسمي).
18ـ وجود زمينههاي مساعد آموزش عالي علوم اسلامي براي كشورهاي اسلامي و آسياي ميانه.
19 ـ وجود زمينههاي مساعد مشاركت گسترده مردمي در فعاليتهاي اقتصادي و اجتماعي در چارچوب نهادهاي مدني و NGO به ويژه جوانان و بانوان.
20ـ وجود تنوع قومي، مذهبي و فرهنگي.
21ـ امكان احداث صنايع پتروشيمي و صنايع وابسته به گاز به لحاظ عبور خط لوله سراسري گاز (سرخس، نكا، آستارا و خط لوله كشور تركمنستان).
22ـ وجود زمينههاي قانوني براي توسعه ورزش، نگرش مثبت جامعه به فعاليتهاي ورزشي،گرايش بخش خصوصي و تشكلهاي داوطلب غيردولتي (NGO) به سرمايهگذاري و خدماترساني در توسعه ورزش.
ب ـ عمدهترين تنگناها و محدوديتهاي توسعه:
1ـ توسعه نيافتگي بخش صنعت در همه زمينهها به ويژه كمبود صنايع تبديلي و تكميلي كشاورزي.
2ـ كمبود تاسيسات و زير ساختهاي مهار و ذخيره آبهاي سطحي و پايين بودن راندمان آبياري.
3ـ كمبود تأسيسات و زيرساختهاي گردشگري.
4ـ غالب بودن شيوه سنتي توليد كشاورزي و دام و طيور در سطح استان.
5 ـ بالا بودن ضريب وقوع بلاياي طبيعي از جمله سيل، رانش زمين، بالا آمدن آب دريا، زلزله، آتشسوزي جنگلها و خشكسالي.
6 ـ پايين بودن شاخصهاي توسعه انساني استان.
7ـ توسعه نيافتگي بخش بزرگي از استان در نواحي شمالي و پراكندگي و كمجمعيت بودن نقاط روستايي آن.
8 ـ محدوديتهاي طبيعي (اقليم خشك، خاك شور قليايي و كمبود فزاينده منابع آب) در بخش شمالي استان.
9ـ افزايش سرعت تفكيك اراضي كشاورزي در سالهاي اخير.
10ـ حسـاس بودن شرايط زيست محيطي استان و خطر گسترش نواحي نيمهبياباني و بياباني.
11ـ افزايش هزينـههاي خدمات عمـومي دولت در پي توسعـه و تبـديل بيرويـه سازمانهاي زراعي به روستاهاي كم جمعيت و پراكنده.
12ـ كمبود زير بناها و زير ساختهاي متناسب با توسعه استان به ويژه در بخشهاي شبكه حمل و نقل (زميني، هوايي و دريايي)، جمعآوري و دفن زباله و آب شرب سالم روستايي استان.
13ـ وابستگي شديد منابع مالي بخش ورزش به درآمدهاي عمومي.
ج ـ مسائل اساسي استان
1ـ كمبود مخازن ذخيره آب آشاميدني سالم در شهرهاي استان به ويژه شهر گرگان و فرسودگي شبكههاي آب رساني شهري و روستايي.
2ـ استفاده بيرويه از منابع آب زيرزميني و پايين افتادن سطح سفره آب زيرزميني.
3ـ آلـودگي آبهاي سطـحي و زيـرزميـني و نفـوذ فاضـلاب شهـري و روستــايـي به سفرههاي آب زيرزميني.
4ـ ضعف توان اداري، فني و اجرايي و توزيع نامناسب نيروهاي انساني ماهر و متخصص در استان.
5 ـ تغيير كاربري نامناسب اراضي كشاورزي و بهرهبرداري بيرويه از منابع طبيعي.
6 ـ عدم تعادل ظرفيت مراتع و دام.
7ـ فقدان تجهيزات پيشرفته مهار و كنترل آتشسوزي بهويژه در عرصههاي جنگلي استان.
8 ـ وجود بيماريهاي خاص نظير سرطان مري.
9 ـ بروز ناهنجاريهاي اجتماعي ناشي از تفاوتها و تعارضات خرده فرهنگهاي موجود و استفاده ابزاري از آن در استان.
10ـ ضعف بنيانهاي سرمايهگذاري كلان دولتي و خصوصي و حاشيهاي شدن استان در فرايند توسعه.
11ـ بيبهره ماندن از سرمايهگذاري و حمايت مالي دولتي در سالهاي گذشته (اعطاي ارز ارزان قيمت).
12ـ كمبود امكانات، تجهيزات و فضاهاي بهداشتي و درماني، آموزشي، فرهنگي، ورزشي و اجتماعي استان.
13ـ فقدان نظام شناسايي استعدادهاي ورزشي.
د ـ اهداف بلندمدت توسعه:
با توجه به قابليتها، تنگناها و مسائل موجود، توسعه استان برپايه بخشهاي كشاورزي، گردشگري و صنعت بـا استفاده حداكثر از قابليتهاي توسعه صنعتي با رويكرد صنايع تبديلي و تكميلي كشاورزي و فـعاليت بازرگاني خارجي استوار خواهد بود. از اين رو اهداف بلند مدت توسعه استان عبارتند از:
1ـ توسعه و تقويت فعاليتهاي بخش كشاورزي و گسترش فعاليتهاي صنعتي.
2ـ تامين آب مورد نياز بخش كشاورزي و افزايش بازدهي روشهاي آبياري.
3ـ بهينهسازي الگوي مصرف آب، تامين آب موردنياز شرب (نقاط جمعيتي) و صنعت از آبهاي سطحي استان.
4ـ توسعه و گسترش زير ساختهاي صنعت و گردشگري استان.
5 ـ توسعه و گسترش زير ساختها و زير بناهاي شبكه جادهاي، ريلي و هوايي.
6 ـ ارتقاء سطـح ارتبـاطات و مبادلات بازرگـاني، فرهنـگي، ورزشي و هـنري با كشورهاي آسياي ميانه.
7ـ ارتقاء شاخصهاي توسعه انساني و افزايش مشاركت نيروهاي محلي در مديريت توسعه.
8 ـ اعتلاء معرفت ديني، ارزشهاي فرهنگي و ويژگيهاي هويتي استان و ارتقاء سطح هنر و فرهنگ عمومي و ايجاد تعامل و همگرايي فرهنگي.
9ـ احياء بنادر تجاري و توسعه شبكه و تاسيسات زيربنايي با توجه به موقعيت ارتباطي استان.
10ـ افزايش ظرفيتهاي آموزش عالي متناسب با قابليتهاي توسعه استان.
11ـ حفاظت، احياء، توسعه و بهرهبرداري از قابليتهاي زيستمحيطي و منابع طبيعي در راستاي توسعه پايدار (با تاكيد بر اكوسيستمهاي ويژه استان).
12ـ صيانت از جنگلها و مراتع و ساماندهي سواحل دريا، رودخانهها و حوضههاي آبخيز استان.
13ـ ايجاد تعادل و توازن در توسعه با تاكيد بر ارتقاء شاخصهاي توسعه يافتگي در نواحي شمالي استان.
14ـ افزايش ظرفيت بهرهبرداري مطلوب و كارا از معادن ذغال سنگ و صدف در استان.
15ـ ارتقاء توان خدمات برتر مراكز عمده جمعيتي در استان با تاكيد بر شهرهاي گرگان و گنبد.
16ـ افزايش ايمني و مقاومسازي مراكز زيست و فعاليت در مقابل بلاياي طبيعيبا اولويت مناطق سيلخيز و زلزلهخيز.
17ـ افزايش بهرهمندي نقاط جمعيتي از سيستم جمعآوري و دفع فاضلاب.
18ـ توسعه اشتغال و سرمايهگذاري در بخش صنعت به ويژه صنايع تبديلي، تكميلي و پاك.
19 ـ توسعه فعاليتهاي مرتبط با ورزش همگاني و قهرماني .
20ـ نهادينهسازي بهرهوري و افزايش آن در بخشهاي اقتصادي و عوامل توليد.
21ـ ارتقاء نقش ورزش در تأمين سلامت جسمي و روحي و تقويت توانمنديهاي افراد و گروههاي اجتماعي.
22ـ دستيابي به هدفهاي توسعه هزاره (M.D.G) در استان.
23ـ توانمندسازي بخش تعاوني براي ايفاي فعاليتهاي گسترده و اداره بنگاههاي اقتصادي بزرگ.
24ـ توسعه نقش و جايگاه زنان در سطوح تصميمسازي و تصميمگيري استان.
هـ ـ راهبردهاي بلندمدت:
1ـ گسترش كشتهاي تخصصي و داراي مزيت نسبي متناسب با شرايط اقليمي استان با تاكيد بر ارتقاي مهارتهاي فني كشاورزي.
2ـ توسعه مكانيزاسيون كشاورزي و يكپارچهسازي اراضي و جلوگيري از تفكيك آنها.
3ـ ساماندهي شبكه تهيه، توزيع و نگهداري نهادهها و فرآوردههاي كشاورزي.
4ـ توسعه و بهبود دامداريهاي نيمه صنعتي و صنعتي.
5 ـ مهار و ذخيرهسازي آبهاي سطحي، افزايش ظرفيت توليد برق ـ آبي و انتقال آب و بهبود روشهاي آبياري و تأمين آب مورد نياز شرب، محيط زيست و كشاورزي.
6 ـ افزايش توان حفظ و پايش امكانات و تجهيزات مراكز خدمات و جمعيت استان.
7ـ تقويت فني، اعتباري و علمي آموزشكدههاي عالي فني و حرفهاي وابسته به وزارت آموزش و پرورش و وزارت كار و گسترش مراكز خصوصي آموزش فني و حرفهاي با تاكيد بر .ICT
8 ـ تقويتوتجهيز شبكه بازرگاني و بازارچه مرزياستان با اولويت بازرگانيخارجي و توسعه مراكز قرنطينهاي.
9ـ تقويت و تجهيزمركزاستان به خدمات برتر با عملكرد فرامنطقهاي و شهرگنبد با عملكرد منطقهاي.
10ـ گسترش امكانات و تاسيسات زيربنايي و خدماتي (زيربنايي، اجتماعي و فرهنگي) در مراكز زيست و فعاليت با تاكيد بر نواحي شمالي استان.
11ـ گسترش ظرفيتهاي بندري، ارتقاء توان محورهاي زميني و هوايي.
12ـ توسعه صنايع فرآوري مواد معدني استان با تاكيد بر ملاحظات زيست محيطي.
13ـ توسعه صنايع استان با تاكيد بر صنايع تبديلي و تكميلي بخش كشاورزي (زراعت، شيلات، دام وطيور و سلولزي)، صنايع غذايي و دارويي، نساجي و پوشاك، شيميايي، صنايع ادوات و نهادههاي كشاورزي و صنايعقطعات خودرو، صنايع الكترونيك و پاك و سازگار با محيط زيست با تكنولوژي برتر (HT).
14ـ توسعه و تجهيز شهركها و نواحي صنعتي.
15ـ جذبسرمايهگذاريهاي بخش غيردولتي (سرمايهگذاري داخلي و خارجي) در فعاليتهاي محوري استان.
16ـ مهار سيلاب و كاهش اثرات خشكسالي استان.
17ـ ساماندهي سواحل دريا و رودخانهها و اعمال مديريت يكپارچه در اختصاص كاربريهاي مناسب توسعه استان.
18ـ ايجاد زيرساختهاي مناسب گردشگري و بسترسازي براي مشاركت بخش خصوصي جهت سرمايهگذاري در اين بخش و ايجاد قطبهاي تفريحي و سياحتي و تبديل استان گلستان از گذرگاه گردشگران زيارتي و سياحتي به مقصد گردشگران و حفظ و احياء آثار فرهنگي و تاريخي.
19ـ استفاده از ظرفيتهاي فرهنگي كنوني، كهن و باستاني استان با مشاركت نهادهاي غيردولتي و تبادل لازم با كشورهاي آسياي ميانه به ويژه تركمنستان.
20ـ توزيع متعادل نيروي انساني متخصص و تقويت و توسعه امكانات و خدمات بهداشتي، درماني و آموزشي در سطح استان و افزايش سطح آگاهيهاي عمومي براي مهار و كاهش ناهنجاريهاي اجتماعي.
21ـ تقويت كيفي نظام فني و اجرايي، كارشناسي و مديريتي استان.
22ـ توسعهامكاناتوتجهيزات لازم براي اشاعه ورزشهاي داراي پتانسيل بالاي قهرماني ملي و بينالمللي (مانند ورزشهاي بومي ـ محلي، اسبدواني، دو و ميداني، كبدي، بسكتبال، كشتي، واليبال و رزمي).
23ـ استفاده از مشاركت جنگلنشينان و جوامع محلي در حفاظت، احياء و توسعه و بهرهبرداري اصولي از جنگلها و مراتع و ساماندهي خروج دام از جنگل.
24ـ حفظ و توسعه ذخاير ماهيان خاوياري و استخواني از طريق تكثير و رهاسازي در دريا.
25 ـ ايجاد سازوكارهاي لازم و حمايت از افزايش بهرهوري در بخشهاي اقتصادي و عوامل توليد.
26 ـ گسترش ورزشهاي پرورشي، همگاني، تفريحي، قهرماني و حرفهاي در استان.
27ـ ريشهكني فقر شديد و گرسنگي و بهرهمندي همگاني از مواهب توسعه اقتصادي و اجتماعي.
28ـ دستيابي همگاني به آموزش ابتدايي و ترويج و بهبود برابري جنسيتي و توانمندسازي زنان.
29ـ كاهش مرگ و مير مادران و كودكان.
30ـ مبارزه با بيماريهاي عمده (ايدز / H.I.V، سل، مالاريا و ...).
31ـ حمايت مؤثر از تشكيل و توسعه تعاونيها و ايجاد و گسترش شهركها و مجتمعهاي تعاوني.
32ـ بسترسازي براي افزايش مشاركت اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و سياسي زنان در روند توسعه استان.
33ـ نهادينهكردن رويكرد مديريت عرضه و تقاضا و افزايش سطح آگاهي عمومي در مديريت بهينه مصرف آب.
34ـ ايجـاد زمينـههاي لازم براي جلب مشاركت مردمي و بخش خصـوصي در بهرهبرداري و مديريت آب.
35ـ گسترش پوشش بيمههاي اجتماعي و كاهش تلفات انساني در اثر حوادث.
شاخصهاي هدف كمّي در برنامه چهارم
سنـد ملي توسعه استان گيلان
الف ـ اصليترين قابليتهاي توسعه
1ـ موقعيت ممتاز طبيعي و قابليتهاي زيست محيطي، اقليم مناسب، وجود رودخانههاي متعدد و برخورداري از بالاترين ميزان بارندگيسالانه دركشور، مجاورت با درياي خزر، وجود تالابهاي متعدد و ديگر اكوسيستمهاي با ارزش.
2ـ بالا بودن سطح سواد، آگاهي و فرهنگ عمومي، بالا بودن سهم اشتغال و مشاركت اجتماعي و فرهنگي زنان و وجود نيروي انساني تحصيلکرده و داراي تخصص بالا.
3ـ قابليت توسعه كشاورزي و دامپروري در توليد محصولاتي چون برنج، چاي، زيتون، بادام زميني، توتون، مركبات، كشت گلخانهاي، گردو و فندق، گياهان دارويي، تزئيني و علوفهاي، ابريشم، خاويار، محصولات شيلاتي و آبزيپروري، عسل، انواع محصولات دام و طيور و توليدچوب.
4ـ قرار گرفتن در مسير فرا قارهاي كريدورهاي بينالمللي حمل و نقل آزاد، توان ارائه و ارتقاء خدمات پيشرفته بندري، گمركي و حمل و نقل شامل دريايي، ريلي، جادهاي و هوايي و وجود تنها منطقه آزاد تجاري ـ صنعتي شمال کشور (بندرانزلي)، بازارچه مرزي و منطقه ويژه اقتصادي در آستارا.
5 ـ وجود جاذبههاي گردشگري طبيعي، تاريخي، زيارتي و فرهنگي و ظرفيتهاي بالقوه جهت توسعه مبادلات فرهنگي و هنري با كشورهاي حاشيه درياي خزر (ازجمله سواحل درياي خزر، تالابهاي انزلي، استيل آستارا، کيا کلايه لنگرود، امير کلايه لاهيجان، بوجاق آستانه اشرفيه، نواحي جنگلي کوهستاني و کوهپايهاي، آبشارها، ييلاقهاي استان، پارکهاي جنگلي، شهرک ماسوله، قلعه رودخان، آق اولر، بقاع متبركه نظير مرقد سيدجلالالدين اشرف، صنايع دستي متنوع و بازارهاي محلي).
6 ـ امکان گسترش صنايع متناسب با قابليتهاي استان.
7ـ برخورداري از موسسات و مراكز آموزش عالي، پژوهشي و مهارتهاي فني و حرفهاي و امكان توسعه آن با توجه به استعدادهاي منطقهاي و تقاضاهاي تعريف شده در گستره ملي و فراملي در زمينه سلامت، بازرگاني، آبزيان، توريسم و علوم دريايي.
8 ـ برخورداري از قابليـتهاي خاص ژئو اکونوميک، ژئو اسـتراتژيک و ژئـو پولتـيک به منزله تبديل استان به کانون تعاملات ملي و فراملي در شمال کشور.
9ـ برخورداري از امکانات متنوع توليد انرژي برق با هدف صدور آن به ساير استانها و کشورهاي همجوار.
10ـ توانايي بکارگيري انرژيهاي نو تجديد پذير براي تامين برق (انرژي باد).
11ـ وجود زمينههاي قانوني براي توسعه ورزش، نگرش مثبت جامعه به فعاليتهاي ورزشي،گرايش بخش خصوصي و تشكلهاي داوطلب غيردولتي (NGO) به سرمايهگذاري و خدماترساني در توسعه ورزش.
12ـ وجود دو خط لوله گاز 40 اينچ و 30 اينچ سراسري كه مناطق مختلف استان را تحت پوشش قرار ميدهد.
13ـ وجود سابقه طولاني از مشاركت افراد خيّر در زمينه كمكرساني به فقرا، آسيبديدگان اجتماعي و احداث مراكز آموزشي.
ب ـ عمدهترين تنگناها و محدوديتهاي توسعه
1ـ تراکم بالاي جمعيت، نرخ بالاي بيکاري، محدوديت اراضي، فرسايش شديد منابع خاك، سيل و رانش زمين، تخريب منابع آب به خصوص تخريب سفرههاي آب زيرزميني، فرسودگي بافتهـاي قديمي، کيفيت نامنـاسب شبکـههـاي زيربنـايي مـوجـود و گسترش سکونتگاههاي غيراستاندارد در شهرهاي مهم استان.
2ـ ضعف شبكههاي حمل و نقل جادهاي و هوايي و نبود شبكه ريلي در مسير كريدورهاي بينالمللي حمل و نقل، ضعف تاسيسات بندري و فرودگاهي و شبكههاي مخابراتي نوين بينالمللي، متناسب با نيازهاي توسعه استان.
3ـ گستردگي خطي مناطق جلگهاي، تمركز جمعيت و فعاليتهاي اقتصادي و خدمات برتر اجتماعي و فني و مهندسي در شهر رشت، نابرابري شديد فضايي در نظام شهري و خدماتي استان.
4ـ بالا بودن سرعت فرسودگي و طولاني بودن دوره ساخت تسهيلات و امکانات زيربنايي با توجه به اقليم مرطوب و بارندگيهاي فراوان.
5 ـ حجم بالا و پراکندگي بافت روستايي و عدم تمرکز واحدهاي مسکوني که منجر به افزايش هزينه احداث شبکههاي خدماترساني در استان ميگردد.
6 ـ شکنندگي محيط زيست به لحاظ محدوديت اسکان جمعيتي و فعاليتهاي اقتصادي.
7ـ رعايت نكردن روشهاي اصولي و مقررات مبتني بر حفظ، احياء و بهرهبرداري از ذخائر آبزي، جنگلها و مراتع، حضور دام در جنگل، تغيير خودسرانه اراضي جنگلي به ساير كاربريها و مميزي نشدن اراضي مرتعي و چراي خارج از ظرفيت دام در مراتع.
8 ـ وابستگي شديد منابع مالي بخش ورزش به درآمدهاي عمومي.
ج ـ مسائل اساسي استان
1ـ آلودگيهاي شهري و صنعتي در محدودههاي زيست محيطي، آلودگي شديد رودخانهها، خطر نابودي گونههاي با ارزش گياهي و جانوري.
2ـ به كارگيري روشهاي سنتي توليد در بخش كشاورزي، كوچك بودن مقياس بهرهبرداري در اراضي كشاورزي، سطح پايين آگاهيهاي فني و تخصصي بهرهبرداران و محدود بودن به كارگيري فنآوري نوين در بخش.
3ـ نامناسب بودن فعاليت آبخيزداري در اراضي بالادست متناسب با حفاظت از منابع پايه و زيربناهاي ايجاد شده.
4ـ وجود تكنولوژي از رده خارج در صنايع بزرگ استان و برخوردار نبودن آنها از سيستمهاي مناسب دفع يا تصفيه فاضلاب.
5 ـ وجود رقابت نامتعادل در كاربري زمين جهت توسعه شهري، صنعتي، كشاورزي و ديگر فعاليتهاي اقتصادي در استان.
6 ـ مشکلات موجود ناشي از استفاده غير اصولي و با کارايي پايين اقتصادي از قابليتهاي متنوع گردشگري در نوار ساحلي و نواحي جنگلي کوهستاني.
7 ـ فرسودگي و نامناسب بودن ظرفيت حمل و نقل جادهاي استان با حجم ترافيك عبوري و شبكه ترانزيت ناشي از بنادر استان، كند بودن روند تخليه بار از محوطه بندر و تكميل نشدن زيربناها و تجهيزات فرودگاهي.
8 ـ نبود مقررات و ضوابط اجرايي شفاف و مدون و عدم التزام در پيگيري ضوابط موجود در خصوص كاربري اراضي، فعاليتهاي صنعتي، فاصله حريم راهها، و نحوه ساخت و سازهاي تاسيسات گردشگري و بهرهبرداري از دريا و ساحل آن، رودخانهها، تالابها، جنگلها و نواحي ييلاقي.
9ـ نبود امکانات و تاسيـسات زيربنايي متناسب با نيازهاي واحدهاي صنعتي در شهرکها و نواحي صنعتي استان.
10ـ محدوديت تاسيسات انتقال آب از سد مخزني سفيدرود، کمبود و فرسودگي تاسيسات شبکه آبياري موجود.
11ـ پايين بودن شاخص برخورداري نقاط روستايي استان از خدمات زيربنايي ( راه، آب، گاز و فاضلاب).
12ـ وابستگي به اقتصاد تک محصولي (برنج) و درآمد سرانه پايين به خصوص در نقاط روستايي.
13ـ تخريب گسترده زيست محيطي ناشي از عدم وجود برنامه مدون مديريتي كلان و ضعف مشاركت همگاني در مورد حفاظت از محيط زيست.
14ـ ناكافي بودن و استاندارد پايين ارايه خدمات پزشكي و درماني در مراكز درماني استان.
15ـ ناكارآمدي دربازار و بازاريابي محصولات، صنايع تبديلي و نگهداري محصولات كشاورزي و سياستهاي حمايتي.
16ـ ناكافي و پايين بودن سطح استاندارد امكانات و فضاهاي فرهنگي و هنري، ورزشي و آموزشي نسبت به جمعيت استان.
17ـ وجود بيماريهاي خاص شايع و با قدمت طولاني نظير سرطان و کم خونيها بخصوص در بانوان.
18ـ بهرهبرداري و برداشت غيرمجاز شن و ماسه از بستر رودخانهها که حيات آبزيان را به مخاطره مياندازد.
19ـ وجود تداخل در عمليات مربوط به فعاليتهاي فرهنگي و هنري.
20ـ نبود امکانات و تاسيسات زيربنايي متناسب با نيازهاي واحدهاي صنعتي در شهرکها و نواحي صنعتي استان.
21ـ رعايت نكردن روشهاي اصولي و مقررات مبتني بر حفظ، احياء و بهرهبرداري از ذخاير آبزي، جنگلها و مراتع، حضور دام در جنـگل، تغييـر خودسـرانه اراضي جـنگلي به ساير كاربريها و مميزي نشدن اراضي مرتعي و چراي خارج از ظرفيت دام در مراتع.
22ـ فقدان نظام شناسايي استعدادهاي ورزشي.
د ـ اهداف بلند مدت
با توجه به قابليتها و تنگناها، توسعه استان بر پايه بخشهاي كشاورزي و زير بخشهاي مرتبط آن، گردشگري، بازرگاني و صنايع استوار ميباشد. بدين ترتيب اهداف بلندمدت توسعه استان عبارت خواهند بود از:
1ـ افزايش بازدهي فعاليتهاي كشاورزي و زير بخشهاي مربوط با رويكرد تأمين نيازهاي ملي و رقابتپذيري در بازارهاي فراملي.
2ـ تقويت جايگاه صنعت گردشگري با توجه به توان و قابليتهاي استان با عملكرد ملي و فراملي.
3ـ گسترش فعاليتـهاي بازرگـاني (با تاكيـد بر ترانزيت، حمل و نقل و بازرگاني خارجي) با بهرهگيري از موقعيت جغرافيايي و قرار گرفتن در مسير كريدورهاي بينالمللي حمل و نقل.
4ـ توسعه صنعتي استان با اولويت صنايع با تکنولوژي بالا، نوين و پاك نظير صنايع نانوتكنولوژي، بيوتكنولوژي و IT و توسعه صنايع تبديلي و تكميلي كشاورزي، شيلاتي و برق و الكترونيك.
5 ـ تأمين شبكههاي ارتباطي كارآمد متناسب با ضرورتهاي توسعه فعاليتهاي محوري استان.
6 ـ حفظ، احيـاء و بهرهبرداري بهينـه از منابع طبيعي و محيط زيست، افزايش بهرهبرداري مطلوب از آبهايسطحي در چارچوب ظرفيت حوضه آبريز و ارتقاي استانداردهاي زيست محيطي استان.
7ـ استفاده بهينه از زمين و اولويتبندي اصولي كاربريهاي آن متناسب با ضرورتهاي توسعهاي استان.
8 ـ ايجاد توازن فضايي در نظام شهري و روستايي استان با استفاده از قابليتهاي شهري موجود.
9ـ ارتقاي فعاليتهاي آموزشي، فني و حرفهاي و پژوهش و فنآوري در استان متناسب با بخشهاي محوري توسعه و با عملكرد ملي و فرا ملي.
10ـ تثبيت نرخ مناسب رشد جمعيت، کاهش ضريب تکفل و تحول و توسعه فرصتهاي شغلي و تنوع بخشي به فعاليتهاي اقتصادي.
11ـ توسعه مشارکت موثر و همه جانبه مردم و خصوصاً زنان، جوانان، نهادهاي محلي و سازمانهاي غيردولتي در فرآيندهايي نظير تصميمگيري، برنامهريزي و خدماترساني.
12ـ توانمند نمودن اقشار آسيبپذير به ويژه جوانان و زنان.
13ـ افزايش اميد به زندگي و ارتقاي سطح بهداشت و درمان و افزايش پوشش بيمههاي اجتماعي به منظور كسب استانداردهاي قابل قبول سلامت در استان.
14ـ ارتقاء كمي و كيفي خدمات بهداشتي، پيشگيري، كنترلي و درماني دام و طيور.
15ـ اعتلاي معرفت ديني، ارزشهاي فرهنگي و ويژگيهاي هويتي استان و تقويت مبادلات فرهنگي با كشورهاي حاشيه و درياي خزر.
16ـ نهادينهسازي بهرهوري و افزايش آن در بخشهاي اقتصادي و عوامل توليد.
17ـ ارتقاء نقش ورزش در تأمين سلامت جسمي و روحي و تقويت توانمنديهاي افراد و گروههاي اجتماعي.
18ـ دستيابي به هدفهاي توسعه هزاره (M.D.G) در استان.
19ـ توانمندسازي بخش تعاوني براي ايفاي فعاليتهاي گسترده و اداره بنگاههاي اقتصادي بزرگ.
20ـ توسعه نقش و جايگاه زنان در سطوح تصميمسازي و تصميمگيري استان.
هـ ـ راهبردهاي بلندمدت توسعه
1ـ نوينسازي واحدهاي بهرهبرداري و بزرگ مقياس نمودن اراضي كشاورزي، افزايش كارآيي واحدهاي موجود، محدود نمودن كاربرد سموم دفع آفات، محدود نمودن تغيير کاربري زمينهاي کشاورزي و افزايش بازدهي سيستمهاي آبياري (افزايش راندمان) و ارتقاي مهارتهاي فني و حرفهاي بهرهبرداران.
2ـ حفظ، احياء و ضابطهمند نمودن بهرهبرداري از منابع طبيعي و زيست محيطي با تاكيد بر صيانت از اكوسيستمهاي ملي و ذخاير آبزيان.
3ـ ايجاد زمينههاي مناسب براي سرمايهگذاري بخش خصوصي (داخلي و خارجي) تعاونيها، بانكها و بخش عمومي غيردولتي در فعاليتهاي محوري توسعه استان.
4ـ گسترش و تجهيز شبکههاي زير بنايي با اولويت شبکههاي ارتباطي سريع و مطمئن (امن).
5 ـ تراكمزدايي از شهررشت با رويكرد توزيع فعاليتهاي اقتصادي، اجتماعي در شهرهاي موجود در جلگه گيلان با اولويت كانونهاي شهري مستعد توسعه.
6 ـ تجهيز سلسله مراتبي شبكهاي از شهرهاي كوچك، روستا ـ شهرها و روستاهاي مركزي به خدمات اجتماعي و پشتيبان توليد.
7ـ توسعه صنايع با اولويت در صنايع تبديلي و تكميلي كشاورزي، صنايع توليد كالاهاي مصرفي با دوام براي تقاضاي خارجي، صنايع برق و الكترونيك، صنايع غذايي، شيميايي و سلولزي، نساجي، معدني، ماشينسازي و تجهيزات با توجه به منابع انساني استان در حدي كه امكانات تأمين اراضي غيركشاورزي اجازه دهد.
8 ـ توسعه عمودي شهرها و تأكيد بر اختصاص صرفاً زمينهاي غيرقابل كشت براي ايجاد شهركها و نواحي صنعتي و توسعه شهري.
9ـ ضابطهمند نمودن نحوه واگذاري اراضي ساحلي و جنگلي براي استفادههاي اختصاصي اعم از بخشهاي دولتي و غيردولتي و اختصاص آنها براي كاربريهاي عمومي با تاكيد بر حفظ جنگلها و حريم دريا و رودخانهها.
10ـ ايجاد زمينههاي مناسب براي گسترش و ارتقاي فعاليتهاي پژوهشي و فنآوري متناسب با فعاليتهاي محوري توسعه استان و بيوتكنولوژي و نانوتكنولوژي.
11ـ ضابطهمند نمودن ساخت و ساز در اراضي ساحلي، جنگلي و حاشيه محورهاي گردشگري.
12ـ شناسايي، ارتقاء و تقويت نقاط گردشگري استان.
13ـ جلب گردشگران داخلي با هدف توزيع مجدد وکسب درآمد و جلب گردشگران خارجي( تفريحي، فرهنگي، علمي و ورزشي) با هدف بازاريابي و تبليغ در گستره فراملي.
14ـ ايجاد بستر مناسب به منظور افزايش تعاملات اقتصادي و تجاري فيمابين مراکز توليد مستقر در استان با منطقه آزاد و منطقه ويژه، بازارچـه مرزي و تـعاوني مرزنشينان بهمنظور گسترش دامنه نفوذ استان در مبادلات تجارت خارجي.
15ـ توسعـه ارتبـاطـات و زيرساختهـاي ارتباطي و فنـاوري اطلاعـات متناسب با سياستهاي توسعه فناوري در كشور.
16ـ استفاده بهينه از توان موجود در زمينه توليد انرژيهاي نو ( باد ـ موج دريا و ... )
17ـ تغيير الگوي مصرف انرژي و افزايش بهرهوري در بخشهاي مختلف در راستاي كاهش سهم فرآوردههاي نفتي و افزايش سهم گاز طبيعي و برق در چارچوب ظرفيتهاي توليد و توزيع و افزايش بهرهوري.
18ـ توسعه و تعميق مشاركت مردم و تقويت بخش غيردولتي در فعاليتهاي عامالمنفعه.
19ـ تدوين و رعايت استانداردهاي استاني و ملي در حفظ محيط زيست.
20ـ ساماندهي بازار محصولات کشاورزي و توسعه صادرات محصولات و فرآوردههاي داراي مزيت نسبي.
21ـ افزايش سهم كالاهاي فرهنگي در سبد كالاهاي مصرفي خانوارها.
22ـ تلاش در جهت حفظ اماکن فرهنگي و هنري موجود و گسترش فضاهاي جديد باتوجه به قابليتها و نيازهايجمعيتي استان.
23ـ ايجاد سازوكارهاي لازم و حمايت از افزايش بهرهوري در بخشهاي اقتصادي و عوامل توليد.
24ـ گسترش ورزشهاي پرورشي، همگاني، تفريحي، قهرماني و حرفهاي در استان.
25ـ ريشهكني فقر شديد و گرسنگي و بهرهمندي همگاني از مواهب توسعه اقتصادي و اجتماعي.
26ـ دستيابي همگاني به آموزش ابتدايي و ترويج و بهبود برابري جنسيتي و توانمندسازي زنان.
27ـ كاهش مرگ و مير مادران و كودكان.
28ـ مبارزه با بيماريهاي عمده (ايدز / H.I.V، سل، مالاريا و ...).
29ـ حمايت مؤثر از تشكيل و توسعه تعاونيها و ايجاد و گسترش شهركها و مجتمعهاي تعاوني.
30ـ بسترسازي براي افزايش مشاركت اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و سياسي زنان در روند توسعه استان.
31ـ نهادينه كردن رويكرد مديريت عرضه و تقاضا و افزايش سطح آگاهي عمومي در مديريت بهينه مصرف آب.
32ـ ايجاد زمينههاي لازم براي جلب مشاركت مردمي و بخش خصوصي در بهرهبرداري و مديريت آب.
33ـ گسترش پوشش بيمههاي اجتماعي و كاهش تلفات انساني در اثر حوادث.
شاخصهاي هدف كمّي در برنامه چهارم
سنـد ملي توسعه استان لرستان
الف ـ اصليترين قابليتهاي توسعه
1ـ موقعيت مناسب جغرافيايي در غرب، همجواري با قطبهاي بزرگ كشاورزي و صنعتي و استقرار بر محورهاي جادهاي و ريلي شمال ـ جنوب كشور.
2ـ بهرهمندي از منابع قابل توجه نفت و گاز و برخورداري از شبكههاي انتقال نفت و فرآوردههاي نفتي.
3ـ برخورداري از شبكه انتقال، تبديل و توزيع برق شامل خطوط فشار قوي و پستهاي مربوط.
4ـ برخورداري از منابع غني آبهاي سطحي ناشي از وجود دو رودخانه بزرگ دز و كرخه و سازندهاي سخت داراي منابع فراوان آب زيرزميني.
5 ـ برخورداري نسبي از زمينههاي لازم براي توسعه صنعتي.
6 ـ بهرهمندي از جاذبههاي طبيعي، تاريخي و فرهنگي به عنوان قابليتهاي توسعه فعاليتهاي گردشگري.
7ـ تنوع آب و هوايي و برخورداري از اراضي حاصلخيز و عرصههاي جنگلي و مرتعي.
8 ـ بهرهمندي از قابليت توليد انرژي برق آبي (بزرگ و كوچك).
9 ـ وجود كانيهاي غيرفلزي با كيفيت بالا (به ويژه سنگ ساختماني).
10ـ وجود زمينههاي قانوني براي توسعه ورزش، نگرش مثبت جامعه به فعاليتهاي ورزشي، گرايش بخش خصوصي و تشكلهاي داوطلب غيردولتي (NGO) به سرمايهگذاري و خدماترساني در توسعه ورزش.
ب ـ عمدهترين تنگناها و محدوديتهاي توسعه
1ـ فرسايش خاك و تخريب روزافزون محيطزيست و منابع طبيعي، بويژه عرصههاي مرتعي.
2ـ ناكافي بودن تاسيسات آبي در مقايسه با قابليتهاي منابع آب استان و اختلاف سطح موجود بين منابع آب سطحي و زمينهاي كشاورزي.
3ـ غلبه شيوه بهرهبرداري سنتي و كوچك مقياس بودن واحدهاي بهرهبرداري در بخش كشاورزي.
4ـ ضعف كارآفريني و كمبود سرمايه در بخش خصوصي.
5 ـ كمبود شديد تاسيسات اقامتي براي گردشگري و امكانات فراغتي.
6 ـ نامجهز بودن فرودگاه خرمآباد به عنوان يك محدوديت اساسي در ارتباط سريع.
7ـ كمبـود نيروي انسـاني مـاهر و متخصص و عدم تنـاسب بين تخصـصهاي دانشآموختگان و نيازهاي بازاركار.
8 ـ وجود برخي ويژگيهاي قومي بازدارنده در مناسبات اقتصادي ـ اجتماعي.
9ـ فرسودگي و مستهلك بودن بخشي از تأسيسات و ماشينآلات صنعتي.
10ـ وابستگي شديد منابع مالي بخش ورزش به درآمدهاي عمومي.
ج ـ مسايل اساسي استان
1ـ بيكاري گسترده و فزاينده و گسترش بخش غيررسمي اقتصاد.
2ـ عدم بهرهبرداري مطلوب و مناسب از منابع آب.
3ـ تخريب مستمر جنگلها و مراتع استان ناشي از به زير كشت رفتن اراضي شيبدار و چراي بيرويه دام.
4 ـ پايين بودن بهرهوري در فعاليتهاي كشاورزي.
5 ـ ناكافي بودن توان اجرايي و مديريتي استان و عدم توان كافي براي جذب و نگهداري نيروهاي ماهر و متخصص مورد نياز.
6 ـ نامناسب بودن ظرفيت شبكه جادهاي برون استاني، به ويژه محورهاي با تردد بالاي كالا و مسافر.
7ـ توزيع ناهماهنگ فعاليتهاي صنعتي در مناطق مختلف استان و عدم وجود پيوند ميان فعاليتهاي صنعتي با ديگر بخشهاي اقتصادي.
8 ـ فقدان نظام شناسايي استعدادهاي ورزشي.
د ـ هدفهاي بلندمدت
با توجه به قابليتها، تنگناها و مسايل موجود، بر پايه توسعه استان بر پايههاي كشاورزي، صنعت و گردشگري استوار خواهد بود؛ بدين ترتيب اهداف بلندمدت توسعه استان عبارتند از:
1ـ حفظ، احياء و توسعه منابع طبيعي به ويژه جنگلها و مراتع.
2 ـ اعتلاء معرفت ديني، ارزشهاي فرهنگي و ويژگيهاي هويتي و ارتقاء شاخصهاي توسعه انساني، فرهنگي و اجتماعي متناسب با ضرورتهاي توسعه.
3ـ توسعه بخش صنعت، با توجه به زيرساختهاي موجود و رعايت ملاحظات زيستمحيطي.
4ـ افزايش نقش استان در توليد فرآوردههاي حاصل از نفت و گاز، با تاكيد بر صنايع پتروشيمي.
5 ـ افـزايش بهـرهوري، كميـت و كيفـيت توليـد محصـولات كشـاورزي با توجـه به قابليتهاي منابع طبيعي.
6 ـ نوسازي و توسعه بخش معدن، با تاكيد بر سنگهاي ساختماني، به عنوان قابليت ممتاز معدني.
7 ـ تامين آب لازم براي حفظ و توسعه مراكز زيست و فعاليت.
8 ـ تقويت و توسعه بخش گردشگري با توجه به جاذبههاي طبيعي و تاريخي.
9 ـ تقويت شبكه ارتباطي زميني و هوايي استان با مركز و قطبهاي توسعه كشور.
10ـ ايجـاد نظـام سلسله مراتب عملكردي بين مراكز شهري، تقويت و تجهيز روستاهاي مركزي و ساماندهي كوچ و اسكان عشاير.
11ـ نهادينهسازي بهرهوري و افزايش آن در بخشهاي اقتصادي و عوامل توليد.
12ـ ارتقاء نقش ورزش در تأمين سلامت جسمي و روحي و تقويت توانمنديهاي افراد و گروههاي اجتماعي.
13ـ دستيابي به هدفهاي توسعه هزاره (M.D.G) در استان.
14ـ توانمندسازي بخش تعاوني براي ايفاي فعاليتهاي گسترده و اداره بنگاههاي اقتصادي بزرگ.
15ـ توسعه نقش و جايگاه زنان در سطوح تصميمسازي و تصميمگيري استان.
هـ ـ راهبردهاي بلندمدت
1ـ تاكيد بر رعايت ضوابط و استانداردهاي زيستمحيطي در شكلگيري فعاليتهاي اقتصادي و اجرايي در جهت توسعه پايدار.
2ـ حفاظت از آبخيزهاي استان به عنوان سرچشمه بخش اعظم آبهاي تغذيهكننده دو سد بزرگ دز و كرخه.
3ـ مهار و ذخيره آبهاي سطحي، متناسب با نيازهاي توسعه و استفاده بهينه و مطلوب از آنها.
4ـ برقراري پيوند مناسب با قطبهاي صنعتي همجوار در جهت تسريع فرايند توسعه صنعتي.
5 ـ ايجاد شرايط ترجيحي براي سرمايهگذاري، به ويژه سرمايهگذاري صنعتي، كشاورزي، حمل و نقل، تأمين آب و خدمات تخصصي و برتر.
6 ـ ايجاد زمينهها و شرايط لازم براي استقرار صنايع متكي به نفت و گاز و پتروشيمي و توسعه صنايع معدني، صنايع تبديلي، تكميلي و غذايي و دارويي، نساجي و پوشاك، صنايع شيميايي و سلولزي.
7ـ حمايت از نهادهاي كارآفرين و سرمايهگذار و خدمات پشتيبان توليد در جهت تقويت بخش رسمي اقتصاد.
8 ـ گسترش زراعت آبي در دشتها، حذف زراعت ديم در اراضي با شيب بالا، ايجاد تنوع كشت در اراضي زراعي و باغي و بهكارگيري شيوههاي نوين توليد.
9ـ توسعه و اصلاح نظام دامداري با گسترش دامپروريهاي متمركز صنعتي، توسعه واحدهاي كوچك پرواربندي و كاهش فشار دام بر مراتع.
10ـ توسعه اكوتوريسم به عنوان يكي از بخشهاي اشتغالزا.
11ـ نوسازي و بهبود كمي و كيفي شبكههاي ارتباطي جادهاي، ريلي و هوايي.
12ـ تعديل نابرابريهاي ناحيهاي و توسعه كانونهاي مستعد شهري و روستايي، ضمن حفظ و گسترش كانونهاي شهري بالنسبه پيشرفته.
13ـ توسعه خدمات فرهنگي و اجتماعي با مشاركت بخش دولتي و خصوصي.
14ـ تربيت نيروي كار ماهر و متخصص با تاكيد بر گسترش آموزشهاي عالي، فني و حرفهاي، عمومي و تخصصي متناسب با ضرورتهاي توسعه.
15ـ ايجاد رابطه مكمل با استانهاي پيرامون با توجه به نقش استان به عنوان مركز ملي تخليه و توزيع كالا، بويژه در زمينه خدمات حمل و نقل و بازرگاني.
16ـ تجهيز شهرهاي خرمآباد و بروجرد به خدمات برتر و تخصصي در قالب تقسيم كار درون استاني.
17ـ توسعه ظرفيتهاي منطقه ويژه و تخصصي سنگ استان با توجه به معادن غني سنگهاي ساختماني و تزييني.
18ـ ارتقاء سطح دانش و افزايش اختيارات مديران محلي، حمايت از نهادهاي مدني در جهت تمركززدايي در مديريت و تقويت مشاركت مردم در فرآيند توسعه استان.
19ـ ايجاد زمينههاي مناسب براي جذب نيروهاي كارآمد و نگهداشت متخصصين با اولويت نيروهاي بومي به ويژه در فعاليتهاي خدمات برتر.
20ـ ايجاد ظرفيتهاي جديد فرآوري محصولات كشاورزي.
21ـ ايجاد سازوكارهاي لازم و حمايت از افزايش بهرهوري در بخشهاي اقتصادي و عوامل توليد.
22ـ گسترش ورزشهاي پرورشي، همگاني، تفريحي، قهرماني و حرفهاي در استان.
23ـ ريشهكني فقر شديد و گرسنگي و بهرهمندي همگاني از مواهب توسعه اقتصادي و اجتماعي.
24ـ دستيابي همگاني به آموزش ابتدايي و ترويج و بهبود برابري جنسيتي و توانمندسازي زنان.
25ـ كاهش مرگ و مير مادران و كودكان.
26ـ مبارزه با بيماريهاي عمده (ايدز / H.I.V، سل، مالاريا و ...).
27ـ حمايت مؤثر از تشكيل و توسعه تعاونيها و ايجاد و گسترش شهركها و مجتمعهاي تعاوني.
28ـ بسترسازي براي افزايش مشاركت اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و سياسي زنان در روند توسعه استان.
29ـ ايجاد زيرساختهاي مناسب گردشگري و قطبهاي گردشگري و حفظ و احياء آثار فرهنگي و تاريخي.
30ـ ايجاد زمينه لازم براي توزيع گاز و توليد و توزيع انرژي برق و افزايش سهم اين دو حامل انرژي در سبد انرژيهاي استان.
31ـ نهادينهكردن رويكرد مديريت عرضه و تقاضا و افزايش سطح آگاهي عمومي در مديريت بهينه مصرف آب.
32ـ ايجـاد زمينـههاي لازم براي جلب مشــاركت مردمي و بخش خصوصي در بهرهبرداري و مديريت آب.
33ـ گسترش پوشش بيمههاي اجتماعي و كاهش تلفات انساني در اثر حوادث.
شاخصهاي هدف كمّي در برنامه چهارم
سنـد ملي توسعه استان مازندران
الف ـ اصليترين قابليتهاي توسعه
1ـ برخورداري از شرايط مناسب اقليمي و قابليتهاي متنوع در نواحي كوهستاني، جنگلي، جلگهاي، ساحلي و عرصههاي مستعد طبيعي و زيست محيطي جاذب گردشگري.
2ـ پيشينه ديرين سنتهاي فرهنگي و آثار تاريخي با قابليت ثبت در فهرست ميراث جهاني (يونسكو).
3ـ برخورداري از اراضي مستعد و حاصلخيز و آب فراوان و توليد محصولات كشاورزي (برنج، نباتات علوفهاي، دانههاي روغني، مركبات،كيوي،گل وگياه زينتي و...) دام، طيور و آبزيپروري.
4ـ استقرار در كنار درياي خزر و برخورداري از مبادي ورودي و خروجي كالا و مسافر با كشورهاي آسياي ميانه و اروپا، قرار گيري در مسير كريدور حمل و نقل بينالمللي شمال جنوب و وجود منطقه ويژه اقتصادي امير آباد بهشهر.
5 ـ وجود معادن غني (زغال سنگ، پوكه معدني، باريت، گرانيت، فلورين و …) و امكان فرآوري مواد معدني و وجود منابع نفت و گاز.
6 ـ وجود ذخاير مواد پروتئيني در درياي خزر و بنادر صيادي با امكان توسعه صنايع شيلاتي.
7ـ وجود زيرساختهاي مناسب توسعه فعاليتهاي صنعتي به ويژه در زمينه صنايع وابسته به كشاورزي.
8 ـ برخورداري از راههاي متعدد دسترسي به مركز كشور و استانهاي مجاور.
9ـ وجود نيروي انساني متخصص و ماهر.
10ـ برخورداري از پشتوانه مالي و سرانه سپردهگذاري مناسب.
11ـ امكان جلب و جذب سرمايهگذاري داخلي و خارجي در بخشهاي اقتصادي و زيربنايي.
ب ـ عمدهترين تنگناها و محدوديتهاي توسعه
1ـ ضعف زيرساختها، تأسيسات و تجهيزات زيربنايي بهويژه شبكههاي حمل ونقل و ترابري.
2ـ ضعف تأسيسات و كمبود امكانات و تجهيزات مناسب عمران شهري بويژه شبكه جمعآوري و تصفيه آبهاي سطحي و فاضلابهاي شهري و صنعتي.
3ـ كمبود امكانات در زمينه فرهنگي، هنري، گردشگري، تربيت بدني، خدمات تخصصي و فوق تخصصي بهداشت ودرمان.
4ـ فقدان مديريت راهبردي و يكپارچه در سواحل و چگونگي استفاده از زمين.
5 ـ كمبود ظرفيتهاي فرآوري محصولات كشاورزي و تاسيسات ذخيرهسازي ونگهداري كالا.
6 ـ آلودگيهاي زيست محيطي ناشي از جمعآوري و دفع غيربهداشتي زباله.
7ـ سيلگير و رانشي بودن برخي مناطق و تشديد فرسايش خاك.
8 ـ كوچك بودن قطعات اراضي كشاورزي و زهدار بودن اراضي جلگهاي استان.
ج ـ مسائل اساسي استان
1ـ وجود معضل بيكاري در بين فارغالتحصيلان دانشگاهي به ويژه دانش آموختگان بخش كشاورزي.
2ـ كمبود فضاهاي آموزشي مناسب.
3ـ عدم برخورداري مناسب مركز استان از خدمات سطح برتر.
4ـ پايين بودن رشد بخش صنعت و معدن.
5 ـ ساخت و سازهاي بيرويه، تجاوز به حريم مجاري عمومي آب و از بين رفتن منابع طبيعي جاذب گردشگري.
6 ـ تغيير بيرويه كاربري، استفاده نامطلوب از اراضي كشاورزي استان و توسعه بيرويه وگسترش افقي شهرها و روستاها.
7ـ كمبود امكانات اجرايي سيستم قرنطينهاي ـ بهداشتي در مورد كنترل حمل گياه، دام، فرآوردههاي گياهي و فرآوردههاي خام دامي باتوجه به ظرفيتهاي استان.
8 ـ كمبود تاسيسات مهار و ذخيرهسازي آبهاي سطحي و نازل بودن راندمان آبياري.
9ـ روند رو به رشد آلودگي منابع آب در استان و درياي خزر.
10ـ بهرهبرداري نامناسب و بيش از ظرفيت از زيست بومهاي آبي، مراتع و جنگلهاي استان.
11ـ كاهش ذخاير ماهيان خاوياري وكيلكاي درياي خزر.
12ـ سنتي بودن شيوه توليد.
13ـ وضعيت نابسامان مديريت و ساماندهي پسماندها در استان.
14ـ عدم توسعه بخش فرهنگ و هنر متناسب با نيازها و ظرفيتهاي فرهنگي استان.
15ـ پايين بودن فرهنگ مشاركت مردمي در نظام اجرايي استان.
16ـ عدم پوشش كامل صدا و سيماي شبكههاي سراسري و استاني در پهنه استان.
د ـ هدفهاي بلند مدت توسعه.
با توجه به قابليتها و تنگناها، توسعه استان بر پايه توسعه توأمان بخشهاي كشاورزي، صنعت با تأكيد بر صنايع نوين و پاك سازگار با شرايط زيست محيطي استان و صنايع كشاورزي و تبديلي، گردشگري (طبيعتگردي و گردشگري فرهنگي) و خدمات بازرگاني خارجي متصور ميباشد. بر اين اساس اهداف بلندمدت توسعه استان عبارتند از:
1ـ توسعه و استفاده بهينه از منابع آب و خاك و افزايش عملكرد محصولاتكشاورزي، دامي و شيلاتي.
2ـ توسعه صنايع جديد، ساماندهي و ارتقاي تكنولوژي با هدف افزايش بهرهوري در صنايع موجود.
3ـ توسعه اكتشـاف و استـخراج منابع معـدني و صنايـع فرآوري مواد معـدني با توجه به شرايط توسعه پايدار.
4ـ حفظ و بهرهبرداري مناسب از عرصههاي طبيعي و آثار تاريخي و فرهنگي جاذب گردشگري استان.
5 ـ حفظ محيط زيست، كنترل و كاهش آلودگيها در حد استانداردهاي زيست محيطي.
6 ـ صيانت از جنگلها، مراتع، ساماندهي حوزههاي آبريز و رودخانهها وكاهش آثار بلاياي طبيعي.
7ـ ارتقاي توان مبادلات تجاري خارجي با تاكيد بركشورهاي حوزه درياي خزر.
8 ـ مديريت يكپارچه، استفاده بهينه از زمين و اولويتبندي اصولي كاربريها، متناسب با ضرورت هاي توسعه.
9ـ تأمين شبكههاي حمل و نقل و مخابراتي متناسب با ضرورتهاي توسعه فعاليتهاي محوري استان.
10ـ ارتقاي نقش و عملكرد مركز استان، توزيع بهينه فعاليت و جمعيت و اصلاح ساختار سلسله مراتب خدماتي و كالبدي پهنهها و مراكز.
11ـ اعتلاء معرفت ديني، ارزشهاي فرهنگي و ويژگيهاي هويتي استان و ارتقاي جايگاه فرهنگ و هنرهاي بومي و صنايع دستي و توسعه تعامل فرهنگي با كشورهاي حاشيه درياي خزر.
12ـ توسعه فعاليتهاي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي برمبناي فنآوري اطلاعات و ارتباطات .(IT-Based)
13ـ دستيابي به هدفهاي توسعه هزاره (M.D.G) در استان.
14ـ توانمندسازي بخش تعاوني براي ايفاي فعاليتهاي گسترده و اداره بنگاههاي اقتصادي بزرگ.
15ـ توسعه نقش و جايگاه زنان در سطوح تصميمسازي و تصميمگيري استان.
هـ ـ راهبردهاي بلند مدت
1ـ افزايش بهرهوري عوامل و منابع توليد، تجهيز، نوسازي و زهكشي اراضي و توسعه فعاليتهاي نوين كشاورزي، دامي و آبزي پروري و حفظ ذخاير آبزيان درياي خزر.
2ـ مهار آبهاي سطحي، افزايش ظرفيت توليد برق آبي، اصلاح الگوي مصرف و بهبود روشهاي آبياري.
3ـ توسعه و تجهيزشهركها ونواحي صنعتي.
4ـ توسعه صنايع با اولويت درصنايع پيوسته و وابسته (كشاورزي، شيلاتي و جنگلي)، صنايع غذايي و دارويي، صنايع الكترونيك، شيميايي و سلولزي، نساجي و پوشاك، ماشينآلات و تجهيزات تبديلي و تكميلي كشاورزي و بستهبندي و صنايع نوين و پاك (HT) با فنآوري پيشرفته.
5 ـ فراهم نمودن زمينههاي مناسب جهت سرمايهگذاري براي اكتشاف، تجهيز، توسعه و بهرهبرداري از معادن استان و فرآوري توليدات معدني.
6 ـ تدوين ضوابط ويژه استفاده از عرصهها و منابع طبيعي و زيست محيطي و كاهش آلودگيها و نظارت مستمر بر اجراي آن.
7ـ گسترش و تجهيز شبكههاي جادهاي، ريلي، هوايي و تجهيز و توسعه بنادر استان.
8 ـ تقويت زيرساختهاي لازم متناسب با توسعه فعاليتهاي بازرگاني خارجي و توسعه مراكز قرنطينهاي (گياهي و دامي).
9ـ تاكيد بر توسعه عمودي و متراكمسازي در شهرها و اختصاص زمينهاي غيركشاورزي براي ايجاد مناطق عملكردي خاص.
10ـ تأكيد بر آزادسازي و ساماندهي نوار ساحلي و بستر رودخانهها، مجموعههاي تفريحي و اقامتي و اختصاص آنها به كاربريهاي عمومي.
11ـ توسعه تأسيسات زيربنايي و امكانات گردشگري و سياحتي با توجه به قابليتهاي عرصههاي طبيعي جاذب گردشگر و حفظ و احياء آثار فرهنگي تاريخي.
12ـ تقويت مركز استان و تجهيز آن به خدمات برتر منطقهاي.
13ـ تجهيز سلسله مراتبي شبكهاي از شهرها و روستاهاي مركزي بهخدمات اجتماعي و پشتيبان توليد.
14ـ تقويت و تجهيز شبكههاي مخابراتي استان و بالا بردن سطح پوشش نواحي.
15ـ گسترش فنآوري اطـلاعات و ارتبـاطـات و تقـويت نيروي انسـانـي متخصص موردنياز.
16ـ توسعه آموزش با گرايش IT و ICT در مدارس و مؤسسههاي آموزشي استان.
17ـ افزايش جذابيتهاي توليدات و فعاليتهاي فرهنگي، تقويت جاذبههاي گردشگري و ارتقاي تعامل فرهنگي فراملي در راستاي پذيرش گردشگر.
18ـ زمينهسازي براي شكل گيري بازار بورس كالا.
19ـ تاكيد بر اعمال مديريت لازم براي مقابله با حوادث غيرمترقبه طبيعي.
20ـ ريشهكني فقر شديد و گرسنگي و بهرهمندي همگاني از مواهب توسعه اقتصادي و اجتماعي.
21ـ دستيابي همگاني به آموزش ابتدايي و ترويج و بهبود برابري جنسيتي و توانمندسازي زنان.
22ـ كاهش مرگ و مير مادران و كودكان.
23ـ مبارزه با بيماري هاي عمده (ايدز / H.I.V، سل، مالاريا و ...).
24ـ حمايت مؤثر از تشكيل و توسعه تعاونيها و ايجاد و گسترش شهركها و مجتمعهاي تعاوني.
25ـ بسترسازي براي افزايش مشاركت اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و سياسي زنان در روند توسعه استان.
26ـ نهادينهكردن رويكرد مديريت عرضه و تقاضا و افزايش سطح آگاهي عمومي درمديريت بهينه مصرف آب.
27ـ ايجاد زمينههاي لازم براي جلب مشاركت مردمي و بخش خصوصي در بهرهبرداري و مديريت آب.
28ـ گسترش پوشش بيمههاي اجتماعي و كاهش خدمات انساني در اثر حوادث.
شاخصهاي هدف كمّي در برنامه چهارم
سنـد ملي توسعه استان مركزي
الف ـ اصليترين قابليتهاي توسعه
1ـ برخوردار از صنايع بزرگ، مادر و منحصر به فرد با ويژگيهاي فني و تخصصي (قطبهاي صنعتي مهم اراک، ساوه و شازند) که بستر مناسبي به منظور ايجاد صنايع پايين دست و خوشههاي صنعتي ميباشد.
2ـ برخوردار از موقعيت ممتاز جغرافيايي و همجواري با قطبهاي جمعيتي و صنعتي مهم (تهران و اصفهان) و واقع شدن در کريدور حمل و نقل بينالمللي شمال ـ جنوب و محورهاي ارتباطي شرق ـ غرب کشور.
3ـ واقع شدن در مسير خطوط اصلي انتقال و تأمين انرژي (نفت، گاز، برق) کشور و امکان بهرهبرداري از اين خطوط.
4ـ وجود قابليتهاي گسترده در زمينه توليد محصولات باغي، زراعي و دامي و پرورش گل و گياه تزئيني با ارزش صادراتي، گياهان دارويي و ذخاير نادر گياهي.
5 ـ وجود منابع و ذخاير معدني، سنگهاي ساختماني و سولفات سديم.
6 ـ وجود جاذبههاي گردشگري و تفرجگاهي در محور دليجان، محلات، خمين و شازند و کانونهاي گردشگري استان.
7 ـ وجود مراکز آموزشي و تحقيقاتي متنوع در بخشهاي اقتصادي و اجتماعي، وجود نيروي انساني آموزش ديده و با تجربه ، تجهيزات و فنآوري صنايع استان.
8 ـ وجود فضاي اجتماعي، اقتصادي امن و مناسب جهت جذب سرمايههاي بخش خصوصي.
9 ـ وجود پيشينه تاريخي، فرهنگي غني و مفاخر مذهبي، علمي و سياسي در استان.
10ـ واقع شدن بخش عمده از مساحت استان در عرصههايي با خطر زلزلهپذيري نسبتاً پايين.
11ـ وجود زمينههاي قانوني براي توسعه ورزش، نگرش مثبت جامعه به فعاليتهاي ورزشي، گرايش بخش خصوصي و تشكلهاي داوطلب غيردولتي (NGO) به سرمايهگذاري و خدماترساني در توسعه ورزش.
ب ـ عمدهترين تنگناها و محدوديتهاي توسعه
1ـ کمبود منابع و بيلان منفي آب و افت شديد سطح سفرههاي آب زيرزميني در دشتهاي استان.
2ـ کوچک بودن قطعات اراضي و پايين بودن مکانيزاسيون و بهرهوري آب در بخش کشاورزي.
3ـ ضعف کمي و کيفي در شبکه ارتباطي درون استاني بالاخص شبکه حمل و نقل نواحي مياني با نواحي جنوب شرقي و شمالي استان و اشباع حجم ترافيک برخي از محورهاي اصلي استان.
4ـ کمبود و ضعف شديد خدمات و زيرساختهاي شهري.
5 ـ محدوديت توسعه کالبدي شهر اراک به دليل وجود موانع طبيعي (ارتفاعات جنوب شهر)، عبور شبکه راه آهن و خطوط انتقال نفت و گاز از درون بافت شهري و استقرار واحدهاي صنعتي در محدوده شهري.
6 ـ کمبود خدمات برتر در مرکز استان و نارسائي سلسله مراتب خدماتي در استان.
7ـ وجود عوامل ناپايداري در منابع طبيعي از جمله تهديد بيابانزائي.
8 ـ وجود عوامل اقليمي که نقش به سزايي در تثبيت و تشديد آلودگي هواي شهر اراک دارد.
9ـ وابستگي شديد منابع مالي بخش ورزش به درآمدهاي عمومي.
ج ـ اصليترين مسائل
1ـ محدوديت در تأمين منابع آب شرب و نارسائي سيستم توزيع آب در شهرهاي استان.
2ـ آلودگيهاي ناشي از فاضلاب شهري و صنعتي در منابع آب شرب شهرهاي اراک و ساوه.
3ـ استقرار نامناسب فعاليتهاي آلاينده در محدوده شهري اراک که موجب آلودگي شديد هواي شهر و عدم انطباق شرايط زيست محيطي شهر با استانداردهاي موجود گرديده است.
4ـ ضعف پيوندهاي اقتصادي، اجتماعي بين مناطق شمالي و جنوب شرقي با ناحيه مياني استان.
5 ـ رشد ناهماهنگ بخشهاي اقتصادي، اجتماعي به ويژه ضعف رشد بخش خدمات اجتماعي، بازرگاني، شهري و خدمات پشتيبان توليد عليرغم گسترش فعاليتهاي صنعتي در استان.
6 ـ نارسائي در توان جذب و نگهداري سرمايههاي بومي و کارآفرينان و پايين بودن ميل ماندگاري نيروهاي متخصص استان.
7 ـ پايين بودن سطح سواد و بالا بودن سن نيروي انساني بخش کشاورزي استان.
8 ـ عدم تعادل بين دام و مرتع.
9 ـ فقدان نظام شناسايي استعدادهاي ورزشي.
د ـ اهداف بلند مدت
با توجه به قابليتها و تنگناها، توسعه استان برپايه صنعت و کشاورزي و خدمات استوار خواهد بود. بدين ترتيب اهداف بلند مدت توسعه استان عبارتند از:
1ـ ارتقاء سهم، نقش و جايگاه استان در صنعت و ايفاي نقش تخصصي در توليد محصولات شيميايي، لاستيکي، ماشينآلات و تجهيزات، وسائط نقليه موتوري، کاني غيرفلزي در سطوح ملي و فراملي.
2ـ تأمين آب با اولويت استفاده از ذخاير ايجاد شده آب سطحي و ظرفيتسازي براي انتقال آب از استانهاي همجوار، تقويت منابع آبهاي زيرزميني و بهرهبرداري مطلوب از آبهاي موجود.
3ـ ارتقاء و نوينسازي فعاليتهاي بخش کشاورزي.
4ـ توسعه و نوينسازي فعاليتهاي بخش معدن.
5 ـ تأمين استانداردهاي زيست محيطي در زيستگاههاي انساني استان و حفظ منابع طبيعي.
6 ـ بهبود کيفيت زيرساختها و ارتقاء خدمات به ويژه خدمات شهري و مراکز گذران اوقات فراغت در شهرهاي استان با تأکيد بر شهر اراک.
7ـ توانمندسازي جمعيت روستايي و تنوع بخشي به فعاليتهاي اقتصـادي جامعه روستايي.
8 ـ گسترش دانش، مهارت و توسعه سرمايههاي انساني و اجتماعي.
9ـ اعتلاي معرفت ديني، ارزشهاي فرهنگي و ويژگيهاي هويتي استان و تحکيم و تعميق فرهنگ اصيل استان و ايجاد تعادل در فرصتهاي اجتماعي.
10ـ توسعه و تقويت صنعت گردشگري استان.
11ـ تقويت همگرايي جغرافيايي و انسجام بخشي دروني بين نواحي مختلف استان.
12ـ نهادينهسازي بهرهوري و افزايش آن در بخشهاي اقتصادي و عوامل توليد.
13ـ ارتقاء نقش ورزش در تأمين سلامت جسمي و روحي و تقويت توانمنديهاي افراد و گروههاي اجتماعي.
14ـ دستيابي به هدفهاي توسعه هزاره (M.D.G) در استان.
15ـ توانمندسازي بخش تعاوني براي ايفاي فعاليتهاي گسترده و اداره بنگاههاي اقتصادي بزرگ.
16ـ توسعه نقش و جايگاه زنان در سطوح تصميمسازي و تصميمگيري استان.
هـ ـ راهبردهاي بلند مدت توسعه
1ـ توسعه و گسترش صنايع جديد با تأکيد بر ايجاد خوشههاي صنعتي و گسترش پيمانکاريهاي جزء و مرتبط با صنايع موجود و اجتناب از گسترش صنايع آب بر.
2ـ تقويت شهرکها و نواحي صنعتي و ايجاد پاركهاي علمي و فنآوري و ساماندهي مجتمعها و مراکز صنعتي غيربرنامهريزي شده.
3ـ حفاظت و بهرهبرداري متعادل و مجاز از منابع آبي استان.
4ـ افزايش راندمان آبياري و ترويج روشهاي جديد آبياري و افزايش سطح مکانيزاسيون در فعاليتهاي کشاورزي.
5 ـ سالمسازي آب شرب مصرفي به ويژه در شهرهاي اراک و ساوه.
6 ـ گسترش الگـوي کشت تخصصـي در منـاطـق خـاص و فشردهسـازي کشت و تجارينمودن آن با توجه به محدوديت آب و تراز منفي سفرهها و گسترش علميات يکپارچهسازي اراضي.
7ـ گسترش و ترويج فعاليتهاي توليد گل و گياهان زينتي و دارويي به روشهاي نوين با تأکيد بر کانونهاي توليدي مستعد.
8 ـ تغيير شيوه دامداري به سمت پرورش دام سنگين صنعتي و ترويج پرورش انواع طيور و توسعه آبزيپروري.
9ـ توسعه صنايع ماشينآلات و تجهيزات، پايين دستي پتروشيمي، غذايي و تبديلي كشاورزي و توسعه فعاليتهاي اکتشافي و استخراج معادن و فرآوري مواد معدني.
10ـ حفظ تعادل اکوسيستمهاي طبيعي و رعايت و تأمين استانداردهاي زيست محيطي در کانونهاي شهري و صنعتي استان به ويژه کانونهاي صنعتي اراک و ساوه.
11ـ تقويت و تجهيز تأسيسات و خدمات شهري در مرکز استان و شهرستانها.
12ـ تقويت و گسترش تأسيسات بخش بازرگاني و فعاليتهاي گمرکي.
13ـ تقويت شهر اراک به عنوان يکي از قطبهاي خدمات برتر با تأکيد بر خدمات درماني تخصصي خدمات بازرگاني، خدمات مالي، مشاورهاي، فني و مهندسي.
14ـ توجه به نقش آموزش نيروي انساني به عنوان محرک اصلي توسعه فرهنگي.
17ـ ساماندهي و توسعه کمي و کيفي آموزش ( عالي و عمومي) و ارتقاء شاخصهاي آموزشي و توسعه فناوري اطلاعات و ارتباطات.
18ـ توسعه کمي و کيفي مراکز پژوهشي و تحقيقاتي و ارتقاء شاخصهاي پژوهشي.
19ـ تقويت نهادهاي غيردولتي به منظور افزايش مشارکت مردمي.
20ـ يکپارچه و هماهنگ نمودن مديريت توسعه فرهنگي، اجتماعي استان.
21ـ توسعه زيرساختهاي گردشگري و تجهيز کانونهاي سياحتي، تفريحي در عرصـههاي گردشگري استـان با تأکيد بر محـور سيـاحتي ـ تفريحي دليجـان، محـلات، خمين ـ شازند.
22ـ توسعه و ارتقاء کيفيت راههاي ارتباطي درون استاني در تعامل با راههاي ملي.
23ـ ايجاد سازوكارهاي لازم و حمايت از افزايش بهرهوري در بخشهاي اقتصادي و عوامل توليد.
24ـ گسترش ورزشهاي پرورشي، همگاني، تفريحي، قهرماني و حرفهاي در استان
25ـ ريشهكني فقر شديد و گرسنگي و بهرهمندي همگاني از مواهب توسعه اقتصادي و اجتماعي.
26ـ دستيابي همگاني به آموزش ابتدايي و ترويج و بهبود برابري جنسيتي و توانمندسازي زنان.
27ـ كاهش مرگ و مير مادران و كودكان.
28ـ مبارزه با بيماريهاي عمده (ايدز / H.I.V، سل، مالاريا و ...).
29ـ حمايت مؤثر از تشكيل و توسعه تعاونيها و ايجاد و گسترش شهركها و مجتمعهاي تعاوني.
30ـ بسترسازي براي افزايش مشاركت اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و سياسي زنان در روند توسعه استان.
31ـ نهادينهكردن رويكرد مديريت عرضه و تقاضا و افزايش سطح آگاهي عمومي درمديريت بهينه مصرف آب.
32ـ ايجاد زمينههاي لازم براي جلب مشاركت مردمي و بخش خصوصي در بهرهبرداري و مديريت آب.
33ـ گسترش پوشش بيمههاي اجتماعي و كاهش تلفات انساني در اثر حوادث.
شاخصهاي هدف كمّي در برنامه چهارم
سنـد ملي توسعه استان هرمزگان
الف ـ اصليترين قابليتهاي توسعه
1ـ موقعيت حساس استان به دليل گسترش مناسب آن در نوار ساحلي خليج فارس و درياي عمان، بويژه استقرار مركز استان در يكي از حساسترين نواحي خليج فارس و نزديكي به تنگه استراتژيك هرمز و دسترسي به آبهاي بينالمللي.
2ـ برخورداري از چهارده جزيره بزرگ و كوچك با پراكنش مطلوب، قابليتهاي متفاوت، كاركردهاي گوناگون تجاري، شيلاتي، صنعتي، نظامي، توريستي و نفتي.
3ـ برخورداري از منابع غني و تنوع زيستي در اكوسيستمهاي ساحلي و تنوع آب و هوايي همراه با تنوع پوشش گياهي و وجود جنگلهاي خليج عماني، جنگلهاي مانگرو و مجموعهاي از ذخاير ارزشمند گياهي و جانوري.
4ـ نزديكي با كشورهاي ساحلي خليج فارس و پيوند تاريخي، فرهنگي، اقتصادي و روابط گسترده پولي و مالي و مبادله كالا و فرهنگ با كشورهاي مذكور.
5 ـ وجود ذخاير عظيم گاز و ساير معادن و منابع با ارزش اقتصادي و زمينهساز توسعه صنايع مرتبط با آن.
6 ـ برخورداري از شرايط اقليمي ويژه و مطلوب براي توليد محصولات صيفي در زمستان و توانائي توليد محصولات با ارزش صادراتي و گسترش كشت گلخانهاي.
7ـ همجواري با منطقه پارس جنوبي و استفاده از اين قابليت براي ايجاد و توسعه پالايشگاهها، صنايع و خدمات پشتيبان در نوار ساحلي و غرب استان.
8 ـ امكان ايجاد و گسترش مركز توسعه بازرگاني به دليل محوريت و نقش برتر اين بخش و مزيت نسبي توسعه به دليل تاسيسات عظيم بندري و شبكههاي ترابري هوايي، دريايي، زميني و ريلي با عملكرد ملي و فراملي.
9ـ برخورداري از ذخاير آبزيان بويژه امكانات گسترش و توسعه طرحهاي پرورش ميگو و ماهي در قفس و گونههاي برداشت نشده ميكتوفيده و كمتر برداشت شده ساردين و توسعه صيد صنعتي.
10 ـ حجم قابل توجه از روان آبها و منابع سطحي آب و منابع توسعه خاك.
11ـ برخورداري از جاذبههـاي گردشگري به دليل دسترسي به سـواحل، بنـادر و جزاير زيبا و اكوسيستم ويژه ساحلي و دريايي مانند جنگلهاي حرا و ظرفيتهاي اقامتي نسبتاً خوب همراه با صنايع دستي و هنرهاي بومي جذاب و امكانات استفاده از ورزشها و تفريحات آبي.
12ـ نيروگاه عظيم 1200 مگاواتي موجود و نيروگاه در دست ساخت 1000 مگاواتي سرخون.
13ـ وجـود مناطق آزاد تجـاري و صنعتي در كيش و قشـم و مناطق ويژه اقتصـادي بندر شهيد رجايي، كشتيسازي و معادن و فلزات و امكان استفاده از سرمايهگذاري خارجي در آن مناطق.
14ـ وجود منابع قابل توجه پس اندازهاي مردمي نزد بانكهاي استان.
15ـ استقرار مجموعهاي از صنايع و زير ساختهاي بزرگ مانند پالايشگاه نفت و گاز، سيمان، آلومينيوم، فولاد به عنوان زمينهساز توسعه صنعتي استان.
16ـ وجود زمينههاي قانوني براي توسعه ورزش، نگرش مثبت جامعه به فعاليتهاي ورزشي،گرايش بخش خصوصي و تشكلهاي داوطلب غيردولتي (NGO) به سرمايهگذاري و خدماترساني در توسعه ورزش.
ب ـ عمدهترين تنگناها و محدوديتهاي توسعه استان
1ـ نازل بودن ميزان بارندگي همراه با رژيم نامناسب و توزيع زماني نامطلوب و كمبود منابع آب بويژه كمبود آب شيرين كه در نتيجه آن امكان تجديد حيات طبيعي جنگل و مرتع و بازگشت به تعادل طبيعي دشوار ميباشد.
2ـ گستردگي و تعدد گنبدها و تشكيلات نمكي و شوركننده همراه با قليائيت و شوري خـاك كه بخش عظيمي از منـابع آب و خاك استـان را شور و غيرقابل استفـاده كرده است.
3ـ مخاطرات ناشي از سوانح طبيعي هجوم شنهاي روان و بيابانزايي همراه با گرايش منفي در توليد مراتع و كمبود سرمايهگذاري در جهت صيانت از جنگلها و مراتع، آب و خاك و تامين سوخت روستايي.
4ـ استمرار خشكسالي سالهاي گذشته و پيامدهاي منفي آن در كشاورزي، عمران شهري و روستائي.
5 ـ وجود شرايط آب و هوايي نامناسب كه موجب استهلاك شديد سرمايه ثابت و ماشينآلات نسبت به ساير مناطق كشور شود.
6 ـ وابستگي شديد منابع مالي بخش ورزش به درآمدهاي عمومي.
ج ـ مسائل اساسي توسعه استان
1ـ بالا بـودن بار آلـودگي نفتي در محيـط زيست دريـايي منطـقه و خسـارت وارده به منابع آبزيان.
2ـ فقدان سرمايهگذاريهاي لازم و كافي بويژه در مناطق شرقي، غربي و شمالي استان از سوي دولت در زمينه ايجاد تاسيسات زير بنائي و زير ساختها و مراكز قرنطينهاي و كمبود آنها در نوار ساحلي و جزاير.
3ـ ضعف جدي استان در برخورداري از سنتها و نهادهاي كار فرمايي بويژه در بخش صنعت و خدمات مولد و سرمايهگذاري مشاورهاي و پيمانكاري بخش خصوصي نزد جمعيت بومي استان.
4ـ بحران آب و تداوم خشكسالي و هزينههاي بالاي توليد و تامين آب.
5 ـ عدم برخورداري استان از شبكههاي راههاي مناسب و سريع درون استاني و بين منطقهاي.
6 ـ فقر فرهنگي و پايين بودن شاخصهاي توسعه انساني در مقايسه با ميانگين ملي و فقدان نيروي كارآمد، ماهر و متخصص بومي و بطور كلي ضعف مهارتهاي فني و حرفهاي.
7ـ پراكنش مراكز زيست و فعاليت همراه با عدم تعادلهاي دروني در توسعه منطقه، كمي جمعيت، ساختارهاي بسته اجتماعي، فرهنگي، سنتي بودن و غيراقتصادي بودن شيوههاي توليد روستايي.
8 ـ تقابل اشكال مدرن و سنتي زيست و فعاليت در همه وجوه اجتماعي و اقتصادي.
9ـ كمبود جاذبههاي كافي براي سرمايهگذاري بخش خصوصي و فقدان سياستهاي مناسب تشويقي همراه با بالا بودن مخاطرات و هزينههاي سرمايهگذاري.
10ـ فقدان مراكز شهري و خدماتي قوي و توسعهيافته عرضهكننده خدمات برتر مطلوب و وابستگي به مراكز و كانونهاي رقيب شهري در داخل و خارج منطقه و بطور كلي ضعف شديد هرمزگان.
11ـ نرخ بيكاري بالاتر از ميانگين ملي كه با جواني جمعيت تشديد ميگردد.
12ـ قاچاق كالا، اعتياد و گستردگي بخش غير رسمي.
13ـ فقدان نظام شناسايي استعدادهاي ورزشي.
د ـ هدفهاي بلند مدت توسعه استان
با توجه به قابليتها و تنگناهاي موجود، محورهاي توسعه استان برپايه بخشهاي بازرگاني و كشاورزي با تأكيد بر شيلات و صنعت و گردشگري خواهد بود. بدين ترتيب اهداف بلند مدت توسعه استان عبارتند از:
1ـ ايجاد تعادل و توازن درون استاني و تجديد نظر در ساختار فضايي فعاليتهاي اقتصادي استان و تأكيد بر استمرار سياست تقويت و تجهيز شبكههاي زيربنايي در نواحي توسعه نيافته شمال، نوار ساحلي و جزاير توسط دولت.
2ـ افزايش سهم و نقش استان در فعاليتهاي اقتصادي ملي و فراملي با بهرهگيري از موقعيتهاي خاص جغرافياي سياسي و اقتصادي استان، بويژه كانونهاي شهري بندرعباس، قشم و كيش و نوار ساحلي.
3ـ توسعه فعاليتهاي گردشگري با توجه به نوار ساحلي و جزاير و مناطق آزاد كيش و قشم.
4ـ تقويت بخش رسمي اقتصادي استان در تقابل با فعاليتهاي بخش غيررسمي و كاهش پديده قاچاق كالا.
5 ـ ايجاد توازن و تعادل در نظام سلسله مراتب خدماترساني جوامع شهري و روستايي استان و شتاب بخشيدن به روند كنوني توسعه شهرهاي كوچك.
6 ـ ارتقاء شاخصهاي توسعه انساني تا حد دستيابي به ميانگينهاي ملي، توانمندسازي نيروهاي محلي، گسترش تبادلات فرهنگي استان با سطح ملي و اعتلاي معرفت ديني، ارزشهاي فرهنگي و ويژگيهاي هويتي و بهبود و غناء بيشتر هنر و فرهنگ استان.
7ـ حفاظت و ارتقاي سطح توانمنديهاي محيطي و ايجاد شرايط مناسب براي توسعه پايدار استان، حفظ محيط زيست، بهرهبرداري عقلايي از منابع و گسترش مشاركتهاي مردمي در اين زمينه.
8 ـ ارتقاء كاركردها و عملكردهاي بخش كشاورزي با تأكيد بر افزايش بهرهوري فعاليتهاي مختلف كشاورزي.
9ـ تأمين آب و مهار روان آبهاي سطحي.
10ـ نهادينهسازي بهرهوري و افزايش آن در بخشهاي اقتصادي و عوامل توليد.
11ـ ارتقاء نقش ورزش در تأمين سلامت جسمي و روحي و تقويت توانمنديهاي افراد و گروههاي اجتماعي.
12ـ دستيابي به هدفهاي توسعه هزاره (M.D.G) در استان.
13ـ توانمندسازي بخش تعاوني براي ايفاي فعاليتهاي گسترده و اداره بنگاههاي اقتصادي بزرگ.
14ـ توسعه نقش و جايگاه زنان در سطوح تصميمسازي و تصميمگيري استان.
هـ ـ راهبردهاي بلند مدت توسعه استان:
1ـ ايجاد شرايط و فرصتهاي مناسب براي سرمايهگذاران بخشهاي خصوصي و عمومي غيردولتي بر اساس اولويتهاي زير:
ـ گسترش خدمات بازرگاني نوين با تأكيد بر خدمات بانكي، بيمه، حمل و نقل، مراكز قرنطينهاي و ترانزيت كالا.
ـ توسعه فعاليتهاي صنعتي با گرايش به توليد كالاهاي صادراتي و خدمات مرتبط، به ويژه توسعه صنايع انرژيبر، شيميايي، متالورژي، تبديلي و تكميلي كشاورزي، شيلات، صنايع دريايي، معدني، پوشاك و صنايع پايين دستي مس و پتروشيمي و نفت و گاز.
ـ ايجـاد ظرفيتهاي جـديـد و فرآوري محصـولات در زير بخشهاي شيـلات، آبزيپروري، محصولات جاليزي و كشتهاي خارج از فصل، دام و باغداري.
ـ گسترش تأسيسات و تجهيزات گردشگري در نوار ساحلي و كانونها و عرصههاي گردشگري.
ـ ايجاد و گستـرش خدمات تخصصـي و برتر با تأكيد بر توسعه IT و خدمات پشتيبان توليد.
2 ـ تعادل بخشي و ايجاد پايداري در سازمان فضايي مراكز زيست و فعاليت توسط بخش دولتي با اولويت نواحي شرقي و غربي استان در زمينههاي گسترش شبكههاي ارتباطي سريع درون استاني و بين منطقهاي، طرحهاي تامين و انتقال آب به مراكز زيست و فعاليت و حفظ و احياي منابع طبيعي استان.
3ـ حمايت از نهادهاي كار آفرين و جلب سرمايههاي خارجي با تأكيد بر كارآفرينان محلي و سرمايههاي بومي مستقر در كشورهاي حاشيه خليج فارس.
4ـ گسترش روند شهرنشيني و بازنگري در نظام خدماترساني به مراكز زيست و فعاليت استان بر اساس اولويتهاي زير:
ـ ساماندهي مجدد ساختار اقتصادي، كالبدي منطقه شهري بندرعباس با رويكرد مركز خدمات برتر منطقهاي درحوزه ساحلي جنوب كشور.
ـ شناسايي و تقويت كانونهاي جمعيتي مستعد براي توسعه شهري با اولويت مراكز شهري موجود در نوار ساحلي.
ـ توسعه و عمران نواحي روستايي استان با اولويت مراكز و مجموعههاي روستايي داراي قابليت توسعه.
ـ توسعه عمران جزاير استان متناسب با نقش و عملكرد آنها در ابعاد ملي و استاني و قابليتهاي بالقوه توسعه آنها مبتني بر نتايج طرحهاي مطالعاتي از قبيل طرح جامع گردشگري، آمايش نوار ساحلي و جزاير و طرحهاي توسعه نواحي خاص.
ـ تكميل و استقرار جامع مراكز بهداشتي و درماني روستايي و خانههاي بهداشت در چارچوب طرح گسترش شبكه استان.
5 ـ بازنگري در نقش و عملكرد مناطق آزاد و مناطق ويژه اقتصادي استان با رويكرد خدمـات هاب بنـدرعباس ـ قشم، توسـعه خدمـات برتر، فنـاوريهاي نـوين، سوخترساني به كشتيها، ذخيرهسازي نفت و همساز كردن محيطهاي پيرامون با اين مناطق.
6 ـ ايجاد بسترها و زمينههاي مناسب و شفافسازي قوانين و مقررات مرتبط با جذب سرمايههاي بومي و غيربومي در امر توسعه استان.
7ـ ارتقاي سطح دانش و افزايش اختيارات مديران محلي و حمايت از نهادهاي مدني و صنفي غيردولتي در جهت تمركززدايي در مديريت و تقويت مشاركت مردم در فرآيند توسعه استان.
8 ـ ايجاد زمينههاي مناسب براي جذب و نگهداشت نيروي انساني كارآمد و متخصص با اولويت جذب نيروهاي بومي بويژه در بخشهاي خدمات برتر استان.
9ـ ارتقاي شاخصهاي توسعه انساني استان با تأكيد بر سطح سواد و فرهنگ عمومي، بهداشت و درمان و افزايش نرخ مشاركت زنان و جوانان.
10ـ ايجاد بسترهاي لازم براي توسعه فرهنگ و هنر بومي و تقويت و گسترش مناسبات فرهنگي استان با سطح ملي و كشورهاي حاشيه خليج فارس.
11ـ اعمال مديريت يكپارچه بر منابع طبيعي و محيط زيست استان با تأكيد بر حفاظت از اكوسيستمهاي ويژه نوار ساحلي و رعايت تعادل در بهرهبرداري از عرصههاي مرتعي و منابع دريايي.
12ـ تخصيص بخشي از عوايد و منابع حاصله از فعاليتهاي ترانزيت كالا، مبني بر تبادلات تجاري،گمركات، جرايم قاچاق كالا به خزانه استان و هدايت آن به امر توسعه زيربناها و زير ساختها.
13ـ ايجاد سازوكارهاي لازم و حمايت از افزايش بهرهوري در بخشهاي اقتصادي و عوامل توليد.
14ـ گسترش ورزشهاي پرورشي، همگاني، تفريحي، قهرماني و حرفهاي در استان.
15ـ ريشهكني فقر شديد و گرسنگي و بهرهمندي همگاني از مواهب توسعه اقتصادي و اجتماعي.
16ـ دستـيابي همـگاني به آموزش ابـتدايي و ترويـج و بهـبود برابـري جنسيتي و توانمندسازي زنان.
17ـ كاهش مرگ ومير مادران و كودكان.
18ـ مبارزه با بيماري هاي عمده (ايدز / H.I.V، سل ،مالاريا و ...).
19ـ حمايت مؤثر از تشكيل و توسعه تعاونيها و ايجاد و گسترش شهركها و مجتمعهاي تعاوني.
20ـ بسترسازي براي افزايش مشاركت اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و سياسي زنان در روند توسعه استان.
21ـ نهادينهكردن رويكرد مديريت عرضه و تقاضا و افزايش سطح آگاهي عمومي در مديريت بهينه مصرف آب.
22ـ ايجاد زمينههاي لازم براي جلب مشاركت مردمي و بخش خصوصي در بهرهبرداري و مديريت آب.
23ـ گسترش پوشش بيمههاي اجتماعي و كاهش تلفات انساني در اثر حوادث.
شاخصهاي هدف كمّي در برنامه چهارم
سنـد ملي توسعه استان همدان
الف ـ اصليترين قابليتهاي توسعه
1ـ موقعيت مناسب جغرافيايي استان در غرب مياني كشور به عنوان محور ارتباطي مناطق مركزي با منطقه زاگرس و واقع شدن استان در كريدور شرقي ـ غربي و محور شمالغربي ـ جنوبغربي كشور.
2ـ جايگاه ويژه استان به عنوان يكي از قطبهاي گردشگري و موقعيت شهر همدان به عنوان يكي از شهرهاي فرهنگي ـ تاريخي كشور با اعتبار جهاني.
3ـ بهرهمندي از شرايط اقليمي متنوع و دشتهاي مستعد و قابليت لازم براي توليدات كشاورزي و فرآوردههاي دامي و امكان ايجاد و توسعه صنايع تبديلي مرتبط، با امكانات صادراتي (از قبيل سير، گردو و كشمش) و نيز فرآوردههاي دامي داراي ارزش صادراتي (نظير چرم و سالامبور) همراه با شبكه گسترده خدمات دامپزشكي.
4ـ برخورداري از معادن غني و متنوع سنگ داراي قابليت صادرات و توانايي ايجاد صنايع فرآوري دركانيهاي غيرفلزي.
5 ـ بهرهمندي از ظرفيت و پيشينه توليد صنايع دستي متنوع با قابليت صادراتي.
6 ـ بهرهمندي از شبكههاي مناسب تامين انرژي و به ويژه قرار گرفتن در مسير خط انتقال اتيلن از مبدا عسلويه به منطقه زاگرس.
7ـ برخورداري از شبكه مناسب راه و ترابري و فرودگاه بينالمللي، قرارگرفتن درمسير كريدور هوايي بينالمللي.
8 ـ برخورداري از توان ارائه خدمات برتر در زمينههاي آموزش عالي، فني ـ مهندسي با عملكرد ملي و درمان تخصصي و فوق تخصصي با عملكرد فرامنطقهاي.
9ـ توانايي تشكيل سرمايه توسط بخش خصوصي ناشي از روحيه ميل به پسانداز در مردم استان.
10ـ بالا بودن فرهنگ اجتماعي به دليل پيشينه طولاني شهرنشيني در استان.
11ـ برخورداري از مناطق حفاظت شده زيست محيطي و ذخاير ژنتيكي ارزشمند گياهي و جانوري در استان.
ب ـ عمدهترين تنگناها و محدوديتهاي توسعه
1ـ عدم تناسب منابع آب با نيازهاي استان به ويژه در رابطه با آب شرب و قابليتهاي توليد كشاورزي.
2ـ سرمايهگذاري ناكافي در بخشهاي اقتصادي و تجهيز نشدن ظرفيتهاي توليدي.
3 ـ مهاجرت نيروي ماهر و متخصص از استان.
4 ـ عدم تناسب شبكه راههاي زميني درون و برون استاني با ظرفيتهاي توسعه آن.
5 ـ كوچك مقياس بودن زمينهاي كشاورزي و غالببودن شيوه سنتي توليد در اكثر بهرهبرداريهاي كشاورزي و ساختار نامطلوب نظام بهرهبرداري كشاورزي در استان (پايين بودن ميزان بهرهبرداري ظرفيتهاي توليدي از دانش نوين و فناوريهاي جديد).
6 ـ عدم تعادل در توسعه يافتگي نواحي مختلف استان و تمركز شديد فعاليتهاي اقتصادي (به غير از كشاورزي) در مركز استان.
7ـ پايين بودن شاخصهاي توسعه انساني در مقايسه با ميانگين ملي.
8 ـ توسعه نيافتگي بخش صنعت به ويژه در زمينه صنايع بزرگ و مادر و نبودن زنجيرههاي توليد صنعتي و صنايع پايين دستي مرتبط در استان.
9ـ پايين بودن سطح مهارتهاي فني و حرفهاي نيروي انساني مولد.
ج ـ مسايل اساسي استان
1ـ افت شديد منابع آب زيرزميني در بيشتر دشتها و آلودگي بيش از حد منابع آبي استان.
2ـ بر هم خوردن تعادل در اكوسيستم منطقه ناشي از تخريب شديد منابع طبيعي.
3 ـ تبديل تدريجي اراضي كشاورزي به كاربريهاي غيركشاورزي.
4 ـ خروج سرمايه و نبودن انگيزه و فضاي مناسب براي حضور مبتكران، كارآفرينان و سرمايهگذاران در عرصههاي توليدي.
5 ـ نبودن شرايط و زمينـههاي منـاسب براي جذب و نگهـداشت نيروهاي ماهر و متخصص.
6 ـ بالا بودن تعـداد شهرهاي نوبنيـاد در استـان و فقـدان زيرساختها و خدمات مناسب شهري.
7ـ پايين بودن بهرهوري نيروي كار و درآمد سرانه استان در مقايسه با ميانگين كشور.
8 ـ نبود مديريت زيست محيطي در بخش صنعت و معدن استان.
د ـ هدفهاي بلندمدت
با توجه به قابليتها، تنگناها و محدوديتها و نيز مسايل اساسي توسعه استان بر پايه بخشهاي كشاورزي، گردشگري، صنعت و معدن (به ويژه صنايع تبديلي و سبك) و استفاده از ظرفيتهاي استان در بخشهاي خدمات برتر (خدمات علمي و پژوهشي و خدمات حمل و نقل و بازرگاني) با هدف ارتقاء سهم و نقش استان در فرآيند توسعه ملي متناسب با فعاليتهاي محوري استان امكانپذير خواهد بود؛ بدين ترتيب اهداف بلندمدت توسعه استان عبارتند از:
1ـ تامين آب متناسب با توسعه مراكز زيست و فعاليت.
2ـ حفاظت از منابع طبيعي و زيست بومهاي شكننده استان.
3ـ ارتقاء ظرفيتهاي توليد كشاورزي به ويژه محصولات دامي و توليدات با قابليت صادراتي.
4ـ رشد و توسعه بخش صنعت و معدن متناسب با قابليتها، ظرفيتها و مزيتهاي استان به ويژه در زمينه صنايع وابسته به كشاورزي و معدن.
5 ـ تجهيز و هدايت سرمايههاي داخلي و جذب سرمايههاي خارجي در فعاليتهاي اقتصادي استان.
6 ـ گسترش فعاليتهاي گردشگري در سطح ملي و فراملي.
7ـ جذب و حفظ نيروي انساني ماهر و متخصص متناسب با اولويتهاي توسعه.
8 ـ توسعه فعاليتهاي آموزش عالي و پژوهشي با توجه به قابليتهاي توسعه استان باعملكرد ملي و فراملي.
9ـ بهبود شاخصهاي توسعه انساني، حداقل تا سطح ميانگين ملي.
10ـ ارتقاء كيفـي صنـايع دستي استـان با هدف حضـور جـدي و موثر در بازارهاي فراملي.
11ـ ارتقاء بخشهاي حمل و نقل، فناوري اطلاعات و ارتباطات و تقويت نقش استان در تعاملات ملي ـ منطقهاي.
12ـ تقويت فعاليتهاي بازرگاني به ويژه در زمينه بازرگاني خارجي.
13ـ تمركززدايي خدماتي از شهر همدان در چارچوب نظام سلسله مراتب خدمات شهري و روستايي.
14ـ ارتقاء بخش انرژي در استان.
15ـ اعتلاي معرفت ديني، ارزشهاي فرهنگي و ويژگيهاي هويتي استان.
16ـ دستيابي به هدفهاي توسعه هزاره (M.D.G) در استان.
17ـ توانمندسازي بخش تعاوني براي ايفاي فعاليتهاي گسترده و اداره بنگاههاي اقتصادي بزرگ.
18ـ توسعه نقش و جايگاه زنان در سطوح تصميم سازي و تصميمگيري استان.
هـ ـ راهبردهاي بلندمدت
1ـ انتقال آب از حوزههاي پرآب استانهاي مجاور، همراه با بهرهبرداري بهينه از منابع آبي موجود در چارچوب مطالعات طرح جامع منابع آب.
2ـ يكپارچه سازي اراضي و ايجاد زمينههاي مناسب براي تشكيل واحدهاي بزرگ بهرهبرداري كشاورزي به همراه توسعه فعاليتهاي آموزشي و ترويجي و تحقيقاتي در اين بخش.
3ـ تغيير تدريجي شيوههاي سنتي توليد و اصلاح ساختار در فعاليتهاي بخش كشاورزي، استفاده از فناوريهاي نوين در اين بخش و استقرار نظامهاي بهرهبرداري كشاورزي مطلوب متناسب با شرايط استان از طريق ايجاد زمينههاي مناسب براي تشكلهاي توليدي و واحدهاي اقتصادي بهرهبردار.
4ـ جلوگيري از بهرهبرداري غيراصولي از منابع طبيعي و ايجاد تعادل بين دام و مرتع، حفاظت از ذخاير ژنتيكي و تنوع زيستي و حمايت از گونههاي گياهي و جانوري.
5 ـ تقويت و توسعه زيرساختها و خدمات گردشگري.
6 ـ ايجاد زمينههاي مناسب در بهرهبرداري از سرمايههاي داخلي و جلب سرمايههاي خارجي در فعاليتهاي اقتصادي استان.
7ـ گسترش فعاليتهاي صنعتي در زمينه صنايع واسطه و تبديلي كشاورزي، غذايي، صنايع فرآوري معدني غيرفلزي، قطعهسازي صنايع حمل و نقل، صنايع مصرفي بادوام، شيميايي، نساجي و پوشاك، بازيافت ضايعات و نيز بهرهگيري از روشهاي نوين استخراج در معادن.
8 ـ ارتقاء كيفيت، رقابتي كردن و بازاريابي محصولات صنايع دستي استان.
9ـ گسترش و تجهيز مراكز آموزش عالي و پژوهشي استان هم سطح با مراكز مهم آموزش عالي كشور و تقويت ارتباطات آن در سطح ملي و فراملي.
10ـ تجهيز و تقويت شبكههاي زيربنايي حمل و نقل و خدمات بازرگاني استان.
11ـ سازماندهي و ارتقاء كيفيت نهادهاي ارائهدهنده خدمات پشتيبان توليد.
12ـ سازماندهي سلسله مراتبي شبكهاي از شهرهاي متوسط و كوچك و تقويت و تجهيز شهرهاي نوبنياد با تاكيد بر نواحي شمال غربي استان.
13ـ ايجاد زمينههاي لازم و مناسب به منظور گسترش نهادها و بخشهاي غيردولتي (خصوصي و تعاوني) در زمينههاي تخصصي علمي، فني ـ مهندسي، هنري و فناوري اطلاعات و ارتباطات.
14ـ تشويق سرمايهگذاري بخشهاي عمومي و غيردولتي (خصوصي و تعاوني) درگسترش و ارتقاء كيفيت مراكز فرهنگي، هنري و ورزشي.
15ـ گسترش مراكز ارائه خدمات اجتماعي به ويژه آموزشي و بهداشتي در نواحي كمتر توسعهيافته و مراكز روستايي.
16ـ تجهيز و گسترش شبكههاي انرژي.
17ـ ارتقاء كيفي و كمي آموزشهاي فني و حرفهاي و مهارتي.
18ـ ريشهكني فقر شديد و گرسنگي و بهرهمندي همگاني از مواهب توسعه اقتصادي و اجتماعي.
19ـ دستيابي همگاني به آموزش ابتدايي و ترويج و بهبود برابري جنسيتي و توانمندسازي زنان.
20ـ كاهش مرگ و مير مادران و كودكان.
21ـ مبارزه با بيماريهاي عمده (ايدز / H.I.V، سل ،مالاريا و ...).
22ـ حمايت مؤثر از تشكيل و توسعه تعاونيها و ايجاد و گسترش شهركها و مجتمعهاي تعاوني.
23ـ بسترسازي براي افزايش مشاركت اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و سياسي زنان در روند توسعه استان.
24ـ نهادينهكردن رويكرد مديريت عرضه و تقاضا و افزايش سطح آگاهي عمومي درمديريت بهينه مصرف آب.
25ـ ايجاد زمينههاي لازم براي جلب مشاركت مردمي و بخش خصوصي در بهرهبرداري و مديريت آب.
26ـ گسترش پوشش بيمه هاي اجتماعي و كاهش تلفات انساني در اثر حوادث.
شاخصهاي هدف كمّي در برنامه چهارم
سنـد ملي توسعه استان يزد
الف ـ اصليترين قابليتهاي توسعه
1ـ فضاي معنوي و فرهنگي، وجود واحدهاي آموزش عالي فعال، سرمايه انساني و اجتماعي مستعـد و آمـاده فعـاليت توأم با خـردورزي، سختكوشي، كارآفـريني و مشاركتجويي.
2ـ وجود بخش خصوصي توانمند و بالا بودن ميل نهائي به پس انداز و سرمايهگذاري.
3ـ قرارگرفتن در مركزكشور و در كريدورهاي (شمال ـ جنوب) و (شرق ـ غرب).
4ـ بهرهمندي از سرمايهها و جاذبههاي فرهنگي، معماري، مذهبي، تاريخي و طبيعي به عنوان يكي از قطبهاي اصلي گردشگري با تاكيد بر جهانگردي در كشور.
5 ـ برخورداري از سابقه ديرينه در توليد كارگاهي بويژه صنايع نساجي.
6 ـ وجود معادن غني و قابليت ايجاد و توسعه صنايع معدني و فولاد.
7ـ برخورداري از زيرساختهاي مناسب جهـت توسعه صنعت، خدمـات برتر، گردشگري و بازرگاني نوين.
8 ـ سابقه ديرينه استان در امر تجارت و بازرگاني با عملكرد ملي و فرا ملي.
9ـ وجود تجربه ديرينه و مهارت در بهرهبردارانكشاورزي همراه با منابع و ذخاير ژنتيكيگياهيوجانوري متنوع و ارزشمند
10ـ قرارگرفتن در مركز تلاقي خطوط دادهها و زيرساختهاي ارتباطي، وجود توان و ظرفيت علمي و فني مناسب برايايجاد مركز مبادله دادهها ( (Gate Way, Data center
11ـ موقعيت خاص ژئوپليتيكي استان به عنوان محور پايدار امنيت ملي.
12ـ وجود منابع سرشار انرژي خورشيدي و وجود منابع باد.
13ـ وجود زمينههاي قانوني براي توسعه ورزش، نگرش مثبت جامعه به فعاليتهاي ورزشي، گرايش بخش خصوصي و تشكلهاي داوطلب غيردولتي (NGO) به سرمايهگذاري و خدماترساني در توسعه ورزش.
14ـ وجود زمينههاي تاريخي و اجتماعي مشاركتهاي مردمي در حوزههاي اجتماعي و گسترده بودن مؤسسات خيريه و سازمانهاي غيردولتي فعال.
ب ـ عمدهترين تنگناها و محدوديتهاي توسعه:
1ـ محدوديت شديد منابع آب از لحاظ كمي و كيفي.
2ـ مجاورت با كوير و داشتن آب و هواي خشك و بياباني توأم با خشكسالي.
3ـ وجود كانونهاي بحراني حساس به فرسايش عمدتاً بادي و حركت طوفان شنهاي روان.
4ـ پراكندگي و كوچك مقياس بودن سكونتگاههاي روستايي استان.
5 ـ آسيبپذيري كانونهاي زيست در مواجهه با سوانح طبيعي.
6 ـ وابستگي شديد منابع مالي بخش ورزش به درآمدهاي عمومي.
ج ـ مسائل اساسي استان:
1ـ تمركز بخش عمدهاي از فعاليتهاي اقتصادي و اجتماعي در شهر يزد و عدم توازن مطلوب در ساختار فضايي استان.
2ـ محدوديت منابع آب و عدم بهرهوري بهينه از منابع پايه به ويژه آب.
3ـ ناكافي بودن خطوط انتقال و شبکههاي توزيع انرژي و شبكههاي حمل و نقل متناسب با قابليتهاي توسعه.
4ـ ضعف آگاهي و فرهنگ عمومي در همراهي با تحولات نوين فنآوري در فعاليتهاي اجتماعي و اقتصادي.
5 ـ عدم تناسب موقعيتهاي شغلي با نيروهاي تحصيل كرده و متخصص استان.
6 ـ كمبود سرانههاي خدمات فرهنگي، تفريحي، ورزشي، فضاي سبز و مكان اوقات فراغت.
7ـ فقدان بازارهاي متشکل مالي و پولي به منظور پشتيباني از برنامههاي توسعه استان.
8 ـ افزايش سوانح رانندگي، تصادفات و بيماريهاي قلب و عروق، سرطانها، ديابت و...
9ـ ضعيف بودن فرهنگ پژوهش در جامعه و امكانات مراكز تحقيقاتي و پژوهشي متناسب با قابليتها و نيازهاي توسعه.
10ـ فقدان نظام شناسايي استعدادهاي ورزشي.
دـ هدفهاي بلندمدت:
باتوجه به قابليتها و تنگناها، توسعه استان برپايه توسعه صنعت و معدن، خدمات برتر (دانش محور) و كشاورزي با تأكيد بر كشت متراكم، آموزش عالي (منابع انساني)، بازرگاني نوين و گردشگري استوار خواهد بود بدين ترتيب اهداف بلند مدت توسعه استان عبارتند از:
1ـ دستيابي به توسعه و رشد مستمر و پايدار صنعت و معدن.
2ـ توسعه كيفي و ارتقاء بهرهوري در فعاليتهاي كشاورزي و دامداري.
3ـ رشـد و توسعه خـدمات برتر، تجارت الكترونيك و بازرگاني نوين در اسـتان با عملكرد ملي و فراملي.
4ـ توسعه صنعت گردشگري به ويژه در بعد فراملي.
5 ـ آمايش و توسعه پايدار منابع طبيعي، حفظ و احياء بهرهبرداري بهينه از منابع پايه.
6 ـ ارتقاء و بهبود شبكههاي زير بنايي و تاسيسات شهري و روستايي.
7ـ توسعه منابع انساني.
8 ـ تامين منابع مالي و توسعه سرمايهگذاري.
9ـ اعتلاء معرفت ديني، ارزشهاي فرهنگي و ويژگيهاي هويتي استان.
10ـ نهادينهسازي بهرهوري و افزايش آن در بخشهاي اقتصادي و عوامل توليد.
11ـ ارتقاء نقش ورزش در تأمين سلامت جسمي و روحي و تقويت توانمنديهاي افراد و گروههاي اجتماعي.
12ـ دستيابي به هدفهاي توسعه هزاره (M.D.G) در استان.
13ـ توانمندسازي بخش تعاوني براي ايفاي فعاليتهاي گسترده و اداره بنگاههاي اقتصادي بزرگ.
14ـ توسعه نقش و جايگاه زنان در سطوح تصميمسازي و تصميمگيري استان.
هـ ـ راهبردهاي بلند مدت توسعه:
1ـ توسعه كمي و كيفي فعاليتهاي صنعتي و شكلگيري خوشههاي صنعتي با رويكرد صنايع برتر صادراتي با تأكيد بر صنايع نساجي و صنايع دستي.
2ـ زمينهسازي براي تكميل و تجهيز مجتمعهاي معدني و صنايع جانبي و فرآوري معدن.
3ـ تكميل و توسعه زنجيره فولاد با توجه به ويژگيهاي ممتاز استان به عنوان قطب توليدات فولادكشور.
4ـ گسترش خدمات برتر در زمينه فناوري و اطلاعات و ارتباطات و آموزش عالي، فني و حرفهاي و خدمات تخصصي و فوق تخصصي درماني، فني و مهندسي، بازرگاني نوين و مركز سطح ملي تخليه و توزيع كالا.
5 ـ بهرهبرداري كامل از ظرفيتهاي تاريخي و طبيعي استان به منظور جذب گردشگران داخلي و خارجي.
6 ـ حفظ، احياء و بهرهبرداري مطلوب از آثار تاريخي و ميراث ارزشمند فرهنگي.
7ـ مديريت فعاليتهاي اقتصادي و اجتماعي در جهت تعادل بخشي به مراكز زيست.
8 ـ گسترش فعاليتهاي بيابانزدايي و تثبيت شنهاي روان در كانونهاي بحراني و تقويت فرهنگ همزيستي با كوير.
9ـ تحول فني در بخش كشاورزي به منظور افزايش ارزش افزوده و حضور در بازارهاي رقابتي.
10ـ ارائه خدمات كارشناسي و آموزشي و ترويجي از طريق مراكز تخصصي كشاورزي.
11ـ افزايش تحرك و توانمنديهاي فردي و اجتماعي و بهبود تغذيه و كاهش عوامل حادثهساز جهت حفظ و ارتقاء سطح سلامت.
12ـ توسعه اجتماعي و مشاركت مدني.
13ـ توزيع عادلانه درآمد و ثروت.
14ـ مديريت بهينه استحصال، انتقال و توزيع و بهرهبرداري منابع آب و كنترل دشتهاي بحراني و اصلاح الگوي مصرف آب با مشاركت فعال نهادهاي مردمي و بخشهاي غيردولتي.
15ـ گسترش و تجهيز شبكههاي زير بنايي، شبكههاي ارتباطي سريع و تاسيسات شهري.
16ـ پژوهش، آموزش و ترويج باورها و اعتقادات ارزشمند فرهنگي.
17ـ توسعه موسسات دانايي محور متناسب با محورهاي توسعه.
18ـ شناسايي و توسعه منابع جديد مالي.
19ـ كاهش ريسك سرمايهگذاري.
20ـ توسعه مديريت و كارآفريني.
21ـ ارتقاء و انتقال مهارتهاي فني و حرفهاي در كليه فعاليتهاي اقتصادي و اجتماعي.
22 ـ جلب و جذب سرمايههاي داخلي و خارجي.
23ـ ايجاد سازوكارهاي لازم و حمايت از افزايش بهرهوري در بخشهاي اقتصادي و عوامل توليد.
24ـ گسترش ورزشهاي پرورشي، همگاني، تفريحي، قهرماني و حرفهاي در استان.
25ـ گسترش استفاده از انرژيهاي تجديد شونده با تأكيد بر انرژي خورشيدي.
26ـ برقراري تعادل در الگوي استقرار جمعيت با متنوع سازي فعاليتهاي اقتصادي در محيطهاي روستايي.
27ـ ريشهكني فقر شديد و گرسنگي و بهرهمندي همگاني از مواهب توسعه اقتصادي و اجتماعي.
28ـ دستيابي همـگاني به آموزش ابـتدايي و ترويـج بهـبود برابري جنسيتي و توانمندسازي زنان.
29ـ كاهش مرگ و مير مادران و كودكان.
30ـ مبارزه با بيماريهاي عمده (ايدز / H.I.V، سل، مالاريا و ...)
31ـ حمايت مؤثر از تشكيل و توسعه تعاونيها و ايجاد و گسترش شهركها و مجتمعهاي تعاوني.
32ـ بسترسازي براي افزايش مشاركت اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و سياسي زنان در روند توسعه استان.
33ـ نهادينهكردن رويكرد مديريت عرضه و تقاضا و افزايش سطح آگاهي عمومي در مديريت بهينه مصرف آب.
34ـ ايجـاد زمينـههاي لازم بـراي جلب مشـاركت مردمي و بخش خصـوصـي در بهرهبرداري و مديريت آب.
35ـ گسترش پوشش بيمههاي اجتماعي و كاهش تلفات انساني در اثر حوادث.
شاخصهاي هدف كمّي در برنامه چهارم