ماده 112 -
احضار متهم به وسيله احضار نامه به عمل ميآيد. احضار نامه در دو نسخه فرستاده ميشود، يك نسخه را متهم گرفته و نسخه ديگر راامضاء كرده به مأمور احضار رد ميكند.
ماده 113 -
در احضار نامه اسم و شهرت احضار شده و تاريخ و علت احضار و محل حضور و نتيجه عدم حضور بايد قيد شود.
تبصره - در جرائمي كه مصلحت اقتضاء نمايد، علت احضار و نتيجه عدم حضور ذكر نخواهد شد.
ماده 114 -
هرگاه احضار شده سواد نداشته باشد، مضمون احضار نامه در حضور دو نفر شاهد ابلاغ ميشود. ترتيبات ابلاغ احضار نامه به گونهمقرر در فصل مربوط به آيين دادرسي مدني خواهد بود.
ماده 115 -
هرگاه در امر جزايي ابلاغ احضاريه به واسطه معلوم نبودن محل اقامت ممكن نشود و به طريق ديگري هم ابلاغ احضاريه ممكن نگرددبا تعيين وقت رسيدگي، متهم يك نوبت وسيله يكي از روزنامههاي كثيرالانتشار يا محلي احضار و در صورت عدم حضور، قاضي رسيدگي و با لحاظمواد (217) و (218) اين قانون اظهار عقيده مينمايد. تاريخ نشر آگهي تا روز دادرسي كمتر از يك ماه نبايد باشد.
ماده 116 -
متهم موظف است در موعد مقرر حاضر شود و اگر نتواند بايد عذر موجه خود را اعلام نمايد.
جهات زير عذر موجه محسوب ميشود:
ماده 117 -
اشخاصي كه حضور پيدا نكرده و گواهي عدم امكان حضور هم نفرستاده باشند، به دستور قاضي جلب ميشوند.
ماده 118 -
قاضي ميتواند در موارد زير بدون اينكه بدوا" احضاريه فرستاده باشد، دستور جلب متهم را صادر نمايد:
ماده 119 -
جلب متهم به موجب برگ جلب به عمل ميآيد. برگ جلب كه مضمونش، مضمون احضاريه است بايد به متهم ابلاغ شود.
ماده 120 -
مأمور جلب پس از ابلاغ برگ جلب متهم را دعوت مينمايد كه با او نزد قاضي حاضر شود چنانچه متهم امتناع نمايد او را جلب وتحت الحفظ به مرجع قضايي تسليم خواهد نمود و در صورت نياز ميتواند از ساير مأموران استمداد نمايد. كساني كه در امتناع متهم به او كمك نمايندتحت تعقيب قانوني قرار خواهند گرفت.
ماده 121 -
جلب متهم به استثناي موارد فوري، بايد در روز به عمل آيد.
ماده 122 -
در صورتي كه متهم غايب باشد برگ جلب در اختيار ضابطين دادگستري قرار ميگيرد تا هر جا متهم را يافتند جلب و تحويل مقامقضايي نمايند.
تبصره - در صورت ضرورت قاضي ميتواند برگ جلب را در اختيار شاكي قرار دهد تا به معرفي او، ضابطين متهم را جلب و تحويل مرجع قضايينمايند.
ماده 123 -
متهم از هنگام ابلاغ برگ جلب تا حضور نزد قاضي تحت نظر و محافظت خواهد بود.
تبصره - مأمورين مكلفند متهم جلب شده را بلافاصله تحويل مقام قضائي دهند و در صورتي ميتوانند وي را بازداشت نمايند كه بيم تباني وخوف فرار و امحاء آثار جرم باشد و در هر صورت حق نگهداري وي را بيش از (24) ساعت بدون اجازه مقام قضائي ندارند.
ماده 124 -
قاضي نبايد كسي را احضار يا جلب كند، مگر اينكه دلايل كافي براي احضار يا جلب موجود باشد.
ماده 125 -
هرگاه شخصي كه دستور احضار يا جلب او داده شده به علت بيماري نتواند نزد قاضي حاضر شود در صورت اهميت وفوري بودن امرجزايي قاضي نزد او رفته و بازجويي لازم را به عمل ميآورد و يا منتظر رفع مانع ميشود.
ماده 126 -
در مواردي كه مصلحت اقتضا نمايد، قاضي ميتواند تحقيقات را شخصاً با حضور در محل افرادي كه تحقيق از آنها لازم است انجامدهد.
ماده 127 -
قاضي مكلف است بلافاصله پس از حضور يا جلب متهم تحقيقات را شروع و در صورت عدم امكان حداكثر ظرف (24)ساعتمبادرت به تحقيق نمايد. در غير اينصورت بازداشت غيرقانوني تلقي و مرتكب به مجازات مقرر قانوني محكوم خواهد شد.
ماده 128 -
متهم ميتواند يك نفر وكيل همراه خود داشته باشد. وكيل متهم ميتواند بدون مداخله در امر تحقيق پس از خاتمه تحقيقات مطالبي راكه براي كشف حقيقت و دفاع از متهم يا اجراي قوانين لازم بداند به قاضي اعلام نمايد. اظهارات وكيل در صورت جلسه منعكس ميشود.
ماده 129 -
قاضي ابتدا هويت و مشخصات متهم (اسم، اسم پدر، شهرت، فاميل، سن، شغل، عيال، اولاد و تابعيت) و همچنين آدرس (شهر،بخش، دهستان، روستا، خيابان، كوچه و شماره منزل) او را دقيقاً سؤال نموده به نحوي كه ابلاغ احضاريه و ساير اوراق به آساني مقدور باشد و متذكرميشود كه مواظب اظهارات خود باشد و سپس موضوع اتهام و دلايل آنرا به صورت صريح به متهم تفهيم ميكند آنگاه شروع به تحقيق مينمايد.
سئوالات بايد مفيد و روشن باشد. سئوالات تلقيني يا اغفال يا اكراه و اجبار متهم ممنوع است. چنانچه متهم از دادن پاسخ امتناع نمايد امتناع او درصورت مجلس قيد ميشود.
ماده 130 -
از متهمين جز در مورد مواجهه، به صورت انفرادي بازجويي به عمل ميآيد و نبايد با همديگر وارد در گفتگو و مواضعه شوند. رعايتموازين شرعي در مورد متهمين زن ضروري ميباشد.
ماده 131 -
پاسخ سئوالات همان طوري كه بيان ميشود بايد بدون تغيير و تبديل يا تحريف نوشته شود.
متهمين با سواد ميتوانند شخصاً پاسخ سئوالات را بنويسند.