به منظور تمركز اموال خاندان پهلوي و همه كساني كه با وابستگي به اين خاندان ثروتهاي نامشروع به دست آوردهاند و دادگاه انقلاب حكم استرداداموال مزبور را صادر كرده و ميكند و تملك آنها از طرف مستضعفان و به مصرف رساندن همه درآمدهاي آن اموال در راه بهبود وضع زندگي و بهخصوص مسكن آنان به امر حضرت آيتاللهالعظمي آقاي خميني و با تصويب شوراي انقلاب مؤسسهاي به نام بنياد مستضعفان تشكيل و طبق مواد ايناساسنامه و مقررات آييننامههاي مربوطه كه بر مبناي اين اساسنامه تهيه ميشود اداره ميگردد.
ماده 1 ـ
نام مؤسسه
نام مؤسسه بنياد مستضعفان است كه در اين اساسنامه بنياد ناميده ميشود.
ماده 2 ـ
موضوع و هدف مؤسسه
1 ـ متمركز ساختن كليه وجوه نقد و سهام و اوراق بهادار و اموال منقول و غير منقول خاندان پهلوي و تمام اشخاص طبيعي و حقوقي كه باوابستگي به اين خاندان ثروتهاي نامشروع به دست آوردهاند و دادگاه انقلاب حكم استرداد اموال مزبور را صادر كرده و ميكند يا حكم اداره موقت آناموال را صادر مينمايد در بنياد و تملك آنها از طرف مستضعفان و اداره و بهرهبرداري آنها اعم از اين كه در داخل يا خارج كشور باشد.
2 ـ قبول وجوه نقد و اموال منقول و غير منقول كه از طرف اشخاص طبيعي و يا حقوقي به بنياد اهداء ميشود و اداره و بهرهبرداري آنها.
3 ـ به مصرف رساندن همه درآمدهاي بنياد در راه بهبود وضع زندگي و مخصوصاً مسكن مستضعفان با رعايت اولويتهايي كه در آييننامهمخصوص معين ميشود.
تبصره ـ قبول هر مال يا واحد اقتصادي يا سهام شركتها از طرف بنياد متوقف بر اين است كه پس از حسابرسي از طريقههاي اطمينانبخش احرازشود كه قبول آن مالي يا واحد اقتصادي يا سهام در صلاح مستضعفان و در جهت اهداف بنياد است والا بنياد از قبول آن ممنوع است و دولت مرجعصالح براي رسيدگي و اداره آن را معين خواهد كرد.
بنياد براي نيل به مقاصد فوق ميتواند يا استفاده از دادسراها، كميتهها پاسداران انقلاب، كلانتريها پاسگاههاي ژاندارمري و كليه ضابطين دادگستري ودادسراهاي انقلاب و دادگاههاي انقلاب در كشف ضبط نقل مكان، نگاهداري، صورتبرداري، ارزيابي، تبديل به احسن، بهرهبرداري و به طور كلي هرعملي كه براي اداره اموال لازم باشد اقدام كند.
و بنياد ميتوان سهام خود را در شركتها و بنيادها بفروشد و يا براي اداره امور آنها مدير يا مديراني بگمارد.
در جلسات مجامع عمومي و هيأتهاي مديره و عامله به وسيله نمايندگان خود شركت كند و رأي بدهد و هر گونه مال منقول و غير منقول را به هرعقدي از عقود كه صلاح بداند مورد معامله قرار دهد و در بانكها هر گونه حسابي افتتاح كند و مبادرت به تأسيس مؤسسات توليد و يا شركتهاي تجارتيبنمايد و نمايندگان خود و دارندگان امضاء مجاز را معرفي نمايد.
ماده 3 ـ
ماهيت و تابعيت بنياد
بنياد مؤسسه است غير انتفاعي و تابعيت آن ايراني است.
ماده 4 ـ
استقلال مالي
بنياد داراي شخصيت حقوقي و استقلال مالي است.
ماده 5 ـ
مقر اصلي ـ تأسيس شعبه
مقر اصلي بنياد تهران است و نشاني آن را رييس بنياد معين مينمايد.
هر موقع كه نشاني بنياد تغيير يابد رييس بنياد تغيير مزبور را به اداره ثبت شركتها اعلام مينمايد كه طبق مقررات آگهي شود.
بنياد ميتواند در هر محلي در داخل و يا خارج كشور صلاح بداند اقدام به تأسيس شعبه كند.
ماده 6 ـ
مؤسسين
تأسيس بنياد به امر حضرت آيتالله امام خميني و تصويب شوراي انقلاب است و شوراي انقلاب اعضاء مؤسس را معين ميكند.
شوراي انقلاب براي بعد از خود قائم مقام خود را تعيين ميكند و هر جا در اين اساسنامه حق و تكليفي براي شوراي انقلاب معين شده است بعد ازشوراي انقلاب با قائم مقام مزبور خواهد بود.
ماده 7 ـ
سرمايه بنياد
سرمايه اوليه بنياد عبارت است از اموال خاندان پهلوي و همه كساني كه حكم استرداد اموال آنها از دادگاه انقلاب صادر شده و قبول آنها از طرف بنياد درصلاح مستضعفان است و ارزش آن پس از صورتبرداري و ارزيابي معلوم خواهد شد.
ماده 8 ـ
تاريخ تشكيل و مدت تاريخ تشكيل بنياد 1357.12.14 است و مدت آن نامحدود ميباشد.
ماده 9 ـ
اركان بنياد
اركان بنياد عبارت است از:
1 ـ مجمع عمومي مؤسسين
2 ـ شوراي عالي
3 ـ رييس بنياد
4 ـ شوراي حقوقي
5 ـ ناظران مالي
6 ـ بازرسان
7 ـ حسابرسي
كه حدود اختيارات و وظايف هر يك در اين اساسنامه مصرح است.
ماده 10 ـ
مجمع عمومي مؤسسين
مجمع عمومي مؤسسين مركب است از هفت نفر عضو كه از طرف شوراي انقلاب تعيين ميشوند.
مجمع عمومي يك بار در بدو تأسيس و بعداً حداقل سالي يك بار در خرداد ماه هر سال بنا به دعوت رييس مجمع و با حضور كليه اعضاء در مقر بنيادتشكيل ميگردد جلسات مجمع عمومي وقتي رسميت دارد كه اقلاً پنج فنر در آن حاضر باشند. و تصميمات وقتي معتبر است كه اقلاً چهار نفر آن راتصويب نمايند.
چنانچه رييس مجمع عمومي ساليانه را در موعد مقرر دعوت نكند ناظر يا ناظران مالي و در غياب آنها بازرسان موظفند رأساً اقدام به دعوت مجمععمومي بنمايند.... در صورت فوت هر يك از اعضاء شوراي انقلاب جانشين متوفي را بر ميگزيند شوراي انقلاب همچنين مرجعي را كه جانشينشوراي انقلاب خواهد بود براي بعد از خود معين خواهد كرد.
تعيين اعضاء مؤسس بعد از شوراي انقلاب با مرجعي است كه جانشين شوراي انقلاب خواهد بود.
ماده 11 ـ
وظائف مجمع عمومي مؤسسين
وظائف مجمع عمومي مؤسسين
1 ـ انتخابات رييس مجمع و منشي ـ نخستين مجمع به رياست سني مسنترين عضو مؤسس اداره ميشود.
2 ـ انتخاب اعضاء شوراي عالي و تعيين رييس بنياد به پيشنهاد شوراي عالي و نصب و عزل آنان و تعيين حقالزحمه و پاداش آنان.
هر گاه مجمع يك يا چند عضو شوراي عالي را عزل كند انتخاب افراد جديد به جاي آنان با خود مجمع خواهد بود.
3 ـ رسيدگي به وضع مالي بنياد و ترازنامه و حساب سود و زيان و بودجه و اصلاح و يا تصويب آنها.
4 ـ تعيين خط مشي بنياد و تنظيم برنامههاي توسعه و بهبود فعاليت آن.
5 ـ تصويب و اصلاح اساسنامه و تدوين آييننامههاي مربوطه به اختيارات رييس بنياد و شوراي عالي و آييننامههاي ديگر و اصلاح آنها.
6 ـ رسيدگي به پيشنهاد انحلال و اخذ تصميم نسبت به آن و تعيين مدير يا مديران تصفيه.
ماده 12 ـ
شوراي عالي
شوراي عالي مركب است از پنج تا نه نفر كه اعضاء آن را مجمع عمومي مؤسسين براي مدت سه سال معين خواهد كرد.
شوراي عالي يك رييس و يك دبير خواهد داشت كه از بين اعضاء شوري انتخاب ميشوند. شوراي عالي اقلاً هفتهاي كس جلسه خواهد داشت وتصميمات آن به اكثريت مناط اعتبار است.
تصميمات شوراي عالي در دفتر مخصوص ثبت و ضبط خواهد شد.
ماده 13 ـ
وظائف شوراي عالي
اهم وظائف شوراي عالي از اين قرار است:
1 ـ مراقبت و مواظبت در كليه اقدامات رييس بنياد و ساير اركان كه وظائف خود را به نحو احسن انجام دهند و در تحقق هدفهاي بنياد پيشرفتحاصل كنند و ايجاد تسهيلات در انجام اين وظايف و تحقق اين هدفها و تهيه آييننامههاي مربوطه براي تسليم به مجمع مؤسسين و تنظيم برنامههايزمانبندي شده براي آن كه طرحها بهتر و زودتر انجام شود و به نتيجه مطلوب برسد.
2 ـ رسيدگي به گزارشهاي رييس بنياد و شوراي حقوقي و ناظران مالي و بازرسان و نظارت در حسن اجراي كار آنها.
3 ـ برقراري ارتباط با دولت و وزارتخانهها و سازمانهاي دولتي و مالي كشوري در جهت ايجاد هماهنگي بين برنامههاي بنياد و ايجاد يك شورايهماهنگي.
4 ـ تنظيم برنامههاي اجتماعي براي جلب اعتماد و مشاركت هر چه بيشتر مردم در طريق كمك به مقاصد و هدفهاي بنياد.
5 ـ ارجاع دعاوي به داوري و تعيين داور با هيأتهاي داوري و طبق آييننامه مخصوص.
ماده 14 ـ
رييس بنياد.
رييس بنياد به پيشنهاد شوراي عالي و تصويب مجمع عمومي مؤسسين براي مدت سه سال برگزيده ميشود و همواره از طرف مجمع مزبور قابل عزلاست.
رييس بنياد بالاترين قدرت اجرايي بنياد ميباشد. و تنظيم سياست كلي بنياد و اجرا آن پس از تصويب شوراي عالي بر عهده او محول است. رييس بنيادحق دارد براي سرپرستي هر يك از امور مالي، اداري، بازرگاني، صنعتي، كشاورزي، معماري و غيره مديراني را از اشخاص واجد صلاحيت با نظرمشورتي شوراي عالي بگمارد و همواره حق نصب و عزل آنان را دارد.
حدود اختيارات و وظائف هر يك از مديران و حقالزحمه و پاداش آنان را رييس بنياد طبق آييننامه مصوب شوراي عالي معين خواهد كرد.
ماده 15 ـ
حدود و اختيارات رييس بنياد.
رييس بنياد با رعايت مصوبات شوراي عالي نماينده قانوني و تامالاختيار بنياد و داراي تمام اختياراتي است كه براي اداره امور بنياد لازم است و عهدهداراجراء مصوبات مجامع عمومي و شوراي عالي ميباشد. و در برابر آنها مسئول است. ذيلاً قسمتي از اختيارات رييس بنياد (بدون قيد انحصار) ذكرميشود.
1 ـ گشايش انواع حسابهاي بانكي و استفاده از آنها و تعيين اشخاصي كه حق امضاء دارند و معرفي آنان به بانكها.
2 ـ بستن هر گونه قرارداد و انجام هر گونه معامله با شركتها و مؤسسات و بانكها و ادارات و سازمانهاي دولتي و خصوصي و هر شخص طبيعي و ياحقوقي در رابطه با مقاصد و هدفهاي بنياد.
3 ـ اخذ وام از بانكها و مؤسسات اعتباري و اشخاص و قبول هدايا.
4 ـ دادن نمايندگي و قبول آنها.
5 ـ استخدام كاركنان و كارگران و نصب و عزل آنان و عقد قرارداد استخدام و تعيين حقوق و پاداش مستخدمين و پرداخت آن طبق مقررات استخداميبنياد.
6 ـ حفظ و اداره اموال بنياد و اقدام به هر امري كه براي آن لازم باشد.
7 ـ طرح و اقامه و تعقيب و دفاع و جوابگويي هر گونه دعواي حقوقي و يا جزايي به ظرفيت هر شخص طبيعي و يا حقوقي و به طور كلي شركت ومداخله در هر دعوايي كه يك طرف آن بنياد باشد و مراجعه به تمام ادارات و دوائر دولتي و مرجع عملياتي و ثبتي و شهرداري و شركتهاي آب و برق ودفاتر اسناد رسمي و تعيين وكيل و عزل و تفويض اختيارات لازم براي امور دادرسي به وكيل منتخب در تمام مراجع و پرداخت حقالوكاله.
ماده 16 ـ
حق امضاء
حق امضاء كليه قراردادها و چكها و سفتهها و بروات و اوراق و اسناد مالي و تعهد آن با رييس بنياد و يك نفر از ناظران مالي است.
همچنين رييس بنياد حق دارد حق امضاء خود را به طور موقت به نمايندههاي خود كه انتخاب ميكند واگذار نمايد.
رييس بنياد حق دارد براي استفاده از انواع حسابهايي كه در بانكهاي مختلف در داخل و خارج كشور گشوده ميشود دو نفر را كه متفقاً حق امضاء داشتهباشند به بانكها معرفي نمايد.
ماده 17 ـ
شوراي حقوقي
شوراي حقوقي بنياد مركب از سه تا پنج نفر از حقوقدانان كشور است كه رييس بنياد آنان را از بين استادان دانشكده حقوق و وكلاي دادگستري قضات وسردفتران انتخاب ميكند.
رسيدگي و اظهار نظر و حل و فصل كليه امور ثبتي و حقوقي و جزايي و دعاوي مدني و جزايي كه بنياد در آنها مدعي و يا مدعي عليه باشد يا به عنوانشخص ثالث در آنها مداخله داشته باشد و تنظيم قراردادها و تعيين و نحوه اجراء احكام استرداد و توقيف و اداره اموالي كه از دادگاههاي انقلاب يادادستاني انقلاب صادر شده يا ميشود و شركت در جلسات مجامع عمومي و هيأتهاي مديره و مدير عامل شركتهايي كه بنياد در آنها سهيم است برعهده اعضاء شوراي حقوقي يا نمايندگان منتخب شوراي مزبور است كه تحت نظر رييس شوراي مؤسس انجام وظيفه خواهند نمود. حدود و اختياراتو وظائف رييس شوراي حقوقي از طرف رييس بنياد و حدود و اختيارات و وظائف اعضاء شوراي مزبور از طرف رييس شوراي حقوقي تأسيس و ابلاغخواهد شد.
نظريات حقوقي اعضاء شوراي حقوقي مشورتي است ولي هر گاه در موضوعي سه نفر از آنان متفقاً اظهار نظر نماينده و اجراء آن را از رييس بنيادبخواهند و در صورت مخالف بودن رييس بنياد نظر نهايي با شوراي عالي است.
ماده 18 ـ
ناظران مالي
بنياد داراي دو نفر نظار مالي خواهند بود كه به پيشنهاد رييس بنياد و تصويب مجمع عمومي مؤسسين انتخاب ميشوند و حدود اختيارات و وظائفآنان تنها از طرف بنياد به آنان ابلاغ ميشود.
حقالزحمه ناظران مالي از طرف مجمع عمومي مؤسسين معين ميشود. ناظران مالي موظفند وظائف خود را به ترتيبي كه به آنان اعلام ميشود انجامدهند و هر شش ماه يك بار گزارشي از وضع مالي بنياد تهيه و به رييس بنياد تسليم و نسخهايي از گزارش خود را براي مجمع عمومي مؤسسين ارسالنمايند.
ماده 19 ـ
بازرسان
بنياد داراي سه تا پنج نفر بازرس خواهد بود كه از طرف مجمع عمومي مؤسسين همه ساله برگزيده ميشوند.
حدود اختيارات و وظائف آنان تنها از طرف بنياد به آنان ابلاغ ميشود. حقالزحمه بازرسان را مجمع عمومي مؤسسين تعيين ميكند.
بازرسان در هر مورد گزارش خود را تسليم رييس بنياد خواهند كرد.
ماده 20 ـ
حسابرسي
يك مؤسسه حسابرسي از طرف رييس بنياد براي تنظيم امور عملياتي بنياد دعوت ميشود كه روشهاي كار حسابهاي بنياد را تنظيم و به مباشرت خودحسابهاي بنياد را نگهداري نمايد.
در پايان هر سال مالي به محاسبات رسيدگي و پس از تصويب ترازنامه در مجمع عمومي مؤسسين مازاد استحمالات براي اجراء طرحهاي بنياد در سالمالي اختصاص داده ميشود.
ماده 21 ـ
سال مالي
سال مالي بنياد از اول فروردين هر سال شروع و به آخر اسفند همان سال پايان ميپذيرد.
ماده 22 ـ
دفاتر حسابداري ـ ترازنامه
بنياد داراي دفاتر حسابداري پلمپ شده خواهند بود كه از طرف حسابرسي بنياد طبق آخرين و بهترين روشهاي حسابداري تنظيم و نگاهداري ميشود ورييس بنياد موظف است ترازنامه عملكرد هر دوره مالي و گزارش اقدامات بنياد را منتهي تا سه ماه بعد تنظيم و تسليم ناظران مالي و مجمع عموميمؤسسين بنمايد.
ماده 23 ـ
انحلال
هر زمان مؤسسين تصميم به انحلال بنياد بگيرند حق دارند در مجمع عمومي مؤسسين انحلال بنياد را مطرح و تصويب كنند.
در موقع انحلال سه نفر از اعضاء مؤسسين به عضويت هيأت تصفيه انتخاب و اختيارات و مدت مأموريت و حقالزحمه آنان از طرف مجمع عموميمؤسسين معين ميشود.
هيأت تصفيه موظف است در اسرع وقت به محاسبات رسيدگي و ديون و تعهدات بنياد را پرداخت و مطالبات را وصول و حاصل را به دولت براي امورعامالمنفعه تسليم و ختم تصفيه را اعلام نمايد.
ماده 24 ـ
موارد پيش بيني نشده
در كليه مواردي كه تكليف خاصي براي آن در اين اساسنامه پيشبيني نشده است طبق قوانين و مقررات شرعي و قانوني و عندالاقتضا طبق نظر شورايانقلاب عمل خواهند شد.
ماده 25 ـ
تصويب اساسنامه
[امضاء]
اين اساسنامه در بيست و پنج ماده در جلسه سوم شعبان 1299 مطابق با هفتم تير ماه 1358 مجمع عمومي مؤسسين به تصويب رسيد.