ـ نظريّه 8279/7 ـ 1380/9/6 اداره کل حقوقي قوه قضائيه:
نظر به اينكه طبق اصل 159 قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران «مرجع رسمي تظلمات و شكايات، دادگستري است...» و در بند «1» اصل 156 «رسيدگي و صدور حكم در مورد تظلمات، تعديات، شكايات، حلّوفصل دعاوي و رفع خصومات...» در صدر وظائف قوّهقضائيه قرار گرفته و اصل 34 در اين مورد تأكيد نموده «دادخواهي حق مسلم هر فرد است و هر كس ميتواند بهمنظور دادخواهي به دادگاههاي صالح رجوع نمايد. همه افراد ملّت حق دارند اين گونه دادگاهها را در دسترس داشته باشند و هيچ كس را نميتوان از دادگاهي كه بهموجب قانون حق مراجعه به آن را دارد منع كرد.» ميتوان گفت، حق اشخاص براي دادخواهي و مراجعه به دادگاههاي دادگستري از جمله حقوق اساسي آنان است، بنابراين اگر در بعضي مقرّرات براي شخصي كه ملك خود را با تنظيم سند رسمي به اجاره واگذار کرده، حق مراجعه به دفترخانه يا اجراء ثبت براي صدور اجرائيّه بر تخليه و وصول اجارهبها پيشبيني شده، بدان معني نيست كه در اين حالت مراجعه مالك براي اقامه دعوي به دادگستري جائز نيست و موجر فقط بايد از طريق مراجع مذكور احقاق حق کند. به عبارت ديگر، مقنن با تصويب اين مقرّرات، امتيازي براي دارنده سند رسمي مقرّر داشته تا بتواند بدون مراجعه به دادگاه هم، مستأجر متخلف را به پرداخت اجارهبها يا تخليه مورد اجاره ملزم کند. بدين ترتيب در فرض استعلام موجر ميتواند براي تخليه از مراجعه به اجراء ثبت منصرف شده و مستقيماً به دادگاه مراجعه و با رعايت شرائط مقرّر در بند «9» ماده 14 قانون روابط موجر و مستأجر مصوّب 1356 طرح دعوي کند. نتيجتاً صدور قرار عدم استماع دعوي در اين حالت فاقد وجاهت قانوني است.