-
شماره انتشار در روزنامه رسمی :19173
-
تاریخ انتشار در روزنامه رسمی :1389/10/6
راي هيأت عمومي ديوان عدالت اداري شماره هـ/89/606 ،مورخ 1389/9/30
تاريخ: 1389/9/15 شماره دادنامه: 383 كلاسه پرونده: 89/606
مرجع رسيدگي: هيأت عمومي ديوان عدالت اداري.
شاكي: سازمان خبرگزاري جمهوري اسلامي ايران.
موضوع شكايت و خواسته: اعلام تعارض آراء بين دادنامه شماره 1576 مورخ 1388/8/13، در پرونده كلاسه 88/927، صادره از شعبه اول ديوان عدالت اداري مبني بر رد شكايت با دادنامه شماره 639 مورخ 1389/4/8 در پرونده كلاسه 88/1198، صادره از شعبه سوم ديوان عدالت اداري مبني بر ورود شكايت.
گردشکار: رئيس اداره حقوقي، بازرسي، ارزيابي عملكرد و پاسخگويي به شكايات سازمان خبرگزاري جمهوري اسلامي ايران طي درخواست تقديمي به شماره 2970ـ 89 مورخ 1389/5/16، اشعار داشته است، شعب اول و سوم ديوان عدالت اداري در رسيدگي به شكايات دو نفر از پرسنل اين سازمان به خواسته اعتراض به لغو قرارداد و بازگشت به كار، كه به دليل عدم نياز خدمات آنان مستنداً به قرارداد فيمابين و بند 5 بخشنامه شماره 4848/100 مورخ 1386/1/20 سازمان مديريت و برنامهريزي كشور نسبت به فسخ و لغو قراردادشان اقدام گرديده دو رأي متناقض و مغاير صادر نمودهاند. بدين نحو كه قرارداد شماره 1235ـ 5/87 مورخ 1387/4/3، بين سازمان متبوع و شاكي حداكثر تا تاريخ 1387/12/29 معتبر و موثر بوده و پس از آن عليالقاعده و حسب رويه معمول طبق ضوابط و مقررات، تاريخ قرارداد خاتمه مييابد و طرفين هيچ گونه حق و حقوق و تعهدي نسبت به يكديگر نخواهند داشت و قرارداد جديد در صورت نياز منعقد ميگردد. ضمن آنكه سازمان متبوع عدم نياز به خدمات شكات را مستنداً به بخشنامه معاون اول رئيسجمهور، به موجب نامههاي شماره 5907 ـ51 ـ87 مورخ 1387/11/26 و 5183 ـ 87 مورخ 1387/10/22، به نامبردگان اعلام نموده است، ليكن شعبه سوم با اين استدلال كه بخشنامه معاون اول رئيسجمهور در ارتباط با لزوم تمديد قرارداد مستخدمين مشمول قرارداد كار معين ميباشد به اين نتيجه رسيدهاند كه لغو قرارداد توجيه قانوني نداشته و شاكي بايد به كار اعاده شود. كه اين استدلال شعبه سوم با اصل آزادي اشخاص در عقد قراردادها در تضاد و مغايرت صريح قانون است و بخشنامه معاون اول رئيسجمهوري از شرايط، مفاد و متحدالشكل بودن قرارداد با مستخدمان غيرثابت دولت حكايت ميكند و هيچگونه تكليفي در رابطه با لزوم عقد اليالابد با طرفهاي قرارداد كار معين ايجاد نميكند، چه در غير اين صورت نيروهاي مذكور با مستخدمان رسمي از نظر ماهيت استخدامي تفاوت نخواهند كرد. در ضمن مدت قراردادهاي كار معين طبق بخشنامه فوقالذكر حداكثر يك ساله تنظيم ميگردند تا تعهدي مبني بر استخدام براي سالهاي آتي ايجاد ننمايد. فلذا به جهت صدور آراء متناقض در موضوع واحد و مشابه، مستنداً به ماده 19 قانون ديوان عدالت اداري مصوب 1358، خواهان رسيدگي و ارجاع امر به هيأت عمومي جهت صدور رأي وحدت رويه گرديده است. مشروح آراء به شرح زير ميباشد:
الف ـ شعبه اول ديوان عدالت اداري در رسيدگي به پرونده كلاسه 88/927، موضوع شكايت آقاي ابوالفضل بهمنآبادي، به طرفيت سازمان خبرگزاري جمهوري اسلامي، به خواسته اعتراض به لغو قرارداد و بازگشت به كار، طي دادنامه شماره 1576 مورخ 1388/8/13، چنين انشاء رأي نموده است: نظر به اينكه شاكي از تاريخ 1387/1/1 تا تاريخ 1387/12/29 به صورت قراردادي به خدمت دستگاه پذيرفته شده و مستند قرارداد خدمت شاكي نيز مصوبه شماره 4848/100 مورخ 1386/1/20 سازمان مديريت و برنامهريزي كشور بوده كه براساس بند 5 دستورالعمل مزبور هر يك از طرفين قرارداد ميتواند با 15 روز اعلام قبلي نسبت به فسخ قرارداد اقدام كند و با توجه به اينكه به موجب نامه شماره 7505283 مورخ 1387/10/27 معاونت اجرائي سازمان طرف شكايت قرارداد شاكي از تاريخ 1387/11/15، فسخ گرديده. بنابراين اقدامات طرف شكايت مغاير قانون تشخيص نگرديده و دليلي بر تخلف از مقررات ثابت نميباشد. عليهذا خواسته غير وارد تشخيص و حكم به رد شكايت صادر و اعلام ميگردد. ب ـ شعبه سوم ديوان در رسيدگي به پرونده كلاسه 88/1198، موضوع شكايت آقاي سيدكريم بحريني، به طرفيت سازمان خبرگزاري جمهوري اسلامي (ايرنا)، به خواسته بازگشت به كار، طي دادنامه شماره 639 مورخ 1389/4/8، چنين انشاء رأي نموده است: نظر به اينكه شاكي مدعي است از سال 1376 به صورت قراردادي سابقه خدمت در سازمان خبرگزاري جمهوري اسلامي ايران دارد، اين سابقه مورد انكار يا ترديد طرف شكايت قرار نگرفته است و با عنايت به اينكه در اين صورت بر طبق تصويبنامه شماره 3951/ت17296 مورخ 1378/3/1 هيأت وزيران و رأي شماره 515 مورخ 1387/8/19 هيأت عمومي ديوان عدالت اداري شاكي بايستي در همان تاريخ تبديل وضعيت پيدا ميكرد از طرفي بخشنامه معاون اول رئيسجمهور در ارتباط با تصويبنامه 1384/12/15 هيأت وزيران نيز در جهت لزوم تمديد قرارداد مستخدمين مشمول قرارداد كار معين ميباشد. به علاوه طرف شكايت دفاع مدلل و منطقي از قبيل عدم نياز يا تخلف شاكي براي توجيه عدم تمديد قرارداد وي ارائه ننموده است در نتيجه عدم تمديد قرارداد خدمتي شاكي مغاير موازين فوقالذكر و نافي حقوق استخدامي مكتسبه وي ميباشد. لذا حكم به ورود شكايت شاكي و الزام خوانده به اعاده به خدمت وي صادر و اعلام ميگردد.
هيأت عمومي ديوان در تاريخ فوق با حضور رؤسا و مستشاران و دادرسان عليالبدل شعب ديوان تشکيل و پس از بحث و بررسي و انجام مشاوره با اکثريت آراء به شرح آتي مبادرت به صدور رأي مينمايد.