-
شماره انتشار در روزنامه رسمی :17904
-
تاریخ انتشار در روزنامه رسمی :24/5/1385
دادنامه
شماره 224
هيئت عمومي ديوان عدالت اداري
مورخ 1385/4/18
ـ
شماره هـ/82/578 1385/5/18
تاريخ: 1385/4/18 شماره دادنامه: 224 كلاسه پرونده: 82/578
مرجع رسيدگي: هيأت عمومي ديوان عدالت اداري.
شاكي: آقاي رضا ارجمند.
موضوع شكايت و خواسته: ابطال دستور اداري شماره30351/31 مورخ1374/9/11 سازمان تأمين اجتماعي.
مقدمه: شاكي بهشرح دادخواست تقديمي اعلام داشتهاست، دستور اداري 30351/31 مورخ 1374/9/11 سازمان تأمين اجتماعي كليه ادارات كل آن سازمان را مكلف نموده تا نسبت به اخذ تعهـد رسمي محضري با وجهالضمـان پنج ميليون ريال و نيز اخذ سفتـه به ميزان پنج ميليون ريال ازكاركنان جديدالاستخدام داراي مدرك ليسانس اقدام نمايند تا چنانچه افراد مزبور ظرف پنج سال بدو استخدام به هر دليل از خدمت سازمان خارج شوند سازمان جهت وصول مبلغ فوق از طريق تعهدنامه يا سفته اقدام نمايد. سازمان خوانده در قالب دستور اداري فوق اقدام به قانونگذاري نموده در حالي كه حسب اصل 71 قانون اساسي اين مهم در صلاحيت مجلس شوراي اسلامي ميباشد و دستور اداري مورد شكايت نوعي بدعت در امر استخدام به شمار ميرود و با ماهيت وجودي سازمان خوانده كه حمايت از جامعه و ايجاد رفاه و تأمين اجتماعي در سطـح عمومي است در تضـاد ميباشد. با توجه به ماده 114 و تبصره 2 ماده 110 قانون تأمين اجتماعي كه مستخدمين سازمان را در موارد خاص مشمول قانون استخدام كشوري قرار داده و نظر به اينكه چنين شرطي نه در قانون اخيرالذكر وجود دارد، نه در قانـون كار و نه در قوانين استخـدامـي ديگر به نظر ميرسد دستور اداري مزبور با اصل آزادي قراردادها و اصول حاكم بر عدالت و انصاف مغاير باشد. بنابمراتب ابطال دستور اداري شماره 30351/31 مورخ 1374/9/11 سازمان تأمين اجتماعي را تقاضا دارد. معاون حقوقي و امور مجلس سازمان تأمين اجتماعي در پاسـخ به شكايت مذكور طي نامه شماره 8589/7100 مورخ 1383/4/8 اعلام داشتهاند، شكايت مطروحه بلادليل بوده و ناشي از سوء برداشت شاكي ميباشد زيرا اولاً، سازمان تأمين اجتماعي به عنوان يك سازمان و نهاد مستقل حق دارد در زمينه تأمين نيروي انساني مورد نياز خود اقدام به تعيين شرايط لازم استخدامي بنمايد. ثانياً، اخذ تعهد رسمي از متقاضيان امر استخدام آن گونه كه فرم پيوست دستور اداري معترضعنه دلالت دارد در راستاي بهينهسازي نيروي انساني و جلوگيري از اتـلاف سرمايـههاي سازمان ميباشد. بديهـي است هر سازماني براي رسيـدگي بهاهداف عاليه خود بر نيروي انساني متعهد و متخصص تكيه مينمايد. ثالثاً، با مطالعه تعهدات مندرج در فرم تعهدنامه كاملاً معلوم ميگردد كه اين سازمان صرفاً در صدد آن است كـه مستخـدم جـديدالاستخـدام نتوانـد بـدون دليل موجه به قرارداد استخدامي خـود پشت پا زند. رابعـاً، تعيين شرايط استخدامي نه تنها براي سازمان در هيچ متون قانوني منع نگرديده بلكه سازمان تأمين اجتماعي مستنداً به ماده يك قانون تأمين اجتماعي اصلاحي سال 1358 از حيث اداري و مالي به عنوان يك سازمان مستقل عمل مينمايد و يكي از مصاديق استقلال اداري تعيين شرايط استخدامي به منظور ثبات و امكان اتكا بر نيروي انساني مورد نياز سازمان ميباشد. خامساً، استناد شاكي به ماده 114 و تبصره 2 ماده 110 قانون تأمين اجتماعي نه تنها مثبت مدعـاي ايشـان نميباشد، بلكه بر عكس توجه به اين مواد عكس منظـور شاكي را به اثبات ميرساند. زيرا بديهي است اين مواد از يك نگاه و منظر خاصي مستخدمين سازمان را بسـان مستخدمان رسمـي كشـور تلقي نموده است و اين به خودي خود نشانگر اين است كه مستخدمين سازمان عليالاصول تابع ضوابط خاص استخدامي و اداري سازمان تأمين اجتماعي ميباشند الا خرج بالدليل لذا از اين حيث نيز شكايت شاكي بلادليل بوده و محكوم به رد ميباشد. هيأت عمومي ديوان عدالت اداري در تاريخ فوق با حضور رؤساي شعب بدوي و رؤسا و مستشاران شعب تجديدنظر تشكيل و پس از بحث و بررسي و انجام مشاوره با اكثريت آراء به شرح آتي مبادرت به صدور رأي مينمايد.